سرمقاله روزی نامه ی جمهوری " آمریکا و امپراطوری تروریستی عربی "

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 14 شهریور ماه سال 1396
پس از اینکه آمریکا با پوشش هوایی ارتش عراق موجب شکست داعش  در موصل عراق شد . سپس حزب الشیطان لبنان با درخواست پاسداران  وتوافق بشار اسد جنایتکار  اجازه داده شد تا داعشی ها ازلبنان وارد خاک سوریه شوند وبه سمت دیرالزور نزدیک مرز سوریه عراق حرکت کنند .ولی اتوبوس حامل  داعشی ها درخاک سوریه مورد حمله هوایی جنگنده های آمریکایی قرار گرفتند .ازسوی دیگر آمریکا به جای اینکه با تهاجم هوایی کمک کردهای سوریه کند تاوارد دیرالزور شوند . اما اجازه داد تاارتش سوریه باکمک حزب الشیطان لبنان به سمت دیرالزرور پیش روی کنند که می تواند منجر به سقوط دیرالزور و تسلط حزب الشیطان لبنان وپاسداران شود تاپاسداران بتوانند ازطریق عراق و زمینی  به لبنان بروند ونیرو وسلاح حمل کنند .در حالی که سرمقاله نویس باسانسور این واقعیات مدعی شده است:

  سرانجام وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) پس از چند روز سکوت درباره حملات هوائی ائتلاف در مسیر انتقال تروریست‌های داعش از بلندی‌های قلمون در خاک لبنان به سوریه، رسماً پذیرفت که پل‌های مسیر عبور تروریست‌های داعش از لبنان به سوریه را منهدم کرده و تروریست‌ها را به دام انداخته است. اما توضیح روشنی درباره علت و هدف از این عملیات ارائه نکرد. طبعاً این سئوال جدی مطرح است که چرا واشنگتن دست به چنین اقدامی زده و مانع خروج و عقب نشینی تروریست‌ها از لبنان شده است؟ برای یافتن پاسخ این سئوال باید روند تحولات مرتبط با یکه تازی اولیه تروریست‌ها و شکست‌های پی در پی آنان در سوریه، عراق و لبنان را مدنظر قرار دهیم. آمریکا ومتحدانش، اساس استراتژی جدید خود را بر مبنای اقدامات تروریست‌ها در منطقه تعریف کرده بودند و کاملاً اطمینان داشتند که منطقه برای دهه‌های آینده نیز درگیر تروریسم سازماندهی شده از سوی اهداف غربی – عبری - عربی خواهد بود. از این دیدگاه محور شرارت غربی – عبری – عربی در آرزوی روزی بود که داعش و سایر تروریست‌های اجاره‌ای بر دمشق – بغداد و حتی بیروت مسلط شوند و زمام قدرت در این کشورها را در اختیار بگیرند.
سرانجام وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) پس از چند روز سکوت درباره حملات هوائی ائتلاف در مسیر انتقال تروریست‌های داعش از بلندی‌های قلمون در خاک لبنان به سوریه، رسماً پذیرفت که پل‌های مسیر عبور تروریست‌های داعش از لبنان به سوریه را منهدم کرده و تروریست‌ها را به دام انداخته است. اما توضیح روشنی درباره علت و هدف از این عملیات ارائه نکرد. طبعاً این سئوال جدی مطرح است که چرا واشنگتن دست به چنین اقدامی زده و مانع خروج و عقب نشینی تروریست‌ها از لبنان شده است؟ برای یافتن پاسخ این سئوال باید روند تحولات مرتبط با یکه تازی اولیه تروریست‌ها و شکست‌های پی در پی آنان در سوریه، عراق و لبنان را مدنظر قرار دهیم. آمریکا ومتحدانش، اساس استراتژی جدید خود را بر مبنای اقدامات تروریست‌ها در منطقه تعریف کرده بودند و کاملاً اطمینان داشتند که منطقه برای دهه‌های آینده نیز درگیر تروریسم سازماندهی شده از سوی اهداف غربی – عبری - عربی خواهد بود. از این دیدگاه محور شرارت غربی – عبری – عربی در آرزوی روزی بود که داعش و سایر تروریست‌های اجاره‌ای بر دمشق – بغداد و حتی بیروت مسلط شوند و زمام قدرت در این کشورها را در اختیار بگیرند.
آمریکا حتی در یک ژست عوام فریبانه مدعی مبارزه با تروریست‌ها شد و برای مقابله و مهار تروریست‌ها در عراق یک برنامه 10 تا 30 ساله را ارائه کرد لکن همچنان اصرار داشت که فعلاً باید داعش را مهار و نه سرکوب کرد. اینکه یک گروهک تروریستی بتواند بدون حمایت و پشتوانه خارجی در برابر ارتش‌های جنگ دیده عراق و سوریه برای مدت 6 سال دوام بیاورد و مرتباً به انجام عملیات سنگین تهاجمی بپردازد، همواره سئوال بزرگی بوده که پاسخ روشنی بدون در نظر گرفتن حمایت آشکار و پنهان محور شرارت غربی – عبری - عربی برای آن متصور نیست.
تا اینجای قضیه دریافتیم که آمریکا و متحدانش انتظار عملیات برق آسای ارتش‌های سوریه، عراق و نیروهای مقاومت مردمی علیه داعش و سایر تروریست‌ها را نداشتند و به همین دلیل عملاً در برابر سرعت عمل نیروهای ضد تروریستی و از هم پاشیده شدن جبهه تروریست‌ها به شدت غافلگیر شده‌اند. شدت و دامنه غافلگیری آمریکا و متحدانش از رفتارهای انفعالی آنها به خوبی قابل رصد کردن است.
