گزیده ها قسمت چهارم – 9 بهمن -95
دو سال از پلاسکو کوچکتر است. حال سالخوردهای را دارد که در مراسم تدفین رفیق دیرین شرکت کرده و در ذهنش مدام این جمله میچرخد:«بعدی تویی...» میشود این را در چهرهاش خواند؛ نگرانی.
به گزارش ایران، حال این روزهای «آلومینیوم». ساختمان 52 ساله خیابان جمهوری؛ قبل ازدحام همیشگی پل حافظ. گمشده میان ساختمانهای کوتاه و بلند خاکستری، باران خورده، دوده گرفته. سنی از همهشان گذشته؛ سالخوردگان خیابان جمهوری.
ورودی تاریک ساختمان 13 طبقه، دو راه را پیش رو میگذارد. سمت راست، 3 آسانسور که شما را به طبقات میرساند و سمت چپ، حیاط مسقف که تک درختی در مرکز آن دیده میشود و تنهاش از سقف توری رد شده است. مغازههای کوچک، دور تا دور حیاط ردیف شدهاند و همینطور در طبقه بالایی که تراس باریکی دارد.
در مجموع 800 واحد تجاری و هزاران مشتری و بازدیدکننده در روز. راه رسیدن به طبقه دوم حیاط، پلکانی باریک است. برای رسیدن به باقی طبقات ساختمان که از زیر سقف توری نمایانند، باید از آسانسور استفاده کرد؛ گرچه تمام آسانسورها سالم نیست و گاهی باید به ناچار سراغ پلکان قدیمی رفت. این تصویر را به خاطر بسپارید. مانند حوضهای پلاسکو که دیگر فقط تصویری است حک شده در قاب دوربین و دریچه ذهن.
آلومینیوم پارسال آتش گرفت. حریق ساعت 5 و 14 دقیقه صبح روز جمعه سوم مهرماه گزارش و در ساعت 8 و 40 دقیقه صبح مهار شد. خوشبختانه این حادثه هیچ مصدومی نداشت که با توجه به تعطیل بودن برج، جای تعجب ندارد. حادثه اما خبر نمیکند. این بار ممکن است وسط یک روز شلوغ کاری سر برسد. نخستین بویی که هنگام ورود به مغازههای ساختمان آلومینیوم به مشام میرسد، بوی نفت و دود است. کسبه برای گرم کردن محل کسبشان از بخاریهای نفتی یا برقی استفاده میکنند: «پارسال که آتشسوزی شد، از صدا و سیما آمدند. جای اینکه از کسبه گزارش تهیه کنند از دلارفروشهای دم در درباره ساختمان پرسیده بودند. این به خاطر مدیریت ضعیف است.» این را پسر جوانی که پشت دخل ساعت فروشی ایستاده میگوید؛ برندهای قدیمی، نوستالژیک، مانند حال و هوای خود ساختمان. میگوید: «مدیریت خیلی ضعیف است. با اوستا صحبت کنید. او بهتر میداند.»
اسدالله توکلی، 40 سال است در آلومینیوم کاسب است: «همین الان که مشکل خاصی نیست. اما به هرحال این ساختمان قدیمی است. من از لحاظ امنیتی داخل مغازهام را میتوانم پوشش دهم اما فضای داخل ساختمان که در اختیار من نیست. کل این مجموعه همین مشکل را دارند. مالک، بنیاد مستضعفان است و ما همه سرقفلی داریم. در مورد تجهیزات اطفای حریق هر مغازه به طور شخصی اقدام میکند و به خاطر همین هم تجهیزات ضعیف است. هرکس با توجه به وسع خود، تجهیزات خریداری میکند. بعضیها هم اصلاً ندارند. ما بیمه هستیم اما تعداد زیادی نیستند که بیمه دارند.»
میگویند بارها در مورد ایمنی به کسبه ساختمان پلاسکو اخطار داده بودند. توکلی میگویند: «اصلاً اینطور نیست که بیایند و به تک تک کسبه اخطار بدهند. در مورد ایمنی اگر بخواهند اخطار بدهند، مستقیم به ما نمیگویند. به مدیریت اعلام میکنند و ما خبردار نمیشویم. ما که در مورد اخطار چیزی نشنیدهایم. اگر هم اخطار داده باشند، رئیس هیأت مدیره به ما نمیگوید. البته ما هرکاری که بخواهیم بکنیم، باید مالک را در جریان بگذاریم. برای هرگونه بازسازی داخل مغازهها باید از بنیاد مجوز بگیریم و حق مجوز هم از ما دریافت میکنند.»
