رژیم ولایت
فقیه نه دمکراتیک که تک صدایی و استبدادی است ونه مترقی که ارتحاعی و نه مدرن که
تعلق به قرون اعصار دارد . برای همین شتر گاو پلنگی است که بر حسب شرایط و مقتضیات تبدیل به یکی از
این ترکیب شتر گاو پلنگ می شود و ایفای
نقش می کند .
بنابراین
هرگز پسوند جمهوری برازنده اش نیست
چون یک رهبر ام الفساد انتصابی همه کاره دارد و رئیس جمهور هم که به حساب انتخابی
است بدون اجاز رهبر ام الفساد اقدامی نمی کند .
برای همین
امروز که حسن روحانی در مجلس ارتجاع حضور یافت تا پاسخگوی سئوالات نمایندگان مجلس
ارتجاع باشد در ابتدای سخنان خود اعتراف کرد امیدواراست بطور دقیق درراستای توصیه
رهبر ام الفسادش صحبت کند . ولی سرمقاله نویس با پاک کردن صورت مسأله قبل از حضور
و سخنان روحانی خطاب به مخالفان وی چنین گفته است:
اگرچه ممکن است بعضی در فکر انتقام جوئی و لطمه
زدن به حیثیت دولت بر آیند و تلاش کنند چهره مخدوشی از دولت را به سیاه نمائی و
فضاسازیهای ناجوانمردانه، در منظر خاص و عام به تصویر بکشند ولی اکثریت جامعه به
اصول و آرمانها اعتقاد راسخ دارند و به خوبی میدانند که ما همگی در یک کشتی نشستهایم
و به مصلحت کشور نیست که هر کس به تناسب اهداف و نیات شخصی یا گروهی و امیال جناحی
و باندی درصدد سوراخ کردن کشتی بر آید. وارد کردن هر لطمهای به دولت، قطعاً به زیان
و کلیت جامعه تمام خواهد شد و آتشی است که دود آن به چشم همگان میرود. این نکته
کاملاً قابل درک است که هرگونه کارشکنی، مشکلآفرینی و دامن زدن به مسائل و مشکلات
موجود، با هر هدف و انگیزهای که توجیه شود، مشکل سازی برای نظام تلقی شده و
نهایتاً جامعه از این بابت زیان خواهد دید.
هشتم
شهریور سالروز شهادت مظلومانه شهید رجائی و شهید باهنر، دو دولتمرد طراز جمهوری
اسلامی است. آحاد ملت این روز را به فرصتی برای ارزیابی عملکرد دولت تبدیل کردهاند.
این یک روال منطقی است که کارنامه دولتها در زیر ذرهبین مردم قرار گیرد و آنها با
رصد کردن روند تحولات در نظام اجرائی، همه چیز را به دقت زیر نظر داشته باشند. با
نگاهی به محبوبیت شهید رجائی و شهید باهنر میتوان به رمز اقبال عمومی جامعه به
سمت و سوی این عزیزان پی برد و راز ماندگاری آنها در اوج محبوبیت در صفحات زرین
تاریخ معاصر را بهتر از گذشته درک نمود. رمز و راز محبوبیت آنها در جامعه به از
خودگذشتگی، خدمتگزاری و ساده زیستی آنها باز میگردد که باعث شد جامعه در فقدان
آنها سوگوار شود و برای ادامه راه آنها استوارتر از گذشته، راه پرفراز و نشیبی را
طی کند و عقبههای سخت و سرنوشت سازی را پشت سر بگذارد.
