يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "به خاطر حرف هايي كه گوش نكرديد!"


 اوین نامه ی کیهان  یک شنبه 27 اسفندماه سال 1396
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان  "به خاطر حرف هايي كه گوش نكرديد!"
به دلیل برخورداری ازحاشیه امنیتی و حمایت خامنه ای و پشتیبانی پاسداران  که قلم زنان اوین نامه کیهان دارند . بنابراین از25 خرداد 92 یعنی روز بعدازنمایش انتخابات ریاست جمهوری  اوین نامه کیهان  که روحانی رئیس جمهور شدتبدیل به بولتن خبری پاسداران علیه روحانی ودولت وسپس برجم شد . طوریکه این سیاست تاحال روزانه ادامه داشته  است  . چون پاسداران مخالف برجام بوده اند برای اینکه سلاح هسته ای می خواهند . درحالی  که معاون سربازجو شریعت نداری  بودن توجه به نقش مخالفت های سیستماتیک نامه کیهان با برجام  که م جر به بحران شده  است  .در مقابل این خرمندرانه  از روحانی وتیم مذاکره کننده هسته ای و دولت و موافقان برجام ازموضع بازجویی  چنین طلبکاری کرده است:
اکنون گرد و غبار و هياهو ها خوابيده! روزنامه ها تيتر نمي زنند «صبح بدون تحريم»! روحاني سخنراني هاي آتشين نمي کند و يادش نمي آيد که قرار بود سيب و گلابي برجام برسد ! لاريجاني از تصويب 20 دقيقه اي چيزي نمي گويد و...و البته حالا دلار نزديک 5 هزار تومان است! حالا به گفته ظريف نمي توانيم حتي يک حساب در انگليس باز کنيم و حالا به اقرار زنگنه،پول نفت به کشور نمي آيد چون ظاهرا نيازي نداريم! اکنون دوران ديوسازي از کاسبان تحريم به پايان رسيده و کسي از دولتمردان نمي پرسد که اگر آنهمه که شما مي گفتيد کاسب تحريم داشتيم و برجام دستشان را از سر ملت کوتاه کرده،چرا هيچ تاثيري در زندگي مردم و در اقتصاد کشور نمي بينيم؟! حالا روزگار عوض شده و بايد دنبال دلالان قراردادهاي يکطرفه با رنو بگرديم! دنبال دلالان هواپيماهايي که قيمتشان عزت و اقتدار ايران بود بگرديم و در يک کلام بايد دنبال کاسبان برجام رفت
برخلاف دوسال قبل که همه دوست داشتند حتي در مراسم افتتاح جوي آبرساني از روستاي بالايي به روستاي پاييني،بادي در گلو بيندازند و گويي اخبار پشت پرده اي دارند که هيچکس ديگري ندارد، نگاه عاقل اندر سفيهي به شنوندگان بکنند و لب به تعريف و تمجيد از مزاياي برجام باز کنند، اين روزها کمتر مقام دولتي است که دوست داشته باشد درباره برجام حرفي بزند يا از او درباره دستاوردهاي اين سند تاريخي چيزي پرسيده شود! اغلب دوست دارند کسي يادش نيايد آن روزها چه خبر بوده و آنها چه وعده اي داده بودند!
    
ديگر کسي دل و دماغ چانه زني براي قانع کردن منتقدان ندارد و مي کوشد هر سوالي را با موضوعي کليشه اي منحرف کند تا کسي ياد آن روزها نيفتد! برخي هم که خود را زرنگ تر مي دانند ، مدام در حال توليد مسائل بي ارزش و دست چندم ولي سرگرم کننده اند! حتي رئيس جمهور هم که روزگاري منتقدان برجام را با رگبار ناسزاهايش مي نواخت، اکنون ترجيح مي دهد ناسزا ها را در حوزه هاي ديگر خرج کند و در اين فقره سکوت کند! ياحداکثر به نحوملايمي خبر بدهد که آمريکايي ها در جاهايي خلف وعده کرده اند!
    
روزنامه هاي زنجيره اي که هر روز و حتي با ژست چاپ دوم دنبال دستاوردسازي براي برجام بودند ترجيح مي دهند ديگر چيزي به روي خودشان نياورند و از آن همه وعده دود شده يادي نکنند!
    صدا و سيما هنوز گزارش هاي نوستالژيک از هتل کوبورگ پخش مي کند و جوري وانمود مي کند که ما در پايان يک مهماني شاد و مفرح، حداکثر ناراحت اين هستيم که حيف! چه زود تمام شد! و ديگر هيچ!
    
نمايندگان و رئيس مجلس هم با ثبت آن 20 دقيقه تاريخي در حافظه تاريخ ،کار ديگري ندارند و وظيفه اي براي خود متصور نيستند و لابد منتظرند تا فردا نوه هاي ما بعد از خواندن قراردادهاي ترکمانچاي و گلستان و... يادي هم بکنند از برجام!
    
