نگاه بازجویانه اوین نامه کیهان
سربازجوشریعت نداري به ديروزنامه
هاي زنجيره اي جناح رقیب .5 دی – 97
فقرا از تهران بروند تا مرفهين نفسي
بكشند!
«قيمت بليط در تهران
چيزي در حدود 10 هزار تومان تمام مي شود... بايد كسي كه در تهران زندگي مي كند
هزينه هاي زندگي در تهران را بپردازد.»
سرويس سياسي- اينها را چند روز پيش
محمود ميرلوحي، عضو كميسيون برنامه و بودجه شوراي شهر تهران گفت. ديروز روزنامه
سازندگي مطلبي را درباره همين اظهارات منتشر كرد و ذوق و شوق خود را از اين حرف ها
نشان داد. ارگان حزب كارگزاران پس از اشاره به طرح اعطاي تسهيلات ويژه به كارمندان
متقاضي خروج از تهران در سال 1389، نوشت: «حالا بيش از 5 سال از آن طرح گذشته است
و مسئولان اداره شهر تهران هم به نتيجه مشابهي رسيده اند: بالا بردن هزينه هاي شهر
تهران تا شايد حداقل با اين وضعيت اقتصادي اقشار پايين از پايتخت خارج شوند و
حداقل قشرهاي بالا بتوانند نفس بهتري بكشند. مسئله اي كه در شوراي شهر، ميرلوحي
بيش از همه از آن دفاع مي كند و بايد ديد با شرايط فعلي تا چه حد در اين امر
كامياب خواهد بود.»
سازندگي نوشت: «حالا او به راهي مي رود
كه پيش از او بسياري پيموده اند. از دوره شهرداري كرباسچي در تهران اين تفكر هميشه
وجود داشته است. تفكري كه معتقد است راه حل مسائل تهران گران كردنش است. شايد در
شرايطي كه در آن حضور داريم اين آخرين راه حلي است باشد كه مخاطبان ميرلوحي انتظار
شنيدن آن را دارند.»
آنان كه بايد بروند بيرون، نجومي بگيرها،
رانت خوارها، ويژه خوارها و مفسدين اقتصادي اند كه چتر حمايت مدعيان اصلاحات بر سر
آنهاست. اينها اند كه نفس اين شهر را بريده اند. مدعيان اصلاح طلبي در كنش هاي
سياسي خود، رويه كاسب كارانه و تاجرمآبانه اي دارند و اصالت خاصي براي پول و سود
قائلند. ليست را كه با پول بستند، وارد شورا هم كه شدند، گفتند شهر سوخته تحويل
گرفتيم، الان هم كه به تصريح خودشان هنوز كار خاصي براي شهر انجام نداده اند، از
گران كردن شهر مي گويند؛ ارگان حزب سازندگي هم صراحتا مي نويسد، «اقشار پايين از
پايتخت خارج شوند و حداقل قشرهاي بالا بتوانند نفس بهتري بكشند.» نتيجه سياست هاي
غلط هم پالگي هايشان شده بيكاري و ركود و گراني و تورم؛ حالا هم همين قشر مستضعف
بايد برود تا قشر مترفين بخورد و باد كند و خوش باشد. مدعيان اصلاح طلبي همين اند.
قانون خوب است اما نبايد درمورد ما اجرا
شود!
«شهيندخت مولاوردي»
معاون سابق رئيس جمهور و دبير فعلي شوراي عالي سياستگذاري اصلاح طلبان در مصاحبه
با روزنامه همشهري در پاسخ به اين سوال كه «درباره قانون منع به كارگيري
بازنشستگان كه شما نيز براساس آن از معاونت رياست جمهوري استعفا كرديد، اما و
اگرهاي فراواني وجود دارد. آيا راهي براي ادامه حضور شما در اين جايگاه وجود
نداشت؟» گفت: «اجراي ضربتي اين قانون در اين شرايط حساس چندان زيبنده نبود و مي شد
كه با اتخاذ تدابيري، با اجراي تدريجي و پلكاني آن، افراد مشمول قانون به صورت
تدريجي كنار بروند و تا پايان دولت اين قانون در رابطه با تمام مسئولان اجرا شود.»
لازم به ذكر است كه پيش از اين «اكبر
تركان» مشاور روحاني كه طبق قانون منع به كارگيري بازنشستگان، از دولت كنار رفته
بود، در مصاحبه با روزنامه همشهري گفته بود:«بهتر بود قانون منع به كارگيري
بازنشستگان را تصويب مي كردند و اجراي آن را براي انتصابات بعد از اين مي
گذاشتند،ولي حالا ديگر گذشته است.»
اين قبيل اظهارنظرها ناشي از آلودگي
مدعيان اصلاحات به رفتارهاي قبيله اي و حزبي است. اين يعني قانون تا وقتي خوب است
كه در مورد ما اجرا نشود!
