روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی یکشنبه 19 شهریوره ماه سال
1391
نقد
وبررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی
جمهوری " روسيه؛ جنگ سرد جديد با آمريكا "
"وجود
مشكلات جدي روابط بين مسكو و واشنگتن و ادامه كشمكشهاي اين دو رقيب و دو قطب قدرت
در صحنه كارزار بينالمللي است، رقابتي كه در فضاي استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا
در اروپا و بحران سوريه، از شدت و جديت بيشتري برخوردار شده است. بالاخره سرمقاله نویس برای اینکه سمت وسوی ادامه تحلیل
را محور حمایت از هم پیمان سوریه کرده
باشد افزوده واقعيت اينست كه سقوط قذافي به عنوان متحد نزديك روسيه با مداخله
نظامي ناتو، مسكو را با چالشي جدي مواجه كرد اما مدت زمان زيادي طول كشيد تا روسيه
به خود آمده و حوزه منافع خود را در خطر ببيند، از اين رو سياست قاطعتري را در
خاورميانه كليد زد. اين تغيير مواضع جدي در سياست خاورميانهاي مسكو باعث شده
اكنون هيچ سياست مداري در روسيه در سياستهاي خود در لزوم حمايت از دولت بشار اسد
و مخالفت با دخالتهاي خارجي كوتاه نيايد. آنها حتي نسبت به گسترش جنگ به كشورهاي
ديگر نيز به غرب هشدار دادهاند"
جالب است که سر مقاله نویس در ابتدای
مقاله ی تناقض آمیزخود بدون توجه به سیاست رژیم بربرمنش وقرون وسطایی صدور تروریسم وبحران وارتجاع به برون مرز
ومداخله گری که در امور داخلی کشورهای منطقه وداخلی کشورهای منطقه در 33 سال گذشته
با شدت پیگیری شده است آنگونه که این سیاست تبدیل به دیپلماسی رسمی رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی شده است . اما اکنون
از موضع طلبکارانه نقل کرده است که اظهارنظر
رئيسجمهور روسيه به عنوان رقيب سنتي آمريكا و كشوری که دارنده سلاح هستهاي است در قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريكا، اگر بيسابقه
نبوده است؛ حداقل امري كم سابقه می باشد .زيرا تاكنون سابقه
نداشته روسها براي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري آمريكا اينگونه سرمايهگذاري
كرده باشند که اکنون پوتین نسبت به اوباما کرده است . بنابراین روشن است كه اين
امر در عين حال كه حمايت از يكي از دو رقيب آمريكايي است، به نوعي نيز مداخله در
امور داخلي آمريكا محسوب ميشود. متوجه می شوید که ابتدا پوتین را متهم به مداخله گری در امور داخلی
آمریکا کرده است. در صورتی که حمایت روسیه از رئیس جمهور جنایتکار سوریه بشار اسد
که هرروز هم خانه های بیشتر مردم سوریه را از طریق بمباران های هوایی تخریب می کند .هم
مردم بی گناه و بی دفاع بیشتری سوری را می کشد وبی خانمان وآواره می کند .آنگونه
که وادار به پناهنده شدن به کشور های
همجوار می شوند این اقدام جنایت جنگی علیه ی بشریت ارتش بشار اسد را نه مداخله
گرایانه نمی داند ، بلکه تأیید ولازم وضروری می داند. بگذریم به نظر می رسد که
سرمقاله نویس از سیاست برج مقابل بارو استفاده کرده است.یعنی اینکه تلاش کرده است
تاکتیک های دو خصم پیشین مقابل همدیگر را برجسته نماید تا نتیجه گیری کرده باشد فاصله
گیری میان دو کشور آمریکا و روسیه از همدیگر احتمال بیشتر داردتا اینکه بهم دیگر
نزدیک شوند . بهمین دلیل از تاکتیک پوتین در حمایت از اواباما را نوعی تلافی کردن
مداخله گری آمریکا در امر انتخابات ریاست جمهوری در روسیه می داند. زیرا که آمریکا
از رقیب ومخالفان پوتین حمایت می کرد . بنابراین سرمقاله نویس گفته شايد بتوان اين
اقدام پوتين را نوعي حركت مقابله به مثل، عليه سياستهاي مداخله جويانه آمريكا در
انتخابات اخير روسيه تفسير كرد . چونكه آمريكائي ها به طرفيت از مخالفين پوتين