عبدالله توکلی، از دیگر کاسبهای آلومینیوم است. میپرسم بعد از حادثه پلاسکو، شما نگران نیستید؟ میگوید: «کم نه! ممکن است این اتفاق اینجا بیفتد یا هرجای دیگری. طبیعی است که خیلی ناراحت هستیم. چه فرقی میکند؛ ما یا پلاسکوییها؟ پارسال که اینجا آتش گرفت، یکی از واحدهای خود ما هم در طبقه پنجم سوخت و کلی خسارت دیدیم همهاش هم به خاطر سهلانگاری یکی از کسبه که باعث حریق شد. آتشسوزی از طبقه چهارم شروع شد و بالا رفت و کلی خسارت زد. بعد از آن اتفاق در حد یک هفته تا 10 روز توجهها به این ساختمان و ایمنی آن جلب شد اما بعد همه فراموش کردند. اینجا پر از مواد قابل اشتعال است. مغازههای اینجا اکثراً کارهای تعمیرات انجام میدهند. تعمیرات جاروبرقی و وسایل دیگر که همه از مواد و وسایل قابل سوختن استفاده میکنند.»
میپرسم میتوانم از همین جا به طبقههای بالا بروم؟ به روبهرو اشاره میکند و میگوید: «میتوانید از آسانسور بروید بالا اما همه آسانسورها سالم نیست. فرسودگی آسانسورها، مشکلی است که همیشه با آن مواجهیم. این ساختمان یکی دو سال کوچکتر از پلاسکو است. به هرحال فرسوده است.»
راه پله باریک را میگیرم تا به طبقه دوم برسم. تراس باریک با نرده کوتاه، فضای جلوی مغازههاست. راه عبور، باریکتر از آن است که به نظر میآمد؛ به دلیل وجود وسایل ریز و درشت گوشه و کنار آن. عباس قره موسی، مغازه تعمیرات ساعت دارد. او هم 40 سالی میشود که در آلومینیوم کسب و کار میکند. بیمه نیست. میگوید: «اینجا 90 درصد بیمه نیستند. امنیت ساختمان خیلی پایین است. البته این ساختمان بتون است. پلاسکو تیرآهن بود. بتون دو برابر تیرآهن عمر مفید دارد.»
انگار که مطلب مهمی یادش افتاده باشد، به بالای سرش اشاره میکند و میگوید: «اینجا را نگاه کنید. سقف مغازه من سوراخ شده. هزار بار به بنیاد اعلام کردهام. میگویند به ما ربطی ندارد، خودتان درست کنید. در صورتی که مالک باید تعمیرات را انجام دهد. زورشان زیاد است. ما حریفشان نمیشویم. تمام تعمیرات به عهده خودمان است. تازه باید مجوز هم بگیریم اگر بخواهیم کاری بکنیم.» سوراخ سقف، بیشتر به دریچهای میمانَد که به شکل مشهودی خودنمایی میکند. قسمتی از آن را با نایلون سفید پوشاندهاند که البته در پنهان کردن شکاف به آن بزرگی، کاملاً ناموفق است. کاسب سپیدموی ساختمان آلومینیوم از ترس کسبه میگوید و نگرانیشان: «از وقتی این اتفاق افتاده، ما دائم ترس داریم. دیروز برق رفت، همه بیرون دویدند و وحشت کرده بودند. از آن روز تا حالا ما اصلاً کاسبی نکردهایم. هیچ کس دیگر این طرفها نمیآید.»
