يادداشت دانشجويي به چه كسي راي بدهيم؟

يادداشت دانشجويي 
به چه كسي راي بدهيم؟  13 اردیبهشت - 96
از بس ترجیج بند اقتصاد از ابتدا تا انتهای یادداشت تکرار شده است که گلاب بر گور خمینی شیاد زده شده است که بیش از38 سال پیش اقتصادرا حواله خرداد تا پس از38 سال دستآورد اقتصاد خرکی منجر به بحران اقتصادی کنونی شود . از سوی دیگر باید جای امضای یادداشت نویس با نام سربازجو شریعت نداری عوض شود.
نويسنده: روح الله قبادي

به اين فکر مي کردم که چرا با گذشت نزديک به چهل سال از عمر انقلاب، هنوز شاهد آن پيشرفت مادي و معنوي مورد انتظار از يک جامعه اسلامي نيستيم و به قول رهبري، فاصله زيادي تا تحقق اهداف انقلاب اسلامي داريم. واقعا چرا؟
    وقتي خوب به گذشته و حال نگاه مي کنم مي بينم، مسئولين کشور يا همان رجال سياسي و مذهبي که طبق قانون انتخابات شرط اوليه براي نامزد رياست جمهوري شدن است، مسئوليني که مردم با نااميدي از انتخاب آنها خودشان براي رفع مشکلاتشان پا به عرصه انتخابات گذاشتند، و ما شاهد ثبت نام بي سابقه بيش از 1500 نفر براي رياست جمهوري هستيم. اين رجال سياسي و در راسشان روساي جمهور، از سه حالت خارج نبوده و نيستند.

    دسته اول: مسئوليني که هيچ دغدغه اي براي تبعيت از رهبري و اجراي فرامين ايشان در زمينه هاي مختلف اجرايي ندارند.

    دسته دوم: با نگاهي خوشبينانه، اين دسته اگر دغدغه تبعيت داشته باشند، اما فکر و سليقه هاي شخصي و سياسي خود را که معمولا با اشتباه و خطاي محاسباتي همراه است، در اجراي فرامين رهبري لحاظ کرده و دليلي براي اجراي مو به موي اوامر ايشان نمي بينند. به همين دليل با اينکه تلاش هاي زيادي براي حل مشکلات کشور کرده و به نتايج خوبي هم دست پيدا مي کنند، اما سرانجام به دليل عدم هماهنگي کامل با رهبري دچار انحراف شده و در نهايت تبديل به دسته سوم از مسئولين مي شوند.

    دسته سوم: مسئوليني که نه تنها لزومي براي تبعيت از رهبري نمي بينند، بلکه خلاف جهت مشي رهبر حرکت کرده و فرامين ايشان را ناديده مي گيرند.

    بله، هر چه فکر مي کنم مسئولين ما از اين سه حالت خارج نبوده اند. در ادامه دو دليل براي اثبات اين ادعا بيان مي کنم.

    دليل اول: يکي از مشکلات مهمي که گريبان گير کشور عزيزمان ايران مي باشد، مشکلات فرهنگي است و شاهد فاصله گرفتن فرهنگمان از فرهنگ جامعه اسلامي مي باشيم.

    نزديک به 20 سال پيش رهبري خطر تهاجم فرهنگي را به مسئولين گوشزد کرده و از برنامه ريزي دشمنان براي نابودي فرهنگ و اعتقادات مردم، خصوصا جوانان، که آينده سازان کشورند، خبر داده و از مسئولين خواستند تا دير نشده براي مقابله با اين خطر چاره انديشي کنند. اما شاهد آن بوديم که مسئولين با کم توجهي و شايد بي توجهي به اين موضوع از کنار آن گذشتند. اما رهبر نااميد نشده و علاوه بر تکرار يادآوري اين خطر، در سال هاي اخير راهکار مقابله را نيز تحت عنوان «سبک زندگي اسلامي و ايراني» براي مسئولين بيان کرده و موضوعات اصلي قابل پيگيري آن را مشخص نمودند. اما مسئولين چه کردند؟ به زدن بنرها و پوسترهاي تبليغاتي در نقاط مختلف شهرها و برگزاري همايش هاي پرهزينه و بيهوده اکتفا کردند که اگر غير از اين بود ما الان شاهد اين وضعيت فرهنگي در جامعه نبوده و يا حداقل به اين اندازه از فرهنگ اصيل اسلامي و ايراني فاصله نداشتيم.

    لازم مي دانم به اين نکته مهم اشاره کنم که شايد بعضي از مردم عزيزمان بگويند، چرا رهبري شخصا در امور اجرايي دخالت نکرده و مانع از کم کاري يا اشتباهات مسئولين نمي شوند؟ در جواب بايد گفت: به فرموده خود رهبري، قانون اساسي کشور وظايف رهبري را مشخص کرده و ايشان حق ورود در بسياري از امور اجرايي را طبق قانون ندارند. و اگر مايليم که اين اتفاق بيفتد، بايد با انتخاب نمايندگان شايسته، قانون را اصلاح کنيم. 

