يادداشت روز اوین نامه ی کیهان " از پُل كه گذشت... !"

اوین نامه ی کیهان شنبه 13 آذرماه سال 1395
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان " از پُل كه گذشت... !"

حسین شریعت نداری که از روز 25 خرداد 92 روزبعدازر ئیس جمهور شدن روحانی  مخالفت با وی را شروع کرد و این سیاست تا حال بطورتخته گاز با قلم فرسایی های دریادداشت های روزاوین نامه ای وستون های گفت وشنود و پیام های دروغین خوانندگان وخبرهای ویژه وتیتر خبری صفحه اول اوین نامه اش علیه دولت روحانی  ادامه داشته است.به خصوص پس ازموافقت خامنه ای بامذاکره هسته ای باآمریکا که منجر به برجام شد . سربازجو شریعت نداری و اوین نامه اش ازموضع تند ضدآمریکایی برشدت مخالفت بابرجام افزود .اکنون با رئیس جمهور شدن ترامپ که موردخواست و آرزوی  وی ورهبرش خامنه ای بود چون ترامپ در  تبلیغات –انتخاباتی – ریاست جمهوری اش تهدیدکرده بود درصورت رئیس جمهور شدن برجام را پاره می کند .بنابراین اکنون که کنگره آمریکا تمدید تحریم هارابرای 10 سال دیگر تصویب کرده است . سربازجو شریعت نداری ازخوشحالی درپوست خود نمی گنجد . برای همین  شمشیر چوبی اش راازغلاف بیرون کشیده ودرهوا به چرخش درآورده و روحانی و تیم مذاکره کننده هسته ایر  اتهدید می کند وعربده کشانه به رخ شان می کشاند حال دیدید که درست در 3 ونیم سال گذشته هرروز تأکید می شدآمریکا هرگز قابل اعتماد نیست  و افزوده به جای دستاوردها باید از دست‌داده‌ها را بشماریم!؟
بهرحال سربازجو شریعت نداری پاسدار اطلاعاتی سپاه ازگرده خر افتاده وگرده جسته وبادُم خود مشغول شکستنش است . چون همچون پاسداران ازا بتدا نه خواهان برجام که مخالفش بود. زیرا خواهان دست یابی به سلاح هسته ای بوده است . غافل ازآنکه  آنچه به مشام این گربه گرسنه مرتضی علی وپاسداران رسیده نه گوشت که بوی داغ کردن حمار است . برای  اینکه  شرایط جدید درآمریکا مشابه دوران اوباما وبوش و حتی قابلمقایسه  بابیل کلینتون نیست که همچون گذشته  امکان  ادامه سیاست مماشات  پشت پرده زیرپوشش شعار انحراف کننده اذهان عمومی ضدآمریکایی بدون هزینه وجودداشته باشد و ادامه یابد. 