اما اين سوي معرکه با مردمي مواجه هستيم که به معني واقعي هيچ طرفي از ماجرا نبستند و هيچ بهره اي نبردند! حکايتي تلخ و ناراحت کننده، آن هم نه به زبان کيهان و منتقدان که به زبان کسي که تا همين چند روز قبل بر خلاف بقيه مقامات دولت،جزء دو سه نفر مدافع برجام باقي مانده بود ! عباس عراقچي به تازگي تصريح کرده که :«انتظارات مردم از برجام برآورده نشد»! اين اقرار صريح ،خبر آشکاري است که البته خيلي دير به گوش مقامات رسيده وگرنه ماجرا از همان روزهاي اول معلوم بود، منتها سرعت انتقال مسئله مهمي است!
    
اينکه ما در چه وضعيتي هستيم و چرا به اينجا رسيده ايم و پس از اين چه بايد کرد، موضوع بسيار مهمي است و بايد بارها و بارها به آن پرداخت، اما بالجمله و در اين نوشتار مي توان مروراندکي درباره آن داشت.
    1-
مهم ترين دستاورد برجام، شناخت ماهيت غير قابل اعتماد غرب بود که صد البته به بهايي بسيار عظيم و سنگين بدست آمد و يقينا مي شد اين تجربه را ارزان تر بدست آورد، و اگر به توصيه هاي رهبري عمل شده بود، اساسا کسب اين تجربه، تحصيل حاصل و تکرار مکرر بود!
    2-
پس از برجام تا امروز بيش از 40 تحريم جديد از سوي آمريکا عليه ما تصويب شده است و در همين دوره، عده زيادي از مقامات و اشخاص حقيقي و حقوقي کشورمان در ليست سياه تحريمي قرار گرفته اند، اين فرآيند، چيزي جدا از اصل عدم پايبندي آمريکا به برجام بود. يعني درست همان زماني که آمريکا به هيچ يک- دقيقا به هيچ يک- از تعهدات برجامي اش عمل نمي کرد، مشغول تصويب پي در پي تحريم هاي تازه عليه ما هم بود!
    3
- طبيعتا پرسش مردمي که امروز آقاي عراقچي خبر از نا اميدي آنها از برجام را مي دهد اين است که دولت ما در مقام مقابله چه کرد؟! بسياري از مردم هنوز اين توصيه و فرمان اکيد و صريح رهبر عزيز انقلاب را به ياد دارند که در نامه مورخ 29 مهرماه 94 نوشتند:« در سراسر دوره هشت ساله، وضع هرگونه تحريم در هر سطح و به هر بهانه اي (از جمله بهانه هاي تکراري و خودساخته تروريسم و حقوق بشر) توسّط هر يک از کشورهاي طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبه مجلس، اقدام هاي لازم را انجام دهد و فعّاليّت هاي برجام را متوقّف کند.» و اکنون اين پرسش ساده پيش مي آيد که چرا عليرغم وضوح اين دستور،هرگز روند اجرايي برجام متوقف نشد و هيچ واکنشي نشان داده نشد!؟ چرا نه تنها جلوي عدم وفاداري آمريکا به برجام سکوت کرديد بلکه سکوت کرديد تا تحريم هاي تازه هم تصويب شود!؟
    4-
حقيقت را نمي توان انکار کرد ، حتي اگر افرادي مثل دکتر عراقچي يا شخص رئيس جمهور تمايلي به بيان آن نداشته باشند.حقيقت اين است که دولت ما امکان عملي براي رويارويي با اقدامات خصمانه آمريکا و همراهي موذيانه اروپايي ها را نداشت! حتما تعجب مي کنيد اما اين يک واقعيت تلخ است و نبايد از نظر دور داشت. علت هم دوچيز بيشتر نيست نخست آنکه متن برجام از ابتدا پر از ابهام و اشکال و کاملا يک سويه نوشته شد، به نحوي که سرنوشت همه چيز به دست 5+1 سپرده شد و ما فقط متعهد بوديم نه منتفع! در اين باره رهبر انقلاب هم فرمودند: «محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعف هاي ساختاري و موارد متعدّدي است که در صورت فقدان مراقبت دقيق و لحظه به لحظه، مي تواند به خسارت هاي بزرگي براي حال و آينده کشور منتهي شود.» اما علت دوم از آن تلخ تر است و آن، اين که مسئولان ما و به خصوص شخص رئيس جمهور با سخاوتمندي غيرقابل درک و بلاوجهي،يکطرفه همه امتيازات کشورمان را که مي توانست ابزار چانه زني در بزنگاه بدعهدي ها باشد، درهمان اول کار