خاکریز قابل
اتکا 10اردیبهشت-97
سنگر پشت خاکریز رژیم ولایت فقیه خیلی سست وغیر قابل اعتماداست .برای اینکه این
خاکریز مقابل تهاجم آمریکا نمی توانئ مقاومت کند.
تهران- ایرنا- کشورهای تأثیرگذار جهان،
ازجمله فرانسه و آلمان، در تکاپوی «نجات برجام» تا قبل از 22 اردیبهشت (12 می)
هستند.
روزنامه شرق در سرمقاله ای به قلم جاوید
قرباناوغلی دیپلمات ارشد، نوشته است: قرار است رئیسجمهوری آمریکا تصمیم خود را
برای ادامه تعلیق تحریمهای منتج از توافق هستهای (برجام) یا خروج از این توافق
با تمدیدنکردن تعلیق تحریمها اعلام کند. دو روز قبل خبر رسید مایک پمپئو، وزیر
خارجه جدید آمریکا، در اولین سفر خارجی خود بعد از تأییدش در سنا، وارد عربستان سعودی
شده است. سفری که توافقنامه هستهای، برنامه
موشکی و موقعیت منطقهای ایران محور اصلی گفتوگوهای او با مقامات ارشد عربستان
است.
رئیس سابق سیا در ادامه سفر منطقهای به اسرائیل خواهد رفت که با توجه به رویکرد بهشدت مخالف این دو با توافق هستهای ایران با 1+5 از یکسو و شدتگرفتن جنگ لفظی بین عربستان با ایران از سوی دیگر، گمانهزنی درباره اینکه ایران باید در سه موضوع محل مذاکره وزیر خارجه آمریکا با مقامات عربستان و اسرائیل، منتظر رخدادهای جدیدی باشد، چندان دشوار و دور از ذهن نیست؛ بهویژه اینکه اظهارات امانوئل مکرون و آنکلا مرکل، رهبران فرانسه و آلمان، پس از ملاقات با ترامپ، نمایانگر آن است که این دو در مأموریت «نجات برجام» با دست پر به خانه بازنگشتهاند؛ هرچند نمیتوان با قاطعیت از شکست این دو در تحقق هدف سفر صحبت کرد. به نظر میرسد ترامپ در ملاقات با رهبران فرانسه و آلمان، بر خواسته قبلی خود درباره تغییرات مدنظر در برجام تأکید کرده است.
او از این دو و دیگر متحدان اروپایی خود خواهان تغییرات «مطلوب واشنگتن» در توافق هستهای، حلوفصل (و احتمالا توقف) فعالیتهای موشکی ایران و دستیابی به توافقی بین قدرتهای جهان و کشورهای منطقه برای مهار ایران در منطقه بهویژه در عراق، سوریه و یمن شده است. در چنین شرایط پیچیدهای، راهبرد ایران باید چگونه باشد تا با کمترین هزینه و بهحداقلرساندن خطر، این عقبه را پشت سر بگذارد. در شرایط پیچیده و بهشدت مخاطرهآمیز کنونی که مبارزه برای حفظ برجام با شکل کنونی و استفاده از مزایای آن میان ایران و آمریکا از یکسو و گفتوگوهای جدی دیپلماتیک بین اروپا و آمریکا از طرف دیگر در فاصله باقیمانده تا 22 اردیبهشت در جریان است، هر اقدامی که بتواند بر تصمیم ترامپ در لغو تعلیق تحریمها تأثیر بگذارد و مانع از فروپاشی این توافق بینالمللی تأییدشده از سوی کشورهای بزرگ و سازمان ملل شود، اقدام درست و درخور دفاعی است. در این راستا پیشنهاد میشود:
اولا ایران بهصراحت بر پایبندی خود به توافق و تخطینکردن از آن تحت هر شرایطی تأکید کند. با تمام نقدهایی که ممکن است بر این توافق وجود داشته باشد، برجام خاکریزی قابل اتکا برای مقابله با تهدیداتی است که جنگطلبان تیم ترامپ با همراهی رژیم صهیونیستی و عربستان در حال طراحی علیه کشورمان هستند. در همین راستا، تهدید خروج از معاهده منع گسترش سلاح هستهای (انپیتی) در صورت خروج آمریکا از برجام، علاوه بر اینکه عدم امکان آن با توجه به رویکرد کشور حتی در بدترین شرایط تحریمها، قطعنامهها و اجماع بینالمللی، در راستای هدفی است که تیم جنگطلب کاخ سفید (جان بولتون، مایک پمپئو و...)، هیئت حاکمه زخمخورده عربستان و به یقین رژیم صهیونیستی خواهان آن هستند.
