وقتی تبعیض «عرف» معنا می‌شود/ ورود قانون کار به این منطقه ممنوع است


روزگارِ سپری شده‌ی بهشتِ عسلویه؛
6
تبعیض بین کارکنان رسمی و پیمانکاری نشان می‌دهد که روزگارِ «بهشت عسلویه» سپری شده است؛ روزگاری که اگر مسئولان فکری به حال ناگواری‌های اشتغال در این منطقه نکنند، دیگر هرگز بازنمی‌گردد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «عسلویه» قبل از تبدیل شدن به قطب انرژی کشور، بندری ساده بود جا خوش کرده در سواحل بی‌بدیل خلیج فارس؛ مردمانِ بومیِ این بندرِ کوچک، روزگارانی با ماهیگیری و حصیربافی روزگار می‌گذراندند و نمی‌دانستند چه گنجینه‌هایی در زیر کلبه‌های نیین آنها، خفته است؛ این مردمان، روزگار ساده‌ای داشتند به دور از آلودگی و همهمه‌ی فلرهای گاز و ستون‌های سر به فلک کشیده‌ی پالایشگاه‌ها، روزگاری که امروز دیگر سپری شده است...
حالا عسلویه، قلب تپنده انرژی کشور است که نامش با بزرگ‌ترین کلونی نفت و گاز ایران یعنی «پارس جنوبی» گره خورده است؛ هزاران خانواده‌ی کشور امروز از اشتغال در پارس جنوبی، در عسلویه و کنگان، «نان» درمی‌آورند.
دوم اردیبهشت ۹۸، مدیرعامل مجتمع گاز پارس جنوبی در ارتباط با آمار شاغلانِ این منطقه گفت: «در حال حاضر نزدیک به ۱۰ هزار نفر در این شرکت مشغول به کار هستند؛ مطابق چارت سازمانی، پالایشگاه‌های گاز پارس جنوبی دارای ۴ هزار و ۲۲۳ نیروی رسمی است؛ هم اکنون ۶۰۹ نیروی قرارداد مستقیم در فازهای مختلف مشغول فعالیت هستند و بیش از ۸ هزار و ۸۸۹ نیروی ارکان ثالث نیز در این مجتمع شاغل هستند؛ این تعداد تنها در مورد نیروهایی است که در خود مجتمع مشغول به کار هستند
آمار چه می‌گویند؟
بر اساس اظهارات مدیرعامل مجتمع پارس جنوبی، تعداد ارکان‌ ثالثی‌های این مجتمع پالایشگاهی که در واقع همان پیمانکاری‌های طرف قرارداد با شرکت‌های پیمانکاری هستند، دو برابر رسمی‌های این مجتمع است. این معادله‌ی ساده نشان می‌دهد که اوضاع در عسلویه دیگر چندان بر وفق مراد نیست.
وقتی تعداد کارگران پیمانکاری در قطب انرژی کشور، دو برابر رسمی‌هایی‌ست که در این منطقه مشغول به کار هستند، چندان دشوار نیست که استنتاج کنیم «عسلویه» دیگر آن بهشت فارغ‌التحصیلان دهه هشتاد شمسی نیست و امروز «تبعیض»، یکی از مهم‌ترین شاخص‌های اشتغال در این منطقه است.
گرچه هیچ نمودار مستدلی از تغییراتِ افزایشیِ تعداد نیروهای پیمانکاری عسلویه در یکی، دو دهه‌ی گذشته در دست نداریم و نمی‌دانیم با چه ضریب سالانه‌ای تعداد نیروهای پیمانکاری این منطقه افزایش یافته که امروز به دو برابر رسمی‌ها رسیده، اما آمارها و اطلاعات موجود به ضرس قاطع نشان می‌دهد که شتابِ «به پیمان‌سپاری» از نرخ کلی اشتغال در منطقه پیشی گرفته است؛ حاصلِ این اتفاق، انبوهِ کارگران متخصص و باسابقه‌ای است که علیرغم تحمل آلودگی هوا و صعوبت کار، تنها کمی بیشتر از حداقل دستمزد رسمی، عایدی دارند و از هر نوع ثبات و امنیت شغلی محرومند.
«تبعیض» جاافتاده‌ترین شاخصه‌ی اشتغال در پارس جنوبی
«علی» از جمله‌ی کارگرانی‌ست که سالهاست به عنوان کارگر پیمانکاری، در پالایشگاه‌‌های پارس جنوبی مشغول به کار است؛ او می‌گوید: مهم‌ترین مشکل ما، تبعیض بین پیمانکاری‌ها و رسمی‌های منطقه است.