اظهارنظر كردند و بر شائبه تقلب طرفداران
پوتين مانور تبلیغاتی دادند .پس اين اظهارات با هر منظور و مقصودي كه اکنون از جانب پوتين پیرامون انتخابات ریاست
جمهوری آمریکا کرده باشد، نشانگر وجود مشكلات جدي روابط بين مسكو و واشنگتن و
ادامه كشمكشهاي اين دو رقيب و دو قطب قدرت در صحنه كارزار بينالمللي است، رقابتي
كه در فضاي استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپا و بحران سوريه، از شدت و جديت
بيشتري برخوردار شده است. بالاخره سرمقاله نویس برای اینکه سمت وسوی ادامه تحلیل
را محور حمایت از هم پیمان سوریه کرده
باشد افزوده واقعيت اينست كه سقوط قذافي به عنوان متحد نزديك روسيه با مداخله
نظامي ناتو، مسكو را با چالشي جدي مواجه كرد اما مدت زمان زيادي طول كشيد تا روسيه
به خود آمده و حوزه منافع خود را در خطر ببيند، از اين رو سياست قاطعتري را در
خاورميانه كليد زد. اين تغيير مواضع جدي در سياست خاورميانهاي مسكو باعث شده
اكنون هيچ سياست مداري در روسيه در سياستهاي خود در لزوم حمايت از دولت بشار اسد
و مخالفت با دخالتهاي خارجي كوتاه نيايد. آنها حتي نسبت به گسترش جنگ به كشورهاي
ديگر نيز به غرب هشدار دادهاند. بهرحال سرمقاله نویس بستر سازی و برجسته کردن جنگ سرد میان روسیه وآمریکا با دفاع
روسیه از هم پیمان سوریه را این چنین
شروع نموده و به پایان نتیجه گیری مطلوب
مورد نظر ختم کرده است:
بسمالله الرحمن الرحيم
"ولاديمير پوتين رئيسجمهور روسيه دو ماه مانده به انتخابات رياست جمهوري آمريكا و در كوران رقابتهاي انتخاباتي ميان "باراك اوباما" كانديداي حزب دمكرات و "ميت رامني" نامزد حزب جمهوريخواه در اظهاراتي كم سابقه كه بوي حمايت و طرفداري از يكي از كانديداها را ميدهد، صريحاً از اوباما رئيسجمهور فعلي آمريكا حمايت كرد و گفت: "ما با اوباما راحتتر همكاري ميكنيم." وي كه با شبكه "راشاتودي" مصاحبه ميكرد در عين حال تصريح نمود "هر چند هم اكنون نيز مناقشههاي جدي در روابط مسكو و واشنگتن وجود دارد ولي درصورتي كه رامني به عنوان رئيسجمهور آمريكا انتخاب شود، سپر موشكي دفاعي غرب قطعاً عليه روسيه نشانه گرفته خواهد شد زيرا وي روسيه را دشمن شماره يك ژئوپلتيك آمريكا ميداند."پيروزي ميت رامني باعث تشديد مناقشه طولاني برسر استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپا ميان مسكو و واشنگتن خواهد شد كه كاخ سفيد بايد مسئوليت تبعات آن را برعهده بگيرد." اين اظهارنظر رئيسجمهور روسيه به عنوان رقيب سنتي آمريكا و يك كشور دارنده سلاح هستهاي در قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريكا، اگر نگوئيم بيسابقه، حداقل امري كم سابقه است زيرا تاكنون سابقه نداشته روسها براي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري آمريكا اينگونه سرمايهگذاري كرده باشند. روشن است كه اين امر در عين حال كه حمايت از يكي از دو رقيب آمريكايي است، به نوعي نيز مداخله در امور داخلي آمريكا محسوب ميشود. شايد بتوان اين اقدام پوتين را نوعي حركت مقابله به مثل، عليه سياستهاي مداخله جويانه آمريكا در انتخابات اخير روسيه تفسير كرد كه آمريكائيها به طرفيت از مخالفين پوتين اظهارنظر كرده و بر شائبه تقلب طرفداران پوتين مانور ميدادند ولي اين اظهارات با هر منظور و مقصودي كه از جانب پوتين طرح شده باشد، نشانگر وجود مشكلات جدي روابط بين مسكو و واشنگتن و ادامه كشمكشهاي اين دو رقيب و دو قطب قدرت در صحنه كارزار بينالمللي است، رقابتي كه در فضاي استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپا و بحران