گزیده ها قسمت پنجم 13 خرداد -97
بنابر اعلام روابط عمومی سازمان غذا و دارو، در متن نامه دکتر اکبر برندگی خطاب به دکتر غلامرضا اصغری آمده است:« احتراما نظر به مفاد برنامه ششم توسعه اقتصادی کشور و به منظور توسعه صادرات غیر نفتی و در راستای سیاستهای دولت در خصوص حمایت از صادرات و تلاش در زمینه توسعه صادرات فرآوردههای دارویی، سازمان غذا و دارو ضمن حفظ اولویت تامین نیاز دارویی کشور، با تشویق شرکتها و با همکاری سندیکای صاحبان صنایع داروسازی و سندیکای مواد اولیه، مجوز صادرات مازاد تولید داخلی را صادر نموده است.
مدیرکل امور دارو و مواد تحت کنترل سازمان غذا و دارو طی نامهای به معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو، از رشد دو برابری صادرات داروهای تولیدی و مواد اولیه در سال ۹۶ خبر داد.
به گزارش ایسنا، بنابر اعلام روابط عمومی سازمان غذا و دارو، در متن نامه دکتر اکبر برندگی خطاب به دکتر غلامرضا اصغری آمده است:« احتراما نظر به مفاد برنامه ششم توسعه اقتصادی کشور و به منظور توسعه صادرات غیر نفتی و در راستای سیاستهای دولت در خصوص حمایت از صادرات و تلاش در زمینه توسعه صادرات فرآوردههای دارویی، سازمان غذا و دارو ضمن حفظ اولویت تامین نیاز دارویی کشور، با تشویق شرکتها و با همکاری سندیکای صاحبان صنایع داروسازی و سندیکای مواد اولیه، مجوز صادرات مازاد تولید داخلی را صادر نموده است.
بر اساس جمعبندی اطلاعات و آمار دریافتی از تامین کنندگان، حجم صادرات سال ۱۳۹۶ کشور حدود ۱۲۰ میلیون دلار برآورد شده که از این مقدار ۱۱۰ میلیون دلار دارو و ۱۰ میلیون دلار مربوط به مواد اولیه دارو میباشد. با وجود همه مشکلات شرکتهای تولیدی، مقایسه آمار صادرات سال ۱۳۹۶با مدت مشابه سال قبل (آمار صادرات سال ۱۳۹۵ حدود ۷۰ میلیون دلار) رشد دو برابری صادرات داروهای تولیدی و مواد اولیه را در این سال نشان میدهد. بررسی اطلاعات نشان میدهد بیشترین میزان صادرات مربوط به داروهای های تک و شیمی درمانی بوده که عمدتا به کشورهای روسیه، عراق، سوریه، افغانستان و اوکراین و آذربایجان صادر شده است. اطلاعات تفصیلی به پیوست نامه حضورتان ارسال میگردد.»
تصور بزرگان اصلاحطلب این بود که بعد از نرمالسازی میتوان به توسعه سیاسی بازگشت اما اینگونه نشد و همهچیز به دلیل شرایط جهانی- منطقهای به حالت تعلیق درآمد. توسعه سیاسی به محاق رفت و «برجام» که قرار بود توسعه اقتصادی را به ارمغان بیاورد، با شکاف روبهرو شد. این تعلیق به بدنه اصلاحطلبان نیز رسوخ کرده است. آنان هم دولتاند هم نادولت.
بیتردید جناحهای سیاسی کشور برای انطباق با شرایط تازه جامعه در بحران اساسی به سر میبرند و به نوعی همه آنان حتی دولت روحانی گرفتار تز سهگانه آلبرت هیرشمن هستند: «انحراف، مخاطره و بیهودگی».
احمد غلامی، سردبیر شرق در سرمقاله روز شنبه این روزنامه نوشت: «میل به فرار از واقعیت در اغلب جناحهای سیاسی کشور وجود دارد. اصولگرایان چشم بر واقعیتهای جامعه میبندند و سکوت اختیار میکنند. این سکوت حامل دو پیام است: نادیدهانگاشتن رخدادهای تازه و دیگری پنهانکردنِ تغییر مواضعشان در برابر مشکلات و مصائبی که احتمالا خود در آن نقش داشتهاند. اصلاحطلبان در تلاشاند خود را با مسائل جامعه منطبق کنند؛ انطباقی که گاه لازمهاش عدول از مواضع قبلی است. بیتردید جناحهای سیاسی کشور برای انطباق با شرایط تازه جامعه در بحران اساسی به سر میبرند و به نوعی همه آنان حتی دولت روحانی گرفتار تز سهگانه آلبرت هیرشمن هستند: «انحراف، مخاطره و بیهودگی».