از این دیدگاه انگیره اصلی ائتلاف آمریکا از حملات هوائی در جهت انهدام پل‌های مسیر انتقال تروریست‌ها از لبنان به سوریه، این است که تا سرحد امکان در مسیر انتقال سریع نآنها، موانع جدی فراوانی ایجاد کنند و از سرعت بازگشت تروریست‌ها به سوریه و سپس بازگشت آنها به خانه بکاهند. واقعیت این است که همه چیز به نگرانی عمده حامیان تروریسم از بازگشت دستجمعی باقیمانده تروریست‌ها به خانه باز می‌گردد که مبادا حوادث تروریستی اخیر در اروپا و آمریکا در مقیاس و دامنه‌ای به مراتب افزونتر، استمرار یابد. بمباران پل‌های مسیر انتقال تروریست‌ها و به دام انداختن آنها از دیدگاه واشنگتن و سایر متحدانش، حداقل این خاصیت را دارد که آنها فرصتی برای چاره جوئی داشته باشند و با توسل به سیاست دفع الوقت، برای جایگزینی محل جدید استقرار تروریست‌ها، گزینه‌های جدید را بررسی کنند.
اکنون اخبار و گزارش‌های متعددی در اختیار است که نشان می‌دهد حامیان تروریسم برای اسکان و استقرار تروریست‌ها در شمال آفریقا به تصمیم تازهای رسیده‌اند و قرار است باقیمانده تروریست‌ها به پناهگاه‌های امن در لیبی، مناطق صحرائی در نیجریه و شمال مالی منتقل شوند. این تصمیم درصورت عملی شدن به تقویت جبهه تروریست‌های موسوم به بوکوحرام در نیجریه، کنیا و سایر مناطق استقرار آنها کمک می‌کند و فرصت‌های تازه‌ای برای حامیان تروریسم در آفریقا ایجاد خواهد کرد.
روزنامه القدس العربی جزئیات بیشتری از این موضوع را منتشر کرده و تصریح می‌کند که داعش در لیبی، همین امروز هم در موقعیت نسبتاً مستحکمی قرار دارد و از جمله توانسته 3 پناهگاه امن در بنغازی، سرت و درنه ایجاد کند. با آنکه ارتش و برخی نیروهای مقاومت مردمی گهگاه علیه داعش در لیبی وارد عمل شده و می‌شوند ولی به خاطر پیشیبانی اطلاعات و دریافت تجهیزات نظامی و مخابراتی، در موقعیت برتر قرار دارند و عملاً از ارتش لیبی علیه آنها، کار زیادی بر نمی‌آید.
اگر این تصمیم عملیاتی شود، رویای آمریکا برای ایجاد امپراطوری تروریستی در کشورهای عربی – اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا هنوز هم قابل بررسی خواهد بود. با آنکه واشنگتن همواره مدعی مبارزه با تروریسم است.
واقعیت این است که آمریکا در طول دهه‌های اخیر به عنوان «مادر تروریست ها» به سازماندهی، تجهیز و تیمار کردن تروریست‌ها مشغول بوده و هنوز هم دقیقاً همین نقش رسوا را ایفا می‌کند. دستیابی به یک راهکار جدید و فوری برای انتقال تروریست‌ها در شمال آفریقا از آن جهت اهمیت و فوریت دارد که شتاب عملیات ضد تروریستی ارتش‌های سوریه و عراق و نیروهای مقاومت مردمی به قدری زیاد شده که هر لحظه احتمال می‌رود پرونده تروریست‌ها در سوریه و عراق برای همیشه بسته شود.
بدین ترتیب تروریست‌ها چاره‌ای جز مرگ یا انتقال سریع از جهنمی که خود ایجاد کرده اند، ندارند ولی حتی «بیعت مرگ» هم این روزها جاذبه‌های تبلیغاتی خود را از دست داده و کمتر کسی از باقیمانده تروریست‌ها حاضر است با تبلیغات عوام فریبانه داعش، تن به مرگ بدهد. بعلاوه فشار فزاینده کشورهای اروپائی و افکار عمومی آمریکا نسبت به عواقب شوم بازگشت تروریست‌ها به خانه، حامیان تروریسم را در زیر منگنه قرار داده و آنها فرصت چندانی برای چاره‌جوئی ندارند. حتی برنامه‌ها و طرح قبلی برای انتقال فوری باقیمانده تروریست‌ها به بندر عدن در یمن هم، از دیدگاه عملیاتی و اجرائی با مشکلات عدیده‌ای مواجه است و اگرچه هنوز این طرح به کلی با شکست مواجه نشده ولی عملاً فاقد ظرفیت جذب تمامی تروریست‌های باقیمانده است.
آنچه در این میان از دیدگاه افکار عمومی جهان پنهان مانده، نقش مشترک محور شرارت غربی – عبری – عربی برای بدلسازی جنبش‌های قلابی با هدف موج سواری بر روی طوفان احساسات ملت‌ها در بهار عربی است که توانستند و همچنان امیدوارند ملت‌های عرب و مسلمان منطقه را از هرگونه حرکت علیه حکومت‌های دیکتاتوری و خودکامه منصرف و مایوس کنند و با مشاهده سرنوشت قیام ملت‌های مصر، لیبی و تونس به این جمع بندی انحرافی برسند که گویا فعلاً زمان مناسبی برای حرکت علیه خودکامگان و عناصر دست نشانده استعمار سیاه غرب نیست!