تأکید بر پایبندی بر توافق هستهای، تقویت مدافعان و حامیان توافق هستهای (اروپا، روسیه، چین، سازمان ملل متحد و بسیاری از کشورهای جهان) و رفتاری منطقی و قابل درک و احترام از سوی جامعه جهانی، احترام به قواعد بینالمللی و از همه مهمتر احترام به توافق از سوی ایران است. اگر بپذیریم آمریکا، عربستان و اسرائیل خواهان بازگشت به شرایط قبل از برجام و ایجاد اجماعی جهانی علیه ایران هستند، بهترین گزینه برای تحقق این هدف، شکست برجام و خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی است. حامیان این اقدام، همانهایی هستند که علم مخالفت را در مدت مذاکرات در هر کویوبرزنی برافراشته بودند و بقای خود را در بحرانسازی و اتخاذ سیاستهای بهشدت تند ایران در توافق هستهای و منطقه میبینند.
ثانیا، خطر همافزایی فعالیتهای عربستان و اسرائیل علیه ایران و اتحاد آنها را با توجه به ویژگیهای شخصیتی ترامپ و پیوستن سیاستمداران بهشدت ضدایرانی به کاخ سفید، باید جدی گرفت. آغاز کار وزیر خارجه جدید آمریکا با سفر به عربستان و اسرائیل، پدیدهای تصادفی نیست و نمیتوان از آن بهسادگی گذشت. موضع اخیر دکتر ظریف که ایران و عربستان هیچکدام نمیتوانند قدرت هژمونیک منطقه باشند و بهتر است بهجای رقابت با یکدیگر به سمت گفتوگو و تفاهم حرکت کنند، سخنی بهغایت صحیح هرچند دیرهنگام است. بیان ایده و این ادبیات باید از همان ابتدای دولت یازدهم و پابهپای منطق برد-برد در مذاکرات هستهای کلید زده میشد؛ زمانی که هنوز ملکعبدالله زنده بود، هیئت حاکمه عربستان آمادگی بیشتری برای گفتوگو با ایران داشت، حکام جاهطلب بر سر کار نیامده و جنگ یمن شروع نشده بود.
تصور میکنم کمک به عربستان (حتی در این شرایط) برای خروج آبرومندانه از باتلاق یمن از محتملترین راههای بازگشت دو کشور به مسیر گفتوگو، ریلگذاری جدید در روابط بهشدت مخاطرهآمیز بین دو همسایه و ایجاد مانع در اتحاد نامیمون با اسرائیل در خصومت با ایران است. هنر دیپلماسی کشور باید نقدکردن دستاوردهای نظامی در عرصه سیاسی منطقه باشد.
ثالثا، فروکشکردن بحران در شبهجزیره کره و پشت سر گذاشتهشدن شرایط جنگ با مذاکره رهبران کرهشمالی و جنوبی و دیدار احتمالی کیم جونگ اون با دونالد ترامپ در سه، چهار هفته آینده، نشان داد در صورت برخورداری از اراده سیاسی میتوان در چند هفته شبهجنگ را به فضای صلح تغییر داد. قصد ورود به دلایل این رویداد مهم را که با استقبال جهان روبهرو شد، ندارم؛ ولی احتمالا این سؤال نزد افکار عمومی کشورمان و بهویژه جوانان بهطور جدی مطرح است؛ اینکه وقتی کشوری با ویژگیهای کرهشمالی میتواند با یک مانور سیاسی شرایط را تغییر داده و خطر جنگ را از خود دور کند، به طریق اولی ایران با توجه به جایگاه استراتژیک در منطقه و جهان از قدرت مانور بسیار بیشتری برخوردار است.
