قاضی مرتضوی را زندانی کنید!

درست است صحبت اززندانی شدن قاضی قاتل وسوگلی خامنه ای می شود .ولی هنوز مرز خودی و غیر خودی برجاست ومحال است به پیشنهادت مطرح شده توجهی شود  ووی هم بند سایر زندانیان شود.
حامیان مرتضوی را که با انتصاب و تشویق بیجا، او را در صدور احکام فله‌ای و فاقد منطق حقوقی، پشتیبانی می‌کردند و برایش عناوینی، چون انقلابی و قاطع بودن توصیف می‌کردند نیز بخواهم که در معیار‌ها و تآئیدات خودشان تجدید نظر کنند. حیثیت ایران عزیز ارث پدری کسی نیست که بخواهد به دلخواه خویش آن را برای کوتوله‌ها و چاپلوسان هزینه کنند.
مرتضی بهشتی، حقوقدان و پژوهشگر در خبرآنلاین نوشت: اگر مرتضوی در اوین است و واقعا بازداشت شده است او را زندانی کنید امانه در اوین و کهریزک بلکه او را در میان مردم زندانی کنید.

فردی در دستگاه قضا که مبنای تکالیفش قانون است و قانون فلش اصلی مسیرش می‌باشد و به همین جهت پناهگاه آحاد جامعه بوده است با روش‌های خشن و ارعاب و گردن کشی خلافی مرتکب شده است که قضات شریف وی را به دوسال حبس محکوم کرده اند و حسب اعلام در رسانه‌ها بعد از اختفاء در ویلایی در شمال کشور و امکان دستیابی به ایشان توسط ضابطین بازداشت و روانه زندان اوین شده است؛ لکن بایستی بدانیم زندان اوین برای او آزار دهنده نیست بلکه تنبیه و مجازات این نوع افراد مغرور و جاه طلب این است که هر ساعت از شبانه روز، چشم به چشم با مردم باشد و همکاران و فرمانبران سابقش را ببیند و آن‌ها هم ببینند و حتی قضات و مدیرانی که در ریختن آبروی خوبان جامعه از بیان هرنوع تهمت وافترایی حیا نمی‌کنند و بارفتار و کردار خود زمینه هدر رفتن جایگاه ایثار گران و مجاهدات مجاهدان این سرزمین می‌شوند، عاقبت سرکشی را ببینند واین زندانی است که می‌تواند هزینه بالایی داشته باشد! و الا هتلی بیش نیست.

تناسب جرم و مجازات یکی از اصول مهمی است که مورد توجه جامعه حقوقی قرارگرفته و اینکه فردی تا دیروز با زیر پا گذاشتن قوانین و سینه جلو دادن و استفاده از تهدید و فریب اعتراف از متهمین می‌گرفته و با رفتارش باعث بی اعتمادی بخش مهمی از مردم به دستگاه قضایی گردیده؛ که اعتماد سرمایه بی بدیل آن می‌باشد و بدون اعتماد در میان آحاد جامعه نمی‌تواند به رسالت خود عمل کند را در چهار دیواری زندان نگهداری کردن روز‌های خوش و راحتی او می‌باشد.

مرتضوی پس از صدور حکم، می‌بایستی در میان مردم رهاشود، در صف‌های نان و دارو ودرمان و بازار و... رفت و آمد کند؛ تا:

الف: مردم را به معنای انسانیش ببیند، زیرا قدرت، تا قبل ازآن چشمانش را کور کرده بود و توان درک حقوق شهروندی را از ایشان گرفته بود.

ب: برود به میان همکاران سابقش تا آن‌ها هم بفهمند و به قدرت مغرور نشوند و سرگردنه نشین‌هایی که برای غارت عاطفه و رحم و مروت در کمین اصحاب قدرت و حکمروانی کمین کرده اند را معرفی کند تا دیگران فریب نخورند

ج: دیگر مدیران هم یاد بگیرند که ملعبه دست مافیای قدرت نشوند و پا به روی حقوق عامه نگذارند و فریب تعریف‌ها و کف زدن‌ها و هورا کشیدن اهل دنیا نباشند که روزی اینگونه تنهایش می‌گذارند و باید رسوای خاص و عام شوند.

د: مرتضوی باید در میان مردم زندانی باشد که نتواند سر بلند کند و گردن کشیده اش پایین بیفتد که دیگر درمقابل افتادگان و افراد شریف گردن کلفتی نکند.

پس اگر واقعا مرتضوی در اوین است و دوران محکومیتش را می‌گذراند، به زندان بیرون در وسعت کوی وبرزن بیاوریدش، زیرا زندان چنین افرادی در مقابل مردم بودن و سوار حمل و نقل عمومی شدن است. سلول انفرادی این گونه افراد جسور که از نارسایی و عیوب ساختار سازمانی کشور سوء استفاده کردند و سال‌ها سوار سرنوشت مردم شدند چشمان مردم است، زیرا مرتضوی تاکنون دردرون چشمان مردم زندانی نشده بود نه کسی را میدید و نه کسی قدرت دیدن وی را داشت بلکه در بند سیاهکاری و دلقک بازی‌های خود پرستانه بوده است َ.

از فرصت استفاده می‌کنم حامیان مرتضوی را که با انتصاب و تشویق بیجا، او را در صدور احکام فله‌ای و فاقد منطق حقوقی، پشتیبانی می‌کردند و برایش عناوینی، چون انقلابی و قاطع بودن تو صیف می‌کردند نیز بخواهم که در معیار‌ها و تآئیدات خودشان تجدید نظر کنند. حیثیت ایران عزیز ارث پدری کسی نیست که بخواهد به دلخواه خویش آن را برای کوتوله‌ها و چاپلوسان هزینه کنند. ایران متعلق به همه ایرانیان است وبس