بر اساس تز انحراف، هر اقدام هدفمندی برای بسامانکردن اوضاع اقتصادی و... وضعیت را وخیمتر میکند. در تز بیهودگی، دگرگونسازی اجتماعی بیهوده خواهد بود؛ چراکه در شرایط موجود آب را از آب تکان نخواهد داد. دست آخر در تز مخاطره، هزینه تغییر یا اصلاح پیشنهادی چنان است که دستاوردهای قبلی نیز در معرض آسیب قرار میگیرد. اگر همسانکردن «خطابه ارتجاع» هیرشمن با مسائل اقتصادی و... ما مبالغهآمیز باشد، کنکاش در این تزها که در آن کتاب به شکل مبسوطی به آن پرداخته شده است، برای دولت و جریانهای سیاسی راهگشا خواهد بود؛ به ویژه برای اصلاحطلبان که تلاش آنان با موانع جدی روبهروست؛ هم از سوی طیفهای خودشان و هم از سوی جریانهای محافظهکار.
وضعیت کنونی بیشباهت به پارادوکسِ جوزپه دی لامپدوزا، در نوولِ «پلنگ» نیست: «اگر بخواهیم همه چیز، همانطور که هست باقی بماند، همه چیز باید تغییر کند.» این گزینگویی که نشاتگرفته از تز بیهودگی است، مدتها سرلوحه کار محافظهکاران و حتی انقلابیون آمریکای لاتین بوده است. این موضع را در لطیفهای نیز میتوان دید که در اثبات بیهودگی بعد از استقرار رژیمهای کمونیستی پس از جنگ جهانی دوم در اروپای شرقی گل کرد: «تفاوت سرمایهداری با سوسیالیسم چیست؟ پاسخ چنین است: در سرمایهداری این انسان است که انسان را استثمار میکند، در سوسیالیسم کاملا بر عکس است.» همه این قولها تغییر وضع موجود را انکار و بر بیهودگی اصلاحات صحه میگذارند. اصلاحطلبان بیش از هر چیز گرفتار ترکیبی از تزهای انحرافی و مخاطره هستند اما تز بیهودگی، مصداق مواجهه مردم با اغلب جریانهای سیاسی و دولت است.
اگر این تلقی را بپذیریم، باید پرسید راه برونرفت از این وضعیت چیست؟ با این که اصلاحطلبان با اصولگرایان تفاوتهای اساسی دارند اما به تازگی شرایط سیاسی جامعه آنان را در کنار هم قرار داده است. ناگفته پیداست که همسانی بین اصولگرایان و اصلاحطلبان، زمانی به وجود آمده که خود اصلاحطلبان با یکدیگر تضاد و تفاوتی فاحش دارند. برخی از آنان هنوز پایبند توسعه سیاسیاند و برخی به دولت اعتدالی پیوسته و محافظهکاری پیشه کردهاند. گروهی نه دل در گروِ دولت دارند و نه در پی توسعه سیاسیاند اما همه این طیفها در یک نکته اجماع دارند که تنها راه رهایی از وضعیت موجود ادامه اصلاحات است. اصلاحاتی که خطر تزهای سهگانه هیرشمن آن را تهدید میکند. پس از دی ۹۶، ناگزیر تضادها و تفاوتهای اصلاحطلبان و اصولگرایان به حداقل رسیده و تبعات این «زیستسیاست» محوشدنِ تدریجی تفاوتها و همسانسازی سیاسی است.
این همسانسازی موجب شده است تا جریانهای سیاسی که تاکنون با نفی یکدیگر حیات سیاسی خود را شکوفا میکردند، به انفعال سیاسی دچار شوند. این انفعال سیاسی، همه جریانهای سیاسی بزرگ و کوچک و حتی دولت را واداشته است تا دنبال رهیافتی برای گذر از این کمای سیاسی باشند. اصلاحطلبان بیش از دیگران در تکاپو هستند تا اوضاع سیاسی را دوباره به دست گیرند. آنان در یادداشتها و گفتوگوهای خود به صراحت بر اصلاح وضعیت موجود اصرار میورزند اما انگار هر چه میزنند، به در بسته میخورد و جامعه چندان میلی به بازگشت به دوران سپریشده ندارد.
