من معترضم،
نه فقط به رایی که از مرجعی فاقد صلاحیت صادر شده ـ چرا که دادگاه انقلاب صلاحیت
محاکمه ندارد و چرا که قاضی شعبه ی ۲۶ رئیس حفاظت اطلاعات دادگاه انقلاب است و
صلاحیت منصب قضاوت را ندارد ـ
من معترضم، نه تنها به محتوای رای صادره
که آشکارا اعلام می کند دستگاه قضا برای آزادی بیان و حق شریف اعتراض پشیزی ارزش
قائل نیست،
بلکه من معترضم به حکومتی که عدالت را
بی محابا به سخره گرفته است و از دستگاه قضا و دادگاه و زندان و منصب قضاوت برای
سرکوب اعتراض، ولو به مسالمت آمیزترین شکل آن که صدور بیانیه است، سوءاستفاده ی
ابزاری می کند.
من معترضم به حکومتی که می خواهد با سلب
حق شریف، انسانی و اخلاقی اعتراض از ما، وجدان ما را به زنجیر کشد و زندانی کند.
من معترضم به حکومتی که می خواهد ما را
به سکوت ننگین در برابر بیدادگری ها وادارد و آگاهانه و عامدانه نمی گذارد
شهروندان بیدار و مسئول با استفاده از حقوق مدنی خود با تباهی ها و نابسامانی های
کشور مبارزه کنند.
من معترضم به حکومتی که می خواهد ما را
از انسانیت تهی کرده، به مجسمه هایی بی تفاوت و خاموش بدل سازد.
من معترضم به حکومتی که تار و پودش را
با تنش و ستیز با همه، با مردم خویش و جهان بافته اند و با سیاست های خود حداقل
زندگی شرافت مندانه، آرامش و امنیت روانی و اجتماعی را از ما سلب کرده است.
من معترضم به همه ی بی عدالتی ها و
ستمگری ها، به زندانی کردن بی گناهان .
من هنوز معترضم به کشتار بی محابای آبان
۹۸. من هر جا که باشم به بی عدالتی ها اعتراض کرده و خواهم کرد، ولو در زندان. جسم
مرا می توانید زندانی کنید، اما وجدانم را هرگز! من زندان را به سکوت ننگین در
برابر بی عدالتی ها و فسادها ترجیح می دهم.
می گشاید جبرئیل عقل روزی قفل را
می
شود پیدا کلید درب زندان غم مخور