بیشتر کسبه آلومینیوم سنی ازشان گذشته؛ با ساختمان پیر شدهاند. مالک مغازه تعمیرات جاروبرقی در طبقه سوم، مردی است هفتاد و چند ساله. میگوید: «این ساختمان قرص قرص است. 200 سال هم عمر میکند. اگر شهرداری و صاحب ملک بیایند و به وضعیت رسیدگی کنند حالا حالاها دوام میآورد و مشکلی برایش پیش نمیآید. باید بازسازی شود و امنیتش را تأمین کنند. آقای قالیباف بیاید اینجا را ببیند. سر خیابان موتورآب هم هست؛ 20 تا شیلنگ اگر توی پارکینگ بگذارند، هیچ مشکلی پیش نمیآید. پارسال که اینجا آتش گرفت نیم ساعته آتش را خاموش کردند. از طبقه سوم چهارم شروع شد و تا طبقه نهم رفت. صبح زود اتفاق افتاد. اگر تجهیزات اطفای حریق باشد، مشکلی پیش نمیآید. چند وقت پیش مغازه کناریمان آتش گرفت و گالن بنزین هم کنارش بود. من کاری که کردم این بود که سریع گالن را برداشتم. بعد هم کپسول آوردند و آتش را خاموش کردند؛ به همین راحتی. من بیمه نیستم. ما چیزی نداریم. من 10 میلیون تومان جنس دارم که بیمه چیزی نمیدهد. اگر مغازه و سرقفلی را بیمه میدهند حاضریم بیمه کنیم.»
قاسم مینایی هم تعمیراتی جارو برقی و سایر وسایل برقی دارد؛ مواد پلاستیکی که همهشان قابل اشتعال است. جوانتر از باقی کاسبهاست: «حدود یک ماه است که بیمه هستم. آنهایی که مغازه را بیمه کردهاند، همهشان تازه بیمه کردهاند. این ساختمان با پلاسکو خیلی فرق میکند. زلزله را تحمل میکند. ما 20 سال است اینجاییم. تا حالا که مشکلی نبوده. امیدوارم هیچ مشکلی هم پیش نیاید.»
غروب خیابان جمهوری غم گرفته است. حال این روزهای بعد از حادثه. چشمهای مات. صورتهای گرفته. بعد از حادثه پلاسکو، چشمها به باقی ساختمانهای قدیمی است؛ سالخوردگان تهران. همچون بیمارانی رو به احتضار. اندیشناک در مراسم تدفین یار دیرین. بعدی، تویی...
به گزارش ایران، حال این روزهای «آلومینیوم». ساختمان 52 ساله خیابان جمهوری؛ قبل ازدحام همیشگی پل حافظ. گمشده میان ساختمانهای کوتاه و بلند خاکستری، باران خورده، دوده گرفته. سنی از همهشان گذشته؛ سالخوردگان خیابان جمهوری.
ورودی تاریک ساختمان 13 طبقه، دو راه را پیش رو میگذارد. سمت راست، 3 آسانسور که شما را به طبقات میرساند و سمت چپ، حیاط مسقف که تک درختی در مرکز آن دیده میشود و تنهاش از سقف توری رد شده است. مغازههای کوچک، دور تا دور حیاط ردیف شدهاند و همینطور در طبقه بالایی که تراس باریکی دارد.
در مجموع 800 واحد تجاری و هزاران مشتری و بازدیدکننده در روز. راه رسیدن به طبقه دوم حیاط، پلکانی باریک است. برای رسیدن به باقی طبقات ساختمان که از زیر سقف توری نمایانند، باید از آسانسور استفاده کرد؛ گرچه تمام آسانسورها سالم نیست و گاهی باید به ناچار سراغ پلکان قدیمی رفت. این تصویر را به خاطر بسپارید. مانند حوضهای پلاسکو که دیگر فقط تصویری است حک شده در قاب دوربین و دریچه ذهن.
آلومینیوم پارسال آتش گرفت. حریق ساعت 5 و 14 دقیقه صبح روز جمعه سوم مهرماه گزارش و در ساعت 8 و 40 دقیقه صبح مهار شد. خوشبختانه این حادثه هیچ مصدومی نداشت که با توجه به تعطیل بودن برج، جای تعجب ندارد. حادثه اما خبر نمیکند. این بار ممکن است وسط یک روز شلوغ کاری سر برسد. نخستین بویی که هنگام ورود به مغازههای ساختمان آلومینیوم به مشام میرسد، بوی نفت و دود است. کسبه برای گرم کردن محل کسبشان از بخاریهای نفتی یا برقی استفاده میکنند: «پارسال که آتشسوزی شد، از صدا و سیما آمدند. جای اینکه از کسبه گزارش تهیه کنند از دلارفروشهای دم در درباره ساختمان پرسیده بودند. این به خاطر مدیریت ضعیف است.» این را پسر جوانی که پشت دخل ساعت فروشی ایستاده میگوید؛ برندهای قدیمی، نوستالژیک، مانند حال و هوای خود ساختمان. میگوید: «مدیریت خیلی ضعیف است. با اوستا صحبت کنید. او بهتر میداند.»
