اما چگونه میتوانید
مسیر و جهت خود در زندگی را پیدا کنید؟ 13دی-95
چگونه هدفی متناسب با فاز فعلیِ زندگی
خود داشته باشید؟ در این زمینه مشخصشده که یک تکنیک بسیار باارزش است، ولی اکثر
افراد آن را نادیده میگیرند. اگر در جستجوی مسیر یا هدف هستید، با خودتان در
آینده مصاحبه کنید.
این کار فواید زیادی دارد. تحقیقات نشان داده زمانی که افراد وادار شوند به جزئیات مربوط به خودشان در آینده فکر کنند، تصمیمگیریهای مالی بهتر، رفتار نوعدوستانه و انتخابات اخلاقیتری خواهند داشت. اما این کار دشوار است. پژوهشهای علوم اجتماعی نشان دادند که اکثر افراد با خودشان در آینده ارتباطی احساس نمیکنند. اینکه بتوان خود را در ده یا بیست سال آینده تصور کرد تلاش زیادی میبرد. محققان نرمافزاری طراحی کردهاند که افراد جوان بازتابی از خود در سن 70 یا 80 سالگی را ببینند.
این کار فواید زیادی دارد. تحقیقات نشان داده زمانی که افراد وادار شوند به جزئیات مربوط به خودشان در آینده فکر کنند، تصمیمگیریهای مالی بهتر، رفتار نوعدوستانه و انتخابات اخلاقیتری خواهند داشت. اما این کار دشوار است. پژوهشهای علوم اجتماعی نشان دادند که اکثر افراد با خودشان در آینده ارتباطی احساس نمیکنند. اینکه بتوان خود را در ده یا بیست سال آینده تصور کرد تلاش زیادی میبرد. محققان نرمافزاری طراحی کردهاند که افراد جوان بازتابی از خود در سن 70 یا 80 سالگی را ببینند.
متأسفانه بازهم نمیتوانید خودِ واقعیتان در آینده را ملاقات کنید. به ذهن تعداد بسیار کمی از افراد خطور میکند که بهترین راهحل موجود را انجام دهند: گفتگو با فردی مسن.
در هر دوره از زندگی که مردد هستید و بر سر دوراهی قرار دارید، به خودتان در آینده رجوع کنید. او باید بسیار پیر باشد. اگر بیستساله هستید، به سراغ فردی چهلساله نروید. شما به افراد 80 یا 90 ساله نیاز دارید. اگر فردی صدساله پیدا کردید که چهبهتر. این فرد باید دیدگاهی حاصل از زندگی طولانی داشته باشد.
همچنین باید تا حد ممکن به تصوری که از خود در آینده دارید نزدیک باشد. حرفه پزشکی را در نظر دارید؟ پزشکی که عاشق کارش بوده را پیدا کنید. نگرانید که آیا شغلی در صنعت خدمات مالی شما را راضی میکند؟ فردی را پیدا کنید که میان شغل و ارزشهایش در زندگی تعادل برقرار کرده و تاکنون بدون هیچ حسرتی زندگی کرده است. قصد دارید کاری آسان پیشه کنید که وقت کافی برای نقاشی، نویسندگی یا بازیگری داشته باشید؟ برخی افراد پیر دقیقاً همین کار را کردهاند.
زمانی که ده سال پیش با این بحران روبرو شدم، نمیدانستم چه کار باید کرد. بنابراین نزد "هنری" رفتم. هنری که اندامش خمیده شده بود و هر دو گوشش سمعک داشت، چندان شخصیت تأثیرگذاری به نظر نمیرسید. اما یکی از برجستهترین روانشناسان تحولی در عصر خود بود و هنوز هم هرروز برای انجام تحقیقات به دفتر کار خود میرفت. هنری از سنش خجالت میکشد، اما از صحبت با همسرش فهمیده بودم که بهتازگی 93 ساله شده است. با او ملاقات کردم و سؤالاتم را پرسیدم. آیا میتوانم ریسک کنم و از انجام مقالات علمی در دانشگاه به نوشتن کتاب مشغول شوم؟ یک کتاب غیردانشگاهی؟ و اگر این کار را نکنم آیا تمام عمرم حسرت خواهم خورد؟
او حرف من را با یک کلمه قطع کرد: "بله". درست است؛ اگر این ریسک را نمیکردم حتماً حسرت میخوردم. او به من اطمینان داد که در این سن، انسان از کارهای نکرده بیشتر از کارهایی که کرده افسوس میخورد. بنابراین از کامپیوتر و نرمافزارهای آماری فاصله گرفتم و به تحقیق درباره "خردِ کاربردی" سالمندان پرداختم. ده سال فعالیت، دو هزار مصاحبه و دو کتاب. سرخورده نشدم.
گاهی اوقات مسائل آنقدر که به نظر میرسد پیچیده نیستند. در زمان شروع کار تحقیقاتیام، کتابهای زیادی خواندم که قول میدادند در پیدا کردن هدف زندگی به من کمک کنند. اما به این نتیجه رسیدم که زندگی بسیار سادهتر از این حرفها است.
چرا با فعالیتی به قدمت نسل بشر شروع نکنیم: نظرخواهی از پیرترین فردی که میشناسیم. زیرا این افراد چیزی دارند که ما نداریم: زندگی کردهاند. تجاربی دارند که ما نداریم. این افراد بهخوبی میدانند برای یافتن مسیر خود در زندگی چه چیزی جواب میدهد و چه چیزی کارساز نیست. امکان ندارد یک فرد جوان چنین مسائلی را بداند. بینش افراد مسن میتواند دنیایی از تغییرات در ما ایجاد کند. پس شخصی را پیدا کنید که بازتابی از شما در آینده باشد و درباره مسیر زندگیتان از او سؤال کنید- پشیمان نمیشوید.
منبع: ایان