یادداشت/
چرا این عکسها روحانی را هم
به واکنش واداشت؟ 9 دی – 95
این یادداشت که واکنش اعتراف
اخیرروحانی است که گفته است تا حال شنیده بودیم که به دلیل فقر برخی کارتن
خواب شده یا زیر پل ها می خوابند ولی نشنیده بودیم که قبر
خواب هم هست و بعضی فقیران مجبورند توی قبر بخوابند و....
هرگونه اعتراف وموضع گیری
روبنایی موجب سفید کردن پرونده ننگین پدیده گور خوابان نمی شود چون محصول 38 ساله رژیم آخوندهاو پاسداران اند
. به خصوص که معرکه گیران امروز 9 دی
وابسته به خامنه ای باید دراین مورد پاسخگوی باشند چون نقش کلیدی در این موردد ارند.
مقوله اعتیاد در حامعه ابعاد گوناگون
دارد .چون برخی به عنوان تفریحی و خوشی مواد مخدر استفاده می کنند.
برخی به دلیل دور هم نشینی جمعی و تجربه
کردن استفاده می کنند که به مرور از حالت تفریحی عبور می کند و مصرف موادمخدر
دایمی می شود. البته اکثریت معتادان از
اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه هستند . برای اینکه
برای فرارازشرایط طاقت فرسای تحمیلی و فقر وبیکاری و فاصله طبقاتی روی به
مصرف مواد مخدر می آورند.
یک زمانی انواع مخدر محدود و غیر صنعتی
بود همچون تریک وشیره بودکه عمر اینگونه
معتادان نسبت به سایر معتادان دیگر بیشتر است درادامه مصرف هروئین هم اضافه شد .
اما اکنون موادمخدر صنعتی فراوان تولیدو
مصرف می شود که حتی شامل تبلیغات افزایش
ضریب هوش وکم خوابی و وزن کم کردن ولاغر وخوش تیپ شدن می شود. برای همین برخی
از دختران دانشجوی معتادشده اینگونه به دامان اعتیاد کشانیده شده اند.
اما آنچه این روز ها خبرش درفضای مجازی
خیلی داغ شده است . مربوط به گزارش خبری مندرج درروزنامه شهروند است که در مورد
گور خوابان معتاددرشب های سرد زمستان در گورهای نصیرآباد شهرستان شهریار است که
بلافاصله گزارش این خبر در شبکه های مجازی
فراگیرشد تاجایی که بی بی سی دربرنامه "نوبت شما" به این موضوع پرداخت .
البته عوامل رژیم وارونه ولایت فقیه فرصت گرفتن آنتن را از دست ندادند .چون ازموضع
معتادترک کرده فقط به دولت روحانی تاختند و به نقش مافیای موادم خدر سپاه اشاره
نشد .رادیو آمریکا هم این خبررا بازتاب داد . روحانی هم مجبور به واکنش محور این
پدیده گورخوابی شد.
ناگفته نماند که موضوع اعتیاد ومبارزه
باآن ازابتدای شکل گیری رژیم شروع شد . چون خلخالی اعدام هایش را با معتادان
وقاچاقچیان موادمخدر شروع کرد . برای اینکه 2 فرزند معتادداشت و همین امر موجب برخورد
انتقامی وی شد.
لازم است به یک خاطره اشاره کنم تا بهتر مشخص شود سرنخ توزیع مواد مخدر درایران
کجاست .
بازگویی خاطره:
سال 64 با یکی از همکارانم که شغل دوم مغازه وسایل یدک فروشی خودرو دائر کرده
بود. روزی درد و دل وخوش وبش می کردیم. وی
گفت یکی از دوستانم تعریف کرد که یک دوست
قمی دارد که معتاد است وساقی گری یا فروش
مواد هم می کند .
رفتم سراغش تا مقداری
تریاک بگیرم تا برای مراسم ایام
تعطیلات نوروز با برخی از دوستان که دور هم جمع می شویم حال کنیم .
اما ساقی قمی برایم تعریف کرد که
چندروز پیش برایم اتفاقی رخ داد که عجیب وجالب بود . چون چندتا ازبچه محل
های قمی ام که پاسدار هستند . ناگهان
زنگ خانه را زدند و دوتا بودند
که س از سلام وعلیک ودیده بوسی وارد
خانه شدند و گفتند آمدند تا سری به من
بزنند .
لباس فرم پاسداری برتن داشتند ویک ساک فرم ارتشی هم با خود داشتند . پس از خوش و بش و....
شام آماده و هم صرف شد.
وی درادامه گفت هرچه زمان طول می کشید خماری آزارم می داد. می
ترسیدم داستان اعتیادم را برای شان بازگو کنم .تاجایی که خماری فشارآورد و طاقت
نیاوردم. بالاخره به سیم آخر زدم و خطاب به دوستان گفتم راستش من تریاک مصرف می
کنم . بااجازه شما می خواهم بساط منقل برپاک کنم . خوشبختانه با موافقت شان مواجه
شدم . گفتند اشکال ندارد راحت باش.
