نگاه بازجویانه اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب


نگاه بازجویانه اوین نامه  کیهان سربازجو شریعت نداري به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب . 4 تیر-98
اصلاح طلبان: مجلس و رياست جمهوري آينده را هم از دست مي دهيم
سرويس سياسي: كارنامه همه فراكسيون هاي مجلس قابل بررسي و عملكرد آنان قابل احصا است، اصلاح طلبان در مجلس دهم كمترين توجهي به معيشت مردم نداشته اند و اما در مقابل از اين طيف حاشيه آفريني و استفاده از تريبون هاي مجلس براي سخنان ساختارشكنانه اي كه هيچ فايده اي ندارد جز متشنج كردن مجلس و ايجاد شكاف ميان فراكسيون ها بارها به چشم خورد. در چنين فضايي كه رئيس و دو نايب رئيس مجلس دهم سه سال در اختيار مستقلان و اصلاح طلبان بوده حالا كه يكي از نواب رئيس از دست آنها خارج شده مي گويند خوب است مردم بدانند كه اكثريت مجلس دست اصلاح طلب ها نيست. حال آنكه مستقلان حامي دولت و اصلاح طلب ها با هم اكثريت مجلس را در اختيار داشته اند. روزنامه آفتاب يزد ديروز در يادداشتي با عنوان «اصلاح طلبان در وضعيت قرمز» به وضعيت اين طيف پرداخت و نوشت: «آناني كه با بيرون رفتن علي مطهري از هيئت رئيسه تا لرزاندن بنيان هاي قيصريه پيش رفته بودند اين روزها با بيرون كشيده شدن صندلي رياست كميسيون ها از زير پاي اصلاح طلب ها و معتدلين، آن چنان سكوتي اختيار كرده اند كه گويي؛ يا راضي اند به اين جابه جايي ها يا اينكه شوك زده اند به اندازه[اي كه] سكوت اختيار كرد[ه اند]؛ همان هايي كه نزديك بود قتل ميترا استاد را به گردن فراكسيون اميد در مجلس بيندازند...» مقصود اين روزنامه طيف كارگزاران است كه در ماجراي قتل ميترا استاد با ديگر طيف هاي اصلاح طلب به بحث و جدل پرداخت و با استدلال هايي كه به نظر درست هم مي آمدند اصلاح طلبان را به بي توجهي به اخطارها متهم كرد. در اين بين مشخص شد كه حتي اخطارهايي به اشخاصي مانند معاون اول رئيس جمهور نيز داده شده بود كه نجفي براي احراز اين پست مناسب نيست اما توجهي به آن اخطارها نشد.  اين يادداشت در ادامه آورده: «يحتمل هيچ تحليلي براي خارج شدن اصلاح طلب ها و حاميان دولت روحاني از اكثريت كميسيون هاي اصلي- 14 گانه- مجلس ارائه نخواهند داد اما اين يك واقعيت است كه هشدارهايي بسيار جدي با پالس هايي به شدت آزاردهنده اين پيام را مخابره مي كند كه مجلس آينده و پاستور هم مي تواند به سرنوشت كميسيون هاي مجلس فعلي در سال آخر دچار شود
مواظب سعيد جليلي باشيد رئيس مجلس نشود!
روزنامه سازندگي در يادداشتي به قلم سيد حسين مرعشي نوشت: «مجلس شوراي اسلامي، كاركرد واقعي خود را ندارد. زماني بود كه امام(ره) اعلام كرد مجلس در راس امور است اما واقعيت اين است كه امروز مجلس در راس امور نيست. درعين حال نبايد فراموش كرد كه شخصيت هاي طراز اول اصلاح طلبي در انتخابات اخير اجازه شركت نداشتند و ما با همين سرمايه و بضاعت اندك در عرصه سياست حاضر شديم و نهايتا كساني كه امكان تاييد صلاحيت و نقش آفريني داشتند همين بنيه و تواني را كه ارائه كردند، دارند؛ بنابراين همه اين موارد ادغام شده و مردم و راي دهندگان به جريان اصلاحات را اكنون با اين سوال اساسي مواجه كرده كه نتيجه رايشان چه بود؟» مرعشي در اين مطلب نوشته است: «با اين تفاسير بايد بدانيم كه اگر اصلاح طلبان تسليم فضاي منفي موجود شوند، بايد پذيرفت كه آقاي جليلي رئيس مجلس ايران خواهد بود... من امروز اين را اعلام مي كنم تا مردم و هواداران اصلاحات بعدا نگويند كه شما مي دانستيد و نگفتيد.»جاي آن دارد بپرسيم اولا مگر همين مجلس و فراكسيون اميد برآيند عملكرد شوراي عالي اصلاح طلبان و رفتار ماكياوليستي آقاي «تكرار مي كنم» نبوده است كه مي گويند امروزه در راس امور نيست! سوال ديگر آنكه چرا مدعيان اصلاحات كه آزادي و دموكراسي خواهي آنها گوش فلك را كر كرده است، از ورود مخالفان و منتقدان خود به انتخابات مجلس واهمه دارند تا آنجا كه از الآن فضاي سياسي را انتخاباتي كرده و به هواداران و هم حزبي هاي خود هشدار مي دهند مواظب فلاني باشيد كه رئيس مجلس نشود!
