این آقایان از انتخابات خارج نمی‌شوند!


این آقایان از انتخابات خارج نمی‌شوند! 11خرداد-96 
با وجود تأیید صحت انتخابات ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، برخی از کاندیداهای سابق گمان می‌کنند هنور در فضای رقابت‌های انتخابات هستند و کسانی که به آنها رأی داده‌اند، متفاوت و جدا از مابقی جامعه هستند.
به گزارش ایسنا، در روزنامه «شهروند» آمده است: پس از آنکه نتیجه انتخابات ریاست‌جمهوری مشخص شد، انتظار می‌رفت که دوران انتخابات و رقابت‌های آن به پایان رسیده تلقی شود و رقبا ضمن تبریک به فرد پیروز، برای او و دولت بعدی آرزوی موفقیت کنند و آمادگی خود را برای ایفای نقشی سازنده در این آرزو نیز تعریف و اعلام نمایند، ولی متاسفانه برخی از آنان چنان از شکست خود و جناح متبوع دچار شوک شده‌اند که گویی همچنان در دوران انتخابات به سر می‌برند و جالب اینکه معلوم نیست چرا این نتیجه بسیار عادی و طبیعی انتخابات برای آنان غیرمنتظره بود که تا این حد بی‌تابی می‌کنند. کسانی که از شکست طبیعی این اندازه بی‌تاب هستند، درصورت پیروزی چه کار می‌کردند؟ بگذریم.
یکی از مسائلی که این نامزدها مطرح کرده‌اند، این است که ما پیگیر مطالبات ١٦ میلیون نفری هستیم که به نامزد اصولگرایان رأی داده‌اند و چنان سخن رانده‌اند که گویی مطالبات این افراد متفاوت از مردم دیگر بوده و اولویت اول را درجامعه و کشور دارد. این یادداشت در مقام نفی و رد این نوع نگاه است. اول از همه باید متمرکز شد. نیازی نیست که آقایان فقط پس از انتخابات پیگیر مطالبات این ١٦ میلیون نفر باشند. اتفاقاً باید از چهار سال پیش پیگیر چنین مطالباتی می‌بودند، نه آنکه یک‌ماه مانده به انتخابات وارد سیاست شوند و تازه بعد از انتخابات بگویند که پیگیر مطالبات رأی‌دهندگان به خودشان هستند. هیچ‌کس چنین ادعایی را باور نمی‌کند؛ چراکه امر سیاست و پیگیری خواست‌های مردم، موضوعی مستمر است و سیاست با انتخابات آغاز نمی‌شود، بلکه انتخابات پایان یک مرحله از راه و شروع دوباره آن است. آنان که از انتخابات آغاز می‌کنند، درهمان انتخابات هم کارشان تمام می‌شود.
ازسوی دیگر، پیگیری مطالبات ١٦میلیون نفر یا هر تعداد دیگر وقتی امکان‌پذیر است که مشروعیت تحقق خواست‌های ٢٤ میلیون نفر به رسمیت شناخته شود. در واقع ابتدا باید اذعان کرد که اکثریت مردم حق داشتند و الگویی را پذیرفتند که اجرای آن الگو بر هرچیز دیگری مقدم است. سپس در ذیل اجرای این شیوه باید به مطالبات و خواست‌های قانونی دیگران نیز پرداخته شود، و الا اگر اکثریت ٢٤ میلیونی را نادیده بگیریم و اولویت را به تامین مطالبات اقلیت بدهیم، این نقض غرض فلسفه انتخابات است.
واقعیت مهمتر اینکه؛ ایران به ١٦ میلیون و ٢٤ میلیون نفر منحصر نمی‌شود، حداقل ١٤ میلیون نفر دیگر نیز رأی نداده‌اند که هرکدام می‌تواند دلیل خاص خود را داشته باشد. فارغ از دلایل عدم مشارکت این گروه آنان نیز واجد حق و حقوق و مطالباتی هستند که باید مورد توجه قرار گیرد. بنابراین نمی‌توان موضوع را محدود به ١٦ و ٢٤ میلیون نفر کرد. حتی کسانی که به دو نامزد دیگر رأی دادند. هرچند اندک باشند، باید بتوانند کسانی را به‌عنوان پیگیری‌کننده مطالبات خود درجامعه داشته باشند، ولی شرط همه اینها احترام‌گذاشتن واقعی و نه فقط زبانی به برندگان انتخابات است. درحقیقت باید قواعد و نتایج این بازی سیاسی بر هرچیز دیگری اولویت پیدا کند.
نکته مهمتر ازهمه این موارد این است که مسأله اصلی دراین انتخابات پیگیری مطالبات اقشار گوناگون نبود؛ چراکه مطالبات اصلی مثل اشتغال، رفع فساد و رشد اقتصادی، خواسته عموم مردم است و فرقی میان ٢٤ میلیون و ١٦ میلیون و سایرین ندارد. اینها مطالبات مهم و با اولویت همه اقشار جامعه است. مردم را از حیث مطالبات نمی‌توان تجزیه کرد؛ چراکه وضعیت جامعه ایران به‌گونه‌ای است که اکثریت قاطع مردم با مشکلات اصلی مشابهی مواجه هستند. عدم رشد اقتصادی و بیکاری و فساد گریبان همه مردم را می‌گیرد و نه یک قشر خاص را، ولی مردم درجریان انتخابات میان شیوه‌های حل مشکل یکی را به دیگری ترجیح دادند. به تعبیر دیگر، راه و بیراهه را متمایز کردند. مردم راه و چگونگی تحقق مطالبات را تعیین کردند. از این‌رو دیگر بحثی درباره پیگیری مطالبه ١٦ میلیون و ٢٤ میلیون باقی نمی‌ماند. تامین مطالبات اصلی به نفع همه و خواست‌ همه است. بنابراین اگر دولت و آقای روحانی نتوانند کار موثری دراین زمینه انجام دهند، همه مردم نسبت به آن رویگردان خواهند شد و اگر بتوانند کاری شایسته انجام دهند، آن ١٦ میلیون و سایر مردم نیز به خیل حامیان دولت اضافه خواهند شد.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت که تاکید بر پیگیری مطالبات خاص ١٦میلیون نفر، حرف دقیقی نیست و عمدتا ناشی از باقی‌ماندن در فضای انتخاباتی است و ازاین طریق می‌کوشند که فشار روانی ناشی از شکست را کاهش دهند.