اسدالله توکلی، 40 سال است در آلومینیوم کاسب است: «همین الان که مشکل خاصی نیست. اما به هرحال این ساختمان قدیمی است. من از لحاظ امنیتی داخل مغازهام را میتوانم پوشش دهم اما فضای داخل ساختمان که در اختیار من نیست. کل این مجموعه همین مشکل را دارند. مالک، بنیاد مستضعفان است و ما همه سرقفلی داریم. در مورد تجهیزات اطفای حریق هر مغازه به طور شخصی اقدام میکند و به خاطر همین هم تجهیزات ضعیف است. هرکس با توجه به وسع خود، تجهیزات خریداری میکند. بعضیها هم اصلاً ندارند. ما بیمه هستیم اما تعداد زیادی نیستند که بیمه دارند.»
میگویند بارها در مورد ایمنی به کسبه ساختمان پلاسکو اخطار داده بودند. توکلی میگویند: «اصلاً اینطور نیست که بیایند و به تک تک کسبه اخطار بدهند. در مورد ایمنی اگر بخواهند اخطار بدهند، مستقیم به ما نمیگویند. به مدیریت اعلام میکنند و ما خبردار نمیشویم. ما که در مورد اخطار چیزی نشنیدهایم. اگر هم اخطار داده باشند، رئیس هیأت مدیره به ما نمیگوید. البته ما هرکاری که بخواهیم بکنیم، باید مالک را در جریان بگذاریم. برای هرگونه بازسازی داخل مغازهها باید از بنیاد مجوز بگیریم و حق مجوز هم از ما دریافت میکنند.»
عبدالله توکلی، از دیگر کاسبهای آلومینیوم است. میپرسم بعد از حادثه پلاسکو، شما نگران نیستید؟ میگوید: «کم نه! ممکن است این اتفاق اینجا بیفتد یا هرجای دیگری. طبیعی است که خیلی ناراحت هستیم. چه فرقی میکند؛ ما یا پلاسکوییها؟ پارسال که اینجا آتش گرفت، یکی از واحدهای خود ما هم در طبقه پنجم سوخت و کلی خسارت دیدیم همهاش هم به خاطر سهلانگاری یکی از کسبه که باعث حریق شد. آتشسوزی از طبقه چهارم شروع شد و بالا رفت و کلی خسارت زد. بعد از آن اتفاق در حد یک هفته تا 10 روز توجهها به این ساختمان و ایمنی آن جلب شد اما بعد همه فراموش کردند. اینجا پر از مواد قابل اشتعال است. مغازههای اینجا اکثراً کارهای تعمیرات انجام میدهند. تعمیرات جاروبرقی و وسایل دیگر که همه از مواد و وسایل قابل سوختن استفاده میکنند.»
میپرسم میتوانم از همین جا به طبقههای بالا بروم؟ به روبهرو اشاره میکند و میگوید: «میتوانید از آسانسور بروید بالا اما همه آسانسورها سالم نیست. فرسودگی آسانسورها، مشکلی است که همیشه با آن مواجهیم. این ساختمان یکی دو سال کوچکتر از پلاسکو است. به هرحال فرسوده است.»
راه پله باریک را میگیرم تا به طبقه دوم برسم. تراس باریک با نرده کوتاه، فضای جلوی مغازههاست. راه عبور، باریکتر از آن است که به نظر میآمد؛ به دلیل وجود وسایل ریز و درشت گوشه و کنار آن. عباس قره موسی، مغازه تعمیرات ساعت دارد. او هم 40 سالی میشود که در آلومینیوم کسب و کار میکند. بیمه نیست. میگوید: «اینجا 90 درصد بیمه نیستند. امنیت ساختمان خیلی پایین است. البته این ساختمان بتون است. پلاسکو تیرآهن بود. بتون دو برابر تیرآهن عمر مفید دارد.»
