گزیده ها قسمت سوم 10 دی - 95
در حالی که بسیاری گمان میکردند پرونده جنجالی ایمیلهای هیلاری کلینتون مختومه شده است، با حکم قاضی دیوان استیناف آمریکا بار دیگر تحولات جدیدی در این پرونده ایجاد میشود.
به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه خبری پولتیکو، دیوان استیناف فدرال آمریکا با صدور حکمی دولت فدرال را به پیگیری حقوقی هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات انتخابات آمریکا برای بازیابی تعداد بیشتری ایمیل از سرور شخصی او مربوط به دورانی که کلینتون در وزارت خارجه آمریکا بود، ملزم کرد.
طبق گفته این هیات متشکل از سه قاضی، یک قاضی دادگاه که پیشتر این پرونده را "مساله قابل تردید" خوانده بود، مرتکب "اشتباه" شده است، آن هم پس از آنکه وزارت خارجه آمریکا و افبیآی دهها هزار مورد از ایمیلهای کلینتون را به دنبال تحقیقات کیفری دریافت کرد.
این دادگاه بنا به درخواست گروهی موسوم به "سازمان دیدهبان قضایی و گروه اقدام" تشکیل شد. آنها از وزیر خارجه کنونی آمریکا و رئیس آرشیو ملی آمریکا خواسته بودند که اگر امکان یافتن تعداد بیشتری از ایمیلهای کلینتون وجود دارد، این مساله را بررسی کنند.
آنها تاکید داشتند که بدانند آیا اقدامات کافی برای یافتن ایمیلهای پاک شده کلینتون انجام شده است یا خیر.
دیوان استیناف فدرال آمریکا اعلام کرد، اینکه وزارت خارجه از کلینتون و افبیآی درخواست کپی ایمیلهای کلینتون را بکند، لزوما به این معنا نیست که آنها هر کاری لازم بوده برای پیگیری پیامهای گمشده انجام دادهاند.
این دیوان روز سهشنبه با ملغی کردن حکم دادگاه پیشین، گفت که دو آژانس دولتی مذکور باید اقدامات بیشتری را در راستای بازیابی ایمیلها انجام دهند. این رویه تحولات قانونی جدیدی را در جنجال ایمیلی وزیر امور خارجه سابق آمریکا ایجاد میکند.
کلینتون بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ وزیر خارجه آمریکا بود و در مارس ۲۰۱۵ فاش شد که او در دوران تصدی این سمت از سرور شخصی خودش برای برقراری ارتباطات رسمی استفاده میکرده و از دستور استفاده از حساب کاربری وزارت خارجه امتناع کرده است. او در جریان تحقیقات، بیش از ۵۵ هزارر ایمیل را تحویل مقامهای آمریکا داد اما حدود ۳۰ هزار ایمیل خودش را به بهانه اینکه شخصی هستند و ارتباطی با این پرونده ندارند، منتشر نکرد.
به گزارش ایسنا به نقل از پایگاه خبری پولتیکو، دیوان استیناف فدرال آمریکا با صدور حکمی دولت فدرال را به پیگیری حقوقی هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات انتخابات آمریکا برای بازیابی تعداد بیشتری ایمیل از سرور شخصی او مربوط به دورانی که کلینتون در وزارت خارجه آمریکا بود، ملزم کرد.
طبق گفته این هیات متشکل از سه قاضی، یک قاضی دادگاه که پیشتر این پرونده را "مساله قابل تردید" خوانده بود، مرتکب "اشتباه" شده است، آن هم پس از آنکه وزارت خارجه آمریکا و افبیآی دهها هزار مورد از ایمیلهای کلینتون را به دنبال تحقیقات کیفری دریافت کرد.
این دادگاه بنا به درخواست گروهی موسوم به "سازمان دیدهبان قضایی و گروه اقدام" تشکیل شد. آنها از وزیر خارجه کنونی آمریکا و رئیس آرشیو ملی آمریکا خواسته بودند که اگر امکان یافتن تعداد بیشتری از ایمیلهای کلینتون وجود دارد، این مساله را بررسی کنند.
آنها تاکید داشتند که بدانند آیا اقدامات کافی برای یافتن ایمیلهای پاک شده کلینتون انجام شده است یا خیر.
دیوان استیناف فدرال آمریکا اعلام کرد، اینکه وزارت خارجه از کلینتون و افبیآی درخواست کپی ایمیلهای کلینتون را بکند، لزوما به این معنا نیست که آنها هر کاری لازم بوده برای پیگیری پیامهای گمشده انجام دادهاند.
