در دفاع از مادرو هم پیمان
رژیم ولایت فقیه گفته شده هرچه در کاخ سفید هرج ومرج می باشدباشد ولی تصور نمی شود هرج ومرجی کاخ
سفید به اندازه بی در وبی پیکری و اختلاف ناشی از جنگ قدرت و ثروت باندی و جناحی
در رژیم ولایت فقیه باشد تا جایی که پاسدار قاسمی به نقل از نوه اش روحانی را ابله
خطاب می کند و پاسدار حسن سلطانی روحانی را
متهم به خیانت می کند و آخوند گریان صدیقی پیشنهاد پیگیری اقتصاد را برعهده
پاسدار تروریست قاسم سلیمانی می گذارد و آخوند علم الهدا روحانی را مسئول شرایط
بحرانی کنونی کشور می داند و...
شکست سنگین ترامپ در دو جبهه جدید،
ابعاد آشفتگی و هرج و مرج در کاخ سفید را به نمایش گذاشته است. عقب نشینی ترامپ در
برابر کنگره و مخالفت چین و روسیه در شورای امنیت با پیش نویس قطعنامه مورد نظر
ترامپ، یکبار دیگر بیکفایتی اطرافیان ترامپ را ثابت کرده است. با این حال، کاخ
سفید همچنان در هر 2 مورد بر موضع تهاجمی و شرورانه خود پافشاری میکند. از یکطرف
کنگره با راه اندازی دولت بدون تصویب هرگونه بودجهای برای دیوار مرزی با مکزیک
موافقت و سه هفته مهلت برای مذاکره با کاخ سفید را تعیین کرد. از سوی دیگر پیشنهاد
آمریکای ترامپ برای واگذاری غیرقانونی دولت به مخالفان مادورو با مخالفت روسیه و
چین به شکست انجامید. ترامپ در هر دو مورد با لجاجتی کودکانه اصرار دارد که دیگران
باید با وی و سیاستهای بیمنطقش همراه شوند. حتی حضور مایک پمپئو وزیر خارجه
آمریکا در شورای امنیت هم کارساز نشد. اکنون واشنگتن اصرار دارد که باید منابع
مالی ونزوئلا دردسترس و اختیار مخالفین قرار گیرد و خواستار نافرمانی عمومی در
ونزوئلا شد بلکه بتواند بر شکست خود سرپوش بگذارد.
ترامپ حتی از سایر کشورها نیز خواستار پیروی کورکورانه از سیاستهای واشنگتن در قبال ونزوئلا شده و آنها را به زیر پا گذاشتن هنجارها و قوانین بینالمللی فرا خوانده است. اوضاع در مورد مقابله کاخ سفید و کنگره بسیار بغرنجتر است. کاخ سفید تهدید کرده که اگر طی سه هفته آینده بودجه مورد نظر برای احداث دیوار مرزی با مکزیک تصویب نشود، ترامپ وضعیت فوقالعاده اعلام خواهد کرد و از سایر منابع برای تامین هزینه ساخت دیوار بهره خواهد برد. کنگره قویاً به ترامپ هشدار داده که بدون جلب نظر آنها اجازه جابجائی ردیفهای بودجه را ندارد و هرگونه تصرف در این زمینه غیرقانونی است.
رقبای ترامپ در کنگره مایلند با جدیت و پافشاری در این مورد، یکه تازیهای ترامپ را مهار کنند و به وی بفهمانند که رئیسجمهور اختیارات بیحد و مرزی ندارد و باید با کنگره تعامل و همکاری کند. موضوع مهمتر اینکه دمکراتها اساساً با احداث دیوار حائل مخالفند و میگویند مطابق وعدههای ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی قرار بود هزینههای احداث دیوار حائل توسط مکزیک تقبل و پرداخت شود. ولی مکزیک با این طرح و تقبل هزینههای آن به کلی مخالفت کرد.