بعید است اصلاحطلبان، با اصلاح گفتمان اصلاحات بتوانند خالق سیاست شوند. به نظر میرسد یگانه راه پیشروی آنان، تغییر در گفتمان اصلاحات است. جامعه چشمانتظار تغییراتی اساسی است و بعید نیست مردم جناحهای سیاسی را به این سمت سوق دهند و این که جناحهای سیاسی چقدر آمادگی پذیرش این تغییرات را دارند محل مناقشه است.
چنین تغییراتی از جریانهای سیاسی چیزی میسازد که با سابقه تاریخی آنان تفاوتی اساسی دارد. اگر زمانی اصلاحطلبان از توسعه اقتصادیِ آیتالله هاشمی رفسنجانی به توسعه سیاسیِ خاتمی رسیدند و از توسعه سیاسیِ خاتمی به توسعه فرهنگی دور دومِ دولت اصلاحات، دولت احمدینژاد با بهجاگذاشتن انبوهی از مشکلات، آنان را وادار به نرمالسازی کرد. اینک شرایط کاملا فرق کرده است؛ چراکه اصلاحطلبان با شرایطی روبهرو شدهاند که اصلا انتظارش را نداشتند.
تصور بزرگان اصلاحطلب این بود که بعد از نرمالسازی میتوان به توسعه سیاسی بازگشت اما اینگونه نشد و همهچیز به دلیل شرایط جهانی- منطقهای به حالت تعلیق درآمد. توسعه سیاسی به محاق رفت و «برجام» که قرار بود توسعه اقتصادی را به ارمغان بیاورد، با شکاف روبهرو شد. این تعلیق به بدنه اصلاحطلبان نیز رسوخ کرده است. آنان هم دولتاند هم نادولت.
ادامه این تعلیق و از دست دادن کنشگری سیاسی، اصلاحطلبان را از پای درخواهد آورد. آنان دیگر نمیتوانند از تغییرات بنیادین سر باز بزنند و باید با این واقعیت روبهرو شوند که برای تغییر باید دایره اصلاحطلبی را وسیعتر کرد. گرچه آنان هنوز راه چاره را اصلاحات به سبکوسیاق سابق میدانند.
بیدلیل نیست که این روزها اغلب تئوریسینهای اصلاحطلب به کنکاش درباره شیوههای اصلاحطلبی میپردازند و هر آنچه میگویند، از خودشان شروع و باز به خودشان ختم میشود. گیرم که به شدیدترین شکل ممکن از خود نیز انتقاد کنند اما شاهبیت سخنانشان این است که اگر قرار است تغییری صورت بگیرد، باز به دست اصلاحطلبان خواهد بود و بهترین شیوه همان است که بود. البته با تغییرات اندک و گاه بیشتر. ناگفته پیداست لازمه تغییر جدی، مواجهه با امر واقعی است. رودررو ایستادن با آن و نه پناهبردن به فانتزیهایی که امر واقعی را نادیده میگیرند. امروز تئوریهایی که اصلاحطلبان تبیین میکنند، فارغ از درستی یا نادرستیشان بیش از هر چیز فانتزیسازیهای تئوریک است برای بهتأخیرانداختن تغییرات رادیکال. جریانات سیاسی اعم از اصلاحطلب و اصولگرا با سیاست، برخوردی کالایی دارند؛ سیاستی را تولید میکنند که خود مصرفکننده آن هستند. همانگونه که شرکتهای اقتصادی و مصرفکنندگان سوژه فعالیت اقتصادیاند، اصلاحطلبان بیش از جناحهای دیگر تولیدکننده و مصرفکننده سیاست شدهاند و اگر بخواهند از این دور تسلسل خارج شوند، باید با مقولات جدی و بنیادینِ اصلاحطلبی برخوردی جسورانه و واقعبینانهتر داشته باشند.
