يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "زردِ چشمك زن نيست!"

 اوین نامه ی کیهان  4 شنبه 6 آبان ماه سال 1394
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "زردِ چشمك زن نيست!"


مگر رژیم وارونه ی ولایت فقیه قانون اساسی ندارذ؟ مگر دراین قانون اساسی ادعا نشده که نهاد های حکومتی از  همکدیگر تفکیک شده واستقلال عمل دارند؟ مگر وظایف هرنهاد ترسیم شده ومشخص نیست؟ ازسوی دیگر مگررهبر ولی انتصابی از سوی  مجمع خبرگان ونه انتخابی از سوی مردم نمی باشد؟ برای چه این رهبر باسمه ای انتصابی باید آنقدر قدرت داشته باشد تا بتواند اقدامات فراقانونی کند؟
برای چه باید از سوی وی 80 میلیون جمعیت کشور به گروگان گرفته شود ؟بدتر اینکه چرا باید  رهبرولی فقیه به نام ملت ولی  علیه شان اتخاذ تصمیم کند وفرمان دهد وبا قانون شکنی آشکار نامه های حکومتی فراتر از قانون صادر کند؟
چرا باید پس از13 سال موش وگربه بازی مذاکرات هسته ای وقتی به دلیل بحران اقتصادی وآمادگی سرکشی جام زهر توافق هسته ای از سوی رهبرولی فقیه منجر به توافق هسته ای یا برجام شد و با موافقت وی در مجلس ارتجاع تصویب گردید .ولی باز این رهبر دکوری نامه به رئیس جمهور حسن روحانی نوشت و شروط 9 بندی  محور برجام چاشنی کرد تا اینکه بهانه برای نماینده اش در اوین نامه ی کیهان فراهم شود تا باآۀویزان شدن به نامه خامنه ای و9 شروط آن ازموضع بازجویی برای رقبا به خصوص حسن روحانی خط ونشان بکشد وتعیین وتکلیف کند که چرا ازاجرای دربست نامه و 9 شروط آن عدول کرده است؟ چون سربلزجو شریعت نداری خطاب به موافقان توافق هسته ای یا برجام به خصوص حسن روحانی  مدعی شده است :
  بعد از اعلام «الزامات 9گانه رهبر دکوری ولی فقیه در اجراي برجام» که طي نامه اي به حسن روحانی  رئيس جمهور ابلاغ شده بود، انتظار آن بود - و بايسته تر هم به نظر مي رسيد- که ماجرا تمام شده تلقي شود و همگان چشم به راه اجراي برجام با تکيه بر «بايد»ها و «نبايد»هاي اعلام شده باشند. آنچه در اين ميان دور از انتظار نبود، دبه و اعتراض طرف هاي مقابل بود که حضرت آقا با نگاهي تيزبين و برخاسته از کارشناسي دقيق خود، راه سوءاستفاده آنان در مراحل اجرايي برجام را بسته بودند. اما نامه رئيس جمهور که در قالب «لبيک» به الزامات ابلاغ شده خامنه ای  نوشته شده بود، انتظار ياد شده را با برخي از خدشه ها روبرو کرد و به اين نگراني احتمالي دامن زد که ايشان الزامات ياد شده را آنگونه که بايد دريافت نکرده اند.
    سربازجو شریعت ندارز در ادامه  سراغ  نامه  روحانی با خامنه ای  رفته که اذعان کرده «دولت با رعايت ملاحظات و الزامات  نامه شما  ومصوبات شوراي عالي امنيت ملي و مجلس  ارتجاع  نسبت به اجراي کامل و با حسن نيت برجام اقدام خواهد نمود» ولي متاسفانه در متن نامه ايشان، نشانه قابل توجهي از رعايت الزامات ياد شده، ديده نمي شود، بلکه در مواردي نه چندان اندک، بر اجراي متن بي کم و کاست برجام نيز تاکيد شده است! و حال آن که قرار بود - و انتظار مي رفت - در نامه روحاني بر اراده جدي دولت محترم براي مقابله با «موارد متعدد نقاط ابهام و ضعف ساختاري» برجام که در ابلاغيه 9گانه  خامنه ای  آمده است، تاکيد شود و... 
که يادداشت پيش روي فقط به چند نمونه از آن ميان اشاره اي گذرا خواهد داشت، با اين توضيح که چنانچه رئيس جمهور محترم موارد ياد شده را قابل تامل مي دانند از اصلاح و رفع ابهاماتي که در پي خواهد آمد دريغ نفرمايند
بعد از اعلام «الزامات 9گانه رهبرمعظم انقلاب در اجراي برجام» که طي نامه اي به رئيس جمهور محترم کشورمان ابلاغ شده بود، انتظار آن بود - و بايسته تر هم به نظر مي رسيد- که ماجرا تمام شده تلقي شود و همگان چشم به راه اجراي برجام با تکيه بر «بايد»ها و «نبايد»هاي اعلام شده باشند. آنچه در اين ميان دور از انتظار نبود، دبه و اعتراض طرف هاي مقابل بود که حضرت آقا با نگاهي تيزبين و برخاسته از کارشناسي دقيق خود، راه سوءاستفاده آنان در مراحل اجرايي برجام را بسته بودند. اما نامه رئيس جمهور محترم که در قالب «لبيک» به الزامات ابلاغ شده رهبرمعظم انقلاب نوشته شده بود، انتظار ياد شده را با برخي از خدشه ها روبرو کرد و به اين نگراني احتمالي دامن زد که ايشان الزامات ياد شده را آنگونه که بايد دريافت نکرده اند. که يادداشت پيش روي فقط به چند نمونه از آن ميان اشاره اي گذرا خواهد داشت، با اين توضيح که چنانچه رئيس جمهور محترم موارد ياد شده را قابل تامل مي دانند از اصلاح و رفع ابهاماتي که در پي خواهد آمد دريغ نفرمايند.