این دیوان روز سهشنبه با ملغی کردن حکم دادگاه پیشین، گفت که دو آژانس دولتی مذکور باید اقدامات بیشتری را در راستای بازیابی ایمیلها انجام دهند. این رویه تحولات قانونی جدیدی را در جنجال ایمیلی وزیر امور خارجه سابق آمریکا ایجاد میکند.
کلینتون بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ وزیر خارجه آمریکا بود و در مارس ۲۰۱۵ فاش شد که او در دوران تصدی این سمت از سرور شخصی خودش برای برقراری ارتباطات رسمی استفاده میکرده و از دستور استفاده از حساب کاربری وزارت خارجه امتناع کرده است. او در جریان تحقیقات، بیش از ۵۵ هزارر ایمیل را تحویل مقامهای آمریکا داد اما حدود ۳۰ هزار ایمیل خودش را به بهانه اینکه شخصی هستند و ارتباطی با این پرونده ندارند، منتشر نکرد.
یک استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی به تحلیل نامه اصغر فرهادی به ریس جمهور درباره پدیده گورخوابی پرداخت.
متن یادداشت حمیدرضا جلائی پور که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، به شرح زیر است:
چرا میتوان از عمل اصغر فرهادی در نامه به رئیس جمهور دفاع کرد؟
وقتی فرهادی برای توجه به رنج اجتنابپذیر «گورخوابها» به رئیسجمهور نامه نوشت، عدهای از تحلیلگران در گروههای تلگرامی طرح کردند که در نامهی او یک نوع «پاپولیسم خفیف» میبینند، چون او در نامهاش به عنوان یک هنرمند متعهد از یک طرف از دردهای اجتماعی گفته بود و از طرفی «بازیهای انتخاباتی» را دست انداخته بود. من اتفاقا بر خلاف این ارزیابی در اقدام دردمندانهی فرهادی، یک گرایش به «مردمگرایی مثبت» را میبینم که به نظرم متفاوت از مردمانگیزی و پاپولیسم به معنای منفیاش است. برای آشنایی با دفاعیه من از «مردمگرایی مثبت» باید حوصله کنید و یازده فراز زیر را بخوانید.
۱ - ابتدا توجه به یک ایضاح مفهومی بد نیست
پس از خیزش ترامپ در آمریکا دوباره ادبیات نظری پاپولیسم را (بهعنوان یک جریان فکری و عملی که مردم را - به جای «حزب» یا «طبقه خاص» یا «دولت» - در مرکز سیاست مدرن میخواهد) مرور کردم. خصوصا گونههای تجربی آن را دنبال کردم. در این یادداشت تلگرامی جمعبندی خود را از این مرور نظری خدمتتان ارائه میدهم. «پاپولیسم» یا «مردمخواهی» حداقل دو گونه است: یکی «مردمگرایی مثبت» و دیگری «مردمانگیزی منفی و مخرب».
۲- ویژگیهای مردمگرایی مثبت (یا مردمگرایی دموکراتیک)
در این مردمخواهی فعالان سیاسی و اجتماعی در خطابشان به مردم فقط مشکلات و مصالح یک طبقه از مردم را مورد توجه قرار نمیدهند، بلکه توجه دارند که مردم به گروهی خاص قابل فروکاهش نیستند و متشکل از گروههای اجتماعی متکثراند و همهی مردم نیاز به نماینده دارند.
در این مردمخواهی فعالان سیاسی و اجتماعی با یک گروه سیاسی یا ایدئولوژی یا برنامه رقیب «مخالفت» میکنند. این مخالفت به شیوههای مدنی و در قالب گفتوگو و رقابت و حتی مشاجره به هویتسازی در میان هواداران کمک میکند ولی به «بازی مرگ و حیات» و حذف و خشونت کشیده نمیشود.
در این مردمخواهی همیشه یک ایده مرکزی که در آینده باید تحقق یابد تبلیغ میشود (مثل ایده همزیستی مدنی و حکمرانی دموکراتیک همه اقشار مردم).
در این مردمخواهی فعالان «یک برنامه خاص و محدود» را دنبال نمیکنند، بلکه «موضوعات و اهداف بلند و گسترده»ی را دنبال می کنند. ( به همین دلیل مردمگراها از سوی «نخبهگرایان» به پاپولیسم به معنای منفی و مردمانگیزانه آن متهم میشوند).
