حلب دوباره شعلهور شد؛ پشت پرده پیشروی بی دردسر معارضین چیست؟۱۱-آذر-۱۴۰۳
رژیم جنگ افروز وفاسد ومنفور ولایت فقیه پس از ضربه سنگین درغزه و لبنان واکنون در سوریده هم دارد تکرار می شود دارد تمام سرمایه گذاری سنگینی که پس ازآتش بس جنگ ۸ ساله با عراق زیرچتر گروه های نیابتی درمنطقه با تز جنگ بادشمن به جای جنگ درخانه کرده بود و ازسوی پاسداران جنایتکار وجنگ افروز وپشتیبانی خامنه ای رمال سازماندهی شد ازدست می رود.چون بشاراسدجنایتکار اگرازقدرت ساقط نشود تنها راه بقایش فاصله گرفتن از رژیم تروریستی ولایت فقیه است وبازگشت به اتحادیه کشورهای عربی است . هم چنین رژیم تروریستی ولایت فقیه که بشدت درگیر بحران اقتصادی ومالی وبودجه ونارضایتی رو به رشد مردم وعلنی شدن رقابت باندهای مافیایی همچون کاسبان تحریم های جبهه پایداری حامی سعیدجلیلی بسیجی با پزشکیان ودولتش است.بنابراین تنها شانس فرارمقطعی اش بلندکردن دستان تسلیم کامل خودمقابل خواست های تحمیلی ترامپ است.
پیشروی معارضین در حلب و تصرف برخی مناطق استراتژیک، بار دیگر توجه جهان را به این منطقه جلب کرده است. پرسش اصلی این است که چه عواملی زمینهساز این پیشروی شدند؟ آیا ترکیه و سایر بازیگران منطقهای نقشی کلیدی ایفا کردهاند؟ و در نهایت، وضعیت سوریه به چه سمتی پیش میرود؟نقش ترکیه؛ از آغاز بحران تا امروز-از زمان آغاز بحران سوریه در سال 2011، ترکیه به یکی از بازیگران اصلی این بحران تبدیل شده است. آنکارا با اهداف استراتژیک متنوعی وارد این میدان شد و تلاش کرد از نفوذ خود برای دستیابی به اهداف ژئوپلیتیکی و امنیتی استفاده کند.ترکیه در سالهای اولیه بحران، از طیف گستردهای از گروههای مسلح حمایت کرد؛ از سلفیها و تکفیریها گرفته تا گروههای اخوانی و حتی برخی گروههای میانهرو. گروههایی مانند جبهه النصره، تحریر الشام و ارتش آزاد سوریه، همگی تحت حمایت آنکارا قرار گرفتند و دفاتری در ترکیه ایجاد کردند. این گروهها نقش مهمی در سازماندهی سه میلیون آواره سوری در خاک ترکیه داشته و عملاً به ابزاری برای اعمال سیاستهای آنکارا تبدیل شدند.ترکیه در طول سالها، اهداف خود را بر اساس شرایط تغییر داده است. با این حال، سه اولویت کلیدی در سیاستهای ترکیه مشهود است:بازنگری در قانون اساسی سوریه و اجرای قطعنامههای شورای امنیت.بازگشت آوارگان سوری به کشورشان، بهویژه در مناطقی که ترکیه حضور نظامی دارد.عادیسازی روابط با دولت دمشق برای پیشبرد اهداف امنیتی و اقتصادی.اردوغان در مقطعی به این نتیجه رسید که بدون همراهی ایران و روسیه نمیتوان معادلات میدانی را به نفع معارضین تغییر داد. از همین رو، ترکیه سیاست حمایت از گروههای میانهرو را در پیش گرفت و حتی به گفتوگو با ایران و روسیه در چارچوب نشستهای آستانه روی آورد. اما تحولات اخیر نشان میدهد که گویا آنکارا دوباره به سیاست فشار و تحمیل خواستههای خود بر دولت بشار اسد بازگشته است.چرا معارضین در حلب پیشروی کردند؟پیشروی اخیر معارضین در حلب و ادلب به عوامل متعددی مرتبط است:خلأ قدرت در جنوب غرب ادلب: این منطقه که پیشتر تحت کنترل نیروهای حزبالله قرار داشت، به دلیل درگیری این گروه در جنگ لبنان دچار ضعف شد. این خلأ قدرت به معارضین اجازه داد که پایگاههای استراتژیک را تصرف کنند.