پس از نوسانات بازار ارز، دولت سامانهای تحت عنوان نظام یکپارچهسازی ارزی یا همان نیما راهاندازی کرد تا بتواند به شفافیت بازار ارز کمک کند و در این راستا مقرر شد نه تنها در قالب این سامانه دلار ۴۲۰۰ تومانی برای ثبت سفارش واردات کالا اختصاص یابد بلکه لیست اقلام صادراتی نیز قرار است مشخص شود تا موظف باشند درآمد صادراتیشان را در سامانه نیما شفافسازی کرده و با نرخ رسمی ۴۲۰۰ تومانی به بانک مرکزی تحویل دهند تا متقاضیان ارز بتوانند از دلار ۴۲۰۰ تومانی برای واردات و برآورده شدن دیگر نیازهایشان استفاده کنند.
عضو اتاق بازرگانی ایران تصریح کرد: شفافیت درآمدهای ارزی و اینکه کالاهایی مشخص شوند که درآمد صادراتیشان به دولت یا سامانه نیما تحویل داده شود، سیاست مناسبی است اما به نظر میرسد درآمدهای ارزی صادرات بخش خصوصی که حدود ۱۰ درصد از کل صادرات نفتی و غیرنفتی کشور است، باید از درآمدهای ارزی دولت جدا و به تقاضاهای دولتی اختصاص داده شود.
به گزارش ایسنا، پس از نوسانات بازار ارز، دولت سامانهای تحت عنوان نظام یکپارچهسازی ارزی یا همان نیما راهاندازی کرد تا بتواند به شفافیت بازار ارز کمک کند و در این راستا مقرر شد نه تنها در قالب این سامانه دلار ۴۲۰۰ تومانی برای ثبت سفارش واردات کالا اختصاص یابد بلکه لیست اقلام صادراتی نیز قرار است مشخص شود تا موظف باشند درآمد صادراتیشان را در سامانه نیما شفافسازی کرده و با نرخ رسمی ۴۲۰۰ تومانی به بانک مرکزی تحویل دهند تا متقاضیان ارز بتوانند از دلار ۴۲۰۰ تومانی برای واردات و برآورده شدن دیگر نیازهایشان استفاده کنند.
در این راستا مجیدرضا حریری، عضو اتاق بازرگانی ایران گفت: هنوز هیچ لیست مشخصی از اقلام صادراتی مشمول بازگشت درآمد ارزی به سامانه نیما مشخص و اعلام نشده است اما مسلما شفافسازی بازار ارز و اینکه باید همه مبادلات ارزی در جایی توسط سیاستگذاران پولی و مالی کشور قابل پایش باشد، امروز به یک ضرورت تبدیل شده است و اینکه برخی معتقد به سامانه نیما یا شفافسازی ارزی نیستند دلیل دیگری دارد.
وی افزود: بیش از ۸۵ تا ۹۰ درصد درآمدهای ارزی شامل صادرات نفت و فرآوردههای نفتی یا صادرات محصولات و کالاهای غیرنفتی توسط بخش دولتی یا آن چیزی است که به اصطلاح خصوصی شده اما خصولتی است؛ بنابراین اگر راجع به ۱۰ درصد درآمد ارزی کشور که در اختیار بخش خصوصی قرار دارد صحبت میکنیم، باید به این نکته توجه کنیم که عمده محصولات صادراتی در این بخش به کالاهایی اختصاص دارد که عمق ساخت داخل آنها بیشتر بوده یا با ارزش افزوده بیشتر و وابستگی بسیار کمتر به ارز و واردات، تولید و صادر میشود.
نایب رئیس اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین ادامه داد: در این راستا باید صندوقی جداگانه برای این ۱۰ درصد که به حدود ۱۰ میلیارد دلار در سال میرسد، در نظر بگیریم تا تقاضاهای خرد ارزی مانند تقاضای مسافری، دانشجویی و حتی درمانی را با آن پاسخ دهیم و بتوانیم بازار ارزی را ساماندهی کنیم.
حریری گفت: اینکه برخی معتقدند نیازی به تحویل درآمد ارزی کالاهای صادراتی به سامانه نیما و شفافسازی در این زمینه وجود ندارد، به هیچ وجه درست نیست و به نظر من دولت بسیار دیر این کار را انجام داد و سامانهای برای نظارت بازار ارز کشور درست کرد، چراکه سالانه بیش از ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار ارز از کشور به صورت غیرقانونی خارج و به ویلا و ساختمان تبدیل میشود یا اینکه صرف قاچاق کالا به کشور میشود، چراکه آنها برای واردات مسلما به ارز نیاز دارند.
