لبيك 3 هزار استاد دانشگاه به پيام «گام دوم» خامنه ای


اوین نامه کیهان 6 اسفند - 97
لبيك 3 هزار استاد دانشگاه به پيام «گام دوم»  خامنه ای
با صدور بيانيه و اعلام آمادگي صورت گرفت

 بسیج و لسیت کردن بسیجیان داخل دانشگاه ها باچاشنی استاد دانشگاه و عریضه نویسی  لبیک گویی به خامنه ای رمال  رهبر ام الفساد کرده اند .تاوانمود شود وی درد انشگاه ها پایگاه دارد
3 هزار استاد دانشگاه ضمن اعلام حمايت قاطع از بيانيه راهبردي رهبر حكيم انقلاب، آمادگي خود را براي ايجاد تحول انقلابي در نظام علمي كشور براي نيل به تمدن نوين اسلامي اعلام كرده و با هشدار نسبت به وجود كم كاري و سهل انگاري، اتخاذ مشي جهادي در اداره كشور را از قواي مجريه، مقننه و قضائيه براي تحقق بيانيه معظم له خواستار شدند.
در ابتداي اين نامه كه خطاب به سران قوا نوشته شده آمده است: خداي را سپاس كه به رغم كينه ها و دشمني هاي نظام سلطه جهاني، انقلاب اسلامي ايران چهل سالگي اش را پشت سر نهاد و با متانت، اقتدار، پويايي و انگيزه وارد دهه پنجاه سالگي خود شده است؛ طليعه دهه اي كه در بيانيه راهبردي رهبر حكيم انقلاب اسلامي آغاز گامي نو در دومين چهل سالگي حيات انقلاب به حساب مي آيد؛ انقلاب طيبه اي كه همانند انقلاب و بعثت انبياي عظام، ريشه ثابت اش در زمين فطرت انسانها و سرشت آن در آسمان ها است.
در ادامه اين نامه با بيان اينكه انقلاب اسلامي «پيشنهادي نو به جهان» و خود نيز «ماماي تولد انسان جديد» بود؛ انساني كه خواستار پيشرفت، معنويت و اخلاق توامان در جهان پر اضطراب كنوني است» آمده است: نو بودن اين پيشنهاد اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي؛ پس از چهل سال، اكنون به مرحله تثبيت و «گفتار زمان»، تحول يافته و به دليل ذات متجدد و خصلت زايندگي اش، هرگز ارتجاع نخواهد يافت؛ اين نامه مي افزايد : انقلاب بزرگ ايران، انقلابي است كه «سير تطوري جهان و انسان را تغيير داد» و نسبت معنادار خدا و انسان را در جهان بي روح معلوم كرد، كاميابي چنين انقلابي را هرگز نمي توان با ملاكهاي صرفا مادي به قضاوت نشست؛ هرچند با همين ملاك نيز در مدت مشابه با ديگر انقلابات جهان، حائز موفقيت بوده است؛ در اهميت بنيادين انقلاب اسلامي ايرانيان همين بس كه پيشنهادهايش درباره انسان، تنها «پيشنهاد جايگزين» مكاتب و سنت هاي ليبرالي، سوسياليستي، كنفسيوسي، مسيحي و ناسيوناليسم هاي ژاپني، چيني، آمريكاي لاتيني، عربي و اسلام آمريكايي مي باشد؛ زيرا انقلاب اسلامي ايران نه تنها مخالف يا رقيب صرفا سياسي مكاتب و سنت هاي ياد شده نيست بلكه واجد طرح، نقشه و معماري جايگزين براي اداره انسان و جهان است.
در ادامه اين نامه تصريح شده است: در پرتو چنين حقيقت و واقعيتي است كه برخي كمبودهاي چهل ساله انقلاب ايران با ذات انقلاب اسلامي بي ارتباط و محصول سياست هاي دولت هاي ادوار مي باشد؛ از اين رو به گمان استادان بسيجي و كثيري از نمايندگان جامعه دانشگاهي و ملت بزرگ ايران، كارگزاران نظام مخاطب اصلي بيانيه راهبردي رهبر فرزانه انقلاب اسلامي مي باشند، هرچند دانشگاهيان در كنار ملت همانگونه كه در ادامه اين نامه آمده است هرگز از ماموريت تاريخي خويش براي تحقق گام دوم انقلاب غفلت نخواهند كرد و خويش را در وضعيت پيش برندگي گام دوم انقلاب به حساب خواهند آورد.
در بخش ديگري از اين نامه تصريح شده است : استادان بسيجي بر آن هستند كه راه بنيادين رسيدن به ايراني آباد، پيشرفته و الگو در محيط منطقه و بين الملل مستلزم توجه به ضرورت انقلابي بنيادين در ساختار و سازمان علم و فناوري در كشور است؛ زيرا نيل به ارتقاي «اعتماد عمومي»، افزايش سطوح گوناگون و تركيبي «عدالت اجتماعي»، دستيابي به «پيشرفت»، «كارآمدي» و رسيدن به «اقتصاد درون زا و برون نگر مقاومتي»، جز از طريق توجه به تغيير در الگوي كنوني آموزش، پژوهش و توليد علم و متعاقب آن رسيدن به قدرت و ثروت نيست؛ گو اينكه وجود ربط مستقيم و استلزام ذاتي نسبت علم و قدرت در سنت اسلامي و مكاتب مسلط كنوني در جهان، اثبات گر اين ادعا به شمار مي آيد.