گفتني است در ماههاي گذشته و در حالي كه
قانون منع به كارگيري بازنشستگان از سوي مجلس تصويب و از سوي شوراي نگهبان لازم
الاجرا شده بود، برخي اعضاي شوراي شهر اصلاح طلب تهران طي جلسه اي با نمايندگان
اصلاح طلب مجلس تلاش كردند تا قانون را دور زده و افشاني-شهردار سابق- را در
شهرداري تهران ابقا كنند!
بزك «ببركاغذي» توسط مدعيان اصلاحات!
روزنامه زنجيره اي همدلي در مطلبي با
اشاره به خروج آمريكا از سوريه نوشت: «حتي اگر احتمال حمله آمريكا به ايران ضعيف
هم باشد، بايد در ايران جدي گرفته شود. اين سناريو در راستاي «تابستان داغ» ترامپ
براي ايران و هشدار جرمي هانت، وزير امورخارجه بريتانيا مبني بر تنش احتمالي در
خاورميانه و همچنين تغيير وزير دفاع ميانه رو آمريكا بهتر قابل تفسير است».
در روزهاي گذشته روزنامه هاي زنجيره اي
در مطالب جداگانه مدعي بودند كه با توجه به خروج آمريكا از سوريه، بايد احتياط
كرده و از هرگونه اظهارنظر و رفتاري كه بهانه به آمريكا بدهد، پرهيز كنيم!
در هفته هاي اخير گزارش هاي زيادي منتشر
شده كه همه بر يك نكته تاكيد دارند: «دوران افول آمريكا فرا رسيده» تصميم دونالد
ترامپ رئيس جمهور آمريكا براي عقب نشيني از سوريه و افغانستان نيز از سوي انديشكده
هاي آمريكايي دليلي ديگر بر اين مسئله بود. حتي برخي كارشناسان غربي تاكيد دارند
جهان آمريكايي به سرعت در حال به پايان رسيدن است.
چندي پيش «هارولد رود» تحليلگر آمريكايي
در اظهار نظري كه در وبگاه «الگماينر» منتشر شد، گفته بود: «ما امروزه در موقعيتي
هستيم كه نه تنها در جهان اسلام بلكه در كل دنيا، آمريكا را بسان ببر كاغذي مي
بينند».
در حالي كه غربي ها خود به ضعف آمريكا
اذعان مي كنند، اما در اين سو مدعيان اصلاحات با رويكردي ذليلانه، نسخه انفعال
پيچيده و دشمن مستاصل را بزك كرده و ضعف او را نقطه قوت و نقاط قوت ما را ضعف جا
مي زنند!
توجيه عجيب رفتار زشت نماينده سراوان از
سوي روزنامه دولت
روزنامه ايران ارگان دولت روز گذشته
درمطلبي تلاش كرد حاشيه هاي پر رنگ تر از متن اين روزهاي مجلس و نمايندگان آن را
به گزاره مبهم «فشار بيروني» نسبت دهد.
اين روزنامه همچنين در اقدامي عجيب به
توجيه رفتار زشت نماينده سراوان پرداخت و نوشت: «بخشي از اين بحران از آنجا ناشي
مي شود كه نمايندگان برحسب عادت پيشين رفتار مي كنند و هنوز متوجه وجود ابزارهاي
پيشرفته نظير ضبط صوت و تصوير و نيز امكان توزيع سريع آنها از طريق اينترنت و فضاي
مجازي نشده اند... براي نمونه و در قضيه اخير نماينده سراوان اگر اين امكانات نبود
و اتفاق رخ داده بود، به طور قطع افراد زيادي از ماجرا مطلع نمي شدند...در هر حال
اگر نمايندگان مجلس در رفتارهاي خود تجديدنظر نكنند و حرمت اين امامزاده را خودشان
نگه ندارند، با وضعيت كنوني و نيز فشارهاي بيروني، مجلس بيش از پيش تضعيف خواهد شد.»
گفتني است در جريان ماجراي توهين نماينده
سراوان به كارمند گمرك كه موجب واكنش هاي بسياري در شبكه هاي اجتماعي شد؛ جريان
موسوم به اعتدال- اصلاحات كه خاستگاه اصلي اين نماينده هتاك بوده است به جاي مواضع
معقول و منطقي، به فرافكني و توجيه اين رفتار زشت نماينده هم حزبي خود پرداختند.
تاسف به خاطر رد طرحي كه نتيجه اش سونامي
سالخوردگي است!