عربستان با بودجه نظامي 7 برابري نسبت به ايران
علي نجفي خوشرودي، عضو كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس ديروز در روزنامه ايران نوشت: «سخنان دونالد ترامپ در باب اينكه او تنها 10 دقيقه قبل از صدور دستور حمله به ايران، به دليل جلوگيري از تلفات 150 نفري اين حمله از آن منصرف شده بيش از آنچه نياز به تفسير داشته باشد، يك بلوف و مانور سياسي به نظر مي رسد. چه اينكه بعد از اعلام اين خبر هم رسانه هاي آمريكايي روايتي را مطرح كردند مبني بر تاثير يك تحليلگر سياسي در شبكه «فاكس نيوز» بر تصميم ترامپ. اين روايت به روشني ناقض روايت مطرح شده توسط خود رئيس جمهوري آمريكاست. اما اگر از زاويه اي واقع بينانه تر و روشن تر بخواهيم به موضوع نگاه كنيم، بايد سوالي پيش كشيده شود كه كل اين موضوع را مورد تشكيك قرار مي دهد؛ آيا اساسا ادعاي ترامپ و كاخ سفيد مبني بر داشتن تصميمي براي حمله محدود به ايران مي تواند صحت داشته باشد يا خير؟در يك نگاه محاسبه گرانه پاسخ منطقي به اين سوال منفي است. خصوصا اينكه هر چند ترامپ خود در قامت رئيس جمهوري با رفتارها و تصميمات عجيب در سطح جهان مطرح است اما شايد از مهم ترين خصوصيات او داشتن وجهي كاسب كارانه و محاسبه گرانه در تصميماتش مي باشد. آرايش نيروهاي نظامي در منطقه و همين طور موقعيت خليج فارس از منظر اهميت اقتصادي و خصوصا در حوزه انرژي براي دنيا بروز يك درگيري نظامي را در اينجا بسيار زيانبار و پرمخاطره مي كند، خصوصا براي كشورهاي غربي و صنعتي كه به انرژي اين منطقه و همين طور مسير تجاري آن وابسته هستند
وي افزود: «اما فاكتور ديگر در اين خصوص جايگاه و توانمندي نظامي و همين طور پتانسيل هاي ژئوپولتيك ايران در يك نبرد احتمالي در اين منطقه است. درست است كه شايد مجموع بودجه نظامي آمريكا و متحدانش در منطقه حتي بسيار بيشتر از بودجه كل كشور ما در يك سال باشد اما صرف كردن چنين بودجه اي الزاما به معناي داشتن توانمندي در يك نبرد نظامي نيست. نشانه اخير و روشن آن ماجراي انهدام پهپاد 220 ميليون دلاري آمريكا به وسيله سامانه موشكي است كه شايد چند 10 برابر كمتر از اين پهپاد قيمت داشته باشد. اين يعني آنكه محاسبه قدرت ايران در يك اقدام نظامي نبايد صرفا مبتني بر مقايسه بودجه هاي نظامي باشد.» در ادامه اين مطلب آمده است: «يك مقايسه در اين ميان موضوع را بهتر روشن مي كند؛ بودجه نظامي عربستان در سال 2017 معادل 87 ميليارد دلار يعني 7 برابر بيشتر از بودجه 12 ميليارد دلاري نظامي ايران در همان سال بوده. در عين حال عربستان يكي از 3 بودجه نظامي بزرگ دنيا نسبت به كل بودجه كشورش را دارد. در حالي كه ايران در اين فهرست حتي جزو 25 كشور اول دنيا هم نيست اما با همه اين شرايط ايران توان انهدام پيشرفته ترين پهپاد جاسوسي جهان را تنها بعد از چند كيلومتر تجاوز به خاك كشور دارد، اما در مقابل عربستان حتي نمي تواند پهپادهاي به مراتب ساده تر حوثي هاي يمن را كنترل كند و اين پهپادها تا عمق چند 10 كيلومتري اين كشور مي روند و حتي تاسيسات نفتي آنها را هم با موفقيت بمباران مي كنند.»توان دفاعي ايران كه گوشه اي از آن در انهدام ابر پهپاد جاسوسي آمريكا خودنمايي كرد، برخاسته از روحيه انقلابي و اتكا به ظرفيت هاي دروني و اعتماد به سرمايه هاي انساني داخل كشور به ويژه قشر جوان است. اگر دولت از ابتداي روي كار آمدنش به چنين روحيه و انگيزه و استعداد آماده براي نقش آفريني در اقتصاد و توليد و صنعت بها مي داد، كشور گرفتار برجام نمي شد، برنامه هسته اي ايران متوقف نمي شد، دومينوي تعطيلي كارخانه ها و بنگاه هاي اقتصادي راه نمي افتاد، هزاران كارگر بيكار نمي شدند و با شكوفايي توانمندي ها به نقطه اي مي رسيديم كه همان اندك اثر تحريم ها به صفر مي رسيد.
