گزیده ها قسمت پنجم

گزیده ها  قسمت پنجم 7 شهریور - 97
خبر ويژه 
«
پشت پرده را افشا كن» خالي بندي و سرگرمي است
عضو همکار نشريات زنجيره اي توقيف شده، شگرد «گفتن پشت پرده ها» را به استهزا گرفت.
    
احمد زيدآبادي نوشت: «همين که قرار به سخنراني يا مصاحبه يا حضور حسن روحاني در مجلس مي شود؛ عده اي اينجا و آنجا نغمه ساز مي کنند که او «ناگفته ها» را خواهد گفت و «پشت پرده ها» را افشا خواهد کرد! تعدادي هم به او نامه مي نويسند و هشدار مي دهند که مبادا سکوت يا احتياط پيشه کند و پشت پردۀ مشکلات کشور را ناگفته بگذارد چرا که در غير اين صورت، مردم از او رويگردان مي شوند.
    
روحاني اما در اين موارد، هميشه همان سخناني را تکرار مي کند که بارها در مراسم رسمي و نشست هاي عادي مطرح کرده است.
    
اين ماجرا براي روساي جمهور قبلي هم تکرار شده. سيد محمد خاتمي پس از اصرار اطرافيان به او براي بيان «رازهاي مگو» سرانجام اعلام کرد که هر ۹ روز يک بار براي دولتش بحران درست کرده اند. گويا به زعم خود رازي را بر ملا کرد که جامعه از آن بي خبر مانده بود!. محمود احمدي نژاد هم با همۀ غوغايي که با «بگم بگم» هاي خود به راه انداخت؛ تمام هنرش پخش فيلمي در مجلس بود که سعيد مرتضوي از يکي از برادران لاريجاني برايش تهيه و تدارک ديده بود!
    
با اين حساب، آيا واقعاً راز هولناک و ماجراي محيرالعقولي پشت پرده وجود دارد گهگاه به افشاي آن فراخوانده مي شوند؟ و اگر وجود دارد؛ آيا کسي جز رئيس جمهور از آن آگاه نيست؟ و اگر چنين است؛ رئيس جمهور حتماً بايد آن را در سخنراني و مصاحبۀ خود افشا کند و راه ديگري براي افشاگري قابل تصور نيست؟
    
به نظر من دامن زدن به اين ماجراي «پشت پرده» چيزي جز نوعي سرگرمي و تفنن نيست. اصلاً ما را چه کار به پشت پرده؟ چرا همين روي پرده را نمي چسبيم؟
    
رئيس جمهوري که موانع و معضلات رسمي و علني کارآمدي دولت خود را ناديده مي گيرد و تصويري «دل خوشکنک» از اوضاع ترسيم مي کند؛ خود مانع تحرک خود است؛ بنابراين، اصلاً نوبت به پشت پرده نمي رسد که بخواهيم آن را عامل ناکارآمدي آن تلقي کنيم

خبر ويژه 
نمايندگان همسو نيز از بي محلي هاي دولت شاكي هستند

نمايندگان همسو و هماهنگ با دولت مي گويند رئيس جمهور حتي با آنها نيز همدلي و همراهي نمي کند.
    
بهروز نعمتي که چشمک زدن و هم پوشاني هاي او با تيم وزارت خارجه در کميسيون ويژه بررسي برجام معروف است، به روزنامه فرهيختگان گفت: دوبار با نامه از رئيس جمهور خواستيم کابينه را ترميم کند اما صلاح ندانست.
    «
شايد آقاي رئيس جمهور به اين نتيجه نرسيدند و شايد هم موانعي براي اين موضوع در مقابل داشتند، از اين رو به هر ترتيب دوستان در مجلس ترجيح دادند خود دست به کار شوند
     
وي فوري ترين و اصلي ترين کار دولت براي مديريت وضع موجود را انتخاب يک تيم هماهنگ اقتصادي دانست و تصريح کرد: «آقاي رئيس جمهور بايد فردي را نيز به عنوان مسئول امور اقتصادي کشور که در واقع هماهنگ کننده بين مجموعه هاي اقتصادي باشد، معرفي کند
    
مهم آن است که اين ناهماهنگي ها در دولت وجود نداشته باشد.
    