روزنامه ايران ارگان دولت در گزارشي به
موضوع رد طرح ممنوعيت ازدواج دختران زير 13 سال در مجلس پرداخت و نوشت :« مسئله
بالا بردن سن ازدواج مدتي بود كه مورد بحث بود و حقوقدان ها و فعالان حوزه زنان
مقالات زيادي در اين باره نوشتند تا اينكه دستمايه تمامي تلاش ها تبديل به طرحي شد
كه در هفته جاري با مخالفت نمايندگان از دستور كار مجلس خارج شد.فريده غيرت، فعال
حقوق زنان و فردي كه در نوشتن طرح با همكاري نمايندگان موافق مجلس نقش زيادي داشت
در زمينه طرح مذكور به «ايران» مي گويد: هنگام تهيه طرح مي دانستيم كه در مجلس
گروهي قويا مخالف خواهند بود. مخالفت ايشان هم بيشتر به لحاظ شرعي بود. ما مي
دانستيم كه با مطرح كردن مسئله بلوغ نمي گذارند طرح به نتيجه برسد اين در حالي است
كه... در كنوانسيون حقوق كودك سن زير 18 سال كودك شناخته شده و 18 سال تمام سن
تشخيص و آگاهي افراد است.»
گفتني است شايد در
نگاه حاميان طرح افزايش حداقل قانوني سن ازدواج (اصلاح ماده 1041 قانون مدني) كه
از اين طرح به عنوان «حمايت از حقوق كودكان» و «ارتقاي جايگاه زنان» ياد مي كنند،
صرفا چند عدد در قوانين بالا و پايين مي شود؛ اما طراحان خارجي آن حتما متوجه
هستند كه دختران 16 ساله و پسران 18 ساله «كودك» نيستند، و براي يك هدف بزرگتر كه
اندكي از آن به واسطه انتشار نابخردانه اسناد امنيتي آمريكا براي ما هويداست، در
قالب سياست هاي انسان دوستانه در كشورهاي هدف، در حال اجرايي شدن است. اگر عاقبت
اجراي چنين طرح هاي توصيه شده اي، هماني باشد كه اكنون در قالب «سونامي سالخوردگي
ايرانيان» خود را نشان داده است، آيندگان هرگز دلباختگان سياست هاي رنگ و لعاب دار
نهادهاي بين المللي را نخواهند بخشيد.
اصولگراها مثل ما چشم بسته راي نمي دهند!
روزنامه زنجيره اي آرمان در گزارشي
درباره روند انتخاباتي اصولگرايان نوشت: اصولگرايان در دهه هاي ابتدايي انقلاب
بسيار راحت تر و مطمئن تر به ائتلاف و وحدت مي رسيدند؛ چرا كه محوريت جامعتين را
پذيرفته بودند و بر اساس منويات آنها در فرآيندهاي انتخاباتي اعم از مجلس، رياست
جمهوري وشوراها شركت مي كردند.
در ادامه اين گزارش آمده است: حال چند
سالي است كه اين رويه به هم ريخته و پس از سال هاي متمادي ديگر اصولگرايان به ريش
سفيدي بزرگان خود اعتنايي نمي كنند.معناي صريح اين نوشتار آن است كه اصولگرايان مثل
مدعيان اصلاحات چشم بسته راي نمي دهند و براي راي خود دنبال حجت شرعي و عقلي
هستند، برخلاف آنان كه به دنبال راي بر اساس تكرار هاي اين و آن هستند و پس از راي
پشيمان مي شوند و از منتخب خود عبور مي كنند اصولگرايان عاقلانه راي داده و از راي
خود نيز پشيمان نمي شوند.نكته ديگر اينكه وحدت اصولگرايان حول اعتقادات ملي و
مذهبي است و اگر اعتقادي در ميان نباشد وحدت معنايي نخواهد داشت، وحدت براي رسيدن
به قدرت نيست بلكه جهت حل مشكلات است بر عكس مدعيان اصلاحات كه به گفته بزرگان آن
به دنبال رسيدن به قدرت هستند و به چيزي جز آن نمي انديشند، مشكلات امروز در
اقتصاد كشور نتيجه اين نوع نگاه به سياست و سياست ورزي بر اساس آن است.
زنجيره اي ها رشوه را امري طبيعي مي
دانند!
«روزنامه شرق» در شماره
روز گذشته در يادداشتي مدعي شد كه مخالفان دولت بهانه تازه اي براي كشاندن وزير
نفت به بهارستان پيدا كرده اند. در اين يادداشت آمده : اين رسم تازه طيف تندرو
است؛ آنها در واكنش به اظهارات محمدجواد ظريف درباره پولشويي نيز از همين حربه
استفاده كرده بودند.
در ادامه يادداشت روزنامه شرق آمده است:
دادگاهي در فرانسه شركت توتال را به اتهام پرداخت رشوه به مقامات خارجي در ارتباط
با قراردادهاي نفتي به مقامات خارجي در ارتباط با قراردادهاي نفتي 1997 جريمه كرده
است.»
نكته خنده دار اين يادداشت اين است كه
پرداخت رشوه توسط توتال براي تسهيل حضور در پارس جنوبي توسط اين روزنامه زنجيره اي
«بهانه مخالفان زنگنه» خوانده شده است، يعني زنجيره اي ها رشوه را امري طبيعي مي
دانند!