نگاه بازجویانه اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب .


نگاه بازجویانه اوین نامه   میهان سربازجو شریعت  نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي  جناح رقیب .  10 شهریور -97
توصيه مدعيان اصلاحات به رئيس جمهور براي فرار از مسئوليت پذيري
    روزنامه هاي زنجيره اي با انتشار خبر مربوط به سوال نمايندگان مجلس از رئيس جمهور و قانع نشدن مجلس از پاسخ هاي روحاني به 4 سوال از اينکه رئيس جمهور حرف هايي که بايد مي زد نزده و به اصطلاح دست به افشاگري نزده است انتقاد کردند، اين نحوه پوشش خبر سوال نمايندگان از رئيس جمهور در عمل يک نوع فرار به جلو محسوب مي شود چرا که مدعيان اصلاحات مي خواهند با استناد به پشت پرده هاي توهمي و خيالي دستان خالي دولت از پاسخ گويي به مطالبات و سوالات اقتصادي مردم را سانسور کنند!

        
سرويس سياسيروزنامه زنجيره اي آرمان در گزارشي نوشت: « پيش بيني مي شد که رئيس جمهور در جلسه سوال چندان به قول خود مبني بر بيان حقايق پايدار نماند و بازهم به بيان مسائلي از همان دست که در تلويزيون يا اغلب سخنراني ها مي گويد اکتفا کند. گرچه خود روحاني در اظهاراتش گفت که در جلسه با مقام معظم رهبري ايشان به وي توصيه هايي کرده اند. از اين جهت نبايد از روحاني انتظار افشاگري هاي آنچناني مي داشتيم. گرچه اگر توصيه مقام معظم رهبري نيز نبود خود روحاني با روحيه محافظه کاري اش به اين راحتي ها تن به بيان اسرار مگو واقعيت ها نمي داد. بدين جهت است که بايد گفت رئيس جمهور آرامش و امنيت در کشور را بر اتهام زدايي از دولت ترجيح داد. البته انداختن توپ به زمين آمريکا، اعتراضات دي ماه و سپس مردم تنها کاري بود که روحاني توانست انجام دهد تا از خود سلب مسئوليت کند
    آفتاب يزد نيز روحاني را « فدايي مصلحت» خوانده و به نقل از صادق زيباکلام از حاميان دولت نوشته است: روحاني يک سطل آب بر روي اميدهاي مردم ريخت.

    اين روزنامه زنجيره اي به نقل از علي صوفي سخنان روحاني را تير خلاص خوانده و به نقل از نجفقلي حبيبي نيز نوشت: روحاني به خاطر مصالح کشور حقايق را به مردم نگفت.

    «قانون» نيز نوشته است: « رويه اي كه روحاني در پيش گرفته است مشخص مي كند او نگاهي به دوران پسا رياست جمهوري دارد و اين روزها مي كوشد كه آينده خود در سال هاي بعد از 1400 را خراب نكند و متاسفانه اين مردم هستند كه در اين روزهاي سخت هزينه اقدامات محافظه كارانه دولت روحاني را مي دهند و اين جزاي اعتمادي كه مردم به روحاني كردند، نبود

    روزنامه اعتماد اما از جهتي ديگر به سخن نگفتن روحاني پرداخته و نوشته است: « حسن روحاني بالاخره قدم به «بهارستان» گذاشت و به سوالات ٨٢ نماينده عمدتا اصولگراي مجلس پاسخ گفت. هرچند پاسخ هايش نه تنها آن ٨٢ نماينده مخالف دولت، بلكه آن چنان كه از تعداد آراي نهايي پيداست، حتي اكثريت نمايندگان حامي اش را نيز قانع نكرد تا آنجا كه به گفته جلال ميرزايي رييس كميته سياسي فراكسيون اميد مجلس، روحاني عملا حرفي نزد

            
روحاني تا توانست فرافکني کرد، گشايشي در کار نيست
    روزنامه بهار نيز در سرمقاله خود با عنوان «آقاي رئيس جمهور، اين گونه پاسخگويي دمکراسي نيست» درباره اظهارات روحاني در پاسخ به سوال نمايندگان مجلس نوشت : «روحاني به عادت مالوف خود، به جاي آنکه به بيان دلايل عدم موفقيت دولت در کنترل قاچاق کالا و ارز، استمرار تحريم هاي بانکي، عدم اقدام شايسته دولت درخصوص کاهش نرخ بيکاري، رکود اقتصادي شديد چندين ساله و افزايش شتابان نرخ ارزهاي خارجي و کاهش شديد ارزش پول ملي روي آورد، به گزارشات کلي و تامل برانگيز روي آورد و در اظهارت او نشاني از دلايل شرايطي که در کشور جاري است، مشاهده نشد. او در اين اظهارات سعي داشت نشان دهد که دولت او بهترين دولت عمر تاريخ انقلاب است، منتها از پس حادثه برخي از دشنمان خارجي و برخي از رويکرد کار افزايانه جريانات داخلي مانع از آن شدند که دولت او نتواند به توفيقات مورد نظر خود دست يابد

