اولویت
امروز ایران 6 شهریور
-96
تهران- ایرنا- وقتی از نیازها و اولویتهای
کشور ما سخن گفته میشود، فهرست بلندبالایی از مسائل اقتصادی و سیاسی و گاهی
موضوعات اجتماعی و دینی به تناسب تمایلاتی که افراد دارند و دیدگاههایی که در
قالب آن پرورده شدهاند، مطرح میشود.
روزنامه اطلاعات دریادداشتی به قلم
سیدمسعود رضوی، آورده است:اما حقیقت آن است که بسیاری از مسائل ممکن است آنگونه
که ما تصور میکنیم در زمره اولویتهای جامعه نباشد و یا با آن چنان تأثیری که ما
در ذهن داریم، در عرصة واقعیت حضور نداشته باشد. با این همه، حصّهای از واقعیت و
حقیقت در تمام مسائلی که گفته میشود و اولویتهای مختلف وجود دارد زیرا نیازهای
جامعه و مناسبات آن بسیار پیچیده و دارای وجوه و جوانب متنوع است. متأسفانه مشکلات
ما نیز فهرست بالابلند و متنوعی را دربر میگیرد. که برخی از آنها از حد مشکل و
معضل گذشته و به اصطلاح معروف، خط قرمزها را رد کرده، به بحران رسیده است. حد اقل
در دو حوزة مناسبات اخلاقی و اجتماعی و کمبودها و آشفتگیهای اقتصادی شاهد هستیم
که اقتصاددانان و جامعه شناسان، بیآن که خوشایندشان باشد، دائما از کلمة «بحران»
و صفتها و قیدهایی نظیر آن استفاده میکنند. حق هم دارند.
برای مثال همین چند روز پیش، خبر غمانگیز و ناگواری درباره یک قتل خانوادگی توسط یکی از خوانندگان جوان و اتفاقاً محبوب در میان طبقهای از جوانان، بسیاری را بهتزده کرد و اگر این خبر، بازتاب رسانهای قدرتمندی به جای نهاد، به دلیل کاراکتر هنری متهم به قتل بوده است. در حالی که بسیاری از جوانان ما در مناسبات آشفته، و در تب و تاب ناهنجاریهای اجتماعی، در یک آن، ممکن است تباه شوند و چنین بازتابی هم نداشته باشد؛ نهایتا خبری گذرا در صفحات حوادث جراید و امثال آن در محلهای دورافتاده را دربر بگیرد.
در این یادداشت قصد ندارم به مسائل معمول در یادداشتهای سیاسی و اجتماعی بپردازم. بلکه با اشاره به موضوعی که ذکر شد، فقط نیاز جامعه به آرامش را متذکر میشوم و آرامش متاعی است که در تمام سطوح جامعه از مدیران طراز اول تا مردم کوچه و بازار و کودکان و همه طبقات و اقشار تا دورترین روستاها، بدان نیاز فوری دارند و اگر پرسش شود که مهم ترین اولویت ما در همه زمینهها در یک کلمه بیان شود، به گمان من آن کلمه «آرامش» است. جهان و به ویژه منطقه خاور میانه اسیر بحران و هیاهو است و آشفتگیها همچون خوره، زندگی معاصران و سرنوشت آیندگان را تباه میکنند. بسیاری از کودکان سرزمینهای اسلامی، در لیبی و سوریه و سودان و... با امید و آرامش بیگانهاند و نه تنها نمیتوانند کار و باری برای خود راه بیاندازندو زمینه آموزش و مهارت را برای خود فراهم کنند، بلکه در غرقاب تباهی و خشونت و مرگ و نابودی، هر روز بیشتر فرو میروند.
اما کشور ما ایران، بهرغم گذراندن ادوار سختی همچون جنگ تحمیلی، از این هشیاری و آگاهی عمومی برخوردار بوده است که خود را از این سطح از خشونتها و جنگهای قومی و مذهبی و سیاسی، به دور نگاه دارد. اگر بتوانیم اهمیت «آرامش در صلح» را به عنوان مهمترین اولویت امروز جامعهمان به درستی دریابیم، بدون تردید به حداقلهایی از رشد و توسعه و شکوفایی دست خواهیم یافت؛ وگرنه تهدیدهای آشکار و پنهان هم در متن و بطن جامعهمان حضور دارد و هم در حواشی و پیرامون ما. دولت دوازدهم، بالاخره توانسته است به ترکیبی مناسب دست پیدا کند و به جز یکی از وزرا، مابقی از سَرَندِ رأی اعتماد مجلسیان عبور کردند و این خبر بسیار خوبی است. دولتی متعادل و متشکل از اغلب گروههای شناخته شده و صاحب تجربه در مجموعه سیاسی و مدیریتی کشور به همراه برنامههای واقع بینانه که بیش از هر چیز معطوف به استمرار آرامش و صلح و بهبود نسبی شاخصهای اقتصادی و اجتماعی ما است.
در چنین شرایطی، مردم نیز باید بدانند که نقش اجتماعی و اخلاقی بسیار مهمی دارند و با ایفای این نقش میتوانند به بهبود شاخصهای زندگی خود و دیگران کمک کنند.
اموری که همه ما با آن دست به گریبانیم و زیرساختهای یک زندگی سالم را برایمان تضمین میکند. از جمله توجه به رعایت قوانین و توجه بیشتر به اخلاقیات، جدی گرفتن آموزش و بالا بردن آگاهی کودکان و نوجوانان، کنار نهادن اختلافات کوچک و افزایش تعامل میان همکاران و همسایگان، گذشت و بخشش در تمام سطوح، میانجیگری و نشان دادن راه حل از سوی باتجربهها و ریشسفیدان، جدی گرفتن زندگی و ارزش قائل شدن برای خانه و کوچه و خیابان و شهر و کشور، حفظ محیطزیست و احترام به درختان و گیاهان و حیوانات بیپناه، از پرندگان تا گربهها و سگهایی که حق حیات دارند و ما فضای حیاتی آنها را بسیار کوچک، آلوده و نابود کردهایم.
