گزیده خبرهای 5 خرداد -95 قسمت -3

گزیده خبرهای 5 خرداد -95 قسمت -3
 آزادي محکوم به قصاص
    اهواز- خبرگزاري فارس: مدير زندان سپيدار اهواز گفت: يک نفر از مددجويان اين زندان به نام «محمود.ع» پس از 7 سال تحمل حبس با اخذ رضايت از اولياي دم از زندان آزاد و به آغوش خانواده خود بازگشت.     مجيد ظاهري افزود: اين مددجو به قصاص نفس محکوم شده بود که با پيگيري هاي مديريت زندان، مددکاران، ريش سفيدان، مقامات قضايي و پرداخت يک ميليارد و 80 ميليون ريال توسط يک موسسه خيريه از زندان آزاد شد.
پيوند باند نفوذي در بيت منتظري با شبكه صهيونيستي آشكارتر شد
پنج نفر از حاميان فتنه سبز که اغلب از کشور متواري اند از ملاقات عضو مرکزيت کارگزاران با يکي از سران گروهک صهيونيستي بهائيت حمايت کردند.    محسن کديور ( که متهم به مزدوري براي موساد است) در کنار حسن يوسفي اشکوري، حسن فرشيان، عبدالعلي بازرگان و صديقه وسمقي با تحريف صورت مسئله اين شبکه «اصالتا انگليسي-صهيونيستي و کارگزار اصلي مديريت رژيم پهلوي» مدعي شده اند بهائيت يک عقيده ديني است و عقيده ديني نمي تواند مبناي مجرميت يا معصيت ديني باشد. آنها همچنين اقدام فائزه هاشمي را انساني، اخلاقي و ديني توصيف کرده اند.
    
با عنايت به حضور نزديک کديور و برخي اعضاي نهضت آزادي گروهک ملي-مذهبي در باند مهدي هاشمي معدوم و بيت آقاي منتظري، به نظر مي رسد از اين پس بايد نگاه دقيق تري به نفوذ نيابتي و واسطه بهائيت در بيت منتظري داشت.
    
اين پنج نفر همچنين مدعي رواداري با دگرانديشان شده اند بدون اينکه به سوابق جنايت هاي گسترده بهائيت به ويژه در سده اخير و به واسطه حضور در مراکز امنيتي و نظامي رژيم پهلوي اشاره کنند. آنها همچنين فتاوي منتظري در حمايت از حقوق بهائيان را راهگشا خواندند.
خبر ويژه 
روايت همكار فراري نشريات زنجيره اي از ماموريت فائزه هاشمي
همکار فراري نشريات زنجيره اي که هم اکنون با بي بي سي و راديو فردا همکاري مي کند مي گويد ماموريت فائزه هاشمي شکستن خطوط قرمز است.    احسان مهرابي در وبسايت راديو زمانه به ملاقات فائزه هاشمي با فريبا کمال آبادي (از سران شبکه صهيونيستي بهائيت) اشاره کرد و نوشت: فائزه هاشمي ديگر اميدي به حضور در سمت هاي رسمي ندارد و ماموريت خود را همچنان شکستن خطوط قرمز مي داند.    وي مي افزايد: فائزه هاشمي به هنگام بازداشت کرباسچي شهردار وقت تهران در دفاع از وي سخنراني کرد. همچنين انتشار پيامي از سوي فرح پهلوي در روزنامه زن مورد اعتراض واقع شد.    يادآور مي شود پيش از اين نيک آهنگ کوثر (از دوستان سابق مهدي هاشمي) به نقل از مهدي هاشمي نوشت که نقش حاميان من و فائزه و ديگران تقسيم شده و هر کدام وظيفه اي (در فتنه 88) داريم.    مهرابي همکار نشريات زنجيره اي اعتماد ملي، همبستگي و فرهيختگان بود و مدتي هم در سايت شوراي اطلاع رساني دولت اصلاحات فعاليت مي کرد.
سرمايه گذاري جرج سوروس از كودتاهاي مخملي تا تبليغ برجام!
سرمايه گذار صهيونيست انقلاب هاي مخملين، از حاميان اصلي تبليغ توافق هسته اي بود.
    
بر اساس گزارش هاي منتشره جديد صندوق پلاگ شيرز (Ploughshares Fund) که براي تبليغ و ترويج توافق هسته اي از برخي انديشکده هاي آمريکايي حمايت مالي مي کرد، با بودجه «جرج سوروس» اداره مي شود.
    