وی تصریح کرد: دولت باید در این زمینه ابتدا جلوی خروج ارز را بگیرد، سپس تکلیف تجار را برای مشخص شدن این لیست روشن کند تا همه بدانند دقیقا چه سیاستی در راستای نظام بخشی به بازار ارز وجود دارد، چراکه در غیر این صورت شاهد خواهیم بود که عدم شفافیت داخلی فشارهای بین المللی را روی ایران بیشتر می کند اما تنها پادزهر فشارهای بین المللی بر ایران به دلیل عدم شفافیت می تواند ایجاد و افزایش شفافیت در بازار داخلی باشد.
بهمن کارگز: متأسفانه امروزه برخیها مطالبی را در نظام اسلامی عنوان میکنند که باعث تحیر است، عدهای در کشور راه افتادند تا افراد معلوم الحال و فاسد را الگوی سینما قرار دهند. سوال این است که هدف امام و مردم چه بود که انقلاب کردند و چه کسانی در راس نظام فاسد قبلی بودند و چه کسانی کابارهها را اداره میکردند و در آنجا مراسم لهو و لهب اجرا میکردند و در آن حضور داشتند.
سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس نسبت به اظهارات برخی هنرمندان در دیدار رمضانی با رئیسجمهور واکنش نشان داد.
به گزارش تسنیم، سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس صبح امروز (شنبه 12 خرداد) در نشست خبری با اصحاب رسانه در واکنش به اظهارات برخی از هنرمندان در دیدار اخیر با رئیس جمهور مبنی بر بازگشت بهروز وثوقی گفت که من به عنوان رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس که حافظ ارزشهای انقلاب اسلامی است وظیفه دانستم یکسری مطالب را بازگو کنم.
وی در ادامه با بیان اینکه متأسفانه امروزه برخیها مطالبی را در نظام اسلامی عنوان میکنند که باعث تحیر است، تصریح کرد: عدهای در کشور راه افتادند تا افراد معلوم الحال و فاسد را الگوی سینما قرار دهند. سوال این است که هدف امام و مردم چه بود که انقلاب کردند و چه کسانی در راس نظام فاسد قبلی بودند و چه کسانی کابارهها را اداره میکردند و در آنجا مراسم لهو و لهب اجرا میکردند و در آن حضور داشتند.
رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ادامه داد: اکنون در این میان عدهای به رئیس جمهور میگویند که بهروز وثوقی را به کشور بازگردانید، سوال ما این است که آیا اینها از شهدا و فرزندان شهدا خجالت نمیکشند که اینگونه مطالب را بیان میکنند!
سردار کارگر گفت: بهروز وثوقی وابسته به دربار بود و در بین بازیگران مشهور به فساد بود. مرحوم محمدعلی فردین هم در آن زمان راجع به او و ارتباطاتی که او با اشرف و دربار داشت مطالبی را بیان کرده بود. سوال این است که چه کسی مانع ورود او به کشور شده و چه کسی گفته از کشور خارج شود. او در اوج انقلاب از کشور خارج میشود و برعلیه مردم و انقلاب فیلم بازی میکند. از طرفی دیگر چه کسی مانع شده است که او به کشور بازگردد. او دارای پرونده قضایی و شاکی خصوصی در کشور است.
وی افزود: آیا مشکل نظام اسلامی بازگرداندن اوست، آیا مشکل سینما و هنر نبود بهروز وثوقی است؟ متاسفانه الان عدهای در سینما حضور دارند که به دنبال سینمای فاسد قبل از انقلاب هستند و عدهای از مسئولان نادان، کم بصیرت و مغرض به آنها میدان میدهند.
رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس تصریح کرد: در این میان عدهای درصدد هستند که مرحوم ناصر ملکمطیعی را به عنوان اسطوره و آقای سینمای ایران معرفی کنند در حالی که آنها دارای فسادهایی در قبل از انقلاب بودند. باید برای سینمای ایران عزاداری کرد که الگوی سینمای ما این آدمها باشند و اگر اینگونه باشد چه فرقی با قبل از انقلاب دارد.