سوريه، از شدت و جديت بيشتري برخوردار شده است. نكته مهم اينست كه تحولات بينالمللي اخير، نشانههاي بيشتري از سردي در روابط روسيه و آمريكا را به نمايش ميگذارد به طوري كه هر روز دامنه آن، ابعاد تازهتري را به خود ميگيرد و به آستانه منازعه ميان دو قطب قديمي قدرت در مواضع سياسي و از سرگيري جنگ سرد ميان مسكو و واشنگتن ميشودبه نظر ميرسد پس از آنكه روسها در دوران مدودف، يك دوران چهار ساله گرايش به غرب را تجربه و با امضاي پيمانهاي استارت با هدف كاهش تنشهاي باقيمانده ميان واشنگتن و مسكو، روند رو به گسترش روابط با آمريكا را دنبال كردند، حوزه روابط ميان دو كشور بر اثر تماميت خواهي دولتمردان آمريكائي به گونهاي شد كه بازسازي روابط را غيرممكن و يا لااقل در كوتاه مدت دشوار نمود. البته زمينههاي تنش در روابط روسيه با آمريكا بسيار عميق بوده و ريشه در دو نوع نگرش متفاوت به مقولههاي سياسي، اقتصادي، نظامي، اجتماعي و فرهنگي دارد زيرا جهان بيني كاپيتاليسم، جايي را براي حضور رقباي ديگر در صحنه باقي نميگذارد. حتي پس از فروپاشي نظام كمونيستي در شوروي، اين تضادها همچنان ادامه و به شكلي در هزاره سوم بروز و تداوم يافت. همانگونه كه اشاره شد حتي به قدرت رسيدن مدودف در سال 87 كه بسياري، او را گزينه مطلوب آمريكا و غرب ميدانستند هم نتوانست جهت گيريها و رقابتهاي جاري در روابط و مناسبات دو طرف را از بين برده و دوران جديدي از روابط گرم ميان مسكو و واشنگتن را ايجاد كند. هم اكنون كه چند ماهي از پاسكاري قدرت، از مدودف به پوتين ميگذرد و روسيه با هدايت ولاديمير پوتين در عرصه بينالمللي حضور يافته، اختلاف نظرها و راهبردهاي متفاوت آمريكا و روسيه در مسائل مختلف موجب ايجاد تنشهاي جدي ميان دو طرف شده است. اگرچه اصليترين و قويترين زمينه مشكل در روابط روسيه با غرب به ويژه آمريكا به مسأله استقرار سيستم دفاع موشكي ناتو باز ميگردد، اما اين تمام عرصههاي چالش ميان آنها نيست، زيرا افزون بر آن، نوع نگاه متفاوت راهبردي آمريكاييها و روسها به بحرانهاي فراگير و خيزشهاي مردمي در خاورميانه و مسائلي از قبيل ليبي، سوريه، خاورميانه و پرونده هستهاي ايران، روابط دو طرف را به سوي تيرگي و ركود فزاينده به پيش برده است. مسكو معتقد است آمريكا با استقرار سپر دفاع موشكي در مرزهاي روسيه، عملاً كرملين را در وضعيت قرمز قرار داده و تنها صدور بيانيههاي اعتراضي و موضعگيريهاي تند ديپلماتيك نميتواند مانع اقدامات تحريك آميز و مداخله جويانه استراتژيك آمريكا باشد. . واقعيت اينست كه سقوط قذافي به عنوان متحد نزديك روسيه با مداخله نظامي ناتو، مسكو را با چالشي جدي مواجه كرد اما مدت زمان زيادي طول كشيد تا روسيه به خود آمده و حوزه منافع خود را در خطر ببيند، از اين رو سياست قاطعتري را در خاورميانه كليد زد. اين تغيير مواضع جدي در سياست خاورميانهاي مسكو باعث شده اكنون هيچ سياستمداري در روسيه در سياستهاي خود در لزوم حمايت از دولت بشار اسد و مخالفت با دخالتهاي خارجي كوتاه نيايد. آنها حتي نسبت به گسترش جنگ به كشورهاي ديگر نيز به غرب هشدار دادهاند. روسيه به صورت يكپارچه مخالفت صريح و آشكار خود را با دخالت قدرتهاي خارجي در سوريه اعلام كرده و به غرب نشان داده بحران سوريه ميتواند به صحنه جدي در تشديد فضاي جنگ سرد ميان روسيه و غرب و احياي تنشهاي چند ساله ميان مسكو و واشنگتن تبديل شود. روسها در چند ماه گذشته ظرفيتهاي ديپلماتيك خود را در سازمان ملل در مقابل غرب تجهيز كرده و با اين كار به طرفهاي مقابل خود تفهيم كردند كه در اين حوزه متوقف نشده و سوريه را خط قرمز خود ميدانند. .