نباید گذاشت شرایط مانند برخی رخدادهای دهههای گذشته رقم بخورد. در ماجرای ایرانکنترا، رونالد ریگان در مقام پاسخ به افکار عمومی آمریکا و دلیل معامله با ایران، در تلویزیون سراسری مردم کشورش را به «جایگاه ایران در جغرافیای جهان» ارجاع داد. با وجود تغییرات در شرایط سیاسی جهان و منطقه در سه دهه گذشته، از ارزش جایگاه استراتژیک ایران در ژئوپلیتیک منطقه و جهان کاسته نشده است. اندک تغییر در رویکرد سیاسی کشور، فروکاستن آگاهانه ادبیات تهاجمی و سخنگفتن به زبان «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»، عین حکمت و مصلحت -دکترین نظام در سیاست خارجی است- که عزت را نیز در پی خواهد داشت.
*منبع:روزنامه شرق،1397،2،10
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131
رئیس سابق سیا در ادامه سفر منطقهای به اسرائیل خواهد رفت که با توجه به رویکرد بهشدت مخالف این دو با توافق هستهای ایران با 1+5 از یکسو و شدتگرفتن جنگ لفظی بین عربستان با ایران از سوی دیگر، گمانهزنی درباره اینکه ایران باید در سه موضوع محل مذاکره وزیر خارجه آمریکا با مقامات عربستان و اسرائیل، منتظر رخدادهای جدیدی باشد، چندان دشوار و دور از ذهن نیست؛ بهویژه اینکه اظهارات امانوئل مکرون و آنکلا مرکل، رهبران فرانسه و آلمان، پس از ملاقات با ترامپ، نمایانگر آن است که این دو در مأموریت «نجات برجام» با دست پر به خانه بازنگشتهاند؛ هرچند نمیتوان با قاطعیت از شکست این دو در تحقق هدف سفر صحبت کرد. به نظر میرسد ترامپ در ملاقات با رهبران فرانسه و آلمان، بر خواسته قبلی خود درباره تغییرات مدنظر در برجام تأکید کرده است.
او از این دو و دیگر متحدان اروپایی خود خواهان تغییرات «مطلوب واشنگتن» در توافق هستهای، حلوفصل (و احتمالا توقف) فعالیتهای موشکی ایران و دستیابی به توافقی بین قدرتهای جهان و کشورهای منطقه برای مهار ایران در منطقه بهویژه در عراق، سوریه و یمن شده است. در چنین شرایط پیچیدهای، راهبرد ایران باید چگونه باشد تا با کمترین هزینه و بهحداقلرساندن خطر، این عقبه را پشت سر بگذارد. در شرایط پیچیده و بهشدت مخاطرهآمیز کنونی که مبارزه برای حفظ برجام با شکل کنونی و استفاده از مزایای آن میان ایران و آمریکا از یکسو و گفتوگوهای جدی دیپلماتیک بین اروپا و آمریکا از طرف دیگر در فاصله باقیمانده تا 22 اردیبهشت در جریان است، هر اقدامی که بتواند بر تصمیم ترامپ در لغو تعلیق تحریمها تأثیر بگذارد و مانع از فروپاشی این توافق بینالمللی تأییدشده از سوی کشورهای بزرگ و سازمان ملل شود، اقدام درست و درخور دفاعی است. در این راستا پیشنهاد میشود:
اولا ایران بهصراحت بر پایبندی خود به توافق و تخطینکردن از آن تحت هر شرایطی تأکید کند. با تمام نقدهایی که ممکن است بر این توافق وجود داشته باشد، برجام خاکریزی قابل اتکا برای مقابله با تهدیداتی است که جنگطلبان تیم ترامپ با همراهی رژیم صهیونیستی و عربستان در حال طراحی علیه کشورمان هستند. در همین راستا، تهدید خروج از معاهده منع گسترش سلاح هستهای (انپیتی) در صورت خروج آمریکا از برجام، علاوه بر اینکه عدم امکان آن با توجه به رویکرد کشور حتی در بدترین شرایط تحریمها، قطعنامهها و اجماع بینالمللی، در راستای هدفی است که تیم جنگطلب کاخ سفید (جان بولتون، مایک پمپئو و...)، هیئت حاکمه زخمخورده عربستان و به یقین رژیم صهیونیستی خواهان آن هستند.