علی گرچه از کارگران پیمانکاریِ سطح یک است و با یک واسطه به کارفرمای مادر می‌رسد و لاجرم وضعیتش بسیار بهتر از کارگران پیمانکاری‌ای است که در سطوح پایین‌تر کار می‌کنند با این حال، برای رنج‌های تبعیض، اصالتى ذاتی قائل است: «مشکلات عسلویه زیاد است اما اولین و مهم‌ترین معضل، تبعیض بین کارکنان پیمانکاری و رسمی‌ست؛ این تبعیض وجوه بسیار دارد از منوی غذایی گرفته تا سطح دستمزد و تعداد روزهای تعطیلی
او به یکی از مهم‌ترین نمودهای تبعیض که هر روز در زندگی کارگران عینیت می‌یابد، می‌پردازد؛ تفاوت در منوی غذای روزانه‌ی رسمی‌ها و پیمانکاری‌ها و کیفیت این غذا: «ناهار رسمی‌ها، حدود ۷۰، ۸۰ هزار تومان است اما کل سه وعده‌ی غذای یک کارگر پیمانکاری، ۲۷ هزار تومان است؛ این، عددی‌ست که در قرارداد شرکت‌ها آمده؛ یعنی با ۲۷ هزار تومان، شرکت باید به کارگر پیمانکاری، صبحانه، ناهار و شام بدهد. نحوه توزیع غذا نیز عادلانه و برابر نیست؛ غذایی که برای پیمانکار می‌آید، ورودی پالایشگاه در یک محوطه خاکی روی زمین گذاشته می‌شود واز آنجا با مینی‌بوس یا وانت می‌آورند در پالایشگاه و بین کارگران تقسیم می‌کنند در صورتیکه کارگر رسمی خیلی شیک می‌رود رستوران – رستورانی که مثل سلف سرویس می‌ماند- و با امکانات ویژه غذایش را می‌خورد؛ حالا از صبح تا ظهر یا از ظهر تا شب که در سایت، در دفتر کارش نشسته بوده و نه گرما خورده و نه عرق ریخته ولی کارگر پیمانکار در فضای باز و زیر ظل آفتاب مشغول به کار بوده، بماند. رسمی در دفترش می‌نشیند و نهایتاً با یک تلفن گزارش می‌گیرد یا با کامپیوتر، نامه‌نگاریِ اداری می‌کند؛ سختی کارشان همینقدر است....»
او مدعی‌ست آنقدر کیفیت غذا بد است که خیلی وقت‌ها، پیمانکاری‌ها ترجیح می‌دهند  تُن ماهی و تخم مرغ بخورند و لب به غذای شرکت نزنند. به خاطر کیفیت بد غذا، خیلی از کارگران مشکل گوارشی دارند.
بیست روز تحمل دوری و آلودگی در هر ماه
این تبعیض وجوه دیگری هم دارد: «تبعیض بعدی در تفاوت روزهای کار و استراحت است؛ در همه اسناد بالادستی تاکید شده که در عسلویه به خاطر بدی آب و هوا و دوری خانواده‌ها، کارگران باید سیستم ۱۴-۱۴ کار کنند؛ یعنی ۱۴ روز سر کار باشند و ۱۴ روز تعطیل که دور از آلودگی و کنار خانواده‌هایشان سپری کنند. این سیستم باید برای رسمی‌ها و پیمانکاری‌ها یکسان اجرا شود؛ چند سال پیش، مدیرعامل وقت گفت من این سیستم را برای همه اجرا می‌کنم اما زمان می‌برد ولیکن همینطور دفع‌الوقت کردند؛  هر سال به سال بعد انداختند و الان چند سال است که منتظر اجرای این طرح هستیم. الان ما سیستم ۲۰-۱۰ هستیم؛ ۲۰ روز در منطقه‌ی «فوقِ آلوده» کار می‌کنیم و فقط ده روز وقت برای کنار خانواده بودن داریم؛ شما می‌توانید به سایتِ نبض زمین که متعلق به سازمان محیط زیست است، مراجعه کنید؛ در این سایت زده، آب، خاک، هوا، همه چیز در منطقه عسلویه آلوده و سمی است
محل زندگی کارگران عسلویه، مناسب و استاندارد نیست؛ کارگران با کمترین امکاناتِ زیستی، ۲۰ روز از هر ماه را می‌گذرانند؛ به گفته‌ی علی، بعضی از کارگران مجبور شده‌اند به خاطر وضعیت بدِ محل سکونت، خودشان با قیمت گزاف، خانه اجاره کنند؛ همه کارگرانِ اینجا در معرض بیماری‌های ریوی و برخی بیماری‌های جدی دیگر قرار دارند؛ موارد بسیاری هم از ابتلا به این بیماری‌ها وجود دارد.