این مردمخواهی از وضع موجود و برنامههای رقیب انتقاد میکند ولی جهتگیری اصلی انتقادیاش ایجابی است و روی راهکارهایی تکیه میکند که رفع عملی مشکلات مردم را هدف قرار داده است.
در این مردمگرایی هم به تغییرات تدریجی و هم به تغییرات ساختاری توجه میشود.
طرحهای سیاسی این مردمگرایی قابل دفاع عقلانی و مورد تایید کارشناسان کارآزموده است ولی فعالان سیاسی و اجتماعی کوشش میکنند این طرحها به زبانی ساده و در قالبی که شور و عاطفه بیانگیزد بیان شود.
۳- ویژگیهای مردمانگیزی منفی (یا مردمگرایی افراطی)
در این مردمخواهی فعالان سیاسی و اجتماعی مدعیاند که «خواست حقیقی و اصیل مردم» را کشف کردهاند و خطاب به مردم میگویند «این نخبگان بوروکرات» که دغدغه وطن ندارند دشمن واقعی مردم هستند.
در این مردمخواهی فعالان سیاسی مخالف سیاسی و ایدئولوژیک خود را دشمن حیاتی و ناموسی خود معرفی میکنند. و به جای «نقد» رقیب در پی نفی و حذف او هستند.
در این مردمخواهی مردمانگیزانه یک ایده مرکزی برای جذب افکار و بسیج احساسات مردم وجود دارد ولی این ایده مرکزی «ایجابی و برای ساختن فردای جامعه» نیست، بلکه بیشتر سلبی است و محورش «دشمنی» است که باید نابود شود تا جامعه سعادت را بازبیابد.
در این نوع مردمخواهی فعالان سیاسی به جای تاکید بر برنامههای متنوع و عینی و قابل اجرا روی یک راه حل جادوییگونهی مشخص (مثلا پول نفت را به همه میدهیم) تکیه میکنند و وقتی هم عملی نشد اغلب به ناسیونالیسم افراطی قومی یا ملی یا مذهبی متوسل میشوند.
در این مردمانگیزی انتقاد اوج میگیرد و به «فحاشی» علیه رقیب منجر میشود. و امور حاشیهای رقیب به وسیلهای تبلیغاتی برای «حذف» او و دیونماییاش تبدیل میشود.
در این مردمانگیزی وعدهی تغییرات عظیم و سریع داده میشود و در جامعه به دنبال ایجاد فضای کاذب انقلابی هستند که در عمل سرابی بیش نیست.
در این مردمانگیزی طرحهای اجرایی به صورت ساده و راه حلهای جادوییای که مورد تایید کارشناسان نیست مطرح میشود (مثل طرح مدیریت جهانی در دوره مهرورزی)، بدون اینکه به مردم توضیح داده شود که چگونه این طرحها قابل اجرا است.
۴- روند «مردمگرایی» از خصیصههای جهان مدرن است
شایسته است توجه داشته باشیم که یکی از خصیصههای جهان مدرن (چه در جوامع غربی و چه در جوامع شرقی) همین روند «مردمگرایی» در مرکز سیاست است. پویایی و تغییرات جوامع امروزی (از جمله جامعه ایران) را نمیتوان «فقط» با عملکرد سازمانها، نهادهای مدنی، احزاب و دولتها توضیح داد، بلکه «مردمگرایی» (در هر دو نوع مثبت و منفیاش) از مهمترین عناصر سیاست مدرن است.
۵- مردمگرایی و پاپولیسم
پاپولیسم از یک طرف مروج دموکراسی است، زیرا به مشارکت مردم دامن میزند و از طرف دیگر مخل دموکراسی است زیرا در دموکراسیها برای تحقق «وعدههایی که به مردم داده شده» به بوروکراسی کارآمد نیاز داریم. به بیان دیگر تحقق وعدهها بدون تقویت بوروکراسی (که مورد انتقاد پاپولیستها است) ممکن نیست. در اینجا قصد ندارم تعارض پاپولیسم و دموکراسی را یکسره حل کنم ولی سخنم این است که این پاپولیسم منفی است که «مخل» دموکراسی و بوروکراسی است و پاپولیسم مثبت اتفاقا تقویتکننده و «مروج» دموکراسی است.