انگار که مطلب مهمی یادش افتاده باشد، به بالای سرش اشاره میکند و میگوید: «اینجا را نگاه کنید. سقف مغازه من سوراخ شده. هزار بار به بنیاد اعلام کردهام. میگویند به ما ربطی ندارد، خودتان درست کنید. در صورتی که مالک باید تعمیرات را انجام دهد. زورشان زیاد است. ما حریفشان نمیشویم. تمام تعمیرات به عهده خودمان است. تازه باید مجوز هم بگیریم اگر بخواهیم کاری بکنیم.» سوراخ سقف، بیشتر به دریچهای میمانَد که به شکل مشهودی خودنمایی میکند. قسمتی از آن را با نایلون سفید پوشاندهاند که البته در پنهان کردن شکاف به آن بزرگی، کاملاً ناموفق است. کاسب سپیدموی ساختمان آلومینیوم از ترس کسبه میگوید و نگرانیشان: «از وقتی این اتفاق افتاده، ما دائم ترس داریم. دیروز برق رفت، همه بیرون دویدند و وحشت کرده بودند. از آن روز تا حالا ما اصلاً کاسبی نکردهایم. هیچ کس دیگر این طرفها نمیآید.»
بیشتر کسبه آلومینیوم سنی ازشان گذشته؛ با ساختمان پیر شدهاند. مالک مغازه تعمیرات جاروبرقی در طبقه سوم، مردی است هفتاد و چند ساله. میگوید: «این ساختمان قرص قرص است. 200 سال هم عمر میکند. اگر شهرداری و صاحب ملک بیایند و به وضعیت رسیدگی کنند حالا حالاها دوام میآورد و مشکلی برایش پیش نمیآید. باید بازسازی شود و امنیتش را تأمین کنند. آقای قالیباف بیاید اینجا را ببیند. سر خیابان موتورآب هم هست؛ 20 تا شیلنگ اگر توی پارکینگ بگذارند، هیچ مشکلی پیش نمیآید. پارسال که اینجا آتش گرفت نیم ساعته آتش را خاموش کردند. از طبقه سوم چهارم شروع شد و تا طبقه نهم رفت. صبح زود اتفاق افتاد. اگر تجهیزات اطفای حریق باشد، مشکلی پیش نمیآید. چند وقت پیش مغازه کناریمان آتش گرفت و گالن بنزین هم کنارش بود. من کاری که کردم این بود که سریع گالن را برداشتم. بعد هم کپسول آوردند و آتش را خاموش کردند؛ به همین راحتی. من بیمه نیستم. ما چیزی نداریم. من 10 میلیون تومان جنس دارم که بیمه چیزی نمیدهد. اگر مغازه و سرقفلی را بیمه میدهند حاضریم بیمه کنیم.»
قاسم مینایی هم تعمیراتی جارو برقی و سایر وسایل برقی دارد؛ مواد پلاستیکی که همهشان قابل اشتعال است. جوانتر از باقی کاسبهاست: «حدود یک ماه است که بیمه هستم. آنهایی که مغازه را بیمه کردهاند، همهشان تازه بیمه کردهاند. این ساختمان با پلاسکو خیلی فرق میکند. زلزله را تحمل میکند. ما 20 سال است اینجاییم. تا حالا که مشکلی نبوده. امیدوارم هیچ مشکلی هم پیش نیاید.»
غروب خیابان جمهوری غم گرفته است. حال این روزهای بعد از حادثه. چشمهای مات. صورتهای گرفته. بعد از حادثه پلاسکو، چشمها به باقی ساختمانهای قدیمی است؛ سالخوردگان تهران. همچون بیمارانی رو به احتضار. اندیشناک در مراسم تدفین یار دیرین. بعدی، تویی...
«متاسفانه عدهای از دوستان و افراد نزدیک هم، گوشی و دوربین همراهشان داشتند و عکسهای آیتالله را منتشر کردند.»
به گزارش روزنامه تماشاگران امروز، «با وجود این که حرفهای زنندهای در مورد مرگ آیتا... منتشر شد و انتشار تصویر ایشان پاسخی به ادعاها و برای ساکت کردن منتقدان بوده، اما انتشار این تصویر بازتابهای متفاوتی پیدا کرد. شنیدیم حتی خانواده آیتالله هاشمی هم از این که تصویر پیکر ایشان به این شکل در فضای مجازی دیده شد، دلخورند و از انتشار آن گله دارند.
به همین دلیل با عماد هاشمی، نوه آیتا... چند کلامی در این باره همصحبت شدیم. عماد که در مراسم بزرگداشت پدربزرگ حاضر بود، چنین پاسخ داد:
آقا عماد، خانواده لزومی میدیدند که پاسخ صحبتهای ناروا را بدهند و تصویر پیکر حاجآقا را منتشر کنند؟
نه. واقعا نیازی هم به پاسخگویی نبود. آقا یاسر هم این کار را نکردهاند. یک نفر از طرف ایشان تصویر را منتشر کردهاند.