ضعف اقتصادی و نظامی دمشق: دولت سوریه هنوز نتوانسته است اقتصاد خود را بازسازی کند و منابع کافی برای تقویت ارتش فراهم کند. این ضعف باعث شده دمشق به شدت به حمایت ایران و روسیه وابسته بماند.هماهنگی ترکیه با بازیگران خارجی: ترکیه با هماهنگی سنتکام و احتمالاً پشتیبانی هوایی اسرائیل، موفق به تقویت معارضین در شمال غرب حلب شده است. این هماهنگی، امکانات لجستیکی و نظامی گستردهای را در اختیار معارضین قرار داده و مسیر پیشروی آنها را هموار کرده است.هدفگذاری استراتژیک ترکیه: آنکارا به دنبال ادامه عملیات علیه نیروهای کرد در مناطق شمالی سوریه است. پیشروی در حلب میتواند به ترکیه اجازه دهد که فشار بیشتری بر کردها وارد کرده و همزمان در گفتوگوهای عادیسازی روابط با دمشق، موضع برتری داشته باشد.چرا سوریه مهم است؟اهمیت استراتژیک سوریه برای محور مقاومت غیرقابل انکار است. این کشور نه تنها پایگاه اصلی ایران و حزبالله در منطقه است، بلکه شریان اصلی انتقال تسلیحات به حزبالله لبنان نیز محسوب میشود. از دههها پیش، کشورهای غربی و اسرائیل تلاش کردهاند سوریه را از محور مقاومت جدا کنند.در سال 2009، تلاشهایی برای عادیسازی روابط با سوریه صورت گرفت که به نتیجه نرسید.در جریان جنگ داخلی سوریه، هدف اصلی براندازی بشار اسد بود.اکنون، فشارهای همهجانبه به دنبال تغییر ساختار دولت سوریه یا جدا کردن آن از محور مقاومت است.ذینفعان اصلی این تحولات، اسرائیل و ایالات متحده هستند. اسرائیل به دنبال تضمین امنیت مرزهای خود و تغییر موازنه قدرت در منطقه است. واشنگتن نیز از تضعیف دولت بشار اسد به عنوان ابزاری برای کاهش نفوذ ایران در خاورمیانه استفاده میکند.پایان ماجرا کجاست؟تحولات جاری سوریه نشان میدهد که بحران این کشور همچنان در مراحل ابتدایی خود قرار دارد. با افزایش درگیریها و فشارهای خارجی، مشخص نیست که این بحران چه زمانی و چگونه به پایان خواهد رسید.رژیم اسرائیل تلاش میکند موازنه قدرت را به نفع خود تغییر دهد و به عنوان شریکی استراتژیک برای آمریکا و کشورهای عربی مطرح شود.ترکیه نیز به دنبال تثبیت موقعیت خود در شمال سوریه و استفاده از بحران برای پیشبرد منافع امنیتی و اقتصادی است.اگر دولت سوریه نتواند از این فشارها عبور کند، احتمال دارد محور مقاومت دچار تزلزل شود. ترور احتمالی بشار اسد یا خروج سوریه از محور مقاومت میتواند معادلات منطقه را به شدت تغییر دهد. با این حال، ایران و روسیه همچنان بازیگران کلیدی هستند که نقش آنها در آینده این بحران تعیینکننده خواهد بود.پیشروی معارضین در حلب، نتیجه مجموعهای از عوامل داخلی و خارجی است. ضعف دولت دمشق، خلأ قدرت در برخی مناطق، و هماهنگی ترکیه با سایر بازیگران خارجی، معارضین را قادر ساخت تا به اهداف خود دست یابند. در این میان، رقابت میان قدرتهای منطقهای و جهانی بر سر نفوذ در سوریه، این کشور را به عرصهای پیچیده و غیرقابل پیشبینی تبدیل کرده است. آینده سوریه همچنان وابسته به تحولات میدانی و تصمیمات بازیگران اصلی این بحران است.