سریع منقل را آتش و آماده کردم و آوردم وسط حال خانه گذاشتم
ومقداری تریاک را دربشقاب کوچک گذاشته و خردکردم و آماده برای کشیدن کردم .وافور
را داغ ویک بست روی سوراخش چسباندم ومشغول کشیدن شدم .
در این حین متوجه شدم دو همشهری و دوست پاسدارم نزدیک منقل
شدند . سپس زیپ ساک برزنتی را باز کردند
.چشمانم به لول های زیادی افتاد که بطور منسجم بهم پیچیده شده بود. فکر کردم چون
از مأموریت جبهه برگشته اند مواد منفجره جنگی است .
از دوستانم سئوال کردم اینها چیست؟
گفتند 100 لول های تریاک است که پس از پایان مأموریت جبهه جنگ و برگشت تحویل گرفته ایم .چون سهمیه برخی
آخوندهای حوزوی همچون آذری قمی است که بایدتحویل شان بدهیم. برای همین زیر چتر مأموریت که به جبهه جنگ تردد می کنیم
ولباس فرم پاسداری هم برتن داریم . بنابراین موقع تردد و انتقال موادمخدر با
هیچگونه مشکل یاموانعی مواجه نمی شویم.
بنابراین بابازگویی این خاطره برای نشان
دادن این واقعیت است که سرنخ ورود و توزیع مواد مخدر به قول احمدی نژاد دردست
برادران قاچاقچیان مواد مخدر پاسداران است .
چون چندسال پیش صحبت از درآمد فروش 3
میلیارددلاری سالانه موادمخدر می شد که اکنون باید این رقم خیلی بیشتر شده باشد.
برای همین مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر ومعتادین که از ارگان های نیروی انتظامی
وپاسداران و قوه فاسد قضاییه دنبال می شود روندی معکوس داشته است .
لذا موضع گیری روحانی محور گورخوابان
نصیرآباد شهریار که گفت غیرقابل قبول است تلاش برای پاک کردن صورت می باشد .چون روحانی به خوبی می
داند که این خبر موضوع جدیدی نیست . زیرا دردوران خاتمی مطبوعات اصلاح طلب گزارش
از 3 میلیون معتاد دایمی و 10% جمعیت کشور دادند که بطور تفریحی مواد مخدر استفاده
می کنند .
همچنین همان موقع درفصل سرمای زمستان
خبر از مرگ های خیابانی معتادان داده می
شد .در دوران احمدی نژاد هم آمار مرگ کارتن خوابان معتاد در فصل زمستان افزایش
یافت.
چون حاکمان وکارگزاران رژیم وارونه
ولایت فقیه نه آمار واقعی از مصرف کنندگان معتاد مواد مخدر ارائه می کنند . نه اشاره به سیاست اثر منفی مبارزه یا قاچاقچیان مواد مخدر و
معتادین و دستگیری های گسترده می کنند همراه بااعدام ها به خصوص درملأ عام می باشد
.
مهمتر اینکه نه اشاره به ریشه و عوامل
گرایش پدیده ی خانمان برانداز اعتیاد درجامعه می کنند. یا
حاضرند بگویند چرا برخلاف مبارزه 38 ساله با قاچاقچیان مواد مخدر ومعتادین نه کشف
مواد مخدر کاهش ویافته که افزایش داشته است ونه اینکه آمار اعتیاد در جامعه هم کاهشن
نیافته که پیوسته درحال رشده بوده است
.تاجایی که موجب کاهش سنین مصرف کنندگان مواد مخدر به 11 سال رسیده است که شامل
نوجوانان دختر وپسر می شود؟
برای اینکه اگر چنانچه کارگزاران رژیم وارونه ولایت فقیه به عوامل
گرایش به اعتیاددرجامعه اشاره کنند ریش خودشان گیر است. زیرا عوامل اصلی گرایش به
مواد مخدر شامل:
فضای به شدت خفقانی جامعه که همراه با
سرکوب وسانسور شدید است، فقر وبیکاری و فاصله طبقاتی ، عدم وسایل تفریحی و گردشی و
سرگرمی و ورزشی . خلاصه وفور موادمخدر وفروش آزادانه اش تا جاییکه موادمخدر به
آسانی به درون زندان ها برده می شود.
بهرحال نیروی انتظامی با همکاری نزدیک
با قوه فاسد قضاییه زیر چتر مبارزه 38 ساله بامواد مخدر ومعتادین و اعدام های
ادامه دار که شامل زندانیان سیاسی هم شده سیاست هدفمندی را دنبال کرده اند که ربط به ماهیت سرکوبگرانه وارتجاعی رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه و تلاش برای بقای
ننگینش دارد .
