نقش سازمان تبلیغات فرهنگ اسلامی پیرامون اعزام و اجرای کنسرت های هنری و...در برون مرز "
البته هنوز فراموش نشده است که روزی خمینی بنیانگذار رژیم گفت که هرگز عقد اخوت با کسی نبسته ام . درادامه شاهد بودیم که چگونه در زمان وی با قطب زاده و مهدی هاشمی برادر داماد منتظری چه کردند؟ سپس جانشین و پیروانش بر سر احمد خمینی و سعید امامی چه آوردند؟ یعنی نظام هر زمان احساس خطر کند به کسی رحم نمی کند. بنابراین جانشینان خمینی حاضر نیستند به کسی باج دهند و یا ببازی بگیرندش مگراینکه خودشان منافع داشته باشند.
اما برای آنانکه که ساده اندیش و خوش باورند که می پندارند مقوله ی فرهنگ و هنر ار تباطی به مسائل سیاسی و سوء استفاده کردن حاکمان تهران در راستای اهداف خودشان ندارد, اکیدا توصیه می شود که این لینک ضمیمه شده سازمان فرهنگ و ار تباطات اسلامی را باز کنند و با دقت بخوانند تا که متوجه شوند وظیفه و مأموریت و شیوه ی عملکردش چگونه می باشد؟ زیرا با یک نگاه سطحی, به احتمال زیاد موجب روشنگری خواهد شد طوریکه خیلی از نظر خوش بینان و ساده انگاران تبدیل به واقع بینی خواهد شد و دیدشان از بینش نوک بینی و سطحی نگری فراترخواهد رفت وبه بقول معروف جای مو پیچش مورا نیز خواهند دیدد.
ناگفته نماند که قبل از تشكيل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي در حدود 12 سازمان و نهاد مختلف در خارج از كشور به فعاليت هاي فرهنگي مشغول بودند كه جهت تمركز امور تبليغات در خارج از كشور در قالب سازمان واحد در آمدند ، انتهاي سال 74 بود که پس از طي مراحل مختلف قانوني و تأييد اساسنامة آن توسط مقام رهبري، رسماً تشكيل شد و از ابتداي سال 1375 بودجه و اعتبارات لازم در اختيار اين سازمان قرار گرفت و مقرر شد بخش هاي فرهنگي وزارتخانه هاي فرهنگ وارشاد اسلامي و امور خارجه و همچنين مجمع هاي جهاني اهل بيت (ع) و تقريب مذاهب اسلامي با كليه امكانات مالي، پرسنلي و تجهيزاتي به اين سازمان واگذار گردد كه اساسنامه آن بدين شرح ميباشد
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي(1)
http://www.iranculture.org/nahad/ertebatat.php : (1)
اما گزیده ای وظايف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي چنین ترسیم و تنظیم شده است:ـ سياست گذاري و هماهنگي كليه فعاليت هاي فرهنگي و تبليغي در خارج از كشورـ هدايت و پشتيباني فعاليتهاي فرهنگي بخش غير دولتي در خارج ازكشورـ ـ شناخت جمعيت ها، انجمن ها و شخصيت هاي فرهنگي و مذهبي جهان. ـ رـ ايجاد، توسعه و اداره كليه نمايندگي هاي فرهنگي ايران و مراكز اسلامي و فرهنگي وابسته به جمهوري اسلامي در خارج و تعيين نمايندگان فرهنگي وتبليغي و نظارت بر اجراي وظايف آنها. ـ برگزاري گردهمائي ها، جشنواره ها و نمايشگاه هاي فرهنگي و تبليغي و مراسم عمومي در خارج از كشور. ـ اشاعه و گسترش زبان و ادبيات فارسي و تقويت كرسيهاي زبان فارسي و ايران شناسي...