اگرچه اصل تبلیغات و اجرای دیوار مرزی به خودی خود تحریککننده است و شهروندان فقیر مکزیکی را برای بهره گیری از آخرین فرصتها و عبور از مرز جهت دستیابی به زندگی بهتر وسوسه میکند، ولی شواهدی وجود دارد که سیل مهاجرت دستجمعی فقرای مکزیکی از این سوی مرزها هدایت و حمایت شده که با ایجاد فضای سیاسی – تبلیغاتی منفی، به احداث دیوار و تصویب بودجه در کنگره کمکی کرده باشد که البته کارساز نبوده است. یک دلیل مرتبط و به شدت موثر، تغییر سیاستهای آمریکا در توقف هرگونه سرمایهگذاری در مکزیک است که ترامپ با توسل به تهدید و تطمیع، شرکتهای بزرگ و سرمایه گذاران آمریکائی را از تمرکز سرمایهها در مکزیک منع کرده و با توسل به سیاست «اول آمریکا» آنها را وادار به سرمایهگذاری در آمریکا میکند. درحالی که معمولاً کشورهای ثروتمند و صنعتی با سرمایهگذاری در کشورهای همسایه و حتی دوردست، به نوعی تلاش میکنند سرریز سرمایهها و سرمایه گذاریها در بخشهای مختلف صنعتی را متوجه سایر کشورها کنند تا چهره بهتر و مناسبتری از کشورشان را نزد همسایگان و دیگران ترسیم و وانمود نمایند که فقط به منافع خود نمیاندیشند و به فکر سایرین هم هستند که با اشتغال زائی و انتقال تکنولوژی در حد مطلوب خود، به رفاه و اشتغال و گردش سرمایه کمک نمایند. ولی ترامپ اکنون از سیاست «اول آمریکا» به سیاست «فقط آمریکا» رسیده و به چیزی کمتر از اهداف و برنامههای خود ولو به هر قیمت ممکن، رضایت نمیدهد. ستیزه کاخ سفید و کنگره و تعطیلی نیمی از دولت آمریکا برای دومین ماه، بسیار پرخسارت هم بوده است. مطابق ارزیابیها تعطیلی دولت و مرخصی اجباری 800 هزار کارمند حدود 7 میلیارد دلار زیان مستقیم داشت که تقریباً رقمی معادل بودجه درخواستی ترامپ برای دیوار مرزی با مکزیک است که قاعدتاً از جیب کارمندان رفته و جایگزینی برای آن متصور نیست. مطابق نظرسنجیها حدود 75 درصد افراد معتقدند که این وضعیت اسفبار تقصیر ترامپ بوده است که میتواند بر افکار عمومی و انتخابات آینده هم اثرگذار باشد. ولی جای سوال است که این لجاجتهای کودکانه چه نفعی ممکن است برای ترامپ و معدود مشاورین باقیمانده در اطرافش داشته باشد که آنها علیرغم رصد کردن اوضاع به آن اصرار میورزند؟ پاسخ روشن است و ترامپ تلاش میکند افکار عمومی را منحرف کند تا بلکه بتواند حلقه محاصره قضائی پیرامون پرونده تبانی با روسیه در انتخابات ریاست جمهوری را بشکنند یا بر آن سرپوش بگذارد، اما به چه قیمتی؟
اگر ترامپ و دستیارانش اصرار دارند منابع مالی ونزوئلا را به مخالفین دولت قانونی این کشور اختصاص دهند. این پدیده میتواند فردا برای سایر کشورها هم عیناً تکرار شود. این بدان معنی است که سپردهها، سرمایهها و مطالبات کشورها نزد بانکها و دولت آمریکا هر لحظه ممکن است مورد سوءاستفاده و دستبرد قرار گیرد و به مخالفین آنها داده شود تا علیه آنها بکار گرفته شود. این بزرگترین ضربهای است که ترامپ به باقیمانده حیثیت و اعتبار آمریکا وارد میکند و شاید بعداً هم فرصتی برای جبران آن پیدا نشود.
ترامپ حتی از سایر کشورها نیز خواستار پیروی کورکورانه از سیاستهای واشنگتن در قبال ونزوئلا شده و آنها را به زیر پا گذاشتن هنجارها و قوانین بینالمللی فرا خوانده است. اوضاع در مورد مقابله کاخ سفید و کنگره بسیار بغرنجتر است. کاخ سفید تهدید کرده که اگر طی سه هفته آینده بودجه مورد نظر برای احداث دیوار مرزی با مکزیک تصویب نشود، ترامپ وضعیت فوقالعاده اعلام خواهد کرد و از سایر منابع برای تامین هزینه ساخت دیوار بهره خواهد برد. کنگره قویاً به ترامپ هشدار داده که بدون جلب نظر آنها اجازه جابجائی ردیفهای بودجه را ندارد و هرگونه تصرف در این زمینه غیرقانونی است.