۶- مردمگرایی مثبت و منفی در تاریخ ایران
در تاریخ معاصر ایران هر دو گونهی مثبت و منفی مردمگرایی پرمصداق است. به نظر من جریان مصدق، جریان امام خمینی (ره) در شکلگیری انقلاب (و مهندس موسوی در دوره جنگ)، جریان اصلاحات و خاتمی از نمونههای مردمگرایی مثبت و صادق (و مشوق دموکراسی) در تاریخ معاصر ایران هستند. و نمونه مردمانگیزی حزب توده در دهه ۱۳۲۰ از اولین و نمونه احمدینژاد در دوره مهرورزی از آخرین نمونههای منفی و مخرب پاپولیسم در ایران بودهه است. ( همچنین جریان اوباما در ۲۰۰۸ در آمریکا و برآمدن جرمی کوربین در حزب کارگر انگلستان در سه سال گذشته از نمونههای مردمگرایی مثبت وو جریان ترامپ در ۲۰۱۶ یک نمونه مردمانگیزی منفی و مخرب بوده است.
۷- پرهیز از غلتیدن در «وادی سیاست نخبهگرا»
در چارچوب توضیحات این نوشته میتوان بدون شرمندگی به اصلاحطلبان توصیه کرد که مردمگرایی مثبت را همچون دوره اصلاحات (البته با یک برنامه مبتنی بر عدالت اجتماعی دموکراتیک که بحث درباره آن فرصت دیگری را میطلبد) ادامه دهند و به «وادی سیاست نخبهگرا» در نغلتند. اصلاحات و دموکراسی در ایران بدون حمایت و حضور مردمی به مطالبهای فانتزی و بیخاصیت تبدیل خواهد شد.
۸- لحن و زبان مردمگرایانه روحانی
همچنین در چارچوب همین نوشته میتوان ضمن حمایت از دولت روحانی این را نکته را متذکر شد که لحن و زبان خود روحانی خوشبختانه مردمگرایانه و مثبت است ولی تیم تبلیغاتی روحانی و اکثر وزرایش البته زبان مردمگرای مثبت و نافذی ندارند (اگرچه خوشبختانه لحن مردمانگیزانه و مخرب نیز ندارند).
۹- لحن و اقدام مردمگرایانهی فرهادی
باز با این توضیحات میتوان گفت لحن و اقدام فرهادی در نامهاش به روحانی (در همدردی با گورخوابان) یک اقدام مردمگرایانهی مثبت است. چه اشکالی دارد در جامعهای که نهادهای مدنی و سیاسیاش چندان کارآمد نیستند و مهار میشوند، یک هنرمند مردمآشنا درد مردم را خطاب به رئیس جمهور با مردم در میان بگذارد.
۱۰- ضرورت توجه به «خصیصه مردمگرایی» در جامعه شناسی
بیتوجهی به «خصیصه مردمگرایی» در تحلیل اوضاع جامعه تحلیلگر را نخبهگرا و «مردمکور» میکند و ما را از «جامعهشناسی مردممدار» به «جامعهشناسی آرشیوی و بیخاصیت» تبدیل میکند. همچنین این بیتوجهی به مردمگرایی حرکتهای دموکراتیک در ایران را از گرمای حمایتهای مردمی محروم میکند. خلاصهی کلام اینکه بدون شرمندگی میتوان از مردمگرایی مثبت دفاع کرد و به وادی مخرب مردمانگیزی نیفتاد.
وقتی فرهادی برای توجه به رنج اجتنابپذیر «گورخوابها» به رئیسجمهور نامه نوشت، عدهای از تحلیلگران در گروههای تلگرامی طرح کردند که در نامهی او یک نوع «پاپولیسم خفیف» میبینند، چون او در نامهاش به عنوان یک هنرمند متعهد از یک طرف از دردهای اجتماعی گفته بود و از طرفی «بازیهای انتخاباتی» را دست انداخته بود. من اتفاقا بر خلاف این ارزیابی در اقدام دردمندانهی فرهادی، یک گرایش به «مردمگرایی مثبت» را میبینم که به نظرم متفاوت از مردمانگیزی و پاپولیسم به معنای منفیاش است. برای آشنایی با دفاعیه من از «مردمگرایی مثبت» باید حوصله کنید و یازده فراز زیر را بخوانید.