بهر حال مگر محدوده ی فرهنگ و هنر گسترده و متنوع نمی باشد؟ از جمله اینکه مگر سینما و سینماگری و هنر پیشگی سینما هم جزو قلمروی هنر نمی باشد؟ تصور نمی رود که در این مورد مخالفتی وجود داشته باشد . اما برای باز شدن موضوع و قابل فهم شدن کاربرد متضاد هنر ابتدا نیاز است که سئوال شود که عباس کیار ستمی چهره ی شناخته شده ی سینمائی ایران است که همکار با جعفر پناهی است که اگر ایشان زیاد سرشناس نبود با بازداشت شدنش سر شناس و پر آوازه شد ه است . بلی این دو نفر حد اقل از نظر تشابه شغلی ونه اسمی با هم همکارند. حال سئوال تکمیلی دیگر این است که دلیل بازداشت جعفر پناهی چه بود؟ مگر غیر از این است که گفته شده است ایشان در خانه با تعدادی از همکاران و هنر مندان سینما گر دیگر گویا مشغول ساختن فیلم مستند ازگزیده های وقایع واتفاقات صحنه های خیابانی پس از 22 خرداد 88 بوده است که پس از آگاه شدن مأموران فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید وحقایق و امر به معروف ونهی از منکر اماکن نیروی انتظامی شبانه به خانه وی شبیخون زده و وی را مورد تهاجم و به خانه یورش بردند . سپس وی بازداشت و مورد بازجوئی قرارگرفت. البته مهاجمان شبیخون زن همه اسناد موجود در خانه با کامپیوتر جمع آوری و برده شد . در ادامه شایعه شد که این مکان شبیه خانه ی تیمی بوده است . اما چون ایشان همچون برخی از باز داشت شدگان دیگر حاضر به ندامت و همکاری با بازجویان نشد مورد فشار واقع شد تا جائیکه سرباز جو حسین شریعتمداری در ستون گفت و شنود خود در دروغ نامه ی کیهان وی را متهم کرد که از اسناد کشف شده از خانه ی تیمی کشف شده ایشان ، وی مشغول ساختن فیلم مستند عملیات لواط گری بوده است ومی خواسته از طریق رادیو فردا و آمریکا مسئولان نظام را بد نام کند. درست مشابه همان ادعای خمینی که پیرامون بررسی شکنجه در زندان گفت مجاهدین همدیگر را شکنجه می کنند تا مردم را نسبت به نظام بد بین کنند.
بازهم سئوال است که فرق میان جعفر پناهی با عباس کیار ستمی در چیست؟ آیا فراموش شده است که آقای عباس کیارستمی موقع تبلیغ انتخاباتی ریاست جمهوری دور ه ی نهم گفت که من رفسنجانی را دوست دارم ولی به احمدی نژاد رأی می دهم؟ آیا همین بیان سیاست تاکتیکی و چرخش از دوم خردادی ها و بسوی رقیب اینان رفتن که از سوی عباس کیا رستمی اتخاذ شد ، موجب حاشیه ی امنیتی وی نشده است .ولی چون جعفر پناهی مشابه این سیاست را اتخاذ نکرد این چنین در ستون گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان مورخ 6 اردیبهشت با عنوان آدرس غلط متهم به لواط گری شده است .
آدرس غلط! (گفت و شنود)
گفت: چه خبر؟!
گفتم: كاشف به عمل آمده كه جعفر پناهي، كارگردان بدنام در حال ساخت چند فيلم از صحنه هاي تجاوز جنسي در منزل شخصي خودش بوده كه دستگير شده است.
گفت: اين فيلم ها را براي چي مي ساخته؟!
گفتم: براي فرستادن به آمريكا و اسرائيل و تبليغات سوء عليه ايران.
گفت: بدبخت هاي فلك زده براي مخالفت با جمهوري اسلامي دست به چه كارهايي كه نمي زنند؟!
گفتم: همين يارو گفته بود من عاشق آمريكا هستم و حاضرم قلبم را براي آن هديه كنم.
گفت: ولي ظاهراً آدرس دقيق قلب خود را نداشته كه...
گفتم: يارو به نامزدش نوشت؛ عزيزم! مطمئن باش اگر مغز داشتم و دچار مرگ مغزي مي شدم، حتماً قلبم رو به تو اهداء مي كردم!