تا زمانی که آستینها را بالا نزنیم، زندگی خوبی نخواهیم داشت و روی آرامش را نخواهیم دید. این میراثی است که باید همه اولویت آن را درک کنند وگرنه اخبار هولناکی نظیر آن خواننده جوان و کشتن ناپدری اش را دوباره خواهیم شنید...
*منبع:روزنامه اطلاعات،1396،6،5
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131**انتشاردهنده:شهربانو جمعه
برای مثال همین چند روز پیش، خبر غمانگیز و ناگواری درباره یک قتل خانوادگی توسط یکی از خوانندگان جوان و اتفاقاً محبوب در میان طبقهای از جوانان، بسیاری را بهتزده کرد و اگر این خبر، بازتاب رسانهای قدرتمندی به جای نهاد، به دلیل کاراکتر هنری متهم به قتل بوده است. در حالی که بسیاری از جوانان ما در مناسبات آشفته، و در تب و تاب ناهنجاریهای اجتماعی، در یک آن، ممکن است تباه شوند و چنین بازتابی هم نداشته باشد؛ نهایتا خبری گذرا در صفحات حوادث جراید و امثال آن در محلهای دورافتاده را دربر بگیرد.
در این یادداشت قصد ندارم به مسائل معمول در یادداشتهای سیاسی و اجتماعی بپردازم. بلکه با اشاره به موضوعی که ذکر شد، فقط نیاز جامعه به آرامش را متذکر میشوم و آرامش متاعی است که در تمام سطوح جامعه از مدیران طراز اول تا مردم کوچه و بازار و کودکان و همه طبقات و اقشار تا دورترین روستاها، بدان نیاز فوری دارند و اگر پرسش شود که مهم ترین اولویت ما در همه زمینهها در یک کلمه بیان شود، به گمان من آن کلمه «آرامش» است. جهان و به ویژه منطقه خاور میانه اسیر بحران و هیاهو است و آشفتگیها همچون خوره، زندگی معاصران و سرنوشت آیندگان را تباه میکنند. بسیاری از کودکان سرزمینهای اسلامی، در لیبی و سوریه و سودان و... با امید و آرامش بیگانهاند و نه تنها نمیتوانند کار و باری برای خود راه بیاندازندو زمینه آموزش و مهارت را برای خود فراهم کنند، بلکه در غرقاب تباهی و خشونت و مرگ و نابودی، هر روز بیشتر فرو میروند.
اما کشور ما ایران، بهرغم گذراندن ادوار سختی همچون جنگ تحمیلی، از این هشیاری و آگاهی عمومی برخوردار بوده است که خود را از این سطح از خشونتها و جنگهای قومی و مذهبی و سیاسی، به دور نگاه دارد. اگر بتوانیم اهمیت «آرامش در صلح» را به عنوان مهمترین اولویت امروز جامعهمان به درستی دریابیم، بدون تردید به حداقلهایی از رشد و توسعه و شکوفایی دست خواهیم یافت؛ وگرنه تهدیدهای آشکار و پنهان هم در متن و بطن جامعهمان حضور دارد و هم در حواشی و پیرامون ما. دولت دوازدهم، بالاخره توانسته است به ترکیبی مناسب دست پیدا کند و به جز یکی از وزرا، مابقی از سَرَندِ رأی اعتماد مجلسیان عبور کردند و این خبر بسیار خوبی است. دولتی متعادل و متشکل از اغلب گروههای شناخته شده و صاحب تجربه در مجموعه سیاسی و مدیریتی کشور به همراه برنامههای واقع بینانه که بیش از هر چیز معطوف به استمرار آرامش و صلح و بهبود نسبی شاخصهای اقتصادی و اجتماعی ما است.
در چنین شرایطی، مردم نیز باید بدانند که نقش اجتماعی و اخلاقی بسیار مهمی دارند و با ایفای این نقش میتوانند به بهبود شاخصهای زندگی خود و دیگران کمک کنند.
اموری که همه ما با آن دست به گریبانیم و زیرساختهای یک زندگی سالم را برایمان تضمین میکند. از جمله توجه به رعایت قوانین و توجه بیشتر به اخلاقیات، جدی گرفتن آموزش و بالا بردن آگاهی کودکان و نوجوانان، کنار نهادن اختلافات کوچک و افزایش تعامل میان همکاران و همسایگان، گذشت و بخشش در تمام سطوح، میانجیگری و نشان دادن راه حل از سوی باتجربهها و ریشسفیدان، جدی گرفتن زندگی و ارزش قائل شدن برای خانه و کوچه و خیابان و شهر و کشور، حفظ محیطزیست و احترام به درختان و گیاهان و حیوانات بیپناه، از پرندگان تا گربهها و سگهایی که حق حیات دارند و ما فضای حیاتی آنها را بسیار کوچک، آلوده و نابود کردهایم.
تا زمانی که آستینها را بالا نزنیم، زندگی خوبی نخواهیم داشت و روی آرامش را نخواهیم دید. این میراثی است که باید همه اولویت آن را درک کنند وگرنه اخبار هولناکی نظیر آن خواننده جوان و کشتن ناپدری اش را دوباره خواهیم شنید...
*منبع:روزنامه اطلاعات،1396،6،5
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131**انتشاردهنده:شهربانو جمعه