شاید آنهایی که از روی فقر و بیخانمانی در قبرهای گورستان نصیرآباد زندگیشان
را میگذراندند، خیلی قبلتر مجبور به این نوع زندگی شده یا به هر دلیل، این نوع
زندگی را انتخاب کرده بودند، اما انتشار عکسهای یک عکاس خبری از وضعیت آنها، حتی
رییسجمهور را بهعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور به واکنش واداشت.
به گزارش ایسنا، هنوز مدت کوتاهی از انتشار گزارش
تصویری سعید غلامحسینی از زندگی سخت تعدادی کارتنخواب در گورستان
نصیرآباد باغستان شهریار نگذشته بود که این عکسها فضای شبکههای اجتماعی را قُرق
کردند و مردم را به واکنش واداشتند.
وضعیت کارتنخوابها و زندگی دشوار آنها در روزهای سرد زمستان، موضوع تازهای
برای عکاسها و رسانهها نیست و سالهاست که با شروع فصل سرما، این معضل اجتماعی
موضوع بسیاری از گزارشها و مقالههای رسانهها میشود، اما اینبار هوشمندی عکاس
و خبرنگار یک رسانه در انتخاب مکانی که این کارتنخوابها در آن زندگی میکردند،
به دیده شدن عکسها و تاثیر گزارش افزود.
اگر همین حالا، در روزهای بارانی و سرد پایتخت، یک عکاس دوربیناش را به
دست بگیرد و گشتی در خیابانهای تهران و محلههای فقیرنشین و محل زندگی حاشیهنشینها
بزند، هزاران سوژه برای عکاسی وجود دارد؛ اما زندگی در گوری که تا امروز در ذهنها
فقط جایی برای دفن مردگان بود، حیرتآور، غمانگیز و تاثیرگذار است. آنها پیش از
آنکه بمیرند، به آن جای تنگ و تاریک وارد شدهاند تا قبر، سرپناهی برای روزهای
باقیمانده عمرشان باشد.
امروزه با گسترش شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، عکس به ابزاری قدرتمند
تبدیل شده است. تصویری مستند و سندی ارزشمند از آنچه در اطرافمان میگذرد و ما از
آن بیخبریم. در روزگاری که در دست هر کسی، یک گوشی تلفن همراه با قابلیتهای زیاد
وجود دارد که میتواند هر اتفاقی را خیلی زودتر از یک خبرنگار یا عکاس خبری به گوش
دنیا برساند، این هوشمندی عکاس است که میتواند مجموعه عکسهایش را به داغترین
عکسهای روز تبدیل کند. عکسهایی که اصغر فرهادی - کارگردان سینما - را مجاب میکند
به رییسجمهور نامه بنویسد و روحانی نیز در نخستین سخنان خود پس از انتشار عکسها،
به آن واکنش نشان میدهد و دربارهاش حرف میزند.
زمانی یک مجموعه عکس آنقدر در شبکههای اجتماعی و رسانهها و فضای مجازی
به اشتراک گذاشته میشود که وقتی صفحههای شخصی افراد مختلف، از مردم عادی گرفته
تا هنرمندان و چهرههای مشهور را باز میکنیم، تصویری از آن مجموعه دیده میشود،
بالاترین مقام اجرایی کشور هم نمیتواند نسبت به آن بیتفاوت باشد. بدون شک نمیتوان
منکر هماهنگی رسانهها در به اشتراک گذاشتن این عکسها و تاثیرگذاری چند برابر آنها
شد.
عکاسان خبری و آنهایی که دوربینهایشان را با آگاهی از اینکه رسالتی
دارند، در دست میگیرند، هنوز میتوانند در دنیایی که هر روز هزاران عکس در آن
منتشر و به اشتراک گذاشته میشود و دربارهاش حرف میزنند، تاثیرگذار باشند. اگرچه
عکس را بهدلیل نوع نگاه عکاس و دید هنرمندانه او به یک موضوع جزیی، جزو هنرهای
تجسمی میدانند، اما گاهی این هنر مرزها را میپیماید و فراتر از آنچه هست، ظاهر
میشود.
راستی؛ هر هفته بازار سیاهی در محله هرندی (شوش) تهران تشکیل میشود و در
آن، کودکانی خرید و فروش میشوند! این اتفاق یادآور دوران مصر باستان است که خرید
و فروش برده رواج داشت. تا کنون چندبار چند رسانه از جمله ایسنا، درباره این فاجعه
گزارش نوشتهاند؛ اما هیچگاه مانند گزارش «گورخوابها» انعکاس نیافتند، چون
تصویری به پیوست نداشتند که اگر داشتند، چه پرسروصداتر میشدند.