یکی بر سر شاخ و بن می‌برید!

یکی بر سر شاخ و بن می‌برید!   11 اسفند -95
 وقتی صدا و سیمای خامنه ای  که رئیس آن از سوی خامنه ای منصوب می شود نقش بر سرشاخ نشستن وبن بریدن ایفا می کند .مشخص است که چه تولیداتی داردو چگونه برنامه واخبارهای پخش می کند .برای همین 98در صدخیلی بالا شهروندان ایرانی فاصله از صدا وسیمای خامنه ای گرفته وروی به شبکه های ماهواره ای آورده اند.

رئیس سازمان صدا و سیما دیروز در جمع مدیران این سازمان و دست اندرکاران انتخابات آینده ضمن اشاره به عملکرد این مجموعه در قبال انتخابات آینده گفت این سازمان در انتخابات همواره بی‌طرف بوده و به اصل بی‌طرفی احترام گذاشته است. لکن با مروری بر عملکرد صدا و سیما و تمرکز بر نمونه‌هائی از کارنامه آن به خوبی می‌توان دریافت که این رسانه نه تنها بی‌طرف نبوده بلکه با در پیش گرفتن نوعی «برخورد یکطرفه» با مسائل مرتبط با انتخابات در مقاطع گذشته، عملاً افکار عمومی در جامعه را به واکنش واداشته است.ارزیابی عملکرد سازمان صدا و سیما در قبال مسائل سیاسی – اجتماعی نیازمند یک بررسی جامع و کامل است که بتوان با ذکر مصادیق رفتارهای غیرمنتظره در این مقوله، مستندات مرتبط را نیز ارائه کرد.در یک ارزیابی اجمالی می‌توان به تصریح به این جمع بندی رسید که متاسفانه یک جانبه گرائی صدا و سیما در امر انتخابات به زیان خود رسانه ملی تمام شده و حتی با همین «اصل بی‌طرفی مغایرت جدی دارد. اگرچه رئیس کنونی صدا و سیما قاعدتاً در قبال عملکرد دیگران در گذشته مسئولیتی برای پاسخگوئی و دفاع ندارد لکن چنین عملکردی در سایر زمینه‌ها در دوره مسئولیت وی هم از همان رفتار و عملکرد و معیارهای گذشته تبعیت می‌کند و کمتر قابل دفاع به نظر می‌رسد.این نکته از آن جهت اهمیت دارد که سازمان صدا و سیما به عنوان «رسانه ملی» مطرح است و قاعدتاً تشکیلاتی متعلق به عموم مردم ارزیابی می‌شود که باید رفتار و کارنامه‌ای در «تراز نظام جمهوری اسلامی» ارائه کند.این به مصلحت رسانه ملی نیست که افراد مورد نظر برای حضور و ارائه مطلب در تقریباً تمامی زمینه‌ها صرفاً از یک جناح سیاسی خاص برگزیده و مطرح شوند. علاوه بر این، رسانه ملی نباید به تریبونی برای پرخاشجوئی، حملات لفظی و تسویه حساب سیاسی – تبلیغاتی یک جناح خاص تبدیل شود و در عین حال برای کسانی که مورد حمله و افترا قرار گرفته‌اند و در زیر خیمه انقلاب هستند و حتی جزو نیروهای مومن و وفادار به اصول و معیارهای انقلاب تلقی می‌شوند، فرصتی و زمینه‌ای برای پاسخگوئی و رفع ابهام و اتهام داده نشود. به ویژه بعضاً عملکردهای تهاجمی به نوعی در رسانه ملی علیه دولت و نظام اجرائی تمرکز و استمرار یافته که به نظر می‌رسد چینش نیروها و عناصر تصمیم گیرنده و حتی سیاستگذاری‌ها با اهداف و برنامه‌های یک طیف خاص فکری که با دولت گذشته همسوئی داشته، هنوز هم با همان جهت‌گیری و بینش جانبدارانه از همان طرز فکر و رفتار تاثیر می‌پذیرد و با دولت کنونی و نظام اجرائی، در موضع تقابل، ایرادگیری و حتی مچ گیری و تخاصم قرار دارد که البته در شان و منزلت رسانه ملی نیست.