۱ - ابتدا توجه به یک ایضاح مفهومی بد نیست
پس از خیزش ترامپ در آمریکا دوباره ادبیات نظری پاپولیسم را (بهعنوان یک جریان فکری و عملی که مردم را - به جای «حزب» یا «طبقه خاص» یا «دولت» - در مرکز سیاست مدرن میخواهد) مرور کردم. خصوصا گونههای تجربی آن را دنبال کردم. در این یادداشت تلگرامی جمعبندی خود را از این مرور نظری خدمتتان ارائه میدهم. «پاپولیسم» یا «مردمخواهی» حداقل دو گونه است: یکی «مردمگرایی مثبت» و دیگری «مردمانگیزی منفی و مخرب».
۲- ویژگیهای مردمگرایی مثبت (یا مردمگرایی دموکراتیک)
در این مردمخواهی فعالان سیاسی و اجتماعی در خطابشان به مردم فقط مشکلات و مصالح یک طبقه از مردم را مورد توجه قرار نمیدهند، بلکه توجه دارند که مردم به گروهی خاص قابل فروکاهش نیستند و متشکل از گروههای اجتماعی متکثراند و همهی مردم نیاز به نماینده دارند.
در این مردمخواهی فعالان سیاسی و اجتماعی با یک گروه سیاسی یا ایدئولوژی یا برنامه رقیب «مخالفت» میکنند. این مخالفت به شیوههای مدنی و در قالب گفتوگو و رقابت و حتی مشاجره به هویتسازی در میان هواداران کمک میکند ولی به «بازی مرگ و حیات» و حذف و خشونت کشیده نمیشود.
در این مردمخواهی همیشه یک ایده مرکزی که در آینده باید تحقق یابد تبلیغ میشود (مثل ایده همزیستی مدنی و حکمرانی دموکراتیک همه اقشار مردم).
در این مردمخواهی فعالان «یک برنامه خاص و محدود» را دنبال نمیکنند، بلکه «موضوعات و اهداف بلند و گسترده»ی را دنبال می کنند. ( به همین دلیل مردمگراها از سوی «نخبهگرایان» به پاپولیسم به معنای منفی و مردمانگیزانه آن متهم میشوند).
این مردمخواهی از وضع موجود و برنامههای رقیب انتقاد میکند ولی جهتگیری اصلی انتقادیاش ایجابی است و روی راهکارهایی تکیه میکند که رفع عملی مشکلات مردم را هدف قرار داده است.
در این مردمگرایی هم به تغییرات تدریجی و هم به تغییرات ساختاری توجه میشود.
طرحهای سیاسی این مردمگرایی قابل دفاع عقلانی و مورد تایید کارشناسان کارآزموده است ولی فعالان سیاسی و اجتماعی کوشش میکنند این طرحها به زبانی ساده و در قالبی که شور و عاطفه بیانگیزد بیان شود.
۳- ویژگیهای مردمانگیزی منفی (یا مردمگرایی افراطی)
در این مردمخواهی فعالان سیاسی و اجتماعی مدعیاند که «خواست حقیقی و اصیل مردم» را کشف کردهاند و خطاب به مردم میگویند «این نخبگان بوروکرات» که دغدغه وطن ندارند دشمن واقعی مردم هستند.
در این مردمخواهی فعالان سیاسی مخالف سیاسی و ایدئولوژیک خود را دشمن حیاتی و ناموسی خود معرفی میکنند. و به جای «نقد» رقیب در پی نفی و حذف او هستند.
در این مردمخواهی مردمانگیزانه یک ایده مرکزی برای جذب افکار و بسیج احساسات مردم وجود دارد ولی این ایده مرکزی «ایجابی و برای ساختن فردای جامعه» نیست، بلکه بیشتر سلبی است و محورش «دشمنی» است که باید نابود شود تا جامعه سعادت را بازبیابد.
در این نوع مردمخواهی فعالان سیاسی به جای تاکید بر برنامههای متنوع و عینی و قابل اجرا روی یک راه حل جادوییگونهی مشخص (مثلا پول نفت را به همه میدهیم) تکیه میکنند و وقتی هم عملی نشد اغلب به ناسیونالیسم افراطی قومی یا ملی یا مذهبی متوسل میشوند.
در این مردمانگیزی انتقاد اوج میگیرد و به «فحاشی» علیه رقیب منجر میشود. و امور حاشیهای رقیب به وسیلهای تبلیغاتی برای «حذف» او و دیونماییاش تبدیل میشود.
در این مردمانگیزی وعدهی تغییرات عظیم و سریع داده میشود و در جامعه به دنبال ایجاد فضای کاذب انقلابی هستند که در عمل سرابی بیش نیست.
