يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "شرح يك پيروزي بزرگ يك جدايي و يك ديدار تلخ"

اوین نامه ی کیهان 4 شنبه 11 مرداد ماه سال  1396
    يادداشت روز   اوین نامه ی کیهان "شرح يك پيروزي بزرگ يك جدايي و يك ديدار تلخ"
همکار وهم قلم منفورترین چهره اطلاعاتی و رسانه  معروف  اوین نامه کیهان اکنون با وقاحت خاص  وکیل مدافع تسخیری ملت عراق شده است تا دردفاع از سپاه قدس ونوری مالکی مزدور و حشد الشعبی  وتلاش برای تکرار دوران نخست وزیری مزدور نوری مالکی که با برپایی جنگ فرقه ای  درعراق موجب پیدایش داعش شد .ولی چون با کمک پوشش جنگنده های آمریکایی وائتلاف موجب شکست داعش در موصل شد ودر مجموع باعث تضعیف  سپاه قدس  و عواملش حشد الشعبی  شده است .به خصوص باتحریم پاسداران ومتهم به تروریست شدن شان از سوی کنگره آمریکا که  بدون شک این اقدام  عاملی است که قدرت مانور سپاه قدس درعراق وسوریه محدود وتضعیف می کند . به خصوص  دررابطه با دعوت مقتداصدر ازسوی عربستان وسفروی به عربستان ودیداری که با ولیعهد عربستان داشت . باعث خشم خارج از کنترل هم قلم وهمکار سربازجو شریعت نداری شده است .طوریکه مقتدا صدر وولیعهدعربستان و سایر جریانات عراقی مخالف حضور پاسداران در عراق را مورد اتهام وتوهین وتهدید قرار داده است  . برای اینکه مدعی شده است:
واقعيت اين است که جريانات قديمي عراق که از يک سو به فساد مالي و از سوي ديگر به ناکارآمدي متهم مي باشند و اين موضوع تظاهرات گسترده اي را درپي داشته است، از انتخابات ارديبهشت ماه 1397- مه 2018- نگران هستند و درپي روزنه هايي براي افزايش موفقيت خويش مي باشند برخي از آنان با يک بازنگري دروني به راه حل هاي مناسبي رسيده و پاره اي ديگر دچار سوءتفاهم شده و «جهاني ديده شدن» را براي جبران کسري محبوبيت خويش انتخاب کرده اند. در عراق ملاقات مقتدا صدر با محمدبن سلمان سعودي که دستش به خون مردم مظلوم منطقه الشرقيه عربستان و خون مردم مظلوم يمن و خون مردم بحرين آلوده است يک حرکت به قهقهرا به حساب مي آيد اما از آنجا که خود مقتدا در تحولات عراق هيچگاه تعيين کننده معادله نبوده است، ديدار نادرست او با خونريز شيعيان با همه تلخي اش تغييردهنده معادله اي در عراق نخواهد بود.
    
ملاقات صدر با بن سلمان که با انتقاد شديد مردم عراق و از جمله بسياري از اعضاي گروه صدر مواجه گرديده است بيش از آنکه نشان دهنده يک انحراف در جامعه شيعه عراق باشد، نشان دهنده تمرکز تلاش ها براي ضربه زدن به موقعيت شيعيان و استقلال عراق مي باشد و البته عراق امروز چند برابر زماني که اين طيف ميدان دار تحولات در شيعيان عراق بودند، قدرتمند شده است.
پذيرش حضور ارتش سوريه در منطقه شرقي «تنف» در واقع پايان رسمي مهم ترين طرح امنيتي آمريکا در سوريه و عراق به حساب مي آيد. اينکه آمريکا محدوديت حضور را به «ارتش سوريه» محدود کرده است نه براي اين است که کماکان از نظر ارتش آمريکا نيروهاي جبهه مقاومت و به عبارتي متحدين منطقه اي دولت سوريه نمي توانند در حد فاصل مرز شرقي تا حدود 50 کيلومتري داخل سوريه حضور پيدا کنند کما اينکه تاکنون هم اين نيروها در اين منطقه به ظاهر ممنوعه حضور داشته و دست به عمليات هم زده اند. در واقع آمريکا براي آبروداري مي گويد فقط به ارتش سوريه اجازه حضور در اين مناطق را مي دهد و اين در حالي است که پيش از اين جبهه مقاومت از طريق فرماندهي ارتش روسيه در سوريه به سرفرماندهي نيروهاي آمريکا در منطقه اعلام کرده بود که هيچ قانون و دليلي وجود ندارد که مانع حضور نيروهاي سوريه در مناطق مرزي متعلق به خود شود
    