تارنماي آمريکايي بريتبارت به گزارش شنبه گذشته خبرگزاري آسوشيتدپرس اشاره کرد که بر اساس آن انجمن کنترل تسليحات موسسه بروکينگز و شوراي آتلانتيک، انديشکده هايي هستند که براي نوشتن تحليل هاي مربوط به ايران و مسائل مرتبط، پول دريافت کردند. براساس اين گزارش صندوق پلاگ شيرز که حامي مالي انديشکده هاي ياد شده است، از «موسسه جامعه باز» جرج سوروس تامين مالي مي شود.
    
بنياد بافت، بنياد فورد، بنياد تايدز، بنياد راکفلر، صندوق برادران راکفلر و شرکت کارنگي نيويورک از ديگر حاميان مالي صندوق مذکور هستند.
    
بنيانگذار بنياد تايدز نيز جرج سوروس است.
    
بر اساس اين گزارش، در ميان ديگر شخصيت هاي حقوقي که از صندوق پلاگ شيرز کمک مالي دريافت کرده اند، موسسه مطالعات سياسي است که حامي کاهش شديد بودجه نظامي آمريکاست.
    
گروه بين المللي بحران نيز در حمايت مالي اين صندوق قراردارد که «مفتخر» است سوروس در ميان اعضاي هيئت مديره آن حضور دارد.
جبهه ورشكسته اصلاح طلبان 11 گونه عافيت طلب دارد!
روزنامه اجاره اي اعتماد در اقدامي قابل تامل هم مقاله محمدرضا تاجيک درباره «اصلاح طلبان عافيت طلب» را منتشر کرد تا از رياست عارف دفاع کند و هم مقاله غلامحسين کرباسچي که مي گويد نبايد انتخابات رياست مجلس را حيثيتي کرد به نحوي که پيروزي لاريجاني و شکست عارف، به منزله شکست اصلاح طلبان تلقي شود.
    
محمدرضا تاجيک (مشاور در دولت اصلاحات) مي نويسد: عافيت طلبان سياسي امروز جريان اصلاح طلبي بر چند نوعند: نخست، آناني که در هر شرايطي از اين استعداد و امکان برخوردارند که اصلاح طلبي را در پاي قدرت طلبي خود ذبح کنند.
    
دوم، کساني که مي گويند براي اينکه توزيع امر محسوس در عرصه سياست را دگرگون کنيم بايد بر طريق و طريقت عافيت طلبان شويم و نرمش و چرخشي تاکتيکي پيشه کنيم.
    
سوم، آناني که مي گويند «اگر مي خواهي پوستت را حفظ کني بايد پوست بيندازي». مي گويند اين پوست گفتماني و هويتي و حيثيتي که امروز مي اندازيم و در پوست رقيب مي شويم، در واقع، براي حفظ همان پوست هويتي- گفتماني اصيل است.
    
چهارم، آناني که مي گويند براي گرفتار نامدن در دام رقيب بايد اساساً ترک رقيب بودگي و دگربودگي کنيم. اينان بر اين استدلالند که دگربودگي و دگرماندگي ما موجب راديکاليزه شدن رقيب و تشديد رابطه آنتاگونيستي اش باجريان اصلاح طلبي مي شود.
    
پنجم، کساني که از نوعي تمهيد و تدبير آينده با ما سخن مي گويند و مي گويند آنچه امروز مي کنيم بلاگردان آنچه در راه است خواهد شد. پيشنهاد مشخص اينان «اجاره موقت- يک ساله قدرت و رياست» در شرايط سخت و سنگين پيشاروي است.
    
ششم، آناني که مي گويند «بگذاريد خودمان را جا کنيم، ببينيد چه ها مي کنيم
    
هفتم، کساني که تصميم و تدبير در بيرون از صحن مجلس را عقلايي تر از درون صحن مجلس مي دانند.
    
هشتم، آناني که بر نوعي توزيع قدرت اصرار مي ورزند و مي گويند بايد با اين توزيع قدرت هم ما راضي، هم آنها راضي و گور پدر ناراضي.
    
نهم، کساني که بر اين نظرند که در شرايط حساس و پيچيده کنوني «کارآمد غيرمقبول» ترجيح دارد بر مقبول غيرکارآمد».
    
