معلمی که آرزوی دانش‌آموزانش را برآورده می‌کند

 وقتی آخوندهای غیر مولد ومفت خور حوزوی ومنبری 40 سال باشد که درایران به قدرت رسیده باشند و رهبر انتصابی همه کاره ولی فقیه داشته باشند که ادعای ر هبری ام القرای جهان اسلام ومستضعفین جهان است . چرا معلم نبایدآچار فرانسه نشود تا قادر به برآورده کردن نیاز دانش آموزان محروم شود با این اختلاف که عملکردآخوند به قدرت رسیده منفی و بحران ساز وویرانگر وبسیار پرهزینه است .ولی راندمان معلم محروم وزحمتکش با امکانات محدود مثبت و سازنده است؟
«علی تیرگیر»، مصداق همین تعاریف و نشانه‌هاست؛ معلم جوانی که هر چه داشت و نداشت روی هم گذاشت و حتی ماشین شخصی خود را فروخت و وام گرفت تا برای کودکان روستای محروم «نسه کوه» مدرسه‌ای پر مهر بسازد؛ مدرسه‌ای که کودکان برای رفتن به آن نه مجبور به گذر از راه‌های صعب‌العبور باشند و نه رودخانه‌های خطرناک و پر از جریان پرزور آب، آنها را تهدید کند.
معلمی که آرزوی دانش‌آموزانش را برآورده می‌کند
«معلم» تعاریف زیادی درون خود دارد. یکی از این تعاریف، قطعا از خودگذشتگی، فداکاری و روشنی‌بخشی است.
به گزارش «جام جم آنلاین»، «علی تیرگیر»، مصداق همین تعاریف و نشانه‌هاست؛ معلم جوانی که هر چه داشت و نداشت روی هم گذاشت و حتی ماشین شخصی خود را فروخت و وام گرفت تا برای کودکان روستای محروم «نسه کوه» مدرسه‌ای پر مهر بسازد؛ مدرسه‌ای که کودکان برای رفتن به آن نه مجبور به گذر از راه‌های صعب‌العبور باشند و نه رودخانه‌های خطرناک و پر از جریان پرزور آب، آنها را تهدید کند.
«تیرگیر» نه مرفه است، نه درآمد نجومی دارد اما دلی دارد به وسعت همان روستای محروم. این جوان ۲۵ ساله به تنهایی حجم وسیعی از سهل‌انگاری‌ها، بی‌توجهی‌ها و بی‌مسئولیتی‌ها را بر دوش کشید و با محبت، خلاقیت و البته دست و دلبازی خود تمام این محرومیت‌ها را جبران کرد. در واقع راه‌های صعب‌العبور روستای نسه کوه و رودخانه پرجوش و خروشش با مردانگی و محبت «علی تیرگیر» برای کودکانی که شوق تحصیل دارند هموار شد.
«علی تیرگیر» گفت: بعد از اتمام دانشگاه داوطلبانه در مناطق عشایری استان چهار محال و بختیاری معلمی را آغاز کردم و حال دو سالی می‌شود که معلم دانش‌آموزان مناطق روستایی و دورافتاده هستم. من به عنوان یک معلم موظف به تعلیم، تربیت، آموزش و پرورش دانش‌آموزان هستم و زمانی که می‌بینم کودکان سرزمینم از حداقل امکانات اولیه محروم هستند، مجبورم که به‌شخصه دست به انجام برخی از اقدامات بزنم.
وی ادامه داد: سال ۹۵ به صورت داوطلبانه متقاضی تدریس در مناطق عشایری شدم در صورتی که سهمیه عشایری نبودم و رفتن به محروم‌ترین روستا برای آموزش را خواستار شدم.
به گفته این معلم جوان، در ابتدا به یکی از روستاهای محروم شهرستان لردگان رفتم. مدرسه ما یک کانکس با یک کلاس است که من علاوه بر آنکه آنجا تدریس می‌کنم در همان جا هم می‌خوابم. فضای مدرسه، فضای مناسبی نبود چرا که محیط کوهستانی‌ است و عملا حیاطی برای مدرسه وجود نداشت.