پس تا اینجای قضیه حد اقل نشان داده شد که فرهنگ و هنر می تواند با سیاست مر تبط باشد . اما مورد دیگر فریدون فرخزاد است که چه موافق وچه مخالف با شیوه ی هنرمندی وی بوده باشیم ، بهر صورت ایشان هم در زمره ی هنر مندان ایرانی مقیم آلمان بود . مشخص است که فراموش نشده است که با وی چه کردند و یا وی چگونه سلاخی شد و قاتل هم از سوی کدام کشور به محل اقامت وی اعزام شد و مأمور سلاخی کردنش بود ؟ اما از سوی دیگر در همین کشور آلمان هنرمند اهل موسیقی دیگری هم بنام مجید درخشانی هم وجود داشت که طبق اعتراف خودش بمدت 21 سال در آلمان اقامت داشت . سپس به ایران باز می گردد و اکنون جزو آهنگ سازان گروه شهناز می باشد که در این گروه با آقای محمد رضا شجریان همکاری نزدیک می کند و این گروه هنری شهناز در ادامه ی اجرای تور سفرهای هنری شان به برون مرز قرار است که تا آخر سال در اروپا و کانادا و آمریکا و کردستان عراق کنسرت هنری داشته باشند در شرایط کنونی این گروه شهناز در استرالیا بسر می برد و مشغول اجرای کنسرت در 4 شهر ایالت های استرلیا می باشند که دو کنسرت شان در 30 آپریل در شهر پرت و 11 اردیبهشت روز جهانی کار گر در ملبورن برای ایرانیانبر گزارشد و قرار است که دو کنسرت باقیمانده 9 می در بریزن و 16 می در سیدنی اجراشود.
ناگفته نماند که پیرامون اعزام هنرمند یا سخنور ادبی و فرهنگی و تاریخی و مذهبی و سیاسی ... به برون مرز حد اقل چند نهاد حکومتی در گیر می باشند که شامل اداره ی گذرنامه که وابسته به نیروی انتظامی است که زیر مجموعه ی ظر وزارت کشور می باشد . وزارت اطلاعات ، وزارت ارشاد اسلامی و وزارت امور خارجه و صد البته ساز مان اطلاعات پاسداران هم هست که این یکی تازگی ها در فرودگاه ها حضور دارد که پس از چک کردن نظر مجوز عبور بدون مانع از خروج شدن را می دهد. به خصوص در مورد ارکستر هنری 17 نفره شهناز که ضریب چک و حساسیت مشخص است که خیلی بیش از یک نفر می باشد .بزبان ساده اگر موافقت جمعی این نهاد ها باضافه تأئید سازمان تبلیغت فرهنگ اسلامی نباشد امکان ندارد که موافقت نهائی عبور پرواز این گروه هنری بسوی خارج صادر می شد. مگر اینکه بپذیریم که رژیم ایران یک رژیم متعارف و دمکراتیک می باشد که هیچگونه دخالت جستجو گرانه پیرامون اوضاع و احوال و فعالیت شهروندانش را ندارد.
برای روشن شدن برخی از اهداف هنری بگذارید یک نمونه را بازگو کنم . آقای ایرج خواجه نوری سرگرد ژاندار مری و خوانده معروف و سر شناس زمان شاه که در فیلم سینمائی جای فردین آواز می خواند . البته ایشان مدتی هم در این نظام زندانی شد . پس از اینکه خانم مرضیه بانوی آواز ایران در برون مرز مشغول فعالیت هنری شد و کنسرت های هنری ایشا ن مورد توجه زیاد ایرانیان علاقمند و مشتاقان صدای ایشان در برون مرز واقع شد . حاکمان تهران از وحشت استقبال جامعه ی ایرانیان نسبت به فعالیت هنری بانوی آواز ایران در برون مرز برای اینکه سنگ اندازی و اخلال گری و مانع تراشی در این مورد کرده باشند . سازمان تبلیغات و ارتباطات فرهنگ اسلامی دست به اقدام مشابه زد و اجازه به برخی از خوانندگان سابق از جمله ایرج خواجه نوری خواننده ی معروف زمان شاه داد تا در برون مرز برنامه کنسرت داشته باشد .از جمله اینکه ایشان در سیدنی هم برنامه ای اجرا کرد. جالب است که وی در یک بزم ومحفل خصوصی و خودمانی شبانه نقل قول کرده بود که بما گفته شده هر طوری می خواهید لباس بپوشید یا بیا شامید و... ولی نه از ما دفاع و نه بد گوئی کنید تا که موجب حساسیت و واکنش تماشا چیان نشود . چون یکی از خوانندگان اعزامی سابق در کنسرت خود در یکی از کشور های اروپائی گیلاس مشروبش را در جمع به سلامتی جمهوری اسلامی بالا انداخته بود که منجر به سر دادن شعار فریاد مرگ بر جمهوری اسلامی تماشا چیان شده بود.
