نقشه زن لواشک‌فروش برای ربودن مرد مکانیک

آشنایی مرد مکانیک، با زن لواشک‌فروش درنهایت به یک گروگانگیری ١٢٠ساعته ختم شد. زن جوان برای گرفتن پول و چک ٤‌میلیون تومانی، به همراه نامزدش نقشه یک شکنجه دوساعته را اجرا کرد. مرد مکانیک وقتی دید که تهدید و اخاذی‌های زن لواشک‌فروش همچنان ادامه دارد، تصمیم گرفت از او شکایت کند.
آشنایی مرد مکانیک، با زن لواشک‌فروش درنهایت به یک گروگانگیری ١٢٠ساعته ختم شد. زن جوان برای گرفتن پول و چک ٤‌میلیون تومانی، به همراه نامزدش نقشه یک شکنجه دوساعته را اجرا کرد. مرد مکانیک وقتی دید که تهدید و اخاذی‌های زن لواشک‌فروش همچنان ادامه دارد، تصمیم گرفت از او شکایت کند. 

ماجرا از وقتی آغاز شد که مرد جوانی سراسیمه به پلیس پایتخت مراجعه کرد و با شکایت از یک زن لواشک‌فروش، به مأموران گفت: «من یک مغازه مکانیکی در شرق تهران دارم. چند ماه پیش بود که یک روز زن جوانی برای تعمیر خودرواش به مغازه مکانیکی من مراجعه کرد. آن روز ما کلی با هم صحبت کردیم. این زن به نام شیوا گفت که تنها است، برای همین آشنایی ما شکل گرفت و بعد از آن روز، چند باری همدیگر را دیدیم. کم‌کم یک ارتباط دوستی میان ما شکل گرفت ولی بعد از گذشت چند ماه به صورت تصادفی متوجه شدم که شیوا نامزد دارد. 

خیلی شوکه شدم و اصلا باور نمی‌کردم که او مرا فریب داده باشد. برای همین بلافاصله پیامی در تلگرام برایش فرستادم و به این رابطه پایان دادم، ولی بعد از آن شیوا دست‌بردار نبود. مرتب با من تماس می‌گرفت و التماس می‌کرد برای یک‌بار هم که شده، به حرف‌هایش گوش دهم. درنهایت من هم راضی شدم که با او قرار ملاقات بگذارم. آن هم به دو دلیل؛ یکی این‌که به حرف‌هایش گوش دهم و دیگری این‌که بعضی از وسایلم که دستش امانت بود را از او بگیرم. برای همین درنهایت سر قرار رفتم. خیابانی در شرق تهران بود. من سوار خودروی شیوا شدم و او حرکت کرد. در راه بودیم که ناگهان مرد جوانی از میان صندلی عقب بیرون آمد و پیچ‌گوشتی را روی گردنم گذاشت. خیلی شوکه شدم. آنجا بود که متوجه نقشه شوم شیوا و نامزدش شدم و فهمیدم که این زن چه قصد و نیتی در مورد من دارد.» 

مرد جوان در ادامه صحبت‌هایش گفت: «نامزد شیوا با تهدید به قتلم، از من خواست که یک چک چهار‌میلیون تومانی را امضا کنم و به او بدهم. اول مقاومت کردم، ولی نامزد شیوا گردنم را زخمی کرد، من هم از ترسم چکی را امضا کردم و به آنها دادم. شیوا می‌خواست مرا از خودرو پیاده کند ولی نامزدش دست‌بردار نبود. او یک برگه را پيش‌روي من قرار داد و تهديدم كرد که اگر آن را امضا نکنم، مرا به قتل می‌رساند. در این برگه نوشته شده بود كه هروقت شیوا و نامزدش به تعميرگاه من آمدند، به خاطر طلبي كه از من دارند، بايد خودروهاي آنها را رايگان تعميركنم، بدون آنكه از آنها پول بگيرم. این‌بار وقتی مقاومت كردم، نامزد شیوا با پيچ‌گوشتي دستانم را زخمي كرد و من باز هم مجبور شدم از ترس جانم پاي آن برگه را امضا كنم. تقریبا ٢ساعتی داخل خودروی آنها بودم و آنها کتکم می‌زدند. مرتب هم تهديدم مي‌كردند كه اگر به كسي حرفي بزنم يا شكايتي كنم، يا مرا به قتل مي‌رسانند يا آبروي مرا پيش خانواده‌ام می‌برند. من که به تازگی نامزد کرده بودم، آنها می‌گفتند هروقت شکایت کنم، همه چت‌هايي كه در مدت دوستي بين من و شیوا ردوبدل شده بود را براي نامزدم و خانواده‌اش مي فرستند و آبرويم را مي‌برند، اما زمان آشنايي‌ام با شیوا هنوز نامزد نداشتم، تصميم به شكايت گرفتم،. چون می‌دانم که آنها همچنان قصد اخاذی دارند.» 

با اعلام این شکایت موضوع در دستورکار مأموران قرار گرفت و تلاش برای شناسایی و دستگیری زن جوان و نامزدش ازسوی پلیس پایتخت آغاز شد. از طرفی پرونده پيش‌روي قاضي آرش سيفي بازپرس شعبه چهارم دادسراي امورجنايي تهران قرار گرفت و او دستور پیگیری را صادر کرد. چند روز بعد از آغاز تجسس‌ها درنهایت شیوا و نامزدش ازسوی پلیس بازداشت شدند و تحت بازجویی‌های قضائی و پلیسی قرار گرفتند. این‌بار شیوا ماجرای دیگری را پیش‌روی پلیس قرار داد و گفت: «یک روز خودروام را برای تعمیر به مکانیکی سعید بردم. 

ما از اين طريق با هم آشنا شديم، ولی هیچ رابطه دوستی و عشق و عاشقی بین ما نبود. سعید از همان روز اول می‌دانست که من نامزد دارم. اصلا حرفی از فریب و دروغ نیست، حتی نامزدم هم سعید را می‌شناخت و می‌دانست که تعمیرکار خودروی من است، تا این‌که چند وقت پیش من که لواشک‌فروش هستم و از طریق شبکه‌های اجتماعی لواشک‌هایم را می‌فروشم، مقدار زیادی لواشک به سعید فروختم. مبلغ همه اين لواشك‌ها درحدود ٣ميليون تومان شد و قرار شد پول را برایم واریز کند، ولی او هربار براي پرداخت پول بهانه مي‌آورد. ٣‌میلیون تومان را به حسابم واریز نمی‌کرد و مرتب امروز و فردا می‌کرد، حتی در اين ميان به بهانه اينكه چك دارد، يك‌ميليون تومان پول از من قرض گرفت، اما بدهی‌اش را هم پرداخت نکرد. برای همین با نامزدم تصمیم گرفتیم که با زور و تهدید این پول را از او پس بگیریم. اصلا قصد اخاذی یا دزدی نداشتیم و تنها می‌خواستیم بدهی‌مان را از سعید بگیریم.»
 
با این اظهارات این زن به همراه نامزدش با قرار قانونی روانه بازداشتگاه شدند و تحقیقات دراین‌باره ازسوی پلیس پایتخت ادامه یافت.