جنایت پس از افشای رابطه پنهانی زن جوان8خرداد-96
پلیس جنایی مشهد در تعقیب مرد
جوانی است که در جریان جنایتی هولناک، پسر خالهاش را به قتل رسانده و گریخته است.
عامل جنایت وقتی پی برد پسر خالهاش در رابطه پنهانی، دلبسته همسرش شده است، نقشه
قتل را طراحی و اجراکرد،بعد هم جسد را داخل چاه انداخت.
به گزارش
ایسنا به نقل از روزنامه «ایران»، عصر پنجشنبه، ۴ خرداد، زن جوانی به یکی از
کلانتریهای مشهد رفت و راز جنایتی را فاش کرد.
زن جوان
زمانی که مقابل افسر نگهبان قرار گرفت، گفت: «همسرم دو روز قبل به من گفت که
پسرخالهاش را کشته وبعد هم بدون آنکه حرفی بزند خانه را ترک کرد و رفت.»
به دنبال
اظهارات زن جوان، موضوع بلافاصله به بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق اعلام شد، سپس
بازپرس کاظم میرزایی و تیمی از کارآگاهان جنایی راهی خانه قدیمی شدند که زن جوان
مدعی بود جسد داخل چاه آنجاست.
آنها با
ورود به خانه قدیمی متوجه شدند دریچه چاه فاضلاب برداشته شده و سیمان و خاک زیادی
اطراف چاه ریخته شده است. سرانجام در بازرسی از چاه فاضلاب جسد مرد جوان پیدا شد.
در بررسیهای
مقدماتی پزشک قانونی، علت اولیه مرگ، خفگی عنوان شد و سپس جسد به دستور بازپرس
جنایی برای تعیین زمان و علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی انتقال یافت. با کشف جسد
مرد ۳۲ ساله، «فرانک» تحت بازجویی
قرارگرفت و به بازپرس جنایی گفت: حدود یک سال قبل آرش - مقتول - در تلگرام برایم
پیامی فرستاد. او پسرخاله شوهرم بود که پیام تبریکی به مناسبت پیوستن من به شبکه
تلگرام فرستاده بود، اما این آخرین پیامی نبود که برایم فرستاد و پیامها ادامه
یافت.
او افزود:
بعد از مدتی شوهرم به این ماجرا شک کرد و من بدون آنکه آرش از این موضوع با خبر
شود رابطهام را با او کم کردم. تا اینکه چند وقت قبل آرش سراغ شوهرم آمد ولی
همسرم کیوان در خانه نبود. او را به خانه دعوت کردم و بعد از خوردن چای از خانه
رفت. شب که کیوان به خانه آمد گفت دوربین مخفی داخل خانه نصب کرده و میداند که
آرش در خانه بوده است.
این زن
ادامه داد: از آن روز همهچیز تغییر کرد. مدام کیوان از من میخواست که آرش را به
خانه دعوت کنم اما میترسیدم، چون میدانستم او نقشهای در سر دارد؛ تا اینکه چند
روز قبل کیوان به من گفت مادرش به مسافرت میرود و از من خواست آرش را به خانه
مادرشوهرم دعوت کنم. او حتی نقشه قتل را هم کشیده بود. قرار شد داخل شربت داروی
بیهوشی بریزیم و به آرش بدهیم و بعد از آن هم او را خفه کنیم. درحالی که ترسیده
بودم، شوهرم مرا تهدید کرد که اگر با او همکاری نکنم بچههایم را هرگز نخواهم دید.
من هم به خاطر بچهها راضی به همکاری شدم، اما نمیدانم چه شد که نظرش تغییر کرد و
گفت نیازی به من نیست. وقتی مادرشوهرم به مسافرت رفت، مطمئن شدم که کیوان دیر یا
زود نقشهاش را اجرا میکند.
زن جوان
اظهار کرد: کیوان دیگر حرفی به من نزد تا اینکه پنجشنبه متوجه تماسهای پسرخاله و
خالهاش با او شدم. آنها سراغ آرش را میگرفتند. تا اینکه متوجه شدم کیوان بعد از
جلب اعتماد پسرخالهاش، با او قرار ملاقاتی گذاشته و روز حادثه با خودرواش به
دنبال آرش، رفته است. دوربینهای مداربسته کارخانه محل کار پسرخالهاش هم این تصاویر
را ضبط کرده بود.
زن جوان
اضافه کرد: تماسهای خاله و پسرخاله کیوان باعث شد تا او خودش را ببازد و رنگ از
چهرهاش بپرد. او به من گفت آرش را با طناب خفه کرده و جسدش را داخل چاه خانه
مادرش انداخته است. بعد از اعتراف همسرم، تصمیم گرفتم همهچیز را فاش کنم به همین
خاطر به پلیس مراجعه کردم.