حال بر گردیم به گزارشی از رادیو فارسی سراسری اس بی اس (SBS) استرالیا که برنامه یک ساعته ی هفتگی از ملبورن پخش می کند . این برنامه شنبه ها ی هر هفته از ساعت 2 تا 3 بعداز ظهر بوقت محلی می باشد . این رادیو دولتی ونه انتفاعی است که می بایست در خدمت ایرانیان مقیم استرالیا باشد . با این وجود گاهی برای برنامه های هنری خاص تبلیغ می کند . از جمله در بر نامه ی این هفته اول ماه مه روز جهانی کارگر این رادیو ابتدا پخش یک مصاحبه ی کوتاه حدود 5 دقیقه ای ضبط شده از آقای ایرج مصداقی را پخش کرد که مسئول سایت خبررسانی اینترنتی پژواک است . همین گفتگوی کوتاه بمناسبت روز جهانی کار گر آقای ایرج مصداقی موجب شد تا که آقای پیمان جمالی مجری رادیو امتیاز یا مجوز حدود نیم ساعت گفتگویضبطشده با آقای محمدرضا شجریان و مجید درخشانی را داشته باشد که همراه با پخش آهنگ های ایشان بودکه درمجموع تبلیغات گسترده برای کنسرت هنری انتفاعی آقای شجریان و برنامه ریزان برنامه بود . به خصوص اینکه کنسرت گروه شهناز درهمان روز در شهر ملبورن بر گزار می شد. حال بماند بر خلاف تبلیغات ایمیلی که شده بود که گویا آقای محمد رضا شجریان در اروپا برای کار گران آهنگ ساخته و اجرا کرده که نوار ویدئوئی این آهنگ در یوتیوپ موجود است . اما آقای شجریان در گفتگوی خود با مجری رادیوی فارسی اس بی اس(SBS) نه در این مورد اشاره ای داشت نه سخنی پیرامون مسائل هنری ایران گفت. نه حتی نامی از کارگر برد ونه کلامی بمناسبت روز کارگر گفت . جز اینکه محور فرق موسیقی سنتی و اصیل بطور خلاصه گفت و در پاسخ سئوال مجری رادیو که مرتبط به حرکت جسورانه ی ایشان محور ابداع ساز های مو جود ایرانی بود آقای شجریان جواب داد این انتقاد کاملاً ناشیانه ونا آگاهانه است . سپس در جواب سئوال دیگر مجری رادیو که شما در ایران چه نوع فعالیتی دارید؟آقای شجریان گفت که در شرایط کنونی تعداد 80 شاگر دارد که 15-16 تا 20 نفر از میان آقایان و 5-6 نفر از بین خانم ها صدای شان خوب است . مهمتر اینکه آقای محمد درخشانی آهنگ ساز گروه شهناز ضمن بیان اینکه بدلیل اختناق داخل کشور که پس از انقلاب به وود آمد گفت که ایشان به آلمان برای ادامه تحصیل رفت. پس از یک سال تحصیل را رها می کند و روی به فعالیت های هنری موسیقی می آورد و در سراسر آلمان و اروپا مشغول اجرای کنسرت هنری می شود. ولی پس از 21 سال تصمیم به باز گشت به ایران می گیرد .چونکه بنا بر گفته خودش ریشه ی اصلی هنر موسیقی در ایران است . همچنین محدودیت های کمبود مخاطب برون مرز در داخل کشور وجود ندارد. مشروط بر اینکه افزود در داخل کشور مشکلات مجوز گرفتن ومحتوای شعر آهنگ ها و به خصوص محدودیت برای خانم هم زیاد هست. خلاصه تأئید نمود در داخل کشور خود سانسوری اجباری وجود دارد اما در برون مرز این خود سانسوری وجود ندارد.