تصادفی نیست که دولتها در طول تاریخ انقلاب همواره مورد حمایت مردم قرار گرفتهاند و ملت در پیچ و خم حوادث از فرزندان خود در هر شرایطی حمایت کرده و برای عبور از بحرانها به یاری و کمک مسئولین پرداخته است. امروز هم آحاد ملت با درک صحیح مسائل و مشکلات، به خوبی میدانند که دولت در وسط میدان است و هرگونه تردید و تعلل در راه کمک به دولت، به زیان جامعه و کشور تمام خواهد شد. اگرچه ممکن است بعضی در فکر انتقام جوئی و لطمه زدن به حیثیت دولت بر آیند و تلاش کنند چهره مخدوشی از دولت را به سیاه نمائی و فضاسازیهای ناجوانمردانه، در منظر خاص و عام به تصویر بکشند ولی اکثریت جامعه به اصول و آرمانها اعتقاد راسخ دارند و به خوبی میدانند که ما همگی در یک کشتی نشستهایم و به مصلحت کشور نیست که هر کس به تناسب اهداف و نیات شخصی یا گروهی و امیال جناحی و باندی درصدد سوراخ کردن کشتی بر آید. وارد کردن هر لطمهای به دولت، قطعاً به زیان و کلیت جامعه تمام خواهد شد و آتشی است که دود آن به چشم همگان میرود. این نکته کاملاً قابل درک است که هرگونه کارشکنی، مشکلآفرینی و دامن زدن به مسائل و مشکلات موجود، با هر هدف و انگیزهای که توجیه شود، مشکل سازی برای نظام تلقی شده و نهایتاً جامعه از این بابت زیان خواهد دید. این عصاره حرف دل مردم با همه دلسوزان در زیر خیمه انقلاب است. با مروری بر روند تحولات گوناگون در تاریخ معاصر میتوان به این جمع بندی رسید که هر زمان ملت، دولت و سایر ارکان نظام با وحدت کلمه و عملکردی یکپارچه و منسجم در برابر مشکلات ایستادگی کرده اند، شاهد مهار اوضاع و گشایش در جامعه بودهایم ولی هر زمان که برخی افراد و گروهها به مخالف خوانی و جوسازی علیه سایر ارکان و اجزاء نظام پرداخته اند، فقط به پیچیدگی اوضاع منجر شده و عملکرد آنها به مثابه ضربهای کاری بر پیکر نظام، زیانبار بوده است.
جای تعجب است که برخی عناصر از جایگاه و موقعیت خود در ساختار نظام سوءاستفاده کرده و با کلام و رفتار خود عملاً در نقش «اپوزیسیون نظام» بازی کرده و در همان مسیری قدم برداشتهاند که دشمنان قسم خورده انقلاب و نظام از آن بهره میبرند. هرگز انتظار نمیرود افراد، گروهها و جناحها، به ویژه با تشکیل باندهای قدرت طلب، در جهت مشکل آفرینی و تضعیف نظام حرکت کنند و مرتکب خطاها و اشتباهاتی شوند که از یاران انقلاب، شایسته نیست. ورود بیمنطق به این ورطه هولناک، از یکطرف نیروهای انقلاب را دلسرد و مایوس میکند و از سوی دیگر به طور همزمان باعث شادی و دلگرمی دشمن و مزدورانش میشود که شده است. جان بولتون مشاور شرور امنیت ملی آمریکای ترامپ اخیراً ادعا کرد که سیاستهای واشنگتن در قبال ایران به اهدافی بیش از حد انتظار دارودسته ترامپ دست یافته است. حتی اگر این ادعای بولتون مبتنی بریک بلوف سیاسی – تبلیغاتی هم باشد، به خوبی نشان میدهد که دشمن به اهدافی به مراتب فراتر از انتظارات گذشتهاش امید بسته است. هرگونه تلاش برای القای نوعی رویاروئی و تقابل میان ارکان قدرت در نظام، دقیقاً همان چیزی است که دشمنان در فکر آنند و میخواهند چنین وانمود سازند که گویا ارکان نظام با یکدیگر در نزاع و تقابل هستند. متاسفانه برخی اظهارات، موضع گیریها و رفتارهای نسنجیده به ویژه از کسانی که انتظار میرود هشیار باشندو مسئولانه بیندیشند، برخی دشمنان ما را برای تشدید فشارهای سیاسی- اقتصادی و تبلیغاتی وسوسه کرده است. به جای این روش، همه باید برای ناکام نمودن دشمن تلاش کنند و روح امید را در مردم بدمند.