دولت پنهان، كمر به قتل دولت بسته است!
روزنامه آرمان در مصاحبه اي با يكي از فعالان طيف موسوم به اصلاح طلب نوشت: «دولت پنهان، كمر به قتل دولت بسته است»در بخشي از اين گفت وگو آمده است: «وقتي در كوچه و بازار رفت و آمد داريم احساس مي كنيم مردم از بي تصميمي، ديرتصميمي يا بدتصميمي دولت ناراحتند و اين واقعيتي است كه نمي توان آن را انكار كرد. حال اينكه محبوبيت كم شده و چه كساني مقصرند به نظر بنده به چند دسته برمي گردد نخست؛ استكبار جهاني كه سعي اش بر پايين آوردن جايگاه اجتماعي خدمتگزاران كشور است. دوم؛ دولت پنهان كه كمر به قتل دولت بسته، از هيچ كوششي فروگذار نكرده و به ظاهر خود را متدين مي داند و به اسم انقلاب به انقلاب لطمه مي زنند. سوم؛ افراد ديرتصميم و بدتصميمي كه در اطراف دولت هستند
در اين باره بايد گفت كه متاسفانه طيف مدعي اصلاحات، هيچ دغدغه اي نسبت به مطالبات مردم و به خصوص مطالبات معيشتي ندارد. اين جريان اكنون اكثريت مطلق كابينه را در اختيار دارد، اما با فرافكني، از پاسخگويي درباره وضع موجود طفره مي رود. برخي دولتمردان و فعالين مدعي اصلاحات در دولت يازدهم، تقصيرها و قصورهاي دولت را به گردن دولت قبل مي انداختند. وقتي اين ترفند كارايي خود را در افكار عمومي از دست داد، ادعاي مضحك كارشكني دولت پنهان از سوي طيف مدعي اصلاحات و برخي دولتمردان مطرح شد. ديگر اينكه در ادبيات سياسي دو مفهوم «دولت پنهان» و «دولت سايه» داريم كه اين دو در تضاد با يكديگر هستند. دولت در سايه براي كمك و همچنين رصد اقدامات دولت و احيانا نقد كارشناسانه و ارائه مشورت به دولتمردان تشكيل مي شود. اساس دولت سايه در فعاليت آشكار است. چنانكه اخيرا سعيد جليلي با دعوت از كارشناسان حوزه نفت و انرژي به تحليل شرايط موجود پرداخته و راهكارهاي افزايش درآمد كشور را به دولت ارائه دادند. اما در مقابل «دولت پنهان» كنايه از سايه هايي است كه اگرچه حضورشان ملموس نيست اما كارها و امور با اشاره و نظر آنها به انجام مي رسد. با اين وجود به درستي مشخص نيست كه آوردن نشانه هايي نظير انقلابي بودن براي دولت پنهان از ندانستن تفاوت ميان اين دو مفهوم بوده يا شيطنتي غيراخلاقي؟!مصاحبه شونده مي افزايد: «لذا اگر قرار باشد نارضايتي در كشور به وجود آيد اين عوامل مختلف دست به دست هم داده و موجب نارضايتي عمومي از مجموعه دولت و به وجود آمدن چنين شرايطي مي شود.»اگرچه مصاحبه شونده گفته كه همه بايد در موفقيت دولت خود را سهيم بدانند و كمك كنند اما متاسفانه طيف مدعي اصلاحات، هيچ دغدغه اي نسبت به مطالبات مردم و به خصوص مطالبات معيشتي ندارد. اين جريان اكنون اكثريت مطلق كابينه را در اختيار دارد، اما با فرافكني، از پاسخگويي درباره وضع موجود طفره مي رود.