اکنون با توجه به اینکه صدا و آواز آقای محمد رضا شجریان بس جالب و دلنشین است و ایشان در زمینه ی تخصص هنری خود استاد می باشد هیچگونه ابهامی وجود ندارد . منهم همچون سایر شهروندان ایرانی صدای ایشان را دوست دارم . همانگونه که باور دارم اگر چنانچه هنر همچون تئاتر و شعر و سینما و... خلاق و پویاه و پیام آور برای مخاطبانش نباشد و نقش مسکن و مواد مخدر مقطعی داشته باشد آنگاه هنر نه بر ضد خودش که حتی علیه ی مردم تمام می شود و می تواند در خدمت حاکمان سرکوبگر واقع شود که شاهد می باشیم چگونه در ایران بطور عمد جوانان حتی نو جوانان آلوده به مصرف مواد مخدر و اعتیاد می شوند تا از صحنه ی فعالیت سیاسی و مبارزه حذف و محوشوند .
بنابراین با توضیحات داده شده و با در نظر گرفتن شناخت 31 ساله که از تجربیات برخورد کردن حاکمان تهران با اهل فرهنگ و ادب و هنر وموسیقی تا کنون سپری شده است و با برجسته کردن نقش و وظایف سازمان تبلیغات فرهنگ و ارتباطات اسلامي باید بدون تعصب جانبدارانه فکر کرد که چرا این روز ها خیلی از هنر مندان داخل کشور بس غریبانه دق مرگ می شوند و در فضای بشدت امنیتی به خاک سپرده می شوند ؟ همینطور با وجود اینکه فلسفه ی آخوندهای حوزوی حاکم بر ایران شده این است هر دیگی که برای اینان نجوشد بهتر است تا در آن کله ی سگ بجوشد . به ویژه با توجه به سلسله تظاهرات هائی که پس از 22 خرداد سال 88 زیر پوشش جنبش سبز در برون مرز شروع شد و بهر دلیل موجب شد تا فضای خمودگی و انفعالی برون مرز فعال و رادیکال شود . لذا اگر چه همچون داخل کشور امکان سرکوب فیزیکی علنی در برون مرز وجود ندارد . پس برای کنترل فضا و سوق وچرخش دادنش بسوی فضای انفعالی سابق می بایست طور دیگری اقدام شود یا از ابتکاری دیگر استفاده گردد که این سیاست اتخاذ شده نه سیاسی باشد. نه جنبه ی مخالفت با نظام حاکم بر ایران داشته باشد تا که بشود بمرور افراد فعال و شرکت کنندگان تظاهرات سیاسی و حقوق بشری در برون مرز به سمت کنسرت های هنری آرام بخش و تسکین دهنده با چاشنی فرهنگ و هنر و موسیقی ایرانی وطن پرستانه گراییش پیدا کنند یا هل داده شوند . تا بشود فضا متشنج و ملتهب ناشی از مخالفت با حاکمان تهران یا مخالف با بخش غالب کودتائی را آرام و کنترل نمود. مهمتر اینکه باید سرنخ اصلی کنترل پشت صحنه هم در داخل کشورباشد.
بهر حال در شرایطی که در روز کار گر ومعلم ده ها کارگر و معلم بازداشت شده اند و اعضای خانواده هایشان در جلوی زندان اوین تجمع نموده اند . اما در این سوی دنیا در شهر ملبورن استرالیا در روز کارگر گروه شهناز کنسرت بر گزار می کند و با وجودی که آهنگ ساز گروه اعتراف می کند در اینجا خبری از سانسور و محدودیت نیست . ولی اینان چون از محیطی آمده اند که طبق اعتراف خودشان خود سانسوری را تقبل کرده اند . پس در اینجا هم دریغ و مضایقه می کنند تا یاد و نامی از کار گر و معلم کنند. لابد پاسخ توجیهی دست اندر کاران بر نامه ریز پشت صحنه این است که اینان باور دارند فرهنگ وهنر وموسیقی هیچگونه ارتباطی به مسائل سیاسی و اجتماعی ندارد!
