سرمقاله روزی نامه ی جمهوری " ضدیت با منافع ملی چرا؟"


روزی نامه  حکومتی جمهوری  اسلامی 2 شنبه 10 شهریور ماه سال 1397
 سرمقاله نویس برای اینکه آتش به اختیاران مخالف دولت وروحانی وبرجام را توجیه کرده باشد که متوجه باشند شرایط خطیر است و منافع ملی نباید قربانی منفعت باندی وجناحی شود . لذا برای جواب دادن به منتقدان مدعی انقلابی گری از خمینی وداستان مک فارلین نقل قول کرده  ودر ادامه پیام هشدار دهنده به اینان داده است:
 آیا در قاموس نظام و در میان معیارهای انقلابی، چنین روند تاسف باری پذیرفته و قابل توجیه است؟ قطعاً نه. همگی به خاطر داریم که در ماجرای مک فارلین برخی نمایندگان مجلس وقت با جملاتی تهاجمی از وزیر خارجه وقت سوالات تندی را پرسیده بودند. امام خمینی در آن مقطع با این جمله غائله را خاتمه دادند که لحن آقایان از لحن رادیو اسرائیل هم تندتر و گزنده‌تر بود.
جای تعجب است که همین آقایان و همفکرانشان در دوره تاریک 8 ساله دولت‌های نهم و دهم درباره موضوع هسته‌ای و نحوه رفتار با آمریکا و دیگران چه‌ها کردند که باعث وهن نظام هم شد؟ گویا فراموش کرده‌اند که رئیس دولت دهم در آخرین سفر سالانه به نیویورک بارها به لطایف الحیل خواستار مذاکره با آمریکا شد ولی مورد بی‌اعتنائی مطلق طرف مقابل قرار گرفت. ماجرای دیدار رئیس‌جمهور همان وقت با اسرای انگلیسی و هدیه دادن به آنها هم که زبانزد خاص و عام است و جای شرمساری برای ملت و نظام.
به راستی وقتی عملکرد مسئولین اجرائی و دستگاه دیپلماسی با آگاهی، هدایت و حمایت مسئولین ارشد نظام صورت گرفته و می‌گیرد، این قبیل هتاکی‌ها و سمپاشی‌ها علیه دولت و دستگاه دیپلماسی چه مفهوم و توجیهی دارد؟ چنین عملکردی را فقط از یک دیدگاه می‌توان توجیه کردو آن اینکه چرا چنین عملکردی به نام ما تمام نشد و به اسم دیگران ثبت و ضبط شده است. چنین دیدگاهی ممکن است در یک نظام سکولار و در میان عناصر فرصت طلب موضوعیت داشته باشد ولی در یک نظام ارزشی مبتنی بر احکام نورانی اسلام فاقد توجیه است. عناصری از این دست، با عملکرد ناخوشایند و مسئله دارشان فقط به هزینه‌های نظام و کشور می‌افزایند و یقین بدانند هیچ نفعی برای آنها متصور نیست چنین رفتار خام طمعانه‌ای اجحاف به نظام است و قطعاً باید به خاطر آن و پیامدهایش پاسخگو باشند.

این روزها گروه سیاسی – اطلاعاتی آمریکا سرگرم آخرین تلاش‌ها برای جمع بندی دیدگاه نهائی ترامپ در مورد برجام است. مطابق گزارش‌ها، تا اینجای قضیه با اختلاف نظر جدی حتی در میان اطرافیان ترامپ به راهکار مناسبی منجر نشده است. به عبارت بهتر آمریکای ترامپ در برابر ایستادگی و استحکام نظر ایران در قبال برجام دچار سردرگمی و انفعال شده است.
در این میان، طرف‌های اروپائی درصدد بر آمده‌اند با هدف تلاش برای حفظ برجام، با برخی محورهای چانه زنی ترامپ علیه ایران همصدا شوند تا بلکه هم برجام حفظ شود و هم نظر ترامپ تا سرحد ممکن فرصتی برای عملیاتی شدن پیدا کند. همین تردید اروپا برای همنوائی کامل با آمریکا هم در سال‌های اخیر مسابقه بوده است. در چنین شرایطی که ایران اسلامی پنجه در پنجه آمریکا انداخته و بر حقوق خود اصرار می‌ورزد، هرگونه ساز مخالف زدن، به منزله بازی در زمین دشمن و به نفع دشمان قسمت خورده این ملت است.