1- اين نوشته در پي ناديده گرفتن تلاش سه ساله تيم محترم هسته اي کشورمان نيست و قصد آن ندارد که زبان و قلم به ملامت آنان بگرداند که چرا آزموده را آزموده اند و با کم توجهي نزديک به بي توجهي نسبت به هشدارهاي مستند و پي درپي منتقدان دلسوز، برنامه هسته اي کشورمان را به نقطه اي کشانده اند که امروزه شاهد آنيم و به جاي شمارش دستاوردهاي مذاکرات که آنهمه درباره آن داد سخن داده بودند، بايد از دست داده ها را بشماريم! مروري گذرا بر مسير طي شده در سه سال گذشته که موضوع يادداشت پيش روي است مي تواند عبرت انگيز باشد و از تکرار ماجرا که «خسارت محض» گوياترين واژه براي توصيف آن است، پيشگيري کند. اگرچه، به گونه اي که اشاره خواهد شد و با عرض پوزش همراه با خسته نباشيد به تيم مذاکره کننده هسته اي بايد گفت کشتي هسته اي کشورمان در امواج پرتلاطم نيرنگ ها به ناخداي ديگري نياز دارد که دشمن شناس و موج آشنا باشد... و دراين باره گفتني هايي هست.
    2-
در آخرين دقايق پنج شنبه شب 13 فروردين ماه 94، وقتي مذاکرات هسته اي ميان ايران و کشورهاي 5+1 به توافق لوزان منجر شد و آقاي ظريف و خانم موگريني در يک کنفرانس خبري بيانيه مشترکي را قرائت کردند، موج گسترده اي از تقديرها و تحسين ها سراسر کشور را فرا گرفت؛ «کليد چرخيد، ايران خنديد»! «دنيا به احترام ايران ايستاد»! «آغاز عصر ايراني»! «جهان تغيير کرد»! «انفجار اميد»! «پيروزي بدون جنگ»! «حصر ايران شکست»! «قدرت هاي بزرگ دنيا در برابر ايران تسليم شدند»! و... همان هنگام با مراجعه به متن توافق لوزان به وضوح ديده مي شد که حريف کلاه گشادي براي برنامه هسته اي کشورمان تدارک ديده است، اين واقعيت تلخ! با آنهمه تعريف و تمجيد نه فقط ناهمخوان که در تناقض آشکار بود و بر اين باور بوديم که «اسب زين شده را داده ايم و افسار پاره تحويل گرفته ايم» و روز شنبه 15 فروردين ماه که اولين نسخه روزنامه بعد از پايان تعطيلات نوروزي منتشر مي شد، تيتر «برد-برد نتيجه داد، هسته اي مي رود و تحريم ها مي ماند»! را براي گزارش کيهان از توافق لوزان برگزيديم و يادداشت روز کيهان را با عنوان «دستاوردها يا از دست داده ها»؟! به تشريح توافق ياد شده اختصاص داديم. در بخشي از يادداشت روز کيهان 15 فروردين ماه 94 آمده بود؛
    *
آقايان ظريف و عراقچي اعضاي محترم تيم هسته اي کشورمان تا آخرين دقايق قبل از اعلام نتيجه مذاکرات تصريح مي کردند که آنچه قرار است منتشر شود «بيانيه مشترک مطبوعاتي» است. گفتني است، بيانيه در تعريف حقوقي آن يک سند توضيحي يا توصيه اي است که اجراي مفاد آن الزام آور نيست و چنانچه تعهد و الزامي در آن باشد، ديگر «بيانيه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولي انتشار اين - به قول آقايان بيانيه- نشان داد سند ياد شده حاوي تعهداتي است که ايران ملزم به اجراي آن است.
    *
در بندهاي مربوط به ايران در متن اصلي توافقنامه، از عبارت «IRAN HAS AGREED TO...- ايران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و بايد پرسيد در کدام فرهنگ رسمي و شناخته شده حقوقي يا سياسي، AGREEMENT مفهوم و معنايي غير از «توافق» دارد؟ بنابراين چرا در مواجهه با مردم، اين «توافقنامه» را بيانيه- DECLARATION- قلمداد کرده ايد؟!
    *
تاکيد شده بود که فردو مرکز تحقيق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتريفيوژ براي غني سازي به کار گرفته شود اما، آقايان موافقت کرده اند که در اين مرکز حداقل براي 15 سال نه فقط غني سازي اورانيوم صورت نپذيرد بلکه هيچگونه فعاليت تحقيق و توسعه اي که مرتبط با غني سازي اورانيوم باشد نيز انجام نشود و معلوم نيست ديروز جناب رئيس جمهور با چه توجيهي در گزارش تلويزيوني خود از حفظ تحقيق و توسعه در فعاليت هسته اي کشورمان به مردم خبر مي دهد؟! 
    *
در توافقنامه لوزان تعهد کرده اند که از حدود 20 هزار سانتريفيوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتريفيوژهاست در تاسيسات نطنز استفاده شود و متعهد شده اند دستکم براي مدت 10 سال از سانتريفيوژهاي پيشرفته مدل هاي 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هسته اي کشورمان است استفاده اي نشود! آيا مي توان از اين تعهد که به معناي از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان ياد کرده و به آن افتخار کرد؟!
    *
ايران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل براي مدت 15 سال ذخاير اورانيوم غني شده خود را از 10 هزار کيلوگرم کنوني به 300 کيلوگرم کاهش دهد و 9700 کيلوگرم ديگر را اکسيده کرده و از تيپ اورانيوم غني شده خارج کند، آيا کاهش 9700 کيلوگرم اورانيوم غني شده از ذخاير کشورمان که حاصل زحمات شبانه روزي و ايثار و شهادت دانشمندان هسته اي است، درخور تقدير است يا...؟! 
    