بگذریم قضاوت نهائی با خود خوانندگان می باشد که با خودشان صادقانه بر خورد و پرسش کنند که چگونه در شرایطی که در روز کار گر و معلم با امنیتی کردن شدید فضا حتی اجازه به برپائی تظاهرات آرام به اینان داده نمی شود. ولی در عوض در دانشگاه فضا آنگونه است که وزیر ارتباطات سابق آقای خاتمی دردانشگاه امیر کبیر مورد تهاجم چند ضربه چاقو واقع می شود که یاد آور اقدامات گروه فشار و قتل های زنجیره ای سیاسی است .از سوی دیگر شاهدیم که چگونه هرروز مطبوعات و روزنامه های بیشتری بر زیر تیغ سانسور و تعطیلی برده می شوند . به خصوص اینکه در این شرایط اختناق و رعب و وحشت دار زدن های قربانیان دست پروردگان حاکمان هم افزایش یافته است و طرح های ضربتیی نیرویی انتتظظامی متنوع و گسسترش یافته است . ولی از طرف دیگر می بینیم که چگونه دانشجویان آگاه و مبارز دانشگاه تهران در روز جهانی کار گر بطور یک پارچه فریاد مرگ بر دیکتاتور سر می دهند؟ مهمتر اینکه همانگونه که اشاره شد در این سر دنیا هم کنسرت 17 نفره ی شهناز آقای محمد رضا شجریان در روز کار گر در شهر ملبورن استرالیا کنسرت بر گزار می کند و بر خلاف اعتراف آهنگ ساز گروه شهناز آقای مجید درخشانی که می گوید در برون مرز آزادی هست و خود سانسوری وجود ندارد . اما اینان در گفتگوی رادیوئی خودشان بمناسبت روز کارگر حتی حاضر نشدند یک تبریک خشک و خالی بمناسبت روز کارگر بیا ن نمایند . بعلاوه اینکه همزمان که آقای محمد رضا شجریان با گروه شهناز عازم اجرای کنسرت در برون مرز شده است سایت های خبررسانی داخل کشور گزارش دادند که محدودیت های اجرای هنری فرزند ایشان همایون شجریان برطرف شده است (2)از سوی دیگر آقای شهرام ناظریان خواننده ی سرشناس دیگر شکایت از یک کتاب کرده است (3) . همچنین سایت فرارو از بازگشت حبیب محبیان معروف به حبیب و خواننده ی لوس آنجلسی با اعضای خانواده به ایران برای فعالیت هنری گزارش داده است(4 ) که باید نمونه ای دیگر از تلاش و فعالیت تبلیغاتی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در برون مرز باشد .اما چون در مقاله ی قبلی اشاره به اهداف برنامه ریزان پشت پرده ی کنسرت هنری آقای شجریان در سیدنی شد . همچنین شیوه ی تبلیغاتی برای این کنسرت با شگرد های خاص تبلیغی مسابقه و اهدای دو بلیط بعنوان جایزه برندگان شرکت کننده در مسابقا ت رادیوئی که در اختیار برخی از رادیو های فارسی زبان سیدنی گذاشته شده است که در ازای هزینه ی تبلیغاتی مناسب دریافتی برای این کنسرت تبلیغ می کند . حتی شایعه توزیع تعدادی بلیط های مجانی و افتخاری این کنسرت به برخی دیگریا خریداری بلیط کنسرت از سوی افرادپولدارو هدیه کردنش به برخی دیگرکه شاید هنرمند هم باشند تاسالن کنسرت پر شود . چونکه اینگونه هدایا پاداش تبلیغات این کنسرت می باشد . بهر صورت پرداختن به این موضوعات و فروش بلیط بالای 400 دلار که سئوال است چگونه می تواند نشان از هنر مردمی ودر خدمت مردم باشد؟ بررسی آن در این مقاله نمی گنجد و فعلاً نیاز به تکرار و بیانش بیش از این نمی باشد.