دهم، آناني که عالمانه يادآور مي شوند که لوگوس (زبان) و اتوس (مرام و منش و روش) اصلاح طلبي خودي سازي دگر است. در شرايط کنوني که مجالي تاريخي براي بروز و ظهور آن لوگوس و اين اتوس فراهم شده، نبايد به مرام و منش ديگر درآييم و خود نافي و عدوي خود شويم.
    
يازدهم، کساني که بر اين نظرند که بازي قدرت و سياست پيچيده تر از آن است که اجازه دهد آن موج (هفت اسفند) که برخاست به مقصود نشيند. لذا براي اجتناب از بازي با حاصل جمع جبري صفر، بايد به بازي با حاصل جمع جبري غير صفر (برد- برد) تن دهيم.
    
تاجيک تصريح مي کند، عافيت طلبان بر اين باورند؛ «چو دستي نتاني گزيدن ببوس، که با غالبان چاره زرق است و لوس»، لذا بر اين طريق و طريقت عقل ابزاري بر اين شعارند که: «از روي ناعلاجي به گربه بگو خانباجي». «سيمرغ وار چو نتوان کرد قصد قاف، چون صعوه فرد باش و ميفراز بال و پر»، «اگر زمانه بر گرگي دهد زمامش را، بر او بهر سلامت سلام بايد کرد». عافيت طلبان همان هايي هستند که پشت و روشان معلوم نيست. پيش رو خاله اند و پشت سر چاله. دو دستماله مي رقصند. هر جا آش است، فراشند.
    
روزنامه کاسبکار اعتماد در همان صفحه اول خود و در کنار مقاله تاجيک، متني را از کرباسچي (دبير کل کارگزاران) گذاشت که مي گويد: نبايد قضيه رياست مجلس داغ و حيثيتي شود.
    
کرباسچي به ايلنا هم گفته بود: نبايد ماجراي رقابت بر سر رياست مجلس تاجايي پيش برود که به يک وزن کشي سياسي برسد و نبايد به گونه اي بر اين موضوع تمرکز کنيم که اگر لاريجاني راي آورد بگوييم اصلاحات شکست خورده است.
خبر ويژه 
تحريف چندباره تعبير امام(ره) از سوي جريان نفاق جديد
عضو مرکزيت يک حزب فعال در فتنه 88 جمله امام خميني(ره) درباره هاشمي را تحريف کرد. اين چندمين بار است که حاميان فتنه تعبير امام در ماجراي ترور آقاي هاشمي راتحريف مي کنند.    رسول منتجب نيا عضو مرکزيت حزب اعتماد ملي (حزبي که در سقوط کروبي نقش داشت) با تاکيد بر ضرورت رئيس شدن هاشمي در خبرگان گفته است: شخصيت آيت الله هاشمي و جايگاه ايشان قابل مقايسه با ساير شخصيت ها نيست تنها هاشمي است امام درباره وي فرمود «نهضت زنده است تا هاشمي زنده است»(!)    اين ادعا در حالي است که حضرت امام پس از ماجراي ترور آقاي هاشمي توسط گروهک منافين فرمودند «هاشمي زنده است چون نهضت زنده است». (صحيفه امام، جلد 7، صفحه 495).    در حقيقت حضرت امام با ذکاوت و نگرشي عميق و اصولي، حيات هاشمي و قبيل او را متوقف به حيات انقلاب اسلامي کرده اند اما تحريف گران مي کوشند حيات انقلاب اسلامي را متوقف به هر نوع مشي هاشمي کنند. تعبير امام(ره) تاسي به تعبير حضرت امير(ع) مي باشد مبني بر اينکه بايد اشخاص را با حق و باطل سنجيد و نه اينکه اشخاص را- و لو پس از لغزش و انحرافشان - ملاک حق و باطل قرار داد.    جالب اينکه عاملان ترور آقاي هاشمي در دهه 60 همين امروز از سوي فائزه هاشمي به عنوان «دوستان خوب سازمان مجاهدين خلقي» معرفي مي شوند و اين در حالي است که سازمان منافقين به موازات برخي احزاب نظير کارگزاران در فتنه و آشوب براندازانه سال 88 نقش آفرين بود. در همين فتنه بود که شعار انتخابات بهانه است- اصل نظام نشانه است» سر داده شد و آشوبگران خواستار حذف اسلام از جمهوي اسلامي شدند.    تحريف مداوم امام و خط نوراني و انقلابي آن حضرت از اصول ثابت در خط مشي جريان نفاق جديد به شمار مي رود.