یعنی شما نمیخواستید پاسخی بدهید؟
خانواده در زمان حیات حاج آقا وقتی به خودشان یا فرزندانشان هم توهین میشد، ترجیح میدادند پاسخ ندهند. الان هم از طرف آقا یاسر این تصویر را منتشر کردهاند و خودشان این کار را نکردهاند.
شاید انتشار تصویر هم کار خوشایندی نباشد.
بله. کار درستی نبوده. متاسفانه عدهای از دوستان و افراد نزدیک هم، گوشی و دوربین همراهشان داشتند و عکسهای ایشان را منتشر کردند.
به گزارش روزنامه تماشاگران امروز، «با وجود این که حرفهای زنندهای در مورد مرگ آیتا... منتشر شد و انتشار تصویر ایشان پاسخی به ادعاها و برای ساکت کردن منتقدان بوده، اما انتشار این تصویر بازتابهای متفاوتی پیدا کرد. شنیدیم حتی خانواده آیتالله هاشمی هم از این که تصویر پیکر ایشان به این شکل در فضای مجازی دیده شد، دلخورند و از انتشار آن گله دارند.
به همین دلیل با عماد هاشمی، نوه آیتا... چند کلامی در این باره همصحبت شدیم. عماد که در مراسم بزرگداشت پدربزرگ حاضر بود، چنین پاسخ داد:
آقا عماد، خانواده لزومی میدیدند که پاسخ صحبتهای ناروا را بدهند و تصویر پیکر حاجآقا را منتشر کنند؟
نه. واقعا نیازی هم به پاسخگویی نبود. آقا یاسر هم این کار را نکردهاند. یک نفر از طرف ایشان تصویر را منتشر کردهاند.
یعنی شما نمیخواستید پاسخی بدهید؟
خانواده در زمان حیات حاج آقا وقتی به خودشان یا فرزندانشان هم توهین میشد، ترجیح میدادند پاسخ ندهند. الان هم از طرف آقا یاسر این تصویر را منتشر کردهاند و خودشان این کار را نکردهاند.
شاید انتشار تصویر هم کار خوشایندی نباشد.
بله. کار درستی نبوده. متاسفانه عدهای از دوستان و افراد نزدیک هم، گوشی و دوربین همراهشان داشتند و عکسهای ایشان را منتشر کردند.
صلاحیت حجتالاسلام سیدحسن خمینی و عبدالله جاسبی برای عضویت در هیئتامنای دانشگاه آزاد تایید شد.
به گزارش تسنیم، در پی انتصاب علیاکبر ولایتی به عنوان رئیس هیئت موسس دانشگاه آزاد از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، اولین جلسه هیئت موسس در دوره جدید هفته گذشته برگزار شد.
در این جلسه، علیاکبر ولایتی رئیس هیئت موسس دانشگاه آزاد با اکثریت آرای اعضا به عضویت هیئتامنای این دانشگاه هم منصوب شد.
همچنین در این جلسه، صلاحیت علیاکبر ولایتی، حجتالاسلام سیدحسن خمینی و عبدالله جاسبی به عنوان نمایندگان هیئت موسس دانشگاه آزاد در هیئت امنا تایید شد و این 3 عضو رسما برای یک دوره عضو هیئتامنای دانشگاه آزاد شدند.
عبدالله جاسبی عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد در این خصوص ضمن تایید این خبر، گفت: بنده و آقای سیدحسن خمینی عضو هیئتامنا بودیم و دکتر ولایتی هم اضافه شدند.
وی افزود: بنده و آقای سیدحسن خمینی در این جلسه مجدداً به عنوان نمایندگان هیئت موسس دانشگاه آزاد در هیئتامنا تایید شدیم.
به گزارش تسنیم، در پی انتصاب علیاکبر ولایتی به عنوان رئیس هیئت موسس دانشگاه آزاد از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی، اولین جلسه هیئت موسس در دوره جدید هفته گذشته برگزار شد.
در این جلسه، علیاکبر ولایتی رئیس هیئت موسس دانشگاه آزاد با اکثریت آرای اعضا به عضویت هیئتامنای این دانشگاه هم