این کارگر پیمانکاریِ پالایشگاه‌های عسلویه می‌گوید: «فشارهای روانیِ ۲۰ روز دوری از خانواده‌ها کم نیست؛ کارگر در یک خوابگاه با سخت‌ترین شرایط با چند نفر از همکارانش زندگی می‌کند و غذا و امکانات هم در حد صفر است. در صورتیکه خوابگاه رسمی‌ها که ۱۴-۱۴ کار می‌کنند، با ما خیلی فرق دارد؛ این خوابگاه‌ها مثل VIP می‌ماند، همه چیز دارد از سالن‌های ورزشی گرفته تا استخر و فضای استراحت. ما فقط یک تخت داریم و یک تلویزیون و چند نفر هم‌اتاقی
به گفته‌ی این کارگر، این شرایط، انگیزه برای کار و تولید را پایین آورده و کارگر پیمانکاری به هیچ چیز جز این نمی‌اندیشد که زودتر ۲۰ روز شیفت تمام شود و برود چند روزی پیش خانواده‌اش.
حقوقی که کمی بیشتر از حداقل دستمزد است
وضعیت حقوق و دریافتی هم به غایت ناامیدکننده است؛ علی می‌گوید: «دستمزد ما پیمانکاری‌ها بسیار پایین‌تر از رسمی‌هاست؛ یک کارگر پیمانکار که سِمَتِ بالایی هم داشته باشد، با ۱۰ سال سابقه کار، ۴ میلیون تومان حقوق می‌گیرد؛ حقوق‌های پایین‌تر هم بسیار داریم؛ مثلاً راننده‌ها فقط ۲ میلیون تومان می‌گیرند. هر طرحی هم وزارت نفت برای افزایش دریافتیِ کارکنان می‌دهد، می‌گویند شامل حال شما پیمانکاری‌ها نمی‌شود
علی از خستگی‌های کارگران می‌گوید: «خیلی از کارگران بعد از ۳، ۴ سال، از اینجا می‌روند؛ چون دیگر طاقت ادامه دادن ندارند. اینجا نه امکانات بهداشتی دارد و نه امکانات آموزشی و رفاهی که کارگران بخواهند خانواده‌هایشان را بیاورند اینجا؛ نه مدرسه خوبی در عسلویه هست نه بیمارستان مجهزی. کارگرانی که خانواده‌هایشان را آورده‌اند، اغلب پشیمان شده‌اند
او معتقد است؛ دوری از خانواده‌ها، آسیب‌های بسیار به همراه آورده است حتی به جدایی و طلاق انجامیده است؛ کارگران رسمی، بلیط رفت و برگشت برای رفتن به خانه دارند اما به پیمانکاری‌ها ریالی بابت رفت و برگشت نمی‌دهند؛ با این حساب، علی‌القاعده یک کارگر اگر بخواهد با هواپیما به خانه برود که ۱۰ روز تعطیلات را کنار خانواده باشد، باید از ۳ یا نهایت ۴ میلیون تومان حقوق، ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پای بلیط هواپیما بپردازد که مسلماً منطقی نیست و به همین دلیل است که بیشتر کارگرانِ پیمانکاری، رنج مسافرت‌های شبانه‌روزی با اتوبوس را به جان می‌خرند و از ده روز تعطیلات، دو روز یا حتی دو روز و نیم را در راه هستند.
این کارگر در انتها یک سوال کلیدی مطرح می‌کند: «امور پیمان‌های عسلویه با چه اسلوب و شیوه‌ای به مسائل پیمانکاران نظارت می‌کند که حقوق کارگران در هر پالایشگاه با پالایشگاه‌های بعدی فرق می‌کند؛ انگار پرداخت حقوق‌ها دلبخواهی‌ست و پیمانکاران هرطور که بخواهند به کارگرانشان دستمزد می‌دهند! حتی حق شیفت هم اینجا بسیار کم است؛ ما هرچه می‌گوییم این حقوق‌ها و مزایا با قانون کار مغایرت دارند، می‌گویند اینجا «منطقه ویژه» است و تحت پوشش قانون کار نیست؛ می‌گویند «عرف کارگاهی» همین است
تبعیض، تبعیض و بازهم تبعیض که نمونه‌ها و نمودهای بسیار دارد؛ همه اینها نشان می‌دهد که روزگارِ  «بهشت عسلویه» سپری شده است؛ روزگاری که اگر مسئولان فکری به حال ناگواری‌های اشتغال در این منطقه نکنند، دیگر هرگز بازنمی‌گردد...
گزارش: نسرین هزاره مقدم