آنها که با هر دلیل و توجیه و انگیزه‌ای سعی دارند مقابله‌ای با دولت و دستگاه دیپلماسی کشور را سازماندهی کنند، اگر نمی‌دانند بدانند که دقیقاً همکار ترامپ و جان بولتون و نیکی هیلی از کار در آمده‌اند و به کاری مشغولند که صهیونیست‌ها را خوشحال و دلگرم می‌کند. اینکه برجام در اینجا معترضین و مخالفینی داشت، موضوعی مربوط به گذشته است و متعلق به زمانی است که بحث‌های داغ و روزمره برای شکل‌گیری بهترین فرایند ممکن در جهت تحقق اهداف و برنامه‌های نظام در جریان بود و همین اعتراضات و مخالفت‌ها می‌توانست کمکی به مذاکره کنندگان ایرانی محسوب شود تا چانه زنی‌ها را تا سرحد مطلوب و ممکن به نفع ایران به انجام برسانند. لکن امروز هرگونه مخالف خوانی و تلاش برای تخریب چهره دولت و دستگاه دیپلماسی، نقض غرض است و نتیجه‌ای به جز آب به آسیاب دشمن ریختن در پی ندارد.
عقل و منطق ایجاب می‌کند که در مسائل ملی و حتی فراملی، هرگونه دیدگاه باندی، جناحی و طلبکارانه را کنار بگذاریم و همگان برای تامین بالاترین سطوح منافع ملی و مصالح نظام، پا در رکاب دفاع از منافع کشور بگذاریم. این موضوعی است که حتی دشمنان ما هم برای تامین منافع نامشروع خودشان هم که شده، به آن عمل می‌کنند. تاریخ معاصر به یاد دارد که «سایروس ونس» وزیر خارجه آمریکا در دوره کارتر در خاطرات خود تصریح کرده که مخالف حمله نظامی آمریکا به ایران بوده و تمامی تلاش خود را به کار برده که چنان طرحی تصویب و عملیاتی نشود، ولی سرانجام وقتی تصویب شد، وی تاکید می‌کند که به ساختمان وزارت خارجه بازگشته و تمامی تلاش و ظرفیت خود را به کار گرفته که آن طرح با موفقیت اجرا شود که البته خدا نخواست آمریکا در آن شرارت، بتواند کاری از پیش ببرد.
مولای متقیان حضرت علی(ع) به اطرافیانش نهیب می‌زد و آنها را سرزنش می‌کرد که در حیرت است چرا یاران معاویه در مسیر باطل خود ثابت قدم و استوارند ولی اطرافیان حضرتش در مسیر حق خود تا آن اندازه پراکنده و متزلزل و بی‌ثبات؟ جا دارد امروز هم برخی مدعیان طرفداری از نظام ملامت شوند که چرا در باب منافع ملی و مصالح نظام تا این اندازه کارشکنی می‌کنند و برای تامین دیدگاه‌های خود و مطالبه‌های غیرعملی از مسئولین اجرائی، فضای سیاه و جهنمی و غیرقابل تحملی را به تصویر کشیده‌اند که دل مسئولین و طرفداران نظام را بلرزاند.
آیا در قاموس نظام و در میان معیارهای انقلابی، چنین روند تاسف باری پذیرفته و قابل توجیه است؟ قطعاً نه. همگی به خاطر داریم که در ماجرای مک فارلین برخی نمایندگان مجلس وقت با جملاتی تهاجمی از وزیر خارجه وقت سوالات تندی را پرسیده بودند. امام خمینی در آن مقطع با این جمله غائله را خاتمه دادند که لحن آقایان از لحن رادیو اسرائیل هم تندتر و گزنده‌تر بود.
جای تعجب است که همین آقایان و همفکرانشان در دوره تاریک 8 ساله دولت‌های نهم و دهم درباره موضوع هسته‌ای و نحوه رفتار با آمریکا و دیگران چه‌ها کردند که باعث وهن نظام هم شد؟ گویا فراموش کرده‌اند که رئیس دولت دهم در آخرین سفر سالانه به نیویورک بارها به لطایف الحیل خواستار مذاکره با آمریکا شد ولی مورد بی‌اعتنائی مطلق طرف مقابل قرار گرفت. ماجرای دیدار رئیس‌جمهور همان وقت با اسرای انگلیسی و هدیه دادن به آنها هم که زبانزد خاص و عام است و جای شرمساری برای ملت و نظام.
به راستی وقتی عملکرد مسئولین اجرائی و دستگاه دیپلماسی با آگاهی، هدایت و حمایت مسئولین ارشد نظام صورت گرفته و می‌گیرد، این قبیل هتاکی‌ها و سمپاشی‌ها علیه دولت و دستگاه دیپلماسی چه مفهوم و توجیهی دارد؟ چنین عملکردی را فقط از یک دیدگاه می‌توان توجیه کردو آن اینکه چرا چنین عملکردی به نام ما تمام نشد و به اسم دیگران ثبت و ضبط شده است. چنین دیدگاهی ممکن است در یک نظام سکولار و در میان عناصر فرصت طلب موضوعیت داشته باشد ولی در یک نظام ارزشی مبتنی بر احکام نورانی اسلام فاقد توجیه است. عناصری از این دست، با عملکرد ناخوشایند و مسئله دارشان فقط به هزینه‌های نظام و کشور می‌افزایند و یقین بدانند هیچ نفعی برای آنها متصور نیست چنین رفتار خام طمعانه‌ای اجحاف به نظام است و قطعاً باید به خاطر آن و پیامدهایش پاسخگو باشند.