آب‌ها از آسیاب نیفتاده بود! (نکته)

 آب‌ها از آسیاب نیفتاده بود! (نکته) ۱۶-خرداد-۱۴۰۲

انتظارنمی رود تا پاسدارسربازجو اطلاعاتی شریعت نداری بیانگر واقعیت بدون سانسور ووقایع نگار تاریخی باشد. برای همین نمی گوید چنانچه ساواک وشاه از ۱۵ خرداد ۴۲ وخمینی شیاد احساس خطرمی کردند .هرگز خمینی شیاد پس ازبازداشت در سال ۴۲ با توصیه آیت الله بروجردی  وی آزاد وهمراه با سرهنگ ساواک تا استانبول بدرقه نمی گردید تا۱۵ سال بعد از وی برای انحراف انقلاب بهمن ۵۷  با سفر به پاریس و زد وبند های پشت پرده زیر درخت سیب  درپاریس وسفر ژنرال هویزر به تهران ودیدارهایش استفاده گردد ومسیر انقلاب که ناشی از آلودگی خاندان سلطنتی و  بیماری سرطان شاه وعدم سن قانونی  رضا پهلوی به عنوان جانشین پدرش و عدم مشکل قانونی فرح همسر شاه  نمی تواند ملکه شود .مهمتر نارضایتی رو به رشد مردمی  از سیستم شاه  و تشکیل سازمان های مبارز چریکی که موازی رشد انقلاب های جهانی در روسیه و چین و وویتنام و کوباو  بسط آن در آمریکای لاتین  وآفریقا و خاورمیانه  بود. بنابراین می بایست انقلاب مردم ایران  دربهمن ۵۷ نه مهار می گردید که برای ایجاد موانع  نفوذ وگسترش اتحادجماهیر سابق درمنطقه لذا  درراستای اهداف طراحی شده مشترک اروپا وآمریکا  می بایست انقلاب واهداف آن ازطریق خمینی شیاد به انحراف کشانیده می شد .لذا پس از قبضه قدرت از سوی خمینی شیاد و زدن جرقه جنگ ۸ ساله با عراق  وناامن کردن منطقه و اشتباه شوروی دراشغال افغانستان که منجر به شکست گردید.درادامه این شکست  بستر سارساز فروپاشی دیواربرلین وازهم پاشیده شدن اتحادجماهیرشوروی شد .در دنباله کشورهای غیر مذهبی وچاشنی نوعی سوسیالیست عربی درخاورمیانه وشمال آفریقا تغییر داده  وبرخی مذهبی شدند. درست همان اتفاقی افتاد که اروپا وآمریکا ازطریق خمینی شیاد وانحراف انقلاب بهمن ۵۷ ایران دنبال می کردند.

۱- بعد از قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، رژیم آمریکایی شاه ادعا [‌و یا تظاهر‌] می‌کرد که قیام برخاسته از ائتلاف سرخ و سیاه! را سرکوب کرده و «‌دارها برچیده و خون‌ها شسته است‌»! و به فریب در این شیپور می‌دمید که «‌آب‌ها از آسیاب افتاده است‌»! و... آن روزها، گروه‌ها و احزاب سیاسی درباره قیام پانزده خرداد نظرات و دیدگاه‌هایی داشتند و ارائه می‌دادند که مروری -هرچند گذرا- بر آن، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است. بخوانید!شماری از طرفداران «‌جدایي دین از سیاست»!(و نه همه آنها‌)، گناه قتل عام مردم را به حساب حضرت امام می‌نوشتند و هشدار می‌دادند که خون‌های ریخته شده‌، نتیجه دخالت دین در سیاست است!ملی‌گراها‌، خروج مبارزه از مسیر پارلمانتاریستی را ملامت می‌کردند و درایت و هوشمندی! مصدق را به رخ می‌کشیدند که هرگز با مشت به مقابله درفش نمی‌رفت!!جماعتی هر چند ‌اندک و کم‌شمار، که امروزه واژه «شیعه انگلیسی»! نام با مسمایی برای آنهاست، قیام ۱۵ خرداد را ناسپاسی! نسبت به تنها پادشاه شیعه جهان! و یا پادشاه تنها کشور شیعه جهان می‌دانستند!روشنفکر‌نماهای غرب‌زده، قیام را کور و بی‌نتیجه و برهم زننده آرامش جامعه تحلیل می‌کردند!!مارکسیست‌ها با استناد به تز «‌ماتریالیسم تاریخی» کارل مارکس، قیام ۱۵ خرداد را تقابل فئودالیسم با بورژوائیسم تفسیر می‌کردند و از آنجا که بورژوائیسم (رژیم شاه‌) را مترقی‌تر از فئودالیته می‌دانستند، حق را به شاه می‌دادند!طرفداران رژیم سلطنتی در مطبوعات و رادیو تلویزیون آن زمان، قیام ۱۵ خرداد را سنگ‌اندازی متعصب‌های مذهبی در مسیر تمدن بزرگی که شاه وعده آن را داده بود تفسیر می‌کردند!! و‌...۲- رژیم طاغوت از تمامی این تحلیل‌ها حمایت می‌کرد و از بلندگوهای وابسته به خود به ترویج آن می‌پرداخت‌، اما می‌دانست که ماجرا تمام شده نیست و آب‌ها نه فقط از آسیاب نیفتاده‌، بلکه، به آسیاب راه یافته است و این‌گونه بود که با هرچه نام و نشانی از خمینی داشت به شدت برخورد می‌کرد و زبان می‌برید و گلو می‌درید.۳- دشمن می‌دانست که امام خمینی، مبارزه را از بسترهای فرعی به بستر اصلی آن، یعنی اسلام ناب محمدی‌(ص) کشانده است و راهیان سراب را از گمراهی رهانده و به سوی آب هدایت کرده است. بستری که نام مبارک حضرت بقیهًْ‌الله (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء‌) به عنوان شناسنامه انقلاب بر تارک آن می‌درخشید. امام راحل ما‌(ره) می‌دانست که قیام ۱۵ خرداد نقطه آغاز انقلاب اسلامی است و با نگاهی برخاسته از یقین تاکید می‌فرمود «‌انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‌». حضرت امام از یاران و همراهانی خبر می‌داد که به گفته ایشان، آن روزها در گهواره‌ها، رحم مادران و صلب پدران خویش بودند و روز موعود که فرا رسید، لبیک‌گویان به سویش شتافتند، سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو در انداختند که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی از «‌باد و باران نیابد گزند‌».حسین شریعت نداری