در این مردمانگیزی طرحهای اجرایی به صورت ساده و راه حلهای جادوییای که مورد تایید کارشناسان نیست مطرح میشود (مثل طرح مدیریت جهانی در دوره مهرورزی)، بدون اینکه به مردم توضیح داده شود که چگونه این طرحها قابل اجرا است.
۴- روند «مردمگرایی» از خصیصههای جهان مدرن است
شایسته است توجه داشته باشیم که یکی از خصیصههای جهان مدرن (چه در جوامع غربی و چه در جوامع شرقی) همین روند «مردمگرایی» در مرکز سیاست است. پویایی و تغییرات جوامع امروزی (از جمله جامعه ایران) را نمیتوان «فقط» با عملکرد سازمانها، نهادهای مدنی، احزاب و دولتها توضیح داد، بلکه «مردمگرایی» (در هر دو نوع مثبت و منفیاش) از مهمترین عناصر سیاست مدرن است.
۵- مردمگرایی و پاپولیسم
پاپولیسم از یک طرف مروج دموکراسی است، زیرا به مشارکت مردم دامن میزند و از طرف دیگر مخل دموکراسی است زیرا در دموکراسیها برای تحقق «وعدههایی که به مردم داده شده» به بوروکراسی کارآمد نیاز داریم. به بیان دیگر تحقق وعدهها بدون تقویت بوروکراسی (که مورد انتقاد پاپولیستها است) ممکن نیست. در اینجا قصد ندارم تعارض پاپولیسم و دموکراسی را یکسره حل کنم ولی سخنم این است که این پاپولیسم منفی است که «مخل» دموکراسی و بوروکراسی است و پاپولیسم مثبت اتفاقا تقویتکننده و «مروج» دموکراسی است.
۶- مردمگرایی مثبت و منفی در تاریخ ایران
در تاریخ معاصر ایران هر دو گونهی مثبت و منفی مردمگرایی پرمصداق است. به نظر من جریان مصدق، جریان امام خمینی (ره) در شکلگیری انقلاب (و مهندس موسوی در دوره جنگ)، جریان اصلاحات و خاتمی از نمونههای مردمگرایی مثبت و صادق (و مشوق دموکراسی) در تاریخ معاصر ایران هستند. و نمونه مردمانگیزی حزب توده در دهه ۱۳۲۰ از اولین و نمونه احمدینژاد در دوره مهرورزی از آخرین نمونههای منفی و مخرب پاپولیسم در ایران بودهه است. ( همچنین جریان اوباما در ۲۰۰۸ در آمریکا و برآمدن جرمی کوربین در حزب کارگر انگلستان در سه سال گذشته از نمونههای مردمگرایی مثبت وو جریان ترامپ در ۲۰۱۶ یک نمونه مردمانگیزی منفی و مخرب بوده است.
۷- پرهیز از غلتیدن در «وادی سیاست نخبهگرا»
در چارچوب توضیحات این نوشته میتوان بدون شرمندگی به اصلاحطلبان توصیه کرد که مردمگرایی مثبت را همچون دوره اصلاحات (البته با یک برنامه مبتنی بر عدالت اجتماعی دموکراتیک که بحث درباره آن فرصت دیگری را میطلبد) ادامه دهند و به «وادی سیاست نخبهگرا» در نغلتند. اصلاحات و دموکراسی در ایران بدون حمایت و حضور مردمی به مطالبهای فانتزی و بیخاصیت تبدیل خواهد شد.
۸- لحن و زبان مردمگرایانه روحانی
همچنین در چارچوب همین نوشته میتوان ضمن حمایت از دولت روحانی این را نکته را متذکر شد که لحن و زبان خود روحانی خوشبختانه مردمگرایانه و مثبت است ولی تیم تبلیغاتی روحانی و اکثر وزرایش البته زبان مردمگرای مثبت و نافذی ندارند (اگرچه خوشبختانه لحن مردمانگیزانه و مخرب نیز ندارند).
۹- لحن و اقدام مردمگرایانهی فرهادی
باز با این توضیحات میتوان گفت لحن و اقدام فرهادی در نامهاش به روحانی (در همدردی با گورخوابان) یک اقدام مردمگرایانهی مثبت است. چه اشکالی دارد در جامعهای که نهادهای مدنی و سیاسیاش چندان کارآمد نیستند و مهار میشوند، یک هنرمند مردمآشنا درد مردم را خطاب به رئیس جمهور با مردم در میان بگذارد.
