روزی نامه ی حکومتی یکشنبه 20 شهریور ماه سال 1390

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تصحيح مسير انقلاب مصر"

چرا سرمقاله نویس تصور کرده است که مخاطبان وی چه در ایران وچه در جای دیگر همچون ملت مصر آنقدر تجربه و شناخت و آگاهی ندارند تا که خود قدرت تشخیص ودرک و فهم ندارند که اوضاع داخلی ایران و مصر و منطقه چگونه می باشد که نیاز مبرم به تحلیل های یک جانبه و وارونه گویی امثال سرمقاله نویس دارند تا که هرچه خود دوست و علاقه دارند یا که به وی دیکته شده برای شان بیان و حلاجی نمایند

مشخص نیست که چرا سرمقاله نویس تصور کرده است که مخاطبان وی چه در ایران وچه در جای دیگر همچون ملت مصر آنقدر تجربه و شناخت و آگاهی ندارند تا که خود قدرت تشخیص ودرک و فهم ندارند که اوضاع داخلی ایران و مصر و منطقه چگونه می باشد که نیاز مبرم به تحلیل های یک جانبه و وارونه گویی امثال سرمقاله نویس دارند تا که هرچه خود دوست و علاقه دارند یا که به وی دیکته شده برای شان بیان و حلاجی نمایند؟ به خصوص اینکه سئوال است که مگر پس از 33 سال حاکمان ایران چه دسته گلی بر سر مردم ایران زده اند. یا اینکه دو رهبر رقیب موسوی و کروبی کجا هستند و شیوه ی تعامل با اینان چگونه می باشد که اکنون قرار است این تجربه تبدیل به الگو برای ملت های منطقه به ویژه ملت مصر شود که سرمقاله نویس با نماینده خود خوانده و وکیل مدافع تسخیری ملت مصر شدن اهداف ترسیم شده ی پشت پرده ی حاکمان تهران در مصر را این چنین دنبال و بیان کرده است :

"درخواست بركناري وزير كشور، تاكيد بر ضرورت كنار گذاشتن مهره‌هاي رژيم مبارك و پاكسازي دولت از عناصر فاسد رژيم گذشته، لغو قرارداد ننگين كمپ ديويد، اخراج سفير رژيم صهيونيستي از قاهره و پايان دادن به مناسبات فيمابين با اين رژيم به همراه طيف وسيعي از خواسته‌هاي ديگر در همين مقوله، فهرست خواسته‌هاي انقلابيون مصري را تشكيل مي‌دهد. علاوه بر اين پس از تجمع انقلابيون مصري در برابر سفارت رژيم صهيونيستي در قاهره، اقدامات جديدي براي ايجاد يك ديوار حائل اطراف اين لانه فساد و جاسوسي صورت گرفته كه مي‌تواند نشانگر حمايت ضمني دولت انتقالي از عملكرد صهيونيستها در قتل عام 5 نظامي مصري در صحراي سينا باشد. همين حوادث باعث جوشش خشم و اعتراض عمومي عليه اشغالگران صهيونيست در مصر شده و به احساسات ضد صهيونيستي به شدت دامن زده است "

در ادامه سرمقاله نویس موضع نماینده و سخنگو و وکیل مدافع ملت مصر شدن را حفظ کرده است . همچنین تقش قاضی القضات رئیس دادگاه مصر را ایفا نموده است تا که بتواند عمر موسی را با اتهام زدن متهم کند که چرا به جای نقش همچون ولی وقیح نامشروع و منفور و پاسدار گماشته احمدی نژاد اجرا کردن و شعار نابود باد اسراییل سر دادن و دشمنی با مذاکرات صلح اسراییل و فلسطین نمودن که چرا سیاست سازش را در پیش گرفته است ؟ برای همین مهره ی جایگزین مبارک از سوی آمریکا و اسراییل می باشد که چون مورد تأیید حاکمان ایران نمی باشد تا که مصر را تبدیل به عراق دیگر برای حاکمان ایران کند. بنابراین سرمقاله نویس در این مورد چنین به کشف اسناد طبقه بندی شده در مورد عمر موسی و ديدار محرمانه ژنرال طنطاوي رئيس ستاد مشترك ارتش مصر با نتانياهو اشاره و پیرامونش تحلیل داده است:

"در چنين شرايطي اخبار و گزارش‌هاي مختلفي درخصوص زمينه سازي براي روي كار آوردن يك مهره مورد قبول صهيونيست‌ها در مصر منتشر شده و شواهدي وجود دارد كه آمريكا و صهيونيستها برروي "عمروموسي" دبيركل سابق اتحاديه عرب و وزير خارجه اسبق مصر تمركز نموده‌اند و مايلند وي را به قدرت برسانند تا بلكه بتواند مانع لغو هميشگي قرارداد ننگين كمپ ديويد شود. اين نكته از آن جهت اهميت دارد كه عمروموسي براي خوش خدمتي به صهيونيست‌ها در گذشته نيز بارها مراتب آمادگي و وابستگي كامل خود به محافل پنهان قدرت را ثابت كرده است. اخيراً اطلاعات طبقه بندي شده‌اي منتشر گرديد كه به خوبي نشان مي‌دهد عمروموسي به توصيه و اصرار صهيونيستها به مقام وزارت خارجه مصر دست يافته بود و در تمامي مدت وزارتش در خدمت اهداف صهيونيستي بوده و براي تأمين اهداف و اجراي سياست‌هاي رژيم صهيونيستي سنگ تمام مي‌گذاشته است، از جمله اينكه قرارداد فروش گاز مصر به اسرائيل با تخفيف ويژه در مدت تصدي پست وزارت خارجه مصر توسط عمروموسي منعقد شده است. علاوه بر اين، در ماههاي اخير، تنها كسي كه با صراحت از منافع صهيونيستي در مصر جانبداري كرده و خواستار ابقاي قرارداد ننگين كمپ ديويد شده، شخص عمروموسي بوده است كه مرتباً ضرورت استمرار اين پيمان تحميلي و ننگين را خاطرنشان مي‌سازد. اين درحالي است كه آمريكا و صهيونيستها كمترين اميدي به استمرار اين پيمان ندارند و با آگاهي از مراتب سوءاستفاده مستمر اسرائيل و ناديده گرفتن مفاد همين قرارداد از جانب اسرائيل، هيچگونه توجيهي براي استمرار آن وجود ندارد. با درك وضعيت حساس كنوني، طبعاً سئوال اصلي اينست كه چه عاملي باعث گرديده است كه ژنرال طنطاوي رئيس ستاد مشترك ارتش مصر با نتانياهو ديدار محرمانه برگزار كند و با وي به گفت و گو بنشيند؟ به نظر مي‌رسد برخي از بازماندگان فاسد رژيم مبارك سعي دارند نظاميان مصري را با ارائه تحليل‌هاي نادرست، به سمت و سوئي بكشانند كه خواسته‌هاي صهيونيستي را تامين كنند و زمينه‌هاي بازگشت اوضاع جهنمي گذشته را در مصر ايجاد نمايند. ارتش مصر و نظاميان اين كشور بخاطر فتوحات جنگ رمضان و درهم شكستن "خط بارلو" در صحراي سينا و درهم ريختن استحكامات نظامي ارتش صهيونيستي در جريان يورش غافلگيرانه، نزد ملت مصر از اعتبار والائي برخوردارند ولي قاعدتاً ژنرال طنطاوي در جريان حوادث اخير به خوبي درك نموده است كه اين محبوبيت با چاشني تقابل با اشغالگران فراهم آمده و دليلي ندارد كه درصورت كرنش ژنرالها در برابر صهيونيستها، اين محبوبيت استمرار يابد. طبعاً سياستمداران وابسته و فاسدي از قبيل عمروموسي به دليل ماهيت وابسته و پرونده سياه گذشته، همچنان اصرار دارند كه اوضاع نكبت بار دوران مبارك را احيا كنند و استمرار بخشند تا بلكه در پرتو حفظ وابستگي به صهيونيستها، فرصتي براي خوش خدمتي آنها فراهم شود"