    دليل دوم: اقتصاد، اقتصاد، اقتصاد. دغدغه اصلي رهبري و مردم. همگان مي دانند بزرگ ترين مشکل اقتصاد وابستگي آن به نفت است. نفتي که مسئولين با خام فروشي و گرفتن پول آن، بعد از کم کردن رقم هاي چند هزار ميلياردي از آن به صورت اختلاس و پرداخت حقوق هاي نجومي به مديران و صد البته برگزاري همايش هاي پرهزينه براي پيگيري فرامين رهبري، باقيمانده آن را (در صورت وجود) براي عمران کشور و معيشت مردم هزينه مي کنند. و دشمنان قسم خورده انقلاب هم به راحتي با تحريم هاي مختلف نفتي و بانکي مانع فروش نفت يا گرفتن پول آن شده و باعث به خطر افتادن وضعيت اقتصادي کشور مي شوند.

    رهبري در يکي از سخنراني هايشان در ميان مردم مشهد فرمودند: «اقتصاد ما دچار اين اشکال است که وابسته به نفت است. ما بايد اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنيم، دولت هاي ما در برنامه هاي اساسي خودشان اين را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتي که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاري کنيد که ما هر وقت اراده کرديم، بتوانيم در چاه هاي نفت را ببنديم. آقايان به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر مي شود؟! بله، مي شود، بايد دنبال کرد، بايد اقدام کرد، بايد برنامه ريزي کرد. وقتي برنامه اقتصادي يک کشور به يک نقطه خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روي آن نقطه خاص تمرکز پيدا مي کنند

    مگر مي شود؟! مگر مي توانيم؟! مگر ممکن است؟! بله شما از نفس افتاده ها و پشيمان شده ها، نمي توانيد و نخواهيد توانست.

    رهبر انقلاب با پيگيري مسئله اقتصاد در سال هاي اخير راهکاري را نيز تحت عنوان «اقتصاد مقاومتي» براي مسئولين بيان نموده و سياست هاي آن را نيز مشخص کردند، تا شايد مسئولين با پيگيري اين راهکار، اقتصاد کشورمان را نجات دهند. اما مسئولين چه کردند؟ مسئولين چه مي کنند؟ مگر کاري بهتر از زدن بنر و برگزاري همايش هم مي توان انجام داد؟!

    آن قدر مسئله اقتصاد اهميت دارد که شاهد آن هستيم رهبري سال هاي پي در پي شعار سال را با مشخص کردن نقاط کليدي اقتصاد، نامگذاري نمودند تا شايد مسئولين به خودشان آمده و بر اين نقاط کليدي متمرکز شوند. رهبري در سال گذشته در جمع مردم مشهد فرمودند: «علت اينکه شعار امسال را هم شعار اقتصادي انتخاب کرديم، يک تحليل و يک نگاه به مجموعه مسائل کشور است. شايد در ذهن بعضي مي گذشت که ترجيح دارد که شعار امسال يک شعار فرهنگي باشد، يا يک شعار اخلاقي باشد، لکن با توجه به مجموعه مسائل کشور به نظر رسيد امسال هم مثل چند سال ديگر قبل از اين، شعار سال را که بايد به صورت گفتماني در ميان مردم و افکار عمومي کشور رواج پيدا کند، يک شعار اقتصادي قرار بدهيم

    به نظر من اينکه رهبري اين قدر به اقتصاد قبل از فرهنگ و اخلاق تاکيد دارند يک دليل واضح دارد که مي توان آن را در بيان مولاي متقيان، اميرمومنان، حضرت علي عليه السلام ديد، ايشان در نهج البلاغه به فرزندش محمد بن حنفيه مي فرمودند: «اي فرزند! من از تهيدستي بر تو هراسناكم، از فقر به خدا پناه ببر، كه همانا فقر، دين انسان را ناقص، و عقل را سرگردان، و عامل دشمني است

    پيگيري هاي مکرر رهبري باعث شد تا در اين دولت شاهد آن باشيم که مسئولين براي برطرف کردن مشکلات اقتصادي از فضاي حرف وارد ميدان عمل شوند، اما با چه روشي و چگونه؟ مسئولين اين دولت، برخلاف توصيه رهبري، راه حل برطرف شدن مشکلات اقتصادي را، برقراري ارتباط با آمريکا و کشورهاي غربي معرفي کردند. اينکه بايد با فلان مسئول خارجي بنشينيم پاي ميز مذاکره، اينکه به بهمان مسئول خارجي لبخند بزنيم و دست هايش را به گرمي بفشاريم. دستي که تا آرنج که نه، بلکه تا کتف به خون مردم جهان آلوده است! دستي که به بهانه مبارزه با تروريسم ساخته و پرداخته خود در افغانستان، مجوز پرتاب بزرگ ترين بمب غيرهسته اي جهان، که مادر بمب ها لقب گرفته را به اين کشور امضا مي کند! دستي که چندين سال است با ايجاد گروه تروريستي داعش مردم سوريه را به خاک و خون کشيده و با حمايت عربستان ملعون، شيعيان يمن را قتل عام کرده است! 