هوشنگ – بهداد
15 اردیبهشت ماه سال 1389
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي (1)
http://www.iranculture.org/nahad/ertebatat.php
وظايف سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي چنین ترسیم و تنظیم شده است
ـ سياست گذاري و هماهنگي كليه فعاليت هاي فرهنگي و تبليغي در خارج از كشورـ هدايت و پشتيباني فعاليتهاي فرهنگي بخش غير دولتي در خارج از كشورـ نظارت بر حسن اجراي موافقت نامه ها و برنامه هاي مبادلات فرهنگي، هنري و تبليغي با ساير كشورها. ـ تعيين ضوابط و مقررات تهيه و انتشار كتب، نشريات و ساير محصولات فرهنگي ـ تبليغي بر حسن اجراي آنـ مطالعه و بررسي، به منظور شناخت شيوه هاي مطلوب معرفي علوم، معارف، فرهنگ و تمدن اسلامي و ايرانيـ انجام مطالعات و تحقيقات فرهنگي بينالمللي و حمايت از پژوهشهاي اسلامي و ايراني بويژه در زمينه شناخت اديان، فرق، فرهنگ ملل و ساختار جريانهاي فرهنگي در جوامع مختلف. ـ شناخت جمعيت ها، انجمن ها و شخصيت هاي فرهنگي و مذهبي جهان. ـ ايجاد زمينه و هماهنگي براي عقد موافقت نامه ها و قرار دادهاي لازم به منظور مبادلات فرهنگي علمي، آموزشي، هنري، سينمايي، جهانگردي، خبري، مطبوعاتي، ورزشي و امدادي و در صورت شركت در جلسات سازمان هاي فرهنگي، منطقه اي و بين المللي با همكاري دستگاه هاي اجرايي ذيربطـ كمك به ايجاد و گسترش فعاليت هاي دانشگاهي در خارج از كشورـ ايجاد، توسعه و اداره كليه نمايندگي هاي فرهنگي ايران و مراكز اسلامي و فرهنگي وابسته به جمهوري اسلامي در خارج و تعيين نمايندگان فرهنگي و تبليغي و نظارت بر اجراي وظايف آنها. ـ برگزاري گردهمائي ها، جشنواره ها و نمايشگاه هاي فرهنگي و تبليغي و مراسم عمومي در خارج از كشور. ـ اشاعه و گسترش زبان و ادبيات فارسي و تقويت كرسيهاي زبان فارسي و ايران شناسي. ـ تأليف، ترجمه و انتشار كتب و نشريات مناسب به منظور معرفي علوم، معارف، فرهنگ و تمدن اسلامي و ايراني و تبادل فرهنگي با ساير كشورها. هر يك از نهادهاي شمول اين سازمان به نوبه خود اهداف و فعاليت هاي دارند كه بر اساس سازمان و تشكيلاتي كه دارند به فعاليت هاي خود ادامه ميدهند. حال به معرفي اجمالي هر يك از اين واحدها و نهادها مي پردازيم:
پشتپرده کنسرتهمایونشجریان در حوزههنری(2)
http://www.fararu.com/vdcipua5.t1aqq2bcct.html
کارشناسان برگزاری کنسرت همایون شجریان در حوزه هنری را نشانه مواجهه بنیانیان رئیس حوزه هنری و خاموشی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی ارزیابی می کنند. اگر چه برنامه شجریان پسر، نخستین برنامه موسیقی در حوزه هنری و پس از دوران محاق است اما این نوع اقدامات در حوزه هنری با مشارکت در برگزاری جشنواره موسیقی فجر در زمستان سال گذشته آغاز شده و از آنجا که هیچ واکنش نامطلوبی در پی نداشت و حتی به صورت تلویحی تحسین و تقدیر ارشاد را نیز برای بنیانیان و مدیرانش همراه داشت، با کنسرت فعلی ادامه می یابد.همه این ها در شرایطی رخ می دهد که شجریان جوان ابراز امیدواری کرده است که بتواند در تالار اندیشه حوزه هنری کنسرتی موفق و به دور از جنجال داشته باشد، بنابراین گویا مشاورانی که این مکان را به وی پیشنهاد کرده اند رصد کاملی از شرایط فرهنگی هنری کشور نداشته اند و یا دقیقا به اطلاع این هنرمند با آتیه نرسانده اند. این در حالی است که اغلب کارشناسان و اهالی رسانه های فرهنگی هنری با استقبال از هر گونه فعالیت ارزشمند موسیقی، از این که این هنرمند جوان به طور نادانسته و ناخواسته به خاطر درگیری های داخلی سازمانی دچار آسیب شود ابراز نگرانی کرده اند...