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چگونه وی همچون ولی وقیح نا مشروع و منفور و سایر مسئولان رژیم ضد بشری و قرون وسطایی بشدت مخالف مداخله گری دیگران در امور داخلی ایران هستند . ولی خود شان با جدیت تمام سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز را دنبال می کنند؟ برای اینکه بدلیل اینکه مدعی رهبریت ام القرای جهان اسلام را بر عهده دارند پس حق ویژه ی خود می دانند که در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه مداخله گری نمایند. پس بی جهت نیست که در پایان با زهم مدعی قلم بر دست سرمقاله نویس نماینده ی ملت مصر شده است و از خشم و خروش ملت انقلابي مصر و فرياد اعتراضی شان در صحن ميدان التحرير و قاهره و ساير شهرهاي اين كشور گزارش داده است . چونکه ویباور دارد که صرفاً به دليل نگراني ملت مصر از انحراف احتمالي نهضتي است كه با خون دل به ثمر نشسته است. به خصوص اینکه آگاهی دارند که براي سياستمداران دغلكاري از قبيل عمروموسي و محمد البرادعي كه بارها از فيلترهاي گزينشي غرب عبور كرده اند، يك فرصت طلائي براي نقش آفريني شان به وجود آمده است تا ببتوانند شانس خود را نيز يكبار ديگر امتحان كنند. البته سر مقاله نویس نگفته است که چرا این دایه نزدیک تر از مادر برای ملت مصر شده است . در صورتیکه کلامی از فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح در تظاهرات های ضد حکومتی مردم ناراضی ومعترض نگفته است که پس از کودتای 22 خرداد به وقوع پیوست ؟ همینطور بدون آنکه کلامی از شیوه ی زندگی طاقت فرسای اقتصادی مردم ایران و روش بر خورد ضد انسانی و تحقیر آمیز و عوامفریبانه و دین فروشانه ی حاکمان ایران با مردم ایران بگوید . اما در ادامه ی حفظ نمایندگی ملت مصر شدن مدعی شده است که برا ملتي كه 40 سال تحقير شده و رنج و سختي ناشي از تحميل شرايط اشغالگران را در زندگي روزمره اش، كاملاً لمس كرده، ديگربرایش قابل تحمل نيست كه اوضاع نكبت بار گذشته احيا شود. بنابراین اگر قرار باشد عمروموسي و ساير مهره‌هاي دست پرورده‌هاي صهيونيست ها به عنوان صاحبان جديد قدرت در قاهره به خوش رقصي براي اجانب و بيگانگان بپردازند و مردم مصر را به خانه‌ها بفرستند كه خود به جاي آنها تصميم بگيرند، قطعاً زمينه‌هاي انحراف قيام و حركت انقلابيون مصري فراهم مي‌آيد و خون بناحق ريخته شهداي انقلاب يقيناً به هدر خواهد رفت. لذا تأکید کرده است که دليلي ندارد همدستان مبارك كه ديروز در صف مقابل ملت ايستاده بودند، امروز پرچمدار قيام خونيني شوند كه باز هم بنام نهضت، خط اشغالگران را به پيش ببرند و آن را به انحراف بكشانند. غافل از آنکه فرياد يكپارچه در ميدان التحرير قاهره نشان داد ملت بزرگ مصر چنين فرصتي را به فرصت طلبان داخلي و خارجي نخواهد داد. بهر حال همچنان سئوال است که چرا سرمقاله نویس با رها کردن نقد دنبال نسیه رفته است . یا اینکه چرا با پاک کردن صورت مسأله آدرس غلط داده است؟ یعنی اینکه بدون اینکه برادری اش را ثابت کند ادعای وراثت کرده است؟ چون با فراموش کردن ملت ایران و مطالبات شان نماینده ی ملت مصر شده است و از اهداف و مخالفت و موافقت های شان سخن گفته است؟

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900620/13900620_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی یکشنبه 20 شهریور ماه سال 1390

تصحيح مسير انقلاب مصر