    و اما، قبل از همه اشاره به اين نکته ضروري است که نامه اخير رهبرمعظم انقلاب اگرچه خطاب به رئيس جمهور محترم نوشته و تحت عنوان الزامات ضروري در اجراي برجام ابلاغ شده است ولي متن آن نشان مي دهد دامنه اي بسيار فراتر از برجام دارد و يکي از اساسي ترين اسناد ماندگار انقلاب اسلامي است که «نقشه راه» در دنياي پرالتهاب کنوني، نام شايسته آن است.
    1- آقاي رئيس جمهور اگرچه در بخشي از نامه خود خطاب به رهبرمعظم انقلاب آورده است که «دولت جمهوري اسلامي ايران با رعايت ملاحظات و الزامات حضرت مستطاب عالي و مصوبات شوراي عالي امنيت ملي و مجلس شوراي اسلامي نسبت به اجراي کامل و با حسن نيت برجام اقدام خواهد نمود» ولي متاسفانه در متن نامه ايشان، نشانه قابل توجهي از رعايت الزامات ياد شده، ديده نمي شود، بلکه در مواردي نه چندان اندک، بر اجراي متن بي کم و کاست برجام نيز تاکيد شده است! و حال آن که قرار بود - و انتظار مي رفت - در نامه جناب روحاني بر اراده جدي دولت محترم براي مقابله با «موارد متعدد نقاط ابهام و ضعف ساختاري» برجام که در ابلاغيه 9گانه رهبرمعظم انقلاب آمده است، تاکيد شود و... 
    2- در ابتداي نامه آقاي دکتر روحاني آمده است «نامه تاريخي 1394/7/29 حضرتعالي در تائيد مصوبه جلسه 634 شوراي عالي امنيت ملي، موجب خشنودي ملت بزرگ ايران و دلگرمي خادمان مردم در دولت گرديد.» که اين نگاه، آنجا که سخن از «خشنودي ملت بزرگ ايران» در ميان است، قابل تقدير و نشانه قدرشناسي است اما، آنچه «خشنودي ملت بزرگ ايران» را در پي داشت - و دارد - تائيد مصوبه 634 شوراي عالي امنيت ملي نبود، بلکه درايت و هوشمندي مثال زدني رهبرمعظم انقلاب در کشف نقاط ابهام و ضعف هاي ساختاري برجام و ابلاغ الزامات 9گانه براي پيشگيري از «خسارت هاي بزرگ آن در حال و آينده کشور» بود، و اگر مصوبه شوراي عالي امنيت ملي براي اطمينان از اجراي بي خسارت برجام کافي بود، ديگر نيازي به ابلاغ الزامات و شرايط 9گانه نبود!
    خلاصه کردن نامه تاريخي و تاريخ ساز رهبرمعظم انقلاب به تائيد مصوبه شوراي عالي امنيت ملي، اين ترديد- که ان شاءالله بي مورد باشد- را پيش مي آورد که مبادا قرار است دولت محترم مصوبه ياد شده را «اصل» و ابلاغيه 9گانه را فرع بر آن تلقي کند؟! ضمن آن که تلاش اعضاي محترم شوراي عالي امنيت ملي به جاي خود درخور تقدير است.
    3
- در نامه تاريخي رهبرمعظم انقلاب با اشاره به اين واقعيت که «پذيرش مذاکرات از سوي ايران، اساسا با هدف لغو تحريم هاي ظالمانه اقتصادي و مالي صورت گرفته است» تاکيد شده بود که رئيس جمهور آمريکا و اتحاديه اروپا بايد لغو تحريم ها را به صورت کتبي اعلام کنند. و آقاي دکتر روحاني در نامه خود آورده است که «رئيس جمهور آمريکا و شوراي وزيران اتحاديه اروپا به صورت کتبي و رسمي، برچيده شدن تمامي تحريم هاي اقتصادي و مالي ظالمانه و غيرقانوني را درچارچوب تعهداتشان در برجام اعلام نموده و آن را به عنوان سند قانوني در روزنامه هاي رسمي خود منتشر کرده اند»!