"ولاديمير پوتين رئيسجمهور روسيه دو ماه مانده به انتخابات رياست جمهوري آمريكا و در كوران رقابتهاي انتخاباتي ميان "باراك اوباما" كانديداي حزب دمكرات و "ميت رامني" نامزد حزب جمهوريخواه در اظهاراتي كم سابقه كه بوي حمايت و طرفداري از يكي از كانديداها را ميدهد، صريحاً از اوباما رئيسجمهور فعلي آمريكا حمايت كرد و گفت: "ما با اوباما راحتتر همكاري ميكنيم." وي كه با شبكه "راشاتودي" مصاحبه ميكرد در عين حال تصريح نمود "هر چند هم اكنون نيز مناقشههاي جدي در روابط مسكو و واشنگتن وجود دارد ولي درصورتي كه رامني به عنوان رئيسجمهور آمريكا انتخاب شود، سپر موشكي دفاعي غرب قطعاً عليه روسيه نشانه گرفته خواهد شد زيرا وي روسيه را دشمن شماره يك ژئوپلتيك آمريكا ميداند."پيروزي ميت رامني باعث تشديد مناقشه طولاني برسر استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپا ميان مسكو و واشنگتن خواهد شد كه كاخ سفيد بايد مسئوليت تبعات آن را برعهده بگيرد." اين اظهارنظر رئيسجمهور روسيه به عنوان رقيب سنتي آمريكا و يك كشور دارنده سلاح هستهاي در قبل از انتخابات رياست جمهوري آمريكا، اگر نگوئيم بيسابقه، حداقل امري كم سابقه است زيرا تاكنون سابقه نداشته روسها براي يكي از كانديداهاي رياست جمهوري آمريكا اينگونه سرمايهگذاري كرده باشند. روشن است كه اين امر در عين حال كه حمايت از يكي از دو رقيب آمريكايي است، به نوعي نيز مداخله در امور داخلي آمريكا محسوب ميشود. شايد بتوان اين اقدام پوتين را نوعي حركت مقابله به مثل، عليه سياستهاي مداخله جويانه آمريكا در انتخابات اخير روسيه تفسير كرد كه آمريكائيها به طرفيت از مخالفين پوتين اظهارنظر كرده و بر شائبه تقلب طرفداران پوتين مانور ميدادند ولي اين اظهارات با هر منظور و مقصودي كه از جانب پوتين طرح شده باشد، نشانگر وجود مشكلات جدي روابط بين مسكو و واشنگتن و ادامه كشمكشهاي اين دو رقيب و دو قطب قدرت در صحنه كارزار بينالمللي است، رقابتي كه در فضاي استقرار سپر دفاع موشكي آمريكا در اروپا و بحران سوريه، از شدت و جديت بيشتري برخوردار شده است. نكته مهم اينست كه تحولات بينالمللي اخير، نشانههاي بيشتري از سردي در روابط روسيه و آمريكا را به نمايش ميگذارد به طوري كه هر روز دامنه آن، ابعاد تازهتري را به خود ميگيرد و به آستانه منازعه ميان دو قطب قديمي قدرت در مواضع سياسي و از سرگيري جنگ سرد ميان مسكو و واشنگتن ميشودبه نظر ميرسد پس از آنكه روسها در دوران مدودف، يك دوران چهار ساله گرايش به غرب را تجربه و با امضاي پيمانهاي استارت با هدف كاهش تنشهاي باقيمانده ميان واشنگتن و مسكو، روند رو به گسترش روابط با آمريكا را دنبال كردند، حوزه روابط ميان دو كشور بر اثر تماميت خواهي دولتمردان آمريكائي به گونهاي شد كه بازسازي روابط را غيرممكن و يا لااقل در كوتاه مدت دشوار نمود. البته زمينههاي تنش در روابط روسيه با