اين نامه مي افزايد: با اين وصف اكنون در شرايطي از تاريخ قرار داريم كه ساختار علمي كشور بايد به وظيفه تاريخي خود عمل كند؛ نوبت توليد مزيت ها و ارزش افزوده هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي در سراسر ايران از راه علم و پژوهش هاي نافع فرا رسيده است؛ از اين رو ايجاد انقلاب علمي- مدني در كشور و توانمند سازي ايرانيان، ماموريتي فراقوه اي و سياستي ميان قوه اي است؛ ماموريتي كه بايد در صدر سياسيت هاي هماهنگ سه قوه و مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار گيرد.
در بخش ديگري از اين نامه آمده است: انقلاب علمي و تبديل نظام دانايي به مجموعه توانايي ها، اقتدار، قدرت و ثروت اگر چه با روحيه اي جهادي و اكتشاف راه هاي ميانبر امري دست يافتني است اما تحول در نظام اداري، حكمراني و به خصوص عمل به اسناد تحول بنيادين در معماري نظام تعليم و تربيت از پيش نيازها و الزامات كشور در طليعه گام دوم انقلاب يعني آغاز دهه پنجم انقلاب اسلامي است.
تبعيض و فساد مهم ترين موانع استعدادهاي ملي و انقلابي
اين نامه مي افزايد: از سويي ديگر فراهم كردن زمينه ورود ايرانيان به دومين گام در طليعه دهه پنجم انقلاب اسلامي نيازمند بسط روز افزون «نظريه مردم سالاري ديني» است، زيرا جامعه، بي نشاط سياسي، مدني و اجتماعي قادر نخواهد شد به خود آگاهي تاريخي حول ظرفيت ها، استعدادها و شناسايي امكان هاي خود دست يابد.
در ادامه اين نامه آمده است: تبعيض و فساد مهم ترين موانع در تبلور مزيت ها و استعدادهاي ملي و انقلابي در سطوح عمومي و نخبگاني به خصوص جمعيت و قواي عظيم جواني در كشور است؛ تغيير سبك زندگي برخي كارگزاران، دور از طهارت اقتصادي و تجديد نظر طلبي بعضي از همراهان نخستين انقلاب، و ضعف نفس دروني آنها نبايد موجب بروز تلقي هاي نادرست در بخشي از سياستمداران دولت هاي ادوار گردد كه انقلاب الهي ايران، از موجودي زنده و شاداب به موجودي كم رمق و بي جان نزد ملت تنزل منزلت يافته است؛ بلكه شايسته است با جايگزيني نيروي ملت به خصوص جوانان انقلابي به جاي خود؛ مانع شتاب تفكر انقلابي و قدرت پيش برندگي آن نشوند.
در بند ديگري از اين نامه تصريح شده است: با اينكه ايران اسلامي با مشكلات گوناگون مواجه بوده و از سويي جامعه زنده و انقلابي ايران هدف تحريم هاي ظالمانه جنايتكاران تاريخ به خصوص دولت ظالم آمريكا و اروپاي همدست او قرار دارد، اما در پرتو ايمان مذهبي و نيروي دروني ملت و رهبري ايماني و علمي رهبر فرزانه انقلاب «هيچ مشكل غيرقابل حلي وجود ندارد و كليد مشكلات نيز در دست مسئولان و ملت ايران است نه در دست بيگانگان»؛ از اين رو دانشگاهيان به عنوان جنبش پيشرو جامعه در كنار ملت شريف ايران و كارگزاران دلسوز و دغدغه مند، با رهبر انقلاب اسلامي در پيشگاه تاريخ و در ذيل شجره طيبه انقلاب اسلامي پيمان مي بندد كه خود را مهياي ايفاي وظايف محوله در تحقق دومين گام انقلاب اسلامي نمايد، گامي كه در نقطه آرماني خود ضامن تحقق تمدني نوين با سبكي از زندگاني توام با پيشرفت، معنويت و اخلاق در جهان پرآشوب و پراضطراب كنوني است.
در انتهاي اين نامه همچنين تاكيد شده است: بر اين نكته مهم تاكيد مي كنيم كه انقلاب اسلامي ايرانيان در انحصار هيچ گروه، حزب و طيفي قرار نداشته و متعلق به آحاد ايرانيان و ابناي بشر است؛ كما اينكه ثمره تمدن نوين اسلامي را بهره مندي انسان ها از همه ظرفيت هاي مادي و معنوي دانسته كه خداوند براي تامين سعادت و تعالي انسان ها، در عالم خلقت و در وجود خود آنان چنين ظرفيتي را تعبيه كرده است. از اين رو دانشگاهيان در كنار ملت با احترام به تكاپوهاي چهل سال گذشته به پيشواز دوره سوم و تمدني انقلاب اسلامي مي روند زيرا از جمله شاخصه هاي تمدن نوين اسلامي؛ خردورزي، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، حكومت مردم سالار، پرهيز از تحجر و تقليد از بيگانگان، ايجاد رفاه عمومي، استقرار عدالت، آزادي فكر و بيان، دوري از اقتصاد مبتني بر ربا و تكاثر، ابتكار و خلاقيت، توجه به فناوري و رسانه هاي نو، هنر، استقلال توام با تعامل شرافتمندانه و صحيح با ساير جوامع است. با اين اعتقاد ما براي گسترش تمدن نوين اسلامي در سايه وحدت ملي و آرمان هاي انقلابي و رهبري ولايت فقيه حكيم، تمام همت و خرد جمعي خود را به كار برده و از كارگزاران نظام به خصوص روساي محترم قوا مي خواهيم براي رسيدن به چنين گام هاي واقعي و آرماني به اتخاذ روحيه اي جهادي روي آورند.