امروزه فعالان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ویژه در قلمرو اجتماعی و رسانهای مسئولیت سنگینی را برعهده دارند که اگر در انجام آن غفلت یا تردیدی به خرج دهند، شاید فردا برای جبران مافات، بسیار دیر باشد. نها
تصادفی نیست که دولتها در طول تاریخ انقلاب همواره مورد حمایت مردم قرار گرفتهاند و ملت در پیچ و خم حوادث از فرزندان خود در هر شرایطی حمایت کرده و برای عبور از بحرانها به یاری و کمک مسئولین پرداخته است. امروز هم آحاد ملت با درک صحیح مسائل و مشکلات، به خوبی میدانند که دولت در وسط میدان است و هرگونه تردید و تعلل در راه کمک به دولت، به زیان جامعه و کشور تمام خواهد شد. اگرچه ممکن است بعضی در فکر انتقام جوئی و لطمه زدن به حیثیت دولت بر آیند و تلاش کنند چهره مخدوشی از دولت را به سیاه نمائی و فضاسازیهای ناجوانمردانه، در منظر خاص و عام به تصویر بکشند ولی اکثریت جامعه به اصول و آرمانها اعتقاد راسخ دارند و به خوبی میدانند که ما همگی در یک کشتی نشستهایم و به مصلحت کشور نیست که هر کس به تناسب اهداف و نیات شخصی یا گروهی و امیال جناحی و باندی درصدد سوراخ کردن کشتی بر آید. وارد کردن هر لطمهای به دولت، قطعاً به زیان و کلیت جامعه تمام خواهد شد و آتشی است که دود آن به چشم همگان میرود. این نکته کاملاً قابل درک است که هرگونه کارشکنی، مشکلآفرینی و دامن زدن به مسائل و مشکلات موجود، با هر هدف و انگیزهای که توجیه شود، مشکل سازی برای نظام تلقی شده و نهایتاً جامعه از این بابت زیان خواهد دید. این عصاره حرف دل مردم با همه دلسوزان در زیر خیمه انقلاب است. با مروری بر روند تحولات گوناگون در تاریخ معاصر میتوان به این جمع بندی رسید که هر زمان ملت، دولت و سایر ارکان نظام با وحدت کلمه و عملکردی یکپارچه و منسجم در برابر مشکلات ایستادگی کرده اند، شاهد مهار اوضاع و گشایش در جامعه بودهایم ولی هر زمان که برخی افراد و گروهها به مخالف خوانی و جوسازی علیه سایر ارکان و اجزاء نظام پرداخته اند، فقط به پیچیدگی اوضاع منجر شده و عملکرد آنها به مثابه ضربهای کاری بر پیکر نظام، زیانبار بوده است.
جای تعجب است که برخی عناصر از جایگاه و موقعیت خود در ساختار نظام سوءاستفاده کرده و با کلام و رفتار خود عملاً در نقش «اپوزیسیون نظام» بازی کرده و در همان مسیری قدم برداشتهاند که دشمنان قسم خورده انقلاب و نظام از آن بهره میبرند. هرگز انتظار نمیرود افراد، گروهها و جناحها، به ویژه با تشکیل باندهای قدرت طلب، در جهت مشکل آفرینی و تضعیف نظام حرکت کنند و مرتکب خطاها و اشتباهاتی شوند که از یاران انقلاب، شایسته نیست. ورود بیمنطق به این ورطه هولناک، از یکطرف نیروهای انقلاب را دلسرد و مایوس میکند و از سوی دیگر به طور همزمان باعث شادی و دلگرمی دشمن و مزدورانش میشود که شده است. جان بولتون مشاور شرور امنیت ملی آمریکای ترامپ اخیراً ادعا کرد که سیاستهای واشنگتن در قبال ایران به اهدافی بیش از حد انتظار دارودسته ترامپ دست یافته است. حتی اگر این ادعای بولتون مبتنی بریک بلوف سیاسی – تبلیغاتی هم باشد، به خوبی نشان میدهد که دشمن به اهدافی به مراتب فراتر از انتظارات گذشتهاش امید بسته است. هرگونه تلاش برای القای نوعی رویاروئی و تقابل میان ارکان قدرت در نظام، دقیقاً همان چیزی است که دشمنان در فکر آنند و میخواهند چنین وانمود سازند که گویا ارکان نظام با یکدیگر در نزاع و تقابل هستند. متاسفانه برخی اظهارات، موضع گیریها و رفتارهای نسنجیده به ویژه از کسانی که انتظار میرود هشیار باشندو مسئولانه بیندیشند، برخی دشمنان ما را برای تشدید فشارهای سیاسی- اقتصادی و تبلیغاتی وسوسه کرده است. به جای این روش، همه باید برای ناکام نمودن دشمن تلاش کنند و روح امید را در مردم بدمند.
امروزه فعالان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به ویژه در قلمرو اجتماعی و رسانهای مسئولیت سنگینی را برعهده دارند که اگر در انجام آن غفلت یا تردیدی به خرج دهند، شاید فردا برای جبران مافات، بسیار دیر باشد. نها