همچنين جعفرزاده ايمن آبادي ديگر نماينده همسو با دولت گفت: «ارتباط و تعامل رئيس جمهور با مجلس ضعيف است. ما از آقاي احمدي نژاد خوش مان نمي آمد و نمي آيد و به او انتقاد هم داريم، ولي به ياد دارم يک بار قرار بود براي مشکلات منطقه نزد ايشان بروم و کمتر از 48 ساعت توانستم ايشان را ملاقات کنم. اين در حالي است که اکنون فراکسيون مستقلين که فراکسيون حامي دولت به شمار مي آيد، حداقل دو ماه است که تلاش مي کند، اما نمي تواند از آقاي روحاني وقت ملاقات بگيرد.» عضو فراکسيون مستقلين مجلس ادامه داد: «ما در حالي که دو ماه است در نوبت هستيم تا يک ساعت با رئيس جمهور صحبت کنيم و نمي توانيم او را ببينيم، چطور مي توانيم از ايشان حمايت کنيم
    
وي اضافه کرد: «ما نمي دانيم مشکلات آقاي رئيس جمهور چيست، چون دسترسي به ايشان نداريم. برخي از وزراي ايشان هم برج عاج نشينند و کم لطفي دارند، لذا ما نمي دانيم اين حرف ها را به چه کسي بايد گفت.» وي با اشاره به تلاش هاي فراکسيون مستقلين جهت ارتباط گيري با رئيس جمهور با هدف کمک به دولت پيش از دو استيضاح اخير تاکيد کرد: «به من گفتند تقاضاي کتبي بدهيد. اگرچه من مخالفت کردم، اما همکاران گفتند اشکالي ندارد و تقاضاي کتبي بدهيم. هر چه بود، اين اقدام براي من خيلي سنگين بود، اما درنهايت تقاضاي کتبي دادم. بوروکراسي از اين بيشتر؟! با اين حال اما هنوز هم ايشان وقت نداده اند
خبر ويژه 
آمريكايي ها با همين ادبيات شما به بدعهدي و تحريم معتاد شدند

افرادي که ذهنيت آمريکايي ها درباره ايران را به غلط شکل دادند، بايد پاسخگوي عملکرد خود درباره معتاد شدن آمريکا به تحريم و بدعهدي باشند.
    
روزنامه جوان درباره اظهارات ظريف وزير خارجه که گفته بود: «آمريکايي ها به تحريم اعتياد پيدا کرده اند» نوشت: مجموعه رفتار، مواضع و جهت گيري برخي از مسئولان و رسانه هاي داخلي، آمريکايي ها را به اين «ذهنيت» رسانده که با اعمال تحريم، جامعه ايراني تحت تاثير عمليات رواني طيفي در داخل کشور، رفع تحريم ها را حتي به قيمت چشم پوشي از برخي از منافع عيني ملي اولويت مي دانند.
    
اگر در فرايند تبليغات انتخاباتي سال ۹۲ برخي از نامزدهاي انتخابات عنصراساسي شعارخود را «برداشته شدن تحريم به هرقيمت» عنوان مي کردند اين تلقي در طرف غربي به وجود آمدکه اعمال تحريم ها باعث شده، اولويت نامزدهاي رياست جمهوري در ايران نه توسعه درون زا و تکيه بر ظرفيت هاي داخلي براي پيشرفت بلکه «برداشته شدن تحريم ها» باشد.
    