پذيرش رسمي و اعلامي آمريکا يک شکست استراتژيک و غيرقابل جبران براي ارتش آمريکا به حساب مي آيد. چنين پذيرشي که به معناي دست کشيدن ارتش آمريکا از مهم ترين طرح امنيتي خود در منطقه است، نيروهاي شبه نظامي مرتبط با آمريکا- موسوم به ارتش نوين- و نيز گروه داعش که بر رقه و بخش قابل توجهي از شهر ديرالزور سيطره دارد، را دچار مشکل اساسي کرده و راه را براي عمليات گسترده ارتش سوريه و هم پيمانان منطقه اي آن هموارتر مي کند. فرماندهان ارتش نوين که طي حدود 20 ماه گذشته توسط آمريکا جذب شده، آموزش ديده و سازمان پيدا کرده است و جمعيتي بين 5 تا 8 هزار نفر از عشاير اهل سنت مناطق جنوبي و شرقي سوريه را شامل مي شود، پيش از کنار گذاشته شدن طرح امنيتي شرق سوريه در پيغام هاي متعدد به فرماندهان جبهه مقاومت اطمينان داده بودند که با آنان درگير نمي شوند و درگير هم نشده بودند، حالا با اعلام رسمي کنار گذاشته شدن طرح امنيتي شرق که اساسا اين نيروها براي شکل دهي به پوشش زميني آن به استخدام در آمده بودند، نه تنها از فاز عملياتي خارج مي شوند بلکه فلسفه وجودي خود را نيز از دست مي دهند.
    
از سوي ديگر در نتيجه کناره گيري آمريکا از طرح مهم امنيتي خود، داعش سوريه دچار مشکل اساسي مي شود چرا که طرح امنيتي آمريکا در عمل بقاي داعش در ديرالزور را تضمين مي کرد. چه اينکه بهانه اعلامي آمريکا براي اين طرح وجود نيروهاي تروريستي داعش در اين منطقه و لزوم در اختيار گرفتن سرزمين براي مبارزه با داعش بود و اين در حالي بود که آمريکا نه در يک اقدام تاکتيکي- شکست يک گروه تروريستي- بلکه در يک اقدام راهبردي- حفظ امنيت رژيم اسرائيل- بنا داشتند اين منطقه وسيع که در مجموع حدود 32500 کيلومتر- سه برابر مساحت لبنان- شامل مي شد را وجه الضمان امنيتي اسرائيل قرار دهند و بر اين اساس به حضور طولاني مدت داعش در ديرالزور نياز داشتند دقيقا به همين دليل ادبيات مقامات نظامي و سياسي آمريکا نسبت به اين گروه تروريستي طي ماه هاي اخير کاملا دگرگون شد و «تروريست هاي تکفيري» به «رزمندگان سني مخالف حکومت» تبديل شدند.
    
شکست طرح امنيتي آمريکا در کمال ناباوري آمريکايي ها اتفاق افتاد آنان ظاهرا حساب همه چيز را کرده بودند و از جمله موفق به جلب نظر موافق روسيه شده بودند و به نظرشان نمي آمد که «ارتش به شدت درگير سوريه» اراده اي براي ممانعت از سيطره درازمدت نظامي آمريکا بر منطقه شرقي داشته باشد. برخلاف انتظار آنان، سردار سليماني با درک به موقع خطر طرح امنيتي آمريکا، وارد ميدان شد و ظرفيت هاي مردمي سوريه و عراق را براي بر هم زدن طرح امنيتي آمريکا پاي کار آورد و در زماني کمتر از سه ماه موفق به برهم زدن آن گرديد.
    2- جدا شدن عمار حکيم از مجلس اعلاي اسلامي عراق و اقدام به راه اندازي گروه جديدي تحت عنوان «حکمت الوطنيه» سبب شکل گيري تحليل هاي مختلف در داخل و خارج عراق گرديد. واقعيت مطلب اين است که اين جدايي بيش از آنکه يک تهديد در موقعيت شيعيان عراق باشد يک فرصت مهم به حساب مي آيد.
    
فلسفه وجودي «مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق» شکل دهي به وحدت شيعيان عراق در مبارزه با رژيم سفاک صدام حسين بود و از اين رو طيف هاي مختلف عراقي مبارز که شامل حزب الدعوه عراق هم مي شد در ذيل اين مجلس- که در واقع به معناي شوراست و نه يک قوه و سازمان- قرار گرفتند. به مرور اين مجلس به دليل بروز بعضي تنگ نظري ها به يک طيف خاص و در نهايت به يک خاندان خاص ختم گرديد و فلسفه وجودي آن مخدوش شد. مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق در واقع مهم ترين ارگان شيعه در مبارزه با رژيم عراق بود و توسط علماي بزرگ رهبري و هدايت مي شد و توانست نقش عمده اي در مبارزه و در اداره عراق پس از فروپاشي رژيم صدام حسين ايفا کند هرچند در مرحله پس از فروپاشي، اين مجلس- يعني شوراي رهبري شيعيان- از جامعيت خود خارج شده بود تا اينکه رهبري جديد مجلس پس از شهادت آيت الله سيدمحمدباقر حکيم- عنوان انقلاب به معناي ثوره - را از تيتر خود حذف کرد به اين بهانه که مي خواهد با طيف هاي مختلف عراقي کار کند اما اين موضوع در واقع خبر از سطحي از دگرديسي مجلس اعلي مي داد کما اينکه به مرور دايره وسيعتري پيدا کرده و سبب جدايي «سازمان بدر» از مجلس گرديد.
    