    بهار در ادامه نوشت: « او هيچ گاه به نقشي که برخي از جريان هاي همسوي او در ايجاد شرايط کنوني کشور داشته اند اشاره نکرد و هيچ گاه اشاره نکرد که چرا تيم اقتصادي و برخي از اعضاي هزار توي جريان منتسب به او عامل اصلي ايجاد اين شرايط در کشورند؟..او حتي به صورت تلويحي پاي دولت گذشته را به ميان آورد و تا توانست به نوعي فرافکني روي آورد. اما واقعيت چيست؟»

    بهار در ادامه با طرح اين پرسش که تا چه ميزان ادله و محاجات روحاني در پاسخ به سوالات نمايندگان آن هم در اين بزنگاه، معطوف به حقيقت و واقعيت بوده است؟ نوشت: « پاسخ بسيار روشن است. در يک رويکرد واقع بينانه، مسئوليت آنچه که در کشور جاري است با اوست و او و همه اعضاي کابينه اش بايد پاسخگوي مردمي باشند که از رهگذر سياست هاي آنها آسيب ديده اند و به نظر نمي رسد با سياستي که در پيش گرفته است، گشايشي حاصل شود. فراموش نشود که که برجام او نتوانست گشايش اقتصادي کند، فراموش نشود که سياست خارجي او نتوانست تعامل را به جاي تقابل نهادينه کند... براي دولتي که دموکراسي و حقوق شهروندي يک اصل مهم و اساسي بوده است، اين گونه پاسخ ها و اين گونه محاجات چيزي جز به سخره گرفتن دموکراسي و مظاهر آن نيست

           
علم غيب داريد يا دروغ پردازيد؟
    روزنامه ايران نيز در سرمقاله شماره روز سه شنبه خود نوشته است: «آراي رد و تاييد، ربطي به پاسخ هاي داده شده رئيس جمهوري نداشت. از پيش تصميم گرفته شده بود که کدام ها را راي منفي دهند و کدام ها را مثبت و با اين نحوه راي دادن پيام خود را منتقل کردند

    ارگان دولت يا علم غيب دارد يا با دروغ پردازي به جايگاه مجلس و شعور نمايندگان توهين کرده است. روزنامه که جاي بيان مکاشفات خبرنگارها آن هم در عرصه سياسي نيست. به اين ترتيب ادعاي واهي و مضحک روزنامه ايران يک اتهام زني و به خلاف اصول اطلاع رساني است.

    در بخش ديگري از اين مطلب آمده است: «در کل دوره هشت ساله احمدي نژاد تعداد مشاغل ايجاد شده (سرجمع مشاغل) حدوداً صفر يا نزديک به آن است... چرا همزمان از دولتي که در همين پنج سال حداقل و بطور متوسط سالانه 500 هزار شغل ايجاد کرده سوال مي کنند و جالب اينکه قانع هم نمي شوند؟! چنين رفتاري نتيجه روشني دارد

    بيش از 5 سال از دوران فعاليت دولت اعتدال اصلاحات مي گذرد، ارگان دولت و مدعيان اصلاحات در تبيين مسائل کشور هنوز فرافکني مي کنند و دولت هاي نهم و دهم را وسط مي کشند، خجالت هم نمي کشند، تا آنجا که حاضرند ادعا کنند در هشت ساله دولت احمدي نژاد هيچ شغلي ايجاد نشده! از جريان آلوده بيش از اين انتظاري نيست.

           
سه نکته مهم درباره سوال از رئيس جمهور
    درباره سوال مجلس از رئيس جمهور نکات ديگري نيز هست که بايستي به آن پرداخت نخست آنکه اين سوال ظرفيت مردم سالاري ديني در ايران را به خوبي نشان داد، در شرايطي که بسياري از کشورهاي منطقه نه مجلسي دارند و نه کسي مي تواند از مسئولين و زمامداران سوالي کند نمايندگان در ايران با آزادي سوالات خود را از رئيس دولت پرسيده و از پاسخ هاي او قانع نشدند، اين خود آزادي و مردم سالاري ديني در ايران اسلامي را نشان مي دهد.