خوشبختانه مردم ما بسیار هوشمند، حساس و دقیق هستند و ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های عملکرد سیاسی – تبلیغاتی رسانه ملی را به دقت رصد می‌کنند و همین شیطنت‌های رسانه‌ای را به خوبی درک می‌کنند و نسبت به آن حساسیت نشان می‌دهند. باز خورد سیاست‌ها و عملکرد منفی صدا و سیما در بسیاری زمینه‌ها به وضوح قابل اثبات است. این به مصلحت رسانه ملی نیست که دربست، در مسیر فکری یک گروه و باند خاص قرار گیرد که حتی بزرگان و عقلای قوم در هر دو جناح نیز دقیقاً از این رفتار یکجانبه اعلام برائت می‌کنند. آیا واقعاً مدیران، برنامه ریزان و سیاستگذاران رسانه ملی از بازتاب و باز خورد عملکرد خود، راضی به نظر می‌رسند که به همان روال نادرست ادامه می‌دهند؟ آیا بازخورد همین سیاست‌های بدفرجام و معرفی رقبای سیاسی یک جناح خاص به عنوان مزدور بیگانه، انگلیسی، تحت تاثیر اجنبی و حتی صهیونیست و آمریکائی، را در نتایج انتخابات اخیر مشاهده نکرده‌اند و از آن درس‌های لازم را نیاموخته اند؟ ناگفته پیداست که این رفتارهاو بازخورد آن باعث عصبانی شدن و تحریک افکار عمومی شده و خواهد شد و قطعاً نمی‌توان انتظار داشت که رای مردم، بازتاب آراء و نقطه نظرات و انتظارات واقعی آنها باشد و حتی به زیان کشور و حداقل به زیان همان جناحی می‌شود که قرار است یکطرفه مورد حمایت خاص قرار گیرد. موضوع مهم‌تر اینکه برخی تولیدات و گزارش‌های جهت‌دار و منفی گرایانه در انعکاس کاستی‌ها و نارسائی‌ها به گونه‌ای تحریک آمیز تنظیم و منعکس می‌شود که مشخصاً مغایر اصول، مغایر منافع ملی و حتی در برخی موارد به زیان امنیت ملی کشور تمام خواهد شد و آحاد مردم را با تحریک احساسات آنها علیه نظام اجرائی، به تدریج در مسیر خصومت ورزی علیه نظام قرار می‌دهد که بعداً قابل جبران و مهار نیست. اکنون مدت هاست که موضع گیری آگاهانه و عمدی علیه کارنامه دولت، سانسور نقاط مثبت و یا حداقل، کمرنگ جلوه دادن آن به همراه تبلیغات در جهت افزایش سطح توقعات عمومی نسبت به مواردی که می‌دانیم بستر، زمینه‌ها و ابزارهای مورد نیاز برای تحقق چنان خواسته‌هائی فراهم نیست، به «سیاست غالب» در رسانه ملی تبدیل شده و سعی بر این است که نظام اجرائی کشور، منفعل، ناکارآمد، فقدان کاردانی و تدبیر، و مشخصاً بی‌انگیزه برای خدمت رسانی معرفی شود. تمرکز شبانه روزی بر روی کارگاه‌های تعطیل یا در معرض کاهش نیروها که همه می‌دانند میراث دولت گذشته است به فرصتی برای پمپاژ نومیدی، سرخوردگی و بی‌اعتمادی به نظام تبدیل شده است که از مصادیق آشکار «سیاه نمائی» محسوب می‌شود. قابل تامل بودن این عملکرد هنگامی بیشتر نمایان می‌شود که همین رسانه در قبال سایر قوا چنین کارکرد، موضع و رفتاری ندارد و عملاً به تریبون تبلیغ و توجیه دیگر قوا تبدیل شده است.هر چند رسانه ملی نقاط قوتی هم دارد که نباید آنها را نادیده گرفت ولی نکته قابل توجه این است که به مصلحت انقلاب، نظام و کشور نیست که رسانه ملی در ترسیم وضعیت کشور، به خاطر تخریب دولت، عملکرد نظام را زیر سوال ببرد.در این اصل تردیدی نداریم که نقد عملکرد دولت‌ها و قوای سه گانه حق رسانه‌ها از جمله رسانه ملی است، لکن همه درک می‌کنند که روش کنونی رسانه ملی نقد نیست بلکه برخورد جناحی و یکطرفه است. رسانه ملی باید به جای طرفیت با دولت یا یک جناح، به منافع ملی بیاندیشد و بگونه‌ای عمل نکند که از مصادیق «یکی برسر شاخ و بن می‌برید» باشد.