    مسئولين دولتي با ناديده گرفتن توصيه هاي رهبري مبني بر خوشبين نبودن به مذاکرات با کشورهاي غربي و اينکه کليد حل مشکلات اقتصادي در داخل کشور است نه در خارج از کشور، به دليل اينکه حتي آب خوردن مردم، همه وابسته به رابطه با آمريکاست، مذاکرات را شروع کرده و نزديک به دو سال تمام انرژي نظام و کشور را صرف برقراري ارتباط با کشورهاي غربي کردند. و حال نتيجه اين ارتباط، مولود نامبارکي به نام برجام است که به اعتراف خود تنظيم کنندگانش به اهدافي که انتظار داشتند، نرسيد.

    در توصيف برجام اما فقط مي توان به کنايه گفت: برجام، ما ادراک ما البرجام. تو چه مي داني که برجام چيست؟

    مردم عزيز ايران، بدانيد و آگاه باشيد که تنها راه حل برطرف شدن مشکلات کشور و محقق شدن اهداف عالي انقلاب اسلامي، راي دادن به دسته چهارم از مسئولين است. دسته اي که همانند شهداي عزيزمان تبعيت محض از فرامين رهبري داشته باشند. شهدايي که آينه تمام نماي گوش به فرمان رهبري بودن، هستند. در اينجا برخود لازم مي بينم که از شهيد امير سپهبد علي صياد شيرازي ياد کنم. فرمانده بزرگ و بزرگوار جنگ، زمين گير کننده مجاهدين خلق در عمليات غرور آفرين مرصاد. امير سرتيپ ناصر آراسته خاطره اي را از ايشان بيان مي کنند که اي کاش، اي کاش! مسئولين از آن عبرت بگيرند:

    «همراه جمعي از فرماندهان و مسئولان خدمت مقام معظم رهبري رسيده بوديم، از وقتي كه حضرت آقا شروع به صحبت فرمودند، ديدم شهيد صياد شيرازي كل صحبت ها و فرمايش هاي آقا را يادداشت مي كنند. وقتي از جلسه بيرون آمديم، به ايشان عرض كردم: علي آقا! چرا صحبت هاي آقا را يادداشت كرديد؟ اين صحبت ها را كه اخبار اعلام مي كند و متنش هم بعدا در اختيار شما قرار مي گيرد. پس چه لزومي داشت در جلسه آنها را يادداشت كنيد؟ صياد به من گفت: آقا ناصر! آيا قبول داري كه سرپيچي از دستور فرمانده جرم است؟ گفتم: بله. گفت: آيا قبول داري تاخير در اجراي دستور ولي هم جرم است؟ گفتم: بله. گفت: من از «ب» بسم الله تا آخر فرمايش هاي آقا را به مثابه امر و دستور تلقي مي كنم و مي خواهم از همان لحظه اي كه دستور را مي شنوم و از محضر ايشان مرخص مي شوم اقدام به اجراي امر مولا كنم و اين نوشته ها براي همين است كه دائم به آن نگاه كنم و براي اجراي آن فكر و تدابيري بينديشم و مي ترسم از اينكه وقتي از اينجا خارج مي شوم و سوار ماشين مي شوم در بين راه اتفاقي برايم بيفتد و از دنيا بروم در حالي كه امر نايب امام زمان(عج) را اجرا نكرده باشم و در فكر اجراي صحيح و به موقع آن هم نبوده باشم

    مردم بزرگوار ايران، کشور ما نياز به چنين مسئوليني دارد تا بتواند به جايگاه واقعي خود دست پيدا کند. توصيه شهدا نيز همان توصيه رهبرشان بود، مردم شريف ايران، پشتيبان ولايت فقيه باشيد تا به مملکتتان آسيب نرسد.

    پشتيباني از رهبر در اين برهه حساس از زمان، يعني راي دادن به مسئوليني که گوش به فرمان رهبري باشند. شناخت چنين مسئوليني کار دشواري نيست. کافي است در اين روزهاي باقيمانده به انتخابات، صحبت هاي روشنگرانه رهبري را به دقت گوش داده و آن را با صحبت هاي نامزدهاي انتخابات تطبيق دهيد تا مشخص شود چه کسي از رهبري تبعيت مي کند و چه کسي از هواي نفس. و اگر نتوانستيد نامزد اصلح را بشناسيد، به توصيه خود رهبر، بايد از افراد اهل تشخيصي که به آنها اعتماد داريد، کمک بگيريد. و مطمئن باشيد که اگر با نيت خالص و با هدف انتخاب رئيس جمهور ولايي، پاي صندوق هاي راي برويد، قطعا خداوند متعال قلب نازنين شما مردم شهيدپرور را به سمت کانديداي اصلح هدايت خواهد کرد. ان شاءالله.

    
*فعال دانشجويي و دانشجوي ارشد کامپيوتر