    نکته دوم اينکه مدعيان اصلاحات پس از برگزاري انتخابات مجلس گفته بودند که اکثريت بهارستان دست آنها است و امروز واکنش مجلس به نابساماني هاي اقتصادي را به مديريت بهارستان توسط معدودي اصولگرا تعبير و تفسير مي کنند بي آنکه بگويند چه کرده اند که اين مجلس به قول خود همسو اين گونه وزراي دولت را استيضاح و از خود رئيس جمهور سوال مي پرسد و از پاسخ هاي او قانع نشده و اين عدم رضايت را در راي خود بروز مي دهد؟

    نکته سوم اينکه دستان خالي دولت در پاسخ گويي به سوالات اقتصادي و معيشتي نمايندگان مردم زنجيره اي ها که خود را شريک ناکامي ها و بي کفايتي هاي مديريتي مي دانند به ميانه ميدان کشانده و به استدلال نخ نما شده واداشته است، زنجيره اي ها هميشه از اين جمله محوري براي توضيح ناکامي ها استفاده کرده اند که دليل اين نابساماني هاي اقتصادي آن است که اجازه کار به دولت نمي دهد و پشت پرده هايي وجود دارد.

    زنجيره اي ها با فرار به جلو دستان خالي دولت از پاسخ هاي قانع کننده را پوشش مي دهند و در عمل دلايل اصلي اين وضعيت را سانسور مي کنند.

            
به جاي حرف زدن فکر واقعي کنيد!
    روزنامه شرق در شماره چهارشنبه گذشته خود طي يادداشتي به مشکلات متعدد اقتصادي و اجتماعي در کشور پرداخته و با بحراني خواندن اوضاع پيشنهاد داد نويسندگان و مسئولان به جاي حرف زدن و سخنراني فکر واقعي و ملوس براي مشکلات بکنند.

    در بخشي از اين يادداشت آمده است: سال هاست کساني که صداي آنها شنيده مي شود، از روزنامه نگاران و فعالان مدني و سياسي تا سياست مداران و مديران سياسي، از «موقعيت خطير» و «شرايط بحراني» سخن مي گويند و اين تحذيرها به قدري تکرار و مانند يک دال شناور براي مصارف مختلف خرج شده اند که به نظر مي رسد معناي خود را از دست داده و نوعي بي حسي به آنها ايجاد شده است؛ اگرچه نابساماني هاي اخير چنان روي پوست احساس مي شوند که اين بار از معدود دفعاتي است که دغدغه هاي گذشته به طور مستقيم تجربه مي شود و اين واژه معنايي تجربي و مصداقي جديد پيدا کرده است.

    نويسنده افزوده است: مشاهده محتواي در حال تنزل سبد غذايي، اين دغدغه که خودمان يا فرزندمان از چه راه هنجاري و اخلاقي اي مي توانيم به شغلي دست يابيم و درآمدي داشته باشيم و اينکه رويدادها و اخبار روزانه آرزوهاي معمولي را دورتر مي کنند، حتي تضعيف استطاعت مالي براي سفر و تحرک فيزيکي، همه دغدغه هايي عيني هستند که اذهان بسياري را اشغال کرده اند و به احساس گيرافتادگي دامن مي زنند. در واقع، شرايط تجربي و زيستي ما معناي تازه و ملموسي به واژه بحران مي دهد؛ معنايي نزديک به حوزه مفهومي احساس امنيت نداشتن و تصويري تار از آينده.

    در پايان اين يادداشت آمده است: شايد کساني چنان در واحه اي امن زندگي مي کنند که اصولا نمي توانند ملتفت گيرافتادگي اجتماعي شوند، شايد هم منافع عده اي در نفي و انکار گيرافتادگي باشد. ولي راه منطقي براي کساني که متوجه مهابت آسيب ديدن بنيان هاي اجتماعي هستند، خروج از تکرار تجارب و فرايندهاي مخرب و برداشتن گام هايي براي ترميم است. ايجاد يک اميد واقعي و ملموس براي جامعه، بيش از سخنراني ها مي تواند قوام، انسجام و همبستگي اجتماعي را تقويت کند.

    گفتني است روزنامه هاي زنجيره اي در سال هاي گذشته در خط مقدم حرف زدن و توصيه به سخنراني به جاي حل مشکلات مردم بوده اند، زماني که منتقدين دلسوز به صراحت از ضرورت فکر واقعي براي حل مشکلات به جاي راهکارهاي خيالي و همچنين انکارهاي خجالت آور سخن مي گفتند و مي نوشتند اين روزنامه هاي زنجيره اي بودند که به دفاع از وضع موجود به کمک دولت شتافته و سخنراني مي کردند که همه چيز آرام است و همه خوشبخت هستند!