ستاره جمهوری اسلامی در لسآنجلس 11 آبان-98
دامنه سیاست شترگاو پلنگی وخودی و غیرخودی کردن رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه به سرزمین دشمن شیطان بزرگ آمریکاامتداد یافته است . برای اینکه همانقدر که آمریکا برای مخالفان سرزمین دشمن محسوب می شود برای خودی ها معکوس است چون شامل سرزمین دشمن شیطان بزرگ برای شان نمی شود.
خبر برگزاری کنسرت رضا گلزار در لسآنجلس جنجالهای زیادی به پا کرد
ایندیپندنت فارسی - در هفتههای گذشته خبر کنسرت موسیقی «محمدرضا گلزار» بازیگر و مجری تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در شهر«لسآنجلس» آمریکا واکنشهای زیادی را در فضای فرهنگی ایران برانگیخت. این چهره مشهور دنیای سینما و تلویزیون که علاقه فراوانی به خوانندگی دارد و در سالهای گذشته چندین کنسرت هم در تهران برگزار کرده، از چند هفته پیش و همزمان با سفر به آمریکا اقدام به تبلیغ کنسرت خود در معروفترین تالار موسیقی شهر «لسآنجلس» کرد. گلزار در صفحه اینستاگرام خود خبر از برگزاری این کنسرت در سالن «دالبی تئاتر» شهر «لسآنجلس» داد. تالاری که از سال ۲۰۰۲ تا کنون محل برگزاری مراسم جایزه اسکار بوده و مجهز به سیستمی پیشرفته و منحصربه فرد در صدابرداری کنسرتهای موسیقیست و همواره محل برگزاری کنسرتهای خوانندگان شناخته شده و پرآوازه ایران و جهان بوده است.
واکنشها به خبر برگزاری این کنسرت چه از سوی جامعه هنری و چه از سوی کاربران فضای مجازی بسیار زیاد بود. برخی براین باورند که چهرههایی چون محمدرضا گلزار و یا مهران مدیری و بهرام رادان و دیگرانی که نام و شهرت خود را از دنیای سینما و تلویزیون به دست آوردند، دنیای موسیقی را بدل به حیاط خلوت خود کردند بیآنکه تبحری در عالم موسیقی داشته باشند. به زعم مخالفان برگزاری کنسرت توسط بازیگران، استقبال مخاطبان از این کنسرتها نه به دلیل کیفیت و تبحر این بازیگران در«خواندن» بلکه تنها به دلیل شهرت این افراد است. از سوی دیگر بسیاری بر این باورند که تصمیم این چهرههای مشهور برای تجربه «خوانندگی» تصمیمی قابل احترام است و باید با معیارهای موسیقی به نقد آثار موسیقایی این چهرهها پرداخت. هرچند که بسیاری با همین منطق میگویند که کیفیت خوانندگی و سطح موسیقایی اغلب این چهرههای تلویزیونی و سینمایی در مقایسه با حرفهایهای این رشته بسیار پایین است.
اما واکنشها به خبر برگزاری کنسرت گلزار فقط معطوف به توانایی این بازیگر در خوانندگی نبود بلکه بسیاری از انتقادها به برگزاری این کنسرت در شهر «لسآنجلس» برمیگشت. شهری که نزد افکار ایرانیان یادآور هجرت تلخ هنرمندانیست که حکومت اسلامی حضورشان را در سرزمین مادری تاب نیاورد و این هنرمندان ناچار به ترک سرزمین مادری شدند. ستارههای دنیای هنر ایران که میدانستند با معیارهای حکومت اسلامی جایی برای فعالیت در کشور خود ندارند چارهای جز کوچ نداشتند. بسیاری از آنها از سوی نیروهای تندروی انقلابی تهدید شدند و حتی در مواردی اتهاماتی چون «فساد فیالارض» هم به برخی از این هنرمندان اطلاق شد.
هنرمندانی که کوچ اجباریشان تنها از خاک ایران بود و نه از دل هواداران. تهمتها و شایعاتی که حکومت اسلامی درباره هنرمندان محبوب جامعه به راه انداختند نه از میزان محبوبیت آنها نزد جامعه ایرانی کم کرد و نه یادشان را از ذهن هوادارانشان زدود. از «هایده» و «لیلا فروهر» گرفته تا «بهروز وثوقی» و «داریوش» و بسیاری دیگر از هنرمندانی که عکسهایشان بر در و دیوار خانهها و کافههای شهر بود، همگی به سرزمین دوری مهاجرت کردند که نه خانههایش دیواری داشت برای قاب عکسهای ستارههای ایرانی و نه کسی در کافههایش منتظر بود تا اتفاقی هم شده یکی از هنرمندان محبوبش را ملاقات کند.