در واقع وضع جديد مجلس اعلي اسلامي عراق اين فرصت را پديد آورده که بار ديگر به بازخواني فلسفه وجودي و روند خود بپردازد. شيخ همام حمودي رهبر جديد مجلس اعلي در اولين اظهارنظرهاي خود از چنين نگرشي در رهبري جديد مجلس خبر داده است از آن طرف عمار حکيم که با هدف جذب طيف هاي جوان تر جامعه شيعه عراق و نيز ارتباط گسترده تر با طيف ها و کشورهاي منطقه تشکيلات «حکمت الوطنيه» را راه اندازي کرده است، فرصت آزمون و خطا پيدا کرده و در صورت موفقيت، شيعيان موقعيت مستحکم تري پيدا مي کنند. شکست اين روند نيز يک درس استراتژيک، براي جامعه شيعه به حساب مي آيد.
    3- ملاقات مقتدا صدر رهبر يک طيف از شيعيان عراق که عمدتاً در مناطق جنوبي و نيز نجف داراي نفوذ است با محمدبن سلمان حاکم جديد رژيم سعودي نشان داد که تلاش هاي رژيم سعودي در ايجاد شکاف بين بخشي از شيعيان عراق تا حدي به نتيجه رسيده است. رژيم سعودي پيش از اين در ملاقات هاي مختلف با مقامات عراقي از جمله در ديدار ابراهيم جعفري وزير امور خارجه، سيد عمار حکيم رئيس سابق مجلس اعلي اسلامي و مقتدا صدر رهبر فراکسيون صدري ها با صراحت زياد از شرط جدا شدن عراق از ايران براي پذيرش عراق در حوزه عربي و مشارکت اقتصادي عربستان در حل مسايل عراق صحبت کرده بودند. مداخلات وزارت خارجه و سيستم امنيتي عربستان در اين موضوع تا آنجا بود که دولت حيدر العبادي، سفير عربستان را به عنوان عنصر نامطلوب و تفرقه افکن از عراق اخراج کرد. ولي اهميت موضوع جداسازي عراق از ايران تا آنجا بود که وزير امور خارجه سعودي در سفر به بغداد به عزم رياض براي حل مشکلات اقتصادي و مالي عراق تاکيد کرد و موفق به جلب نظر مقامات عراق براي اعزام سفير جديد گرديد.
    
از ديگر سو واقعيت اين است که جريانات قديمي عراق که از يک سو به فساد مالي و از سوي ديگر به ناکارآمدي متهم مي باشند و اين موضوع تظاهرات گسترده اي را درپي داشته است، از انتخابات ارديبهشت ماه 1397- مه 2018- نگران هستند و درپي روزنه هايي براي افزايش موفقيت خويش مي باشند برخي از آنان با يک بازنگري دروني به راه حل هاي مناسبي رسيده و پاره اي ديگر دچار سوءتفاهم شده و «جهاني ديده شدن» را براي جبران کسري محبوبيت خويش انتخاب کرده اند. در عراق ملاقات مقتدا صدر با محمدبن سلمان سعودي که دستش به خون مردم مظلوم منطقه الشرقيه عربستان و خون مردم مظلوم يمن و خون مردم بحرين آلوده است يک حرکت به قهقهرا به حساب مي آيد اما از آنجا که خود مقتدا در تحولات عراق هيچگاه تعيين کننده معادله نبوده است، ديدار نادرست او با خونريز شيعيان با همه تلخي اش تغييردهنده معادله اي در عراق نخواهد بود.
    
ملاقات صدر با بن سلمان که با انتقاد شديد مردم عراق و از جمله بسياري از اعضاي گروه صدر مواجه گرديده است بيش از آنکه نشان دهنده يک انحراف در جامعه شيعه عراق باشد، نشان دهنده تمرکز تلاش ها براي ضربه زدن به موقعيت شيعيان و استقلال عراق مي باشد و البته عراق امروز چند برابر زماني که اين طيف ميدان دار تحولات در شيعيان عراق بودند، قدرتمند شده است. نويسنده: سعدالله زارعي