در همان يادداشت پيش بيني شده بود که تحريم هاي تعليق - و نه لغو - شده نيز در اولين بازه زماني مجددا برقرار خواهد شد و آمده بود گام بعدي حريف انگشت اعتراض به توان موشکي ايران اسلامي است چرا که چالش هسته اي فقط تابلوي هسته اي دارد و اصل ماجرا، تقابل دشمن با اقتدار جمهوري اسلامي ايران است.
    3-
همين جا گفتني است که آنچه در گزارش آن روز کيهان و گزارش هاي فراوان بعدي آمده بود و امروزه بي کم و کاست تحقق يافته است، مسائل پيچيده اي نبود که کشف آن به اذهان پيچيده و درک عميق نياز داشته باشد، بلکه فقط مروري گذرا بر متن توافق لوزان و محتواي برجام به وضوح نشان مي داد که ماجرا با آنچه دست اندرکاران توافق هسته اي در تعريف و تمجيد از آن بر زبان و قلم دارند، فاصله اي پرناشدني دارد و در نگاه اول نمي توان باور کرد که واقعيت تلخ توافق لوزان و متن خسارت آفرين برجام از نگاه آنان دور مانده باشد. بنابراين بزرگنمايي ها و اظهارات اغراق آميز دوستانمان در توصيف توافق هسته اي را در خوشبينانه ترين حالت مي توان برخاسته از ساده انديشي و يا اعتماد غيرقابل توجيه آنها به حريف دانست که اولا؛ با صراحت بر دشمني خود با ايران اسلامي تاکيد ورزيده است، ثانيا؛ هيچ فرصتي را براي توطئه و کينه توزي عليه کشورمان از دست نداده است. ثالثا؛ بارها نشان داده است که به هيچ عهد و پيماني پايبند نيست و...
    
برخي از دولتمردان محترم تنها به بزرگنمايي توافق هسته اي و سند اجرايي آن - برجام - اکتفا نکردند و ضمن آن که برجام را «آفتاب تابان»! «معجزه قرن»! «فتح الفتوح»! و... معرفي مي کردند، هرگونه انتقادي را با بدگويي و اهانت به منتقدان پاسخ مي گفتند.
    
اشاره به آنهمه اغراق و بزرگنمايي درباره برجام و اينهمه ناسزا و درشت گويي که نثار منتقدان شده است براي گلايه نيست بلکه وقتي آن اغراق ها و اين ناسزاها را کنار هم گذاشته و با نتيجه امروز برجام مقايسه کنيم، به اين نتيجه قطعي مي رسيم که دولت محترم در هر دو مورد با اشتباه فاحشي روبرو بوده است - با اين توضيح که از دست داده هاي برجام را دستاورد تلقي کرده و هشدار منتقدان دلسوز را، به حساب دشمني با دولت نوشته است! اما، از سوي ديگر و از آنجا که هر دو مورد ياد شده نه فقط يک بار و دو بار و سه بار، بلکه به فراواني تکرار شده اند، بديهي است که نمي توان و نبايد آن را فقط در حد و اندازه يک خطاي معمولي ارزيابي کرد، و بايد پذيرفت که دولت محترم در چالش هسته اي به بيراهه رفته است و اين مسير نياز جدي به تجديدنظر اساسي و بنيادين دارد و البته اين پرسش نيز به طور جدي در ميان است که آيا دست اندرکاران کنوني که در سلامت آنان ترديدي نيست، توان حرکت در مسير بعدي را دارند؟
    4-
در پيدايش نتيجه تلخ برجام و دستاورد تقريبا هيچ آن که امروزه با آن روبرو هستيم، نمي توان برخي از مسئولان، مشاوران و از جمله نمايندگاني که با عجله و در فاصله 20 دقيقه اي اجراي آن را بدون توجه به گزارش مستند کميسيون ويژه بررسي برجام تصويب کردند، بي تقصير دانست. برخي از آنان، امروزه که طشت بدعهدي و غيرقابل اعتماد بودن آمريکا با سر و صدا از بام افتاده است، به گونه اي درباره اين ماجراي تلخ اظهارنظر مي کنند که انگار نه انگار در پديدآوردن اين نتيجه زشت و پلشت نقش موثري داشته اند. اين جماعت نيز وظيفه دارند همراه با ساير دست اندرکاراني که به هشدارهاي مستند منتقدان بي توجهي کرده و ماجراي هسته اي را به نقطه کنوني رسانده اند، در مقابل ملت پاسخگو باشند.
    5-
اقدام اخير آمريکا در تمديد 10 ساله تحريم هاي ضدايراني موسوم به ISA 
    (IRAN SANCTIONS ACT)
همانگونه که دست اندرکاران هسته اي نيز بر آن تاکيد دارند، نقض آشکار برجام است؛ چرا که تحريم هاي ISA مربوط به فعاليت هاي تجاري، حوزه انرژي، نظامي و بانکي مرتبط با برنامه هسته اي و موشکي ايران بوده است. و حال آن که در مقدمه برجام (بند ه‍ ) تاکيد شده است؛ «برجام موجب لغو جامع کليه تحريم هاي شوراي امنيت، سازمان ملل متحد و همچنين تحريم هاي چندجانبه و ملي مرتبط با برنامه هسته اي ايران است» در ماده 21 برجام آمده است «ايالات متحده مطابق اين توافق، اعمال تحريم هاي مشخص شده در پيوست 2 را با اثربخشي همزمان با اجراي اقدامات توافق شده مرتبط با برنامه هسته اي ايران به نحو مشخص شده در پيوست 5 متوقف مي کند و به اين توقف ادامه خواهد داد».
    