آمريكا بسيار عميق بوده و ريشه در دو نوع نگرش متفاوت به مقولههاي سياسي، اقتصادي، نظامي، اجتماعي و فرهنگي دارد زيرا جهان بيني كاپيتاليسم، جايي را براي حضور رقباي ديگر در صحنه باقي نميگذارد. حتي پس از فروپاشي نظام كمونيستي در شوروي، اين تضادها همچنان ادامه و به شكلي در هزاره سوم بروز و تداوم يافت. همانگونه كه اشاره شد حتي به قدرت رسيدن مدودف در سال 87 كه بسياري، او را گزينه مطلوب آمريكا و غرب ميدانستند هم نتوانست جهت گيريها و رقابتهاي جاري در روابط و مناسبات دو طرف را از بين برده و دوران جديدي از روابط گرم ميان مسكو و واشنگتن را ايجاد كند. هم اكنون كه چند ماهي از پاسكاري قدرت، از مدودف به پوتين ميگذرد و روسيه با هدايت ولاديمير پوتين در عرصه بينالمللي حضور يافته، اختلاف نظرها و راهبردهاي متفاوت آمريكا و روسيه در مسائل مختلف موجب ايجاد تنشهاي جدي ميان دو طرف شده است. اگرچه اصليترين و قويترين زمينه مشكل در روابط روسيه با غرب به ويژه آمريكا به مسأله استقرار سيستم دفاع موشكي ناتو باز ميگردد، اما اين تمام عرصههاي چالش ميان آنها نيست، زيرا افزون بر آن، نوع نگاه متفاوت راهبردي آمريكاييها و روسها به بحرانهاي فراگير و خيزشهاي مردمي در خاورميانه و مسائلي از قبيل ليبي، سوريه، خاورميانه و پرونده هستهاي ايران، روابط دو طرف را به سوي تيرگي و ركود فزاينده به پيش برده است. مسكو معتقد است آمريكا با استقرار سپر دفاع موشكي در مرزهاي روسيه، عملاً كرملين را در وضعيت قرمز قرار داده و تنها صدور بيانيههاي اعتراضي و موضعگيريهاي تند ديپلماتيك نميتواند مانع اقدامات تحريك آميز و مداخله جويانه استراتژيك آمريكا باشد. . واقعيت اينست كه سقوط قذافي به عنوان متحد نزديك روسيه با مداخله نظامي ناتو، مسكو را با چالشي جدي مواجه كرد اما مدت زمان زيادي طول كشيد تا روسيه به خود آمده و حوزه منافع خود را در خطر ببيند، از اين رو سياست قاطعتري را در خاورميانه كليد زد. اين تغيير مواضع جدي در سياست خاورميانهاي مسكو باعث شده اكنون هيچ سياستمداري در روسيه در سياستهاي خود در لزوم حمايت از دولت بشار اسد و مخالفت با دخالتهاي خارجي كوتاه نيايد. آنها حتي نسبت به گسترش جنگ به كشورهاي ديگر نيز به غرب هشدار دادهاند. روسيه به صورت يكپارچه مخالفت صريح و آشكار خود را با دخالت قدرتهاي خارجي در سوريه اعلام كرده و به غرب نشان داده بحران سوريه ميتواند به صحنه جدي در تشديد فضاي جنگ سرد ميان روسيه و غرب و احياي تنشهاي چند ساله ميان مسكو و واشنگتن تبديل شود. روسها در چند ماه گذشته ظرفيتهاي ديپلماتيك خود را در سازمان ملل در مقابل غرب تجهيز كرده و با اين كار به طرفهاي مقابل خود تفهيم كردند كه در اين حوزه متوقف نشده و سوريه را خط قرمز خود ميدانند. .
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 19 شهریوره ماه سال 1391
روسيه؛ جنگ سرد جديد با
آمريكا