رقبای ترامپ در کنگره مایلند با جدیت و پافشاری در این مورد، یکه تازیهای ترامپ را مهار کنند و به وی بفهمانند که رئیسجمهور اختیارات بیحد و مرزی ندارد و باید با کنگره تعامل و همکاری کند. موضوع مهمتر اینکه دمکراتها اساساً با احداث دیوار حائل مخالفند و میگویند مطابق وعدههای ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی قرار بود هزینههای احداث دیوار حائل توسط مکزیک تقبل و پرداخت شود. ولی مکزیک با این طرح و تقبل هزینههای آن به کلی مخالفت کرد.
اگرچه اصل تبلیغات و اجرای دیوار مرزی به خودی خود تحریککننده است و شهروندان فقیر مکزیکی را برای بهره گیری از آخرین فرصتها و عبور از مرز جهت دستیابی به زندگی بهتر وسوسه میکند، ولی شواهدی وجود دارد که سیل مهاجرت دستجمعی فقرای مکزیکی از این سوی مرزها هدایت و حمایت شده که با ایجاد فضای سیاسی – تبلیغاتی منفی، به احداث دیوار و تصویب بودجه در کنگره کمکی کرده باشد که البته کارساز نبوده است. یک دلیل مرتبط و به شدت موثر، تغییر سیاستهای آمریکا در توقف هرگونه سرمایهگذاری در مکزیک است که ترامپ با توسل به تهدید و تطمیع، شرکتهای بزرگ و سرمایه گذاران آمریکائی را از تمرکز سرمایهها در مکزیک منع کرده و با توسل به سیاست «اول آمریکا» آنها را وادار به سرمایهگذاری در آمریکا میکند. درحالی که معمولاً کشورهای ثروتمند و صنعتی با سرمایهگذاری در کشورهای همسایه و حتی دوردست، به نوعی تلاش میکنند سرریز سرمایهها و سرمایه گذاریها در بخشهای مختلف صنعتی را متوجه سایر کشورها کنند تا چهره بهتر و مناسبتری از کشورشان را نزد همسایگان و دیگران ترسیم و وانمود نمایند که فقط به منافع خود نمیاندیشند و به فکر سایرین هم هستند که با اشتغال زائی و انتقال تکنولوژی در حد مطلوب خود، به رفاه و اشتغال و گردش سرمایه کمک نمایند. ولی ترامپ اکنون از سیاست «اول آمریکا» به سیاست «فقط آمریکا» رسیده و به چیزی کمتر از اهداف و برنامههای خود ولو به هر قیمت ممکن، رضایت نمیدهد. ستیزه کاخ سفید و کنگره و تعطیلی نیمی از دولت آمریکا برای دومین ماه، بسیار پرخسارت هم بوده است. مطابق ارزیابیها تعطیلی دولت و مرخصی اجباری 800 هزار کارمند حدود 7 میلیارد دلار زیان مستقیم داشت که تقریباً رقمی معادل بودجه درخواستی ترامپ برای دیوار مرزی با مکزیک است که قاعدتاً از جیب کارمندان رفته و جایگزینی برای آن متصور نیست. مطابق نظرسنجیها حدود 75 درصد افراد معتقدند که این وضعیت اسفبار تقصیر ترامپ بوده است که میتواند بر افکار عمومی و انتخابات آینده هم اثرگذار باشد. ولی جای سوال است که این لجاجتهای کودکانه چه نفعی ممکن است برای ترامپ و معدود مشاورین باقیمانده در اطرافش داشته باشد که آنها علیرغم رصد کردن اوضاع به آن اصرار میورزند؟ پاسخ روشن است و ترامپ تلاش میکند افکار عمومی را منحرف کند تا بلکه بتواند حلقه محاصره قضائی پیرامون پرونده تبانی با روسیه در انتخابات ریاست جمهوری را بشکنند یا بر آن سرپوش بگذارد، اما به چه قیمتی؟
اگر ترامپ و دستیارانش اصرار دارند منابع مالی ونزوئلا را به مخالفین دولت قانونی این کشور اختصاص دهند. این پدیده میتواند فردا برای سایر کشورها هم عیناً تکرار شود. این بدان معنی است که سپردهها، سرمایهها و مطالبات کشورها نزد بانکها و دولت آمریکا هر لحظه ممکن است مورد سوءاستفاده و دستبرد قرار گیرد و به مخالفین آنها داده شود تا علیه آنها بکار گرفته شود. این بزرگترین ضربهای است که ترامپ به باقیمانده حیثیت و اعتبار آمریکا وارد میکند و شاید بعداً هم فرصتی برای جبران آن پیدا نشود.