تأکید بر پایبندی بر توافق هستهای، تقویت مدافعان و حامیان توافق هستهای (اروپا، روسیه، چین، سازمان ملل متحد و بسیاری از کشورهای جهان) و رفتاری منطقی و قابل درک و احترام از سوی جامعه جهانی، احترام به قواعد بینالمللی و از همه مهمتر احترام به توافق از سوی ایران است. اگر بپذیریم آمریکا، عربستان و اسرائیل خواهان بازگشت به شرایط قبل از برجام و ایجاد اجماعی جهانی علیه ایران هستند، بهترین گزینه برای تحقق این هدف، شکست برجام و خروج ایران از معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی است. حامیان این اقدام، همانهایی هستند که علم مخالفت را در مدت مذاکرات در هر کویوبرزنی برافراشته بودند و بقای خود را در بحرانسازی و اتخاذ سیاستهای بهشدت تند ایران در توافق هستهای و منطقه میبینند.
ثانیا، خطر همافزایی فعالیتهای عربستان و اسرائیل علیه ایران و اتحاد آنها را با توجه به ویژگیهای شخصیتی ترامپ و پیوستن سیاستمداران بهشدت ضدایرانی به کاخ سفید، باید جدی گرفت. آغاز کار وزیر خارجه جدید آمریکا با سفر به عربستان و اسرائیل، پدیدهای تصادفی نیست و نمیتوان از آن بهسادگی گذشت. موضع اخیر دکتر ظریف که ایران و عربستان هیچکدام نمیتوانند قدرت هژمونیک منطقه باشند و بهتر است بهجای رقابت با یکدیگر به سمت گفتوگو و تفاهم حرکت کنند، سخنی بهغایت صحیح هرچند دیرهنگام است. بیان ایده و این ادبیات باید از همان ابتدای دولت یازدهم و پابهپای منطق برد-برد در مذاکرات هستهای کلید زده میشد؛ زمانی که هنوز ملکعبدالله زنده بود، هیئت حاکمه عربستان آمادگی بیشتری برای گفتوگو با ایران داشت، حکام جاهطلب بر سر کار نیامده و جنگ یمن شروع نشده بود.
تصور میکنم کمک به عربستان (حتی در این شرایط) برای خروج آبرومندانه از باتلاق یمن از محتملترین راههای بازگشت دو کشور به مسیر گفتوگو، ریلگذاری جدید در روابط بهشدت مخاطرهآمیز بین دو همسایه و ایجاد مانع در اتحاد نامیمون با اسرائیل در خصومت با ایران است. هنر دیپلماسی کشور باید نقدکردن دستاوردهای نظامی در عرصه سیاسی منطقه باشد.
ثالثا، فروکشکردن بحران در شبهجزیره کره و پشت سر گذاشتهشدن شرایط جنگ با مذاکره رهبران کرهشمالی و جنوبی و دیدار احتمالی کیم جونگ اون با دونالد ترامپ در سه، چهار هفته آینده، نشان داد در صورت برخورداری از اراده سیاسی میتوان در چند هفته شبهجنگ را به فضای صلح تغییر داد. قصد ورود به دلایل این رویداد مهم را که با استقبال جهان روبهرو شد، ندارم؛ ولی احتمالا این سؤال نزد افکار عمومی کشورمان و بهویژه جوانان بهطور جدی مطرح است؛ اینکه وقتی کشوری با ویژگیهای کرهشمالی میتواند با یک مانور سیاسی شرایط را تغییر داده و خطر جنگ را از خود دور کند، به طریق اولی ایران با توجه به جایگاه استراتژیک در منطقه و جهان از قدرت مانور بسیار بیشتری برخوردار است.
نباید گذاشت شرایط مانند برخی رخدادهای دهههای گذشته رقم بخورد. در ماجرای ایرانکنترا، رونالد ریگان در مقام پاسخ به افکار عمومی آمریکا و دلیل معامله با ایران، در تلویزیون سراسری مردم کشورش را به «جایگاه ایران در جغرافیای جهان» ارجاع داد. با وجود تغییرات در شرایط سیاسی جهان و منطقه در سه دهه گذشته، از ارزش جایگاه استراتژیک ایران در ژئوپلیتیک منطقه و جهان کاسته نشده است. اندک تغییر در رویکرد سیاسی کشور، فروکاستن آگاهانه ادبیات تهاجمی و سخنگفتن به زبان «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»، عین حکمت و مصلحت -دکترین نظام در سیاست خارجی است- که عزت را نیز در پی خواهد داشت.
*منبع:روزنامه شرق،1397،2،10
**گروه اطلاع رسانی**1893**9131