در ماده 24 برجام آمده است «اتحاديه اروپايي و نيز آمريکا، فهرست کامل و جامعي از تحريم ها يا اقدامات محدودکننده مرتبط با هسته اي را مشخص و لغو خواهد کرد». 
    
در ماده 26 برجام تاکيد شده است «ايالات متحده با حسن نيت، نهايت تلاش خود را براي دوام اين توافق (برجام) و پيشگيري از ايجاد تداخل در تحقق برخورداري ايران از لغو تحريم ها به کار خواهد گرفت... و دولت ايالات متحده در چارچوب قانوني رئيس جمهور و کنگره از بازگرداندن يا تحميل مجدد تحريم هاي پيوست 2 خودداري مي کند».
    6-
تمديد 10 ساله تحريم ها عليه ايران را، مجلس نمايندگان باتفاق آراء و تنها با يک راي مخالف و مجلس سناي آمريکا باتفاق آراء با يک راي غايب به تصويب رسانده اند، يعني هر دو حزب دموکرات و جمهوري خواه در خصومت با ايران اسلامي کاملااتفاق نظر داشته اند، بنابراين برخي از دوستان که اصرار دارند ميان اين دو حزب بازي کنند و آن دو را متفاوت تلقي مي کنند بايد بپذيرند که آب در هاون کوبيده اند. و به عنوان مثال، آيا اين اظهارنظر يکي از اعضاي تيم اسبق مذاکره کننده خنده دار نيست که درباره آثار برجام مي گويد؛ « اين زلزله سياسي که به خاطر مذاکرات هسته اي بين ايران و آمريکا رخ داده در تاريخ يکصد ساله آمريکا استثنايي است... شکافي که در داخل حاکميت اسرائيل رخ داده نيز استثنايي است. شکاف در روابط آمريکا و اسرائيل به دليل مذاکرات هسته اي بي نظير است و...»!
    7-
اين روزها برخي از جريانات نه چندان سالم سياسي ادعا مي کنند که اگرچه اوباما اعلام کرده است، مصوبه سنا را امضاء مي کند ولي رئيس جمهور آمريکا مطابق قوانين اين کشور مي تواند اجراي آن را براي 3 تا 6 ماه ناديده بگيرد و اصرار دارند که در صورت استفاده اوباما از اختيار اغماض - WAIVE - مصوبه سنا نقض برجام تلقي نمي شود! و حال آن که قانون ياد شده در صورت استفاده اوباما از آن به معناي لغو مصوبه نيست بلکه فقط آن را براي 3 تا 6 ماه به تاخير مي اندازد. و تعجب آور است که جماعت مورد اشاره هنوز هم در پي فريب ملت و بزک کردن چهره منفور و عهدشکن آمريکا هستند.
    8-
و بالاخره اثبات اين واقعيت را که آمريکا قابل اعتماد نيست، مي توان و بايد اصلي ترين دستاورد مذاکرات دانست و از اين روي چاره کار بازگشت به توانمندي هاي مثال زدني خود است که شرح آن به فرصت ديگري نياز دارد و اين وجيزه را با بخشي از بيانات رهبر معظم انقلاب در تاريخ 94/1/20 به پايان مي بريم؛
    «
به طرف مقابل اعتماد نکنيد. به لبخند او فريب نخوريد. به وعده نقد که مي دهد - وعده نقد، نه عمل نقد- اعتماد نکنيد. چون وقتي خرش از پل گذشت، برمي گردد و به ريش شما مي خندد! اينها اينقدر وقيحند نويسنده: حسين شريعتمداري