با دست خودشان نابود کردند و به پاي اعتماد به دشمن ريختند! يعني برخلاف توصيه صريح رهبر انقلاب که فرمودند: «از آنجا که پذيرش مذاکرات از سوي ايران اساساً با هدف لغو تحريم هاي ظالمانه اقتصادي و مالي صورت گرفته است و اجرائي شدن آن در برجام به بعد از اقدام هاي ايران موکول گرديده، لازم است تضمين هاي قوي و کافي براي جلوگيري از تخلّف طرف هاي مقابل، تدارک شود، که از جمله آن اعلام کتبي رئيس جمهور آمريکا و اتّحاديه اروپا مبني بر لغو تحريمها است. در اعلام اتّحاديه اروپا و رئيس جمهور آمريکا، بايد تصريح شود که اين تحريم ها به کلّي برداشته شده است. هرگونه اظهاري مبني بر اين که ساختار تحريم ها باقي خواهد ماند، به منزله نقض برجام است.» متاسفانه عليرغم اين انذار مهم و دقيق،دولتمردان همه برگ برنده هاي کشورمان را قبل از بدست آوردن حتي يک امتياز- تاکيد مي شود حتي يک امتياز- سوزاندند و از دست دادند! اورانيوم غني شده، آب سنگين، نيروگاه آب سنگين،نصب دوربين،حق دسترسي، پلمب مراکز و معادن و.... همه و همه امتيازاتي بود که ما مي توانستيم با آنها حقمان را از دشمن بگيريم و حالا ديگر نداريمشان!
    5-
اکنون گرد و غبار و هياهو ها خوابيده! روزنامه ها تيتر نمي زنند «صبح بدون تحريم»! روحاني سخنراني هاي آتشين نمي کند و يادش نمي آيد که قرار بود سيب و گلابي برجام برسد ! لاريجاني از تصويب 20 دقيقه اي چيزي نمي گويد و...و البته حالا دلار نزديک 5 هزار تومان است! حالا به گفته ظريف نمي توانيم حتي يک حساب در انگليس باز کنيم و حالا به اقرار زنگنه،پول نفت به کشور نمي آيد چون ظاهرا نيازي نداريم! اکنون دوران ديوسازي از کاسبان تحريم به پايان رسيده و کسي از دولتمردان نمي پرسد که اگر آنهمه که شما مي گفتيد کاسب تحريم داشتيم و برجام دستشان را از سر ملت کوتاه کرده،چرا هيچ تاثيري در زندگي مردم و در اقتصاد کشور نمي بينيم؟! حالا روزگار عوض شده و بايد دنبال دلالان قراردادهاي يکطرفه با رنو بگرديم! دنبال دلالان هواپيماهايي که قيمتشان عزت و اقتدار ايران بود بگرديم و در يک کلام بايد دنبال کاسبان برجام رفت
    6- اما واقعا موضوع «کاسبان برجام» در برابر آنچه رخ داده،هيچ است! يک سيستم هوشمند مدام خود را بازبيني مي کند و اجازه انحراف از اهداف يا بروز خطا يا از کار افتادن سنسورها را نمي دهد. آيا اينجا هم چنين است؟! واقعيت اين است که با نگاهي به پروژه هاي مشابهي که آمريکايي ها در کشورهاي ديگر و با هدف براندازي اجرا کرده اند مي توان به آساني به اين نتيجه رسيد که عمليات رسانه اي، ديپلماتيک، وحشت آفريني نظامي و... همه وهمه حلقه هاي زنجير بردگي و اسارتي است که آنها براي جامعه هدف طراحي کرده اند و اجراي هر بخش را به گروهي از عوامل مستقيم و غيرمستقيم خودشان سپرده اند و مي سپرند. اين موضوعات در دنيا تحت سختگيرانه ترين تدابير مورد شناسايي و کنکاش علمي و آکادميک و البته امنيتي قرار مي گيرد تا از يکسو راه بر تکرار بسته شود،از ديگر سو راه بر تحريف تاريخ بسته شود و بالاخره به کشف شبکه دشمن در داخل کشور منتهي شود. اما به نظر مي رسد به زودي شاهد سر برآوردن سوپر انقلابي هايي خواهيم بود که سينه چاک تر از هر منتقد انقلابي و دلسوخته اي، از بدعهدي آمريکايي ها سخن مي گويند و به روي خودشان هم نمي آورند که اين ناني است که آنها در سفره مردم گذاشته اند! فرصت و سرمايه اي بود که در طرح و پروژه آنها ازجيب ملت به باد فنا رفت و اگر قرار به پيگيري باشد، آنها بايد روي صندلي پاسخگو بنشينند نه منادي انقلابي گري! آيا بازهم مماشات مي شود!؟ نويسنده: حسين شمسيان