عقیم سازی روسپی‌ها، از حرف تا عمل؟!

این پیشنهاد عقیم سازی تلاش مذبوحانه معلول گرایی و برای  دور زدن و اقعیت یا پاک کردن صورت مسأله است. زیرا مسأله اصلی این است که بایدریشه یابی شود دلیل تن فروشی درجامعه و رشدو گسترش آن چیست که شامل زنان شوهردار هم می شود؟ مگر جز این است حتی در کشورهای دمکراتیک که تن فروشی تبدیل به شغل شده است . به خاطر دریافت پول یا نیاز است .چرا در کشور مدعی مذهبی پس از 38 سال  کوشش نشده است تا با پدیده های فقرو تبعیضو  محرومیت وبیکاری و اعتیاد وفاصله طبقاتی مبارزه شود تامنجر به قربانی شدن اقشار آسیب پذیرو تهی دستان جامعه نشود؟

یادداشت دریافتی- محمد ماکویی؛ بسیاری از روسپی‌ها بیمار هستند و بیماری آن‌ها نیز یک ناخوشی جزیی نیست که با دادن چند تا آسپرین و یا تزریق ب ۱۲۲، ب کمپلکس درمان شود! همه می‌دانیم که موارد بسیاری از ابتلا به بیماری ایدز از زنان اینچنینی به فرزندانشان منتقل شده و ایشان را از‌‌ همان بدو تولد حسابی به دردسر می‌اندازد.

اینکه تاوان گناه پدر و مادر را بچه بی‌گناه پس بدهد در هیچ دین و آیینی پسندیده و پذیرفته نیست و لذا شاید باید وفق فرموده مسئولین محترم سازمان بهزیستی نسبت به عقیم سازی اختیاری «روسپی‌ها» اقدام لازم صورت گیرد.

با این حال بعید به نظر می‌رسد که انجام این «مهم» به اندازه بیانش «ساده» و «شدنی» باشد.

جهت «عقیم سازی» روسپی‌ها در درجه نخست باید به این سوال پاسخ داد که «روسپی‌گری» شغل هست یا نیست؟ اگر جواب این سوال «شغل هست» باشد باید پرسید که پس چرا مکانی در اختیار روسپی‌ها قرار داده نشده که در آن به انجام حرفه خود مشغول باشند و همه روسپی‌ها مجبورند برای امرار معاش یا رسیدن به رفاه بیشتر، پنهانی قرار و مدار بگذارند و ‌‌نهایت سعی و تلاش خویش را برای لو نرفتن و گیر نیفتادن به کار ببندند.

اگر هم پذیرفته شود که «روسپی‌گری» شغل نیست و جرم است کدام آدم عاقلی می‌پذیرد که مجرم بتواند با مراجعه به مکانی اعلام جرم نموده و در عوض مجازات، کمک‌های انسان دوستانه دریافت نماید.

مشکل عمده در پیشنهاد «عقیم سازی اختیاری» روسپی‌ها این است که نمی‌شود در کشوری دو سازمان (و یا هر نهاد دیگری) وجود داشته باشد که یکی روسپی‌ها را مجرمانی که باید از سطح جامعه جمعشان کرد در نظر بگیرد و دیگری ایشان را بیمارانی که نیاز به کمک و مهر و محبت دارند لحاظ نماید.

آنانی که به تفکیک فعالیت‌ها اعتقاد راسخ دارند و معتقدند که این کار کاملا شدنی است آیا فکر کرده‌اند که در این صورت کسانی که وظیفه دستگیری روسپی‌ها را دارند نمی‌توانند بی‌توجه به اهداف مسئولین محترم سازمان بهزیستی یکی دو تا مامور مخفی در برابر سازمان‌های بهزیستی و ادارات تابعه گذاشته و ورود و خروج انواع و اقسام آدم‌هایی که چکاره بودنشان تابلو است را رصد نمایند؟!

در چنین صورتی شاید بهزیستی بتواند کارهای خیر و انساندوستانه خود را به گونه مخفی و بی‌آنکه لو برود ساماندهی نماید اما در آن حال آیا خود سازمان به اینکه مخفیانه در حال اشاعه فساد است و با کسانی که شغلشان ناجور است دستی در یک کاسه دارد متهم نخواهد گشت!!!؟

نکته جالب توجه این است که وقتی چندی پیش بحث آموزش‌های جنسی به روسپی‌ها مطرح شد اما به دلایلی انجام این «مهم» عقیم ماند چگونه می‌توان روسپی‌ها را مجاب کرد که بهتر است با رفتن به پله بعدی، به امری که بخشی از زنانگیشان را زایل می‌سازد دست بزنند!!؟