سردار کارگر گفت: ما به دنبال دولت و تمدن اسلامی هستیم نه هنر و سینمای فاسد. متاسفانه در دیداری که برخی هنرمندان با رئیس جمهور چند روز پیش داشتند عدهای این دعوت را رد میکنند و عدهای در آن حضور دارند و جالب است مسائلی را مطرح میکنند و از رئیس جمهور درخواست میکنند که بهروز وثوقی بازگردد یعنی اگر او برگردد مشکلات مردم حل خواهد شد؟
وی گفت: هنرمندان میگویند که در ایران آزادی بیان نیست و نظرات ما سرکوب میشود سوال اینجاست که اگر آزادی نبود آیا یک نفر جرات داشت که چنین مطالب خلاف با آرمانهای انقلاب را بگوید و بعد در فیلم و سریالها بازی کند. اگر آنها میخواهند ببینند آزادی وجود دارد یا نه به موزه عبرت بروند و آزادی قبل از انقلاب را در آنجا ببینند. نمونه بارز آزادی در نظام جمهوری اسلامی را میتوان در دیدار اخیر دانشجویان با رهبر انقلاب مشاهده کرد.
رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس گفت: برخی نیز به صدا و سیما حمله میکنند و میگویند که چرا نگذاشتید مصاحبه مرحوم ملک مطیعی از تلویزیون پخش شود، ما این موضوع را قبول داریم که انتقاداتی به صدا و سیما وارد است ولی با پخش مصاحبه آن مرحوم چه مشکلاتی از مشکلات کشور حل میشد؟ روزنامهها و رسانههایی که سنگ اینها را به سینه میزنند در مقابل شهدا و مستضعفین چه پاسخی دارند.
سردار کارگر با بیان اینکه ما انقلاب نکردیم که چنین اتفاقاتی بیفتد، تصریح کرد: ملت ایران ملتی است که 40 سال در تحریمهای مختلف بوده و سختیهای زیادی را کشیده اما افرادی بودند که در این 40 سال در خارج از کشور دنبال عیش و نوش خود بودند و حال عدهای درصدد هستند آنها را اسطوره کنند. واقعا خاک بر سر هنری که اینگونه افراد اسطوره ما باشند.
وی ادامه داد: برخی از مسئولین هم به خاطر کسب رأی یا مشکلات اعتقادی که دارند با این عده معدود همراه میشوند. من به آنها میگویم اگر مرد هستید از اهالی دلسوز و زحمتکش سینما حمایت کنید.
رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس با اشاره به اینکه عدهای معدود به دنبال سینمای فاسد قبل از انقلاب و هالیوودی هستند، گفت: آنها آنقدر پررو شدند که دارند اینگونه مباحث را مطالبه میکنند و درصدد آن هستند که جای عقاید مردم را عوض کنند. از طرفی عدهای در کشور خفه شدند و سیاسیکاری میکنند. انتظار بر این است که مسئولان در مقابل آنها بایستند نه اینکه کوتاه بیایند. اکنون دشمن درصدد آن است که جمهوری اسلامی را از درون استحاله کند و انتظار این است که مسئولان در مقابل اینگونه توطئههای دشمن مقابله کنند.
سردار کارگر ادامه داد: البته هنوز جوانان مومن و مدافع انقلاب و از جان گذشته زیادی هستند که اگر مسئولان از این موضوعات جلوگیری نکنند آنها خودشان راسا وارد میشوند.
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: برخی ازمسئولین که قبلا و یا اکنون دارای منصب هستند، دارند نقش اپوزیسیون بازی میکنند و مدام از مردم و نظام سوال میکنند. این سوال مطرح است که مگر شما نظام و مسئولین این نظام نبودید که اکنون دارید نظام را زیر سوال میبرید و اگر مشکلی اکنون در کشور وجود دارد از بیعرضگی شماست که این اتفاقات افتاده است. خیلی از مسئولین دنبای سیاسیکاری هستند و سنگینی کار خود را روی شانه رهبری میگذارند و بعد از نظام طلبکارند.
رئیس بنیاد آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در خاتمه گفت: آحاد ملت و جامعه پشتیبان نظام و تحت فرمان رهبری هستند و از مسئولین انتظار میرود که در این خصوص دلسوزی داشته باشند.