    دراين خصوص گفتني است که رئيس جمهور آمريکا بيانيه اي صادر کرده و اين بيانيه در روزنامه رسمي آمريکا نيز به ثبت رسيده است ولي در اين بيانيه نه فقط هيچ تضميني مبني بر «لغو» تحريم ها ديده نمي شود، بلکه؛
     الف: در بيانيه اوباما به جاي دستور اجراي برجام، آمده است «به وزارت خارجه اعلام مي کنم که بعد از راستي آزمايي آژانس و تائيد آن از سوي وزارت خارجه، براي کاهش - و نه لغو - برخي از تحريم ها کسب آمادگي کنيد!
    ب: به جاي «لغو» از واژه کاهش -
RELIEF- براي برخي از تحريم ها استفاده شده است!
    ج
: شرايط «کاهش تحريم ها»! در بيانيه اوباما، از شرايط «کف برجام» نيز پائين تر است. در برجام لغو - يا به تعبير اوباما، کاهش! - تحريم ها، مشروط به تائيد انجام تعهدات ايران از سوي آژانس ذکر شده است ولي رئيس جمهور آمريکا در بيانيه خود علاوه بر تائيد آژانس، تائيد وزارت خارجه آمريکا را هم اضافه کرده است.
    د: در برجام تاکيد شده بود که بند 
D3 از قانون موسوم به NDAA که مربوط به تحريم فروش نفت است، لغو خواهد شد ولي در بيانيه اي که وزارت خارجه آمريکا در ادامه بيانيه اوباما صادر کرده است، اين بخش حذف شده است!... يعني يک گام زير کف برجام و حتي ناديده گرفتن متن تصويب شده آن!
    ه : در متن برجام - صفحه 54 - تاکيد شده بود که اجراي بند 104 از «قانون جامع تحريم هاي ايران - CISADA - که مربوط به تحريم شخصيت هاي حقوقي و حقيقي (برخي افراد و شرکت ها نظير شرکت نفت) است در جريان اجراي برجام متوقف خواهد شد. ولي در بيانيه وزارت خارجه آمريکا اين بند نيز حذف شده است! يعني در اين مورد نيز دولت آمريکا از آنچه در برجام آمده است - يعني کف برجام - هم پائين تر رفته است.
    
و: در بيانيه اوباما، آنجا که مربوط به تحريم هاي کنگره است، نه فقط از لغو اين تحريم ها سخني به ميان نيامده است، بلکه صرفا به واژه اغماض و توقف - WAIVE - برخي از آن تحريم ها براي مدت 120 يا 180 روز اشاره شده است.
    و نمونه هاي ديگري از اين دست که پرداختن به آنها فرصت ديگري مي طلبد و بيرون از محدوده اين يادداشت محدود است. اکنون بايد از رئيس جمهور محترم پرسيد؛ آيا منظور حضرتعالي از تعهد کتبي آمريکا که نوشته ايد «در روزنامه هاي رسمي اين کشور منتشر شده است»! همين بيانيه رئيس جمهور و وزيرخارجه آمريکاست؟! اين بيانيه ها که حتي از تعهدات آمريکا در متن برجام هم چند پله پائين تر است! و بديهي است که نمي توان از آن با عنوان تعهد کتبي و ثبت شده رئيس جمهور آمريکا ياد کرد!
    4- البته شماري از دولتمردان محترم و رسانه ها و افراد نزديک به دولت بر «فصل الخطاب» بودن الزامات 9گانه رهبرمعظم انقلاب تاکيد کرده اند که نگاه درخور تقديري است اما، متاسفانه در برخي از اظهارنظرها، منظور از «فصل الخطاب» را «تائيد کامل برجام» و پايان ماجرا دانسته اند و حال آن که ماجرا تازه آغاز شده و در ادامه، به قول حضرت آقا نيازمند مراقبت دقيق و لحظه به لحظه بر اجراي آن با رعايت کامل الزامات اعلام شده است. به بيان ديگر آنچه فصل الخطاب است، الزامات 9گانه است و نه متن بدون تغيير برجام.
    5
- در نامه رئيس جمهور محترم به مواردي نظير، لغو 6 قطعنامه الزام آور شوراي امنيت! فروپاشي سامانه تحريم ها! آمادگي فضاي رواني جهاني براي تعامل اقتصادي با ايران! تائيد غني سازي يک کشور غيرعضو دائم شوراي امنيت براي اولين بار! و... نيز اشاره شده است که متاسفانه صحت اين ادعاها جاي تامل و درنگ فراوان دارد که فعلامي گذاريم و مي گذريم.
    6- و اما، در خاتمه اين وجيزه بايد گفت؛ در نامه رئيس جمهور محترم نه فقط نشانه چنداني از اراده جدي دولت براي پي گيري الزامات 9گانه اعلام شده ديده نمي شود، بلکه متاسفانه اين نامه - احتمالابي آن که ايشان خواسته و يا توجه داشته باشند - تاکيد بر متن کنوني برجام و ناديده گرفتن «نقاط ابهام و ضعف هاي ساختاري» آن نيز هست و در يک کلمه - با تاسف و عرض پوزش - مي تواند براي حريف حامل اين پيام باشد که الزامات 9گانه اعلام شده، «چراغ قرمز» نيست که قابل عبور نباشد، بلکه «چراغ زرد چشمک زن»! است که آمريکا مي تواند با رعايت احتياط از آن عبور کند! نويسنده: حسين شريعتمداري