۱۰- ضرورت توجه به «خصیصه مردمگرایی» در جامعه شناسی
بیتوجهی به «خصیصه مردمگرایی» در تحلیل اوضاع جامعه تحلیلگر را نخبهگرا و «مردمکور» میکند و ما را از «جامعهشناسی مردممدار» به «جامعهشناسی آرشیوی و بیخاصیت» تبدیل میکند. همچنین این بیتوجهی به مردمگرایی حرکتهای دموکراتیک در ایران را از گرمای حمایتهای مردمی محروم میکند. خلاصهی کلام اینکه بدون شرمندگی میتوان از مردمگرایی مثبت دفاع کرد و به وادی مخرب مردمانگیزی نیفتاد.
نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی با اشاره به روند مذاکرات هستهای گفت: ما به تمام تعهدات خود در برجام عمل کردیم اما آیا بهانههای آمریکا برطرف شد؟
به گزارش ایسنا، سعید جلیلی امشب در مسجد علیابنابیطالب (ع) خیابان ابوذر تهران اظهار کرد:در ابتدای مذاکرات گفتند اگر به دشمن بهانه ندهیم مشکلات حل میشود. باید بهانهها را بگیریم و لبخند زده و معامله کنیم که نتیجه این شد که ما به تعهدات خود عمل کردیم اما آیا بهانههای آمریکا برطرف شد؟
وی افزود: در یک سال گذشته 81 طرح و بیانیه به کنگره آمریکا رفت و 7 مورد هم در کنگره تصویب شد. فتنه این است که ملت در مسیر حرکت خود دچار تردید شود که البته امروز این تردیدها برطرف شده و همه اذعان میکنند که در دشمنی آمریکا شک نداریم. خدا را شکر.ولی ما چه هزینهای در این مسیر دادیم؟اگر غبار فتنه شکل نمیگرفت ما بدون هزینه به این نتیجه میرسیدیم.
جلیلی با بیان اینکه دشمن با استفاده از شیوههای مختلف دنبال ایجاد تردید در ملت است گفت: فتنه اینجاست که حق و باطل در هم آمیخته و تردید ایجاد شود. در این شرایط کسانی موفق میشوند که اهل دقت و شناخت باشند و بر سختی فتنه صبر کنند تا غبار فتنه کنار برود.
دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی افزود: دشمن میبیند مقاومت و پیشرفت میکند و الهامبخش شده است. آنها میبینند مدل جدیدی از حکومت به نام مردمسالاری دینی شکل گرفته که با شاخص تمسک به ولایت از فتنهها عبور میکند. دشمن با همه توان خود میخواهد مانع این الگو شود بنابراین از زبان چهرههای موجه در ملت تردید ایجاد میکند. در سال 88 حرفهایی از چهرههای در تهران شنیده شد و دستگاه رسانه دشمن با تبلیغ این اظهارات دنبال مقابله با نظام بود.
وی راهحل مقابله با فتنه را نزدیک کردن مردم به حقیقت دانست و اظهار کرد: باید ما غبارهای باطل را کنار بزنیم تا حق مشخص شود. در 9 دی ملت پی به حقیقت برد.
جلیلی افزود:با این وجود ملت همچنان باید هوشیار بوده و مراقب فتنههای جدید دشمن باشد. فتنه جدید غبارآلود کردن تواناییهای ملت است. دشمن میخواهد هزینههای توانمندیهای ملت را زیاد و دستاوردهای آن را اندک نشان دهد.
وی با بیان اینکه توجیه رفتارهای دشمن پذیرفتن رفتار غلط و خصمانه دشمن و ناامید کردن مردم از آینده روشن از فتنههای دشمن است،گفت: هرجا موفقیتی به دست آمده به دلیل نزدیک شدن به تفکر انقلابی بوده است. فتنه این است که عدهای در داخل با رسانههای بیگانه همراه شدهاند و مردم را از تفکر انقلابی میترسانند که اگر این تفکر بیاید جنگ میشود در حالی که همین تفکر انقلابی مانع جنگ شد و امنیت کشور را تأمین کرد. امروز این امنیت واقعی است نه اینکه روی کاغذ باشد و ما نگران بدعهدی طرف مقابل باشیم. فتنه این است که تفکر انقلابی را بپوشانیم و مردم را از آن بترسانیم.
