دروغ
نامه ی کیهان 8 اردیبهشت -95
گفت و شنود
دست خالي!
گیر دادن سربازجو شریعت نداری به رفسنجانی وریشخندکردنش که چرا انتقاد به
مدافعان تحریم ها ومخالفان برجام کرده است؟
گفت: آقاي هاشمي در ديدار تعدادي از اعضاي خانه کارگر گفته است؛
کساني که قبلاتحريم ها را نعمت خدا مي دانستند، تلاش مي کنند آن را برگردانند!
گفتم: اشاره نکردند که چه کساني تحريم ها را نعمت خدا مي دانستند؟!
گفت: احتمالاهمان که در يک قرارداد نفتي ميليون ها دلار رشوه گرفته بود و در تماس با فلان ضدانقلاب فراري که نوارش هم موجود است از او خواسته بود با وزارت خزانه داري آمريکا تماس بگيرد و از آنها بخواهد که تحريم ها، عليه ايران را افزايش بدهند.
گفتم: او که از نزديکان خود آقاي هاشمي است.
گفت: شايد هم منظورش فتنه گراني است که روزنامه آمريکايي لس آنجلس تايمز در مهرماه 89 فاش کرده بود که به اوباما نامه نوشته و خواستار تحريم هاي فلج کننده عليه ايران شده بودند.
گفتم: آنها هم که از هم حزبي هاي خود آقاي هاشمي هستند.
گفت: بايد به بعضي ها گفت؛ وقتي براي اينهمه مشکلي که براي مردم آفريده ايد جوابي نداريد، ديگر چرا فرافکني مي کنيد؟
گفتم: چه عرض کنم؟! طلبکاري نزد بدهکار رفته و طلب خود را مطالبه کرد، و بدهکار به جاي پرداخت بدهي خود، شروع به ناسزا گفتن کرد. طلبکار گفت؛ اگر طلبم را نمي دهي ديگر چرا فحش مي دهي؟ و بدهکار گفت؛ مي خواستم حالاکه تا اينجا آمده اي، دست خالي برنگردي!
گفتم: اشاره نکردند که چه کساني تحريم ها را نعمت خدا مي دانستند؟!
گفت: احتمالاهمان که در يک قرارداد نفتي ميليون ها دلار رشوه گرفته بود و در تماس با فلان ضدانقلاب فراري که نوارش هم موجود است از او خواسته بود با وزارت خزانه داري آمريکا تماس بگيرد و از آنها بخواهد که تحريم ها، عليه ايران را افزايش بدهند.
گفتم: او که از نزديکان خود آقاي هاشمي است.
گفت: شايد هم منظورش فتنه گراني است که روزنامه آمريکايي لس آنجلس تايمز در مهرماه 89 فاش کرده بود که به اوباما نامه نوشته و خواستار تحريم هاي فلج کننده عليه ايران شده بودند.
گفتم: آنها هم که از هم حزبي هاي خود آقاي هاشمي هستند.
گفت: بايد به بعضي ها گفت؛ وقتي براي اينهمه مشکلي که براي مردم آفريده ايد جوابي نداريد، ديگر چرا فرافکني مي کنيد؟
گفتم: چه عرض کنم؟! طلبکاري نزد بدهکار رفته و طلب خود را مطالبه کرد، و بدهکار به جاي پرداخت بدهي خود، شروع به ناسزا گفتن کرد. طلبکار گفت؛ اگر طلبم را نمي دهي ديگر چرا فحش مي دهي؟ و بدهکار گفت؛ مي خواستم حالاکه تا اينجا آمده اي، دست خالي برنگردي!