شهرام ناظری از شکایت صرفنظر کرد(3)
http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=18721
مولفان کتاب اگر از ابتدا با من تماسی میگرفتند و کتاب را نزد من میآوردند شاید با اصلاحاتی میتوانستم خود را قانع کنم کتاب منتشر شود، اما...شفاف : شکایت ناظری از چاپ کتاب «هزار آوای مانا» یکی از متفاوتترین اخباری بود که در اواسط سال گذشته و در حاشیه یک نشست خبری رسانهای شددر آن نشست شهرام ناظری به چاپ کتابی با عنوان «هزار آوای مانا» که به احوال و آثار او اختصاص داشت، اشاره کرد و گفت: متاسفانه این کتاب بدون اطلاع و اجازه من منتشر شده است که اشتباه های فاحشی دارد و به هیچوجه مورد تایید من نیست. شوالیه آواز همانجا تصریح کرده بود: مولف و ناشر حتی در انتخاب نام کتاب هم به روحیه، فکر و رویه معمول من که دوریکردن از تقلید است هیچ توجهی نکردهاند و اینها همه مرا مکدر کرده است و قصد دارم در صورت جمع نکردن کتاب از آنها شکایت کنم....
بازگشتبي سروصدايخوانندهلسآنجلسی (4)
http://fardanews.com/fa/pages/?cid=109558
بار قبل که حبیب را دیدم بنیامین هم آنجا بود. خواننده پیشکسوت علاقه چندانی به موسیقی های پر هیاهو نشان نمی داد و ماندگاری را در اجرای ترانه های دلنواز و پر معنی می دانست. شاید از آن همه ریتم در دنیای پر زرق و برق غرب خسته شده باشد.رشیدپور در بخشی از آخرین یادداشتش در این باره نوشت: «به موقع رسیدم. حبیب هم آنجا بود. برای چندمین بار در طول شش ماه گذشته او را می دیدم. قبل از عید به لس آنجلس برگشته بود اما حالا ده روزی می شود که به تهران آمده. بسیار پر انرژی و امیدوار است. ایران را دوست دارد و با تمام وجودش تلاش می کند تا زیر باران تهران چتری برای خودش فراهم کند. از ریشه ها حرف می زند و از تمام دلتنگی هایش در آمریکا. خیلی ها به او کمک کرده اند تا مسیر ادامه کارش در داخل کشور هموار شود. این بار که او را دیدم خبر های خوبی داشت. ظاهرا به زودی مجوز رسمی برای اجرای کنسرت با صدای حبیب صادر خواهد شد …. من مرد تنهای شبم …. این ترانه را بسیار دوست دارم.. راستی این بار حبیب با اطمینان بیشتری به تهران آمده. خانواده هم او را همراهی می کنند. پسرش محمد با آنچه که دیده اید بسیار تفاوت دارد. نجیب است و سر به زیر. پدر را استاد خودش می داند و از سفر دوباره به وطنش ذوق کرده.سفر چند باره حبیب به ایران، واکنشهای متعدد و متفاوتی در حوزههای مختلف کشور شاهد خواهیم بود؛ واکنشهایی که در یک سو از بازگردادن گروهی از این خوانندهها که متعارف با قواعد موسیقی داخلی میخوانند، استقبال کرده و این حرکت را یک گام مثبت تلقی میکنند و در سویی دیگر چنین رفتاری واپسگرایی و عقب نشینی از مواضع ارزشی نظام استنباط میشود و بیشک چنین اتفاقی بی تنش نخواهد بود....