وی با اشاره به اینکه در دوران تحریمها پیشرفتهای بزرگی در کشور انجام شده است گفت: فتنه این است که منتظر باشیم که شرکتهای سرمایهگذاری خارجی به کشور بیایند.
جلیلی در بخش دیگری از اظهارات خود گفت: چرا میگوییم کسانی که حقوق نجومی گرفتهاند ذخیره نظام هستند؟ نگرانی از کارتنخوابها وقتی حقیقی است که با حقوق نجومی و املاک نجومی هم برخورد شود. شرمساری برای کارتنخوابها باید با شرمساری از حقوقهای نجومی همراه باشد.
دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی همچنین تصریح کرد: من در سال 92 گفتم چرا هفتاد هزار میلیارد تومان معوقه بانکی داریم که 11 هزار میلیارد تومان آن دست 21 نفر است. اکنون معاون اول رئیسجمهور میگوید متأسفیم که 100 هزار میلیارد تومان معوقه داریم یعنی این معوقات بیشتر شده است. از سویی تسهیلات بانکی فقط به 20 درصد مردم تعلق گرفته است.
جلیلی همچنین خاطرنشان کرد: فتنه این است که موضوعات اصلی با موضوعات فرعی پوشانده شود و گفته شود چرا فلانجا کنسرتی برگزار نمیشود. آیا کنسرت موضوع جامعه است یا کرسنت.
وی در پایان تأکید کرد: نمیشود کسانی در برجهای میلیاردی بنشینند و برای مبارزه با فقر و فساد برنامه بدهند.
محمد باقر قالیباف شهردار تهران در یادداشت انتقادی درباره گورخوابی در قبرستانهای اطراف شهریار آورده است:
گزارش دیروز درباره بیخانمانهایی که در گورستان اطراف شهریار میخوابند، آنقدر تلخ و گزنده بود که فکر و ذهن هر هم وطنی را به خودش مشغول میکند.
مردم ما حق دارند که مسوولان خود را در این زمینه بازخواست کنند و مسوولان باید شرمگین وجود چنین حقایقی در جامعه باشند.
مسوولان باید این آسیبها و معضلات را از نزدیک ببینند و با آنها زندگی و برای آنها چاره اندیشی کنند نه آنکه بعد از انتشار وسیع در فضای مجازی از نامه یک هنرمند از آن فجایع مانند گورخوابی مطلع شوند.
همه دولتها درباره این زخم کهنه نقش دارند اما قطعا این معضلات محصول نوع نگاه سرمایهداری و اشرافی در اداره کشور و جامعه است گورخوابی بخش عریان و عیان این معضلات است و این مدل مدیریت کشور آسیبها و معضلات پنهانی نیز به همراه خود دارد که ضربات کاری تری بر پیکره این نظام وارد میکند.
سوء استفاده از درد مردم در دعواهای سیاسی ظلم است اما سخن نگفتن و ریشهیابی نکردن این معضلات هم صرفا با بهانه برچسب سیاسی زدن ظلم دیگری ست.
با همه توان تلاش کنیم تا مردم داری را جایگزین سرمایهداری کنیم.
گزارش دیروز درباره بیخانمانهایی که در گورستان اطراف شهریار میخوابند، آنقدر تلخ و گزنده بود که فکر و ذهن هر هم وطنی را به خودش مشغول میکند.
مردم ما حق دارند که مسوولان خود را در این زمینه بازخواست کنند و مسوولان باید شرمگین وجود چنین حقایقی در جامعه باشند.
مسوولان باید این آسیبها و معضلات را از نزدیک ببینند و با آنها زندگی و برای آنها چاره اندیشی کنند نه آنکه بعد از انتشار وسیع در فضای مجازی از نامه یک هنرمند از آن فجایع مانند گورخوابی مطلع شوند.
همه دولتها درباره این زخم کهنه نقش دارند اما قطعا این معضلات محصول نوع نگاه سرمایهداری و اشرافی در اداره کشور و جامعه است گورخوابی بخش عریان و عیان این معضلات است و این مدل مدیریت کشور آسیبها و معضلات پنهانی نیز به همراه خود دارد که ضربات کاری تری بر پیکره این نظام وارد میکند.
سوء استفاده از درد مردم در دعواهای سیاسی ظلم است اما سخن نگفتن و ریشهیابی نکردن این معضلات هم صرفا با بهانه برچسب سیاسی زدن ظلم دیگری ست.
با همه توان تلاش کنیم تا مردم داری را جایگزین سرمایهداری کنیم.