وندي شرمن در مصاحبه رسمي، ذهنيت سازي از مناظرات انتخاباتي سال ۹۲ را اينگونه بيان مي کند: «زماني که انتخابات در ايران برگزار شد، نتايج آن باز هم کورسويي از اميد به وجود آورد... بالاخره اين گونه به نظر مي رسد که اوباما در ايران کسي را دارد که مي تواند با او مذاکره کند». اوباما تنها چند روز بعد از توافق ژنو ۳ در آذر ۹۲ بيان مي کند: «براي اينکه اين تحريم ها ادامه پيدا کنند بايد براي مثال بزرگ ترين بانک هاي جهان را تحريم مي کرديم. يا بايد کشور هايي را از مبادلات ما حذف مي کرديم و چنين اقداماتي درقبال بزرگ ترين طلبکاران ما مي توانست موجب از بين رفتن اقتصاد ما بشود
    
همين روند (ذهنيت سازي براي آمريکا از سوي سياستمداران داخلي) با آغاز مذاکرات رسمي ميان ايران و ۱+۵ و حين مذاکرات دو طرف نيز ادامه يافت به طوري که با اظهار جملاتي مانند «خزانه کشور خالي است» يا «آمريکايي ها با يک بمب مي توانند تمام سيستم دفاعي ما را از کار بيندازند» اين تلقي در آمريکايي ها به وجود آمد که تشديد فشار ها مي تواند ايران را وادار به امضاي يک توافق بد کند.
    
اينکه وندي شرمن در دي ماه سال ۹۲ با چاشني گستاخي نسبت به رئيس جمهور و ملت ايران (بعد از توزيع سبدکالا)، بيان مي کند: «حسن روحاني به وعده خود عمل کرد و پول هاي حاصل از توافق ژنو ۳ را ميان نيازمندان ايراني توزيع کرد» بدان معناست که ذهنيتي که برخي مقامات ايراني براي آمريکايي ها ساخته اند حول اين محور قرار مي گيرد که اوضاع بد معيشتي مردم تنها با مساعدت آمريکايي ها در آزادسازي بخشي از پول هاي بلوکه شده ايران بهبود پيدا مي کند.
    
سخنان وندي شرمن بدان معناست که آمريکايي ها برآورد دقيق و مناسبي از طرز تفکر و نوع نگاه برخي از سياستمداران داخلي دارند و به اين يقين رسيده اند که اين طيف داخلي تنها راه علاج کشور و گره گشايي از مشکلات اقتصادي را تعديل مواضع در برابر غرب مي دانند.
خبر ويژه 
چرا حتي يك اقتصاددان در دولت حضور ندارد
«آنچه اتفاق افتاد اين است که اقتصاددان ها را کنار گذاشته اند. در دولت دوازدهم که نگاه مي کنيد هيچ اقتصادداني حضور ندارد
    
سايت فرارو ضمن انتشار اين مطلب، از قول حميد ديهيم کارشناس اقتصادي نوشت: اگر نگاهي به ديگر کشورها بيندازيد، مي بينيد که درميان وزراي آنها چند اقتصاددان حضور دارد. علتش اين است که به هيچ عنوان نمي توان با يک اقتصاددان سياست هاي اقتصادي را پيش برد يا برنامه ريزي کرد. ضمن اينکه افرادي که اقتصاد نخوانده اند، ايده هاي آرماني دارند و فکر مي کنند که همه آنها قابل اجراست. تنها يک اقتصاددان است که مي داند چه برنامه هايي قابل اجرا است و چه برنامه هايي صرفا رويا و خيالات است. اما همانطورکه اشاره کردم تنها يک اقتصاددان براي يک دولت کافي نيست. زيرا به عنوان مثال زماني که لازم است توضيحاتي درباره برنامه ها و سياست ها بدهد، بايد چندين ساعت صرف توضيح دادن به افراد غيراقتصادي کند و با توجه به کمبود وقت معمولا ناديده گرفته مي شود. ازسوي ديگر وقتي چندين اقتصاددان در تيم دولت حضور داشته باشند برنامه هاي پخته تري هم ارائه مي کنند
    
وي ادامه داد: الان در دولت دوازدهم که نگاه کنيد مي بينيد هيچ اقتصادداني حضور ندارد. منظورم از اقتصاددان فردي است که تحصيلات اقتصادي داشته باشد و الان با مدرک دکتراي اقتصاد در دولت فعاليت کند.
    
وي افزود: تا زماني که به اين نتيجه نرسيم که بايد در دولت چند اقتصاددان حضور داشته باشد و سياست هاي اقتصادي اصلاح شود نمي توانيم مشکلات اقتصادي را به صورت دايمي حل و فصل کنيم.