چرا هنوز حرفزدن درباره تسخیر سفارت تابوست؟!۱۳-آبان-۱۴۰۴
به جز درمقطع پس از انقلاب که هنوز شوروی سابق فرونپاشیده بود و بازار فضای مبارزه با امپریالیسسم در برخی از کشورها آمریکای لاتین وآفریقا وخاورمیانه و فعالان سیاسی داغ بود. سپس درایران پس از انقلاب هم بازار این شعار میان جریانات سیاسی گرم بود . بنابراین جریانات حلقه زده گرد خمینی شیاد برای مسدود کردن فضای نیم بنددمکراتیک در ایران وآماده کردن شرایط برای حذف جریانات فعال سیاسی از صحنه رقابت وبرکناری دولت موقت مهندس بازرگان، لذا حرکت تجمع اعتراضی ازسوی دانشجویان پیرو خط خمینی شیاد برای جلوی سفارت آمریکا درتهران در۱۲ آبان ۵۸ تدارک دیده شد.ولی ازسوی دولت موقت بازرگان مسیر حرکت به سمت سفارت آمریکا تغییر داده شد. امادر ۱۳ آبان طرح حمله واشغال سفارت آمریکا سازماندهی گردید که باحمله بالارفتن ازدیوار سفارت آمریکا شروع شد . ولی ابتدا پس از ورود باهنر وبهشتی بدرون سفارت و خارج کردن اسناد همکاری شان از سفارت بعد اجازه ورود به دانشجویان پیرو خط خمینی شیاد به درون سفارت آمریکا داده شد. چون این حمله موجب استعفا وبرکناری دولت موقت مهندس بازرگان شد .پس بسترقدرت گیری اطرافیان و عوامل خمینی شیاد گردید . سپس مکمل آن سردادن شعار مرگ برآمریکا وادعای مبارزه کردن باآمریکا ازسوی حزب توده پادوی تبلیغاتی روس ها بشدت حمایت شد. بنابراین این شعار مبارزه باآمریکا تبدیل به سوژه خاموش کردن هرصدای مخالف ومنتقد وناراضی با اتهام عوامل نفوذی آمریکا شد و این ترفند تاحال باشدت دنبال شده است . ازسوی دیگر چون اشغال سفارت آمریکا برای مدافعان منافع بادآورده سرشاری بهمراه داشته است .در مقابل ضرروزیان بسیار سنگین ومخرب به کشور وملت وارد شده است . لذا چون پس ازخمینی شیاد بیش از۳۶ سال است این ترفندبا شدت ازسوی خامنه ای رمال وپاسداران جنایتکار وکاسبان تحریم ها پیگیری شده است . لذاچون مسئول ومقصر شرایط بشدت بحرانی کنونی کشور وجنگ ۱۲ روزه هستند . پس هرگونه حرف زدن ویا نظر دادن پیرامون تسخیر سفارت آمریکا درتهران را تابو یا خط قرمز کرده اند.

نامناسب بودن زمان کنونی برای طرح مباحثی از قبیل اینکه آیا تسخیر سفارت آمریکا در آبان 1358 کار درستی بود یا نه، بقدری روشن است که نیازی به توضیح و اقامه دلیل ندارد.به گزارش تابناک به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی؛ کشور ما امروز در معرض تهاجم تبلیغاتی، سیاسی، اقتصادی و حتی نظامی آمریکا و اذنابش قرار دارد. رژیم صهیونیستی اکنون نخستوزیری دارد که افسار پاره کرده و تمام معیارهای قانونی، اخلاقی، انسانی و بینالمللی را زیرپا میگذارد و با مطرح کردن طرح طغیانگرانه «اسرائیل بزرگ» توطئه بلعیدن سرزمینهای وسیعی از جهان عرب و اسلام را در دستور کار خود دارد.او برای ایران شاخ و شانه میکشد و حتی در سرزمین دوردستی مثل سودان اختلافافکنی میکند و به کمک همدستانش در منطقه در یک روز 2000 انسان را به قتل میرساند و دهها هزار نفر را زخمی و بیخانمان و زنده به گور میکند تا در نهایت این کشور فقیر و جنگزده را یکبار دیگر تجزیه کند. در لبنان، سوریه و غزه به جنایات خود ادامه میدهد و در حالی که نقاب آتشبس بر چهره دارد هر روز به آدمکشی و ویران کردن خانهها، مساجد،مدارس و بیمارستانها ادامه میدهد. آمریکا نیز با رئیس جمهور روانپریشی که دارد با تغییر نام وزارت دفاع به وزارت جنگ آشکارا به سلطهجوئی در نقاط مختلف جهان مشغول است. رئیسجمهورش خود را پادشاه کره زمین میداند و دیدیم که در گرماگرم مذاکره با ایران از رژیم صهیونیستی برای حمله نظامی به ایران حمایت میکند و خود نیز با بمبافکنهای بی2 تأسیسات هستهای کشورمان را بمباران میکند.اضافه کنید به اینها تحریمهای حداکثری را و مشکلاتی که مردم در مسائل معیشتی دارند و شرایط خاصی که بعضی مقامات فعلی و سابق با منازعات بیحاصل در فضای سیاسی کشور به وجود آوردهاند و تداعیگر جنگ قدرت در جامعهای شدهاند که بیش از هر زمانی به تلاش برای حفاظت از قدرت حاکمیتی نیازمند است. درک حساسیتهای موجود ایجاب میکند از مطرح کردن مباحث غیرمرتبط با مسائل روز پرهیز شود تا تمام نیروها، امکانات، وقتها و ذهنها متوجه امور اصلی شوند و کشور از گردنه سختی که پیشرو دارد عبور کند.