شاید بتوان گفت که واژه «غربت» پس از مهاجرت گسترده ستارگان هنر ایران به خارج کشور تعریف تازهای پیدا کرد. از آن زمان به بعد بود که شنیدن نام شهر «لسآنجلس» نه فقط یادآور«هالیوود» و جایزه «اسکار» بلکه استعارهای بود برای هنرمندان ایرانی که ناچار به جلای وطن و زندگی در غربت شده بودند. قدیمیترها خوب به یاد دارند که در سالهای ابتدایی دهه شصت و هفتاد، وقتی هنوز تنها راه دسترسی شهروندان ایرانی به جهان بیرون دستگاههای سنگین «ویدیو» بود، چطور خانوادههای ایرانی منتظر «شوی» نوروزی هنرمندان غربتنشین میماندند تا شروع سال جدید را با تصویر و صدای هنرمندانی جشن بگیرند که آنسوی دنیا فقط به امید بازگشت به سرزمینشان میخواندند و تلخی و درد غربت را در جمع کوچک خود تحمل میکردند. هنرمندانی که با گذشت هر سال فرصت زیستن در سرزمین مادری بیش از پیش از آنها دریغ میشد و گویی کمکم پذیرفته بودند که حکومت اسلامی راهی را برای بازگشت آنها به خانه هموار نخواهد کرد و سرنوشتشان با زیستن در ینگه دنیا پیوند خورده است. سرنوشتی که سایه آن هنوز بر سر هنرمندان ایرانی ساکن «لسآنجلس» چرخ میخورد.
«لسآنجلس» اما برای محمدرضا گلزار نه بویی از غربت دارد و نه نشانی از ترک وطن. گلزار که در سالهای اخیر بدل به چهره محبوبی نزد حکومت شده و تا همین چند ماه پیش مجری برنامه پربینندهای در شبکه سه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران بود، حالا چنان تبلیغات کنسرت خود را در ینگه دنیا به راه انداخته که اگر کسی نداند انگار او هم جزو هنرمندانی بوده که ناچار به ترک وطن و غربتنشینی شدهاند!
خبرها حاکی از آن بود که در فاصله کمی مانده تا روز کنسرت تنها تعداد بسیار کمی از بلیطها به فروش رفته بود و استقبال ایرانیان ساکن آمریکا بسیار کمتر از آن چیزی بوده که «گلزار» انتظارش را داشته است. رضا گلزار مدام در صفحه اینستاگرام خود از همه ایرانیان ساکن آمریکا میخواست که برای تماشای کنسرت و همچنین حضور در مراسم بعد از اجرا و احتمالا گرفتن عکس یادگاری با این بازیگر و مجری تلویزیون به «لسآنجلس» بیایند. اما دعوتهای گلزار چندان کارساز نیفتاد و همین شد که تلویزیون جمهوری اسلامی ایران در گزارشی به این ماجرا واکنش نشان داد. واکنشی که ظاهرا رویکردی انتقادی به برگزاری این کنسرت داشت اما در واقع فرصتی شد برای تبلیغ بیشتر این کنسرت موسیقی. به باور بسیاری رویکرد تلویزیون جمهوری اسلامی در این گزارش عجیب مینمود چرا که تلویزیون درواقع درصدد تخریب یکی از «همکاران» خود برآمده بود. از سوی دیگر پس از این گزارش بود که برخی خبرگزاریها نیز به انتقاد از رفتار صداوسیما پرداختند و درواقع به حمایت از محمدرضا گلزار پرداختند. ماجرایی که اگر از زاویه دیگری به آن نگاه کنیم بیش از آنکه به تخریب و یا نقد این چهره تلویزیونی بپردازد به نوعی مشروعیت دادن به چهره «خواننده» گلزار بود. صداوسیمایی که از بردن نام هنرمندان مقیم «لسآنجلس» هراس دارد و گویی این خوانندگان و موزیسینها را نه ایرانی میداند و نه محبوب جامعه، حالا با زبانی از برگزاری کنسرت در این شهر حرف میزند که انگار مجری شبکه سه، رضا گلزار، اولین و تنها ایرانیست که میتواند در تالار بزرگ و معروف «لسآنجلس» کنسرت برگزار کند. جایی که در تمام سالهای گذشته تبعیدگاه دهها و شاید صدها نفر از هنرمندانی بوده است که مدیران و روسای محمدرضا گلزار آنها را از بازگشت به سرزمین مادری منع کردند.
خبرها حکایت از آن دارد که در فاصله یکی دو روز مانده تا کنسرت محمدرضا گلزار در شهر «لسآنجلس» بخش زیادی از بلیطها به فروش رفته است و احتمالا «مجری» تلویزیون جمهوری اسلامی بسیار خوشحال است که به لطف پستهای اینستاگرامی و تبلیغات تلویزیون جمهوری اسلامی میتواند صندلیهای تالار بزرگ «دالبی تئاتر» را پر کند و به خیال خود جا پای هنرمندانی بگذارد که رنج دوری از وطن را به جان خریدند و باز هم برای همزبانان خود خواندند و خاطره ساختند. هنرمندانی که آقای مجری جرات نام بردن از هیچکدامشان را نه در قاب تلویزیون جمهوری اسلامی دارد و نه در صفحه اینستاگرام خود با هفت میلیون دنبالکننده.