تیرگیر افزود: پارسال اوایل مهرماه با هزینه شخصی خود شروع به ساخت حیاط مدرسه (کانکس) و نصب چندین وسیله بازی برای دانش‌آموزان کردم. وضعیت معیشت آن منطقه بسیار نامناسب است و از نظر لوازم‌التحریر و کتاب، پزشک، لباس و حتی کوتاه‌کردن موهایشان وضعیت خوبی ندارند؛ به گونه‌ای که من خودم موهای دانش‌آموزان را کوتاه می‌کنم.
به گفته وی، یکی از روزها به دختربچه‌ای دبستانی برخورد کردم که به دلیل راه رفتن زیاد آن هم بدون کفش، شماره پایش ۴۰ شده بود. با یک تولیدکننده کفش قرارداد بستم و ۵۰۰ جفت کفش برای کودکان نیازمند تهیه شد تا یک تسکین کوچک برای این بچه‌های محروم باشد.
این معلم عشایری گفت: سال گذشته بود که متوجه یک دفترمشق پشت پنجره کانکس شدم. دفتر برای دختری به نام «اعظم» بود این دختر هفده ساله به دلیل کم‌شنوایی و بی‌توجهی خانواده‌اش به علت وضعیت معیشتی نامناسب نمی‌توانست صحبت کند؛ در صورتی که یکی از گوش‌هایش ۴۰ درصد قدرت شنوایی داشت. زمانی که متوجه شدم این دختر با داشتن چنین مشکلاتی باز هم مشتاق درس خواندن است، او را برای پیدا کردن راهی برای بهبود شنوایی به اصفهان بردیم و تنها راهی که متخصص پیش رویمان گذاشت، خریداری یک جفت سمعک قوی با قیمت ۶ میلیون تومان بود. خدا را شکر با خریدن آن سمعک این دختر عمری دوباره گرفت و مشغول به تحصیل است.
وی در خصوص دانش‌آموزانی که برای رسیدن به مدرسه از رودخانه‌ای خطرناک عبور می‌کردند هم گفت: امسال متوجه شدم چند دانش‌آموز برای آمدن به مدرسه مسافت زیادی را از روستایی به نام «نسه کوه» طی می‌کردند. این روستا ۵ کیلومتر مسیر کوهستانی تا مدرسه فاصله داشت و آنها برای رسیدن به کلاس درس باید از رودخانه پرخطری عبور می‌کردند که هیچ پل یا جاده‌ای برای دسترسی نداشت و به ناچار با استفاده از یک طناب ساده از این سوی رودخانه به آن سوی رودخانه می‌رفتند.
تیرگیر افزود: برای تامین امنیت آنها طناب را به سیمی محکم تبدیل و گهواره‌ای را تهیه کردیم تا دانش‌آموزان داخل آن بنشینند و از این سمت رودخانه به سمت دیگر بیایند. در مرحله بعد، مدرسه‌ای با یک کلاس در آن سوی رودخانه ساختم تا دیگر دانش‌آموزان مجبور نباشند برای تحصیل از آن رودخانه خطرناک عبور کنند. امسال چهار دانش‌آموز در این مدرسه درس می‌خوانند اما در سال آینده این عدد به ۱۰ نفر می‌رسد.

وی در پایان اظهار کرد: از صبح تا ساعت ۱۲ در مدرسه روستای محل خدمتم فعالیت می‌کنم و ساعت ۱۲:۱۵ به‌سمت روستای نسه کوه حرکت می‌کنم و پس از ۴۵ دقیقه پیاده‌روی و عبور از رودخانه خروشان ساعت یک به مدرسه می‌رسم و بعد از تعطیل شدن مدرسه به‌سمت روستای محل خدمت بازمی‌گردم و حوالی ساعت ۶ عصر به کانکسی می‌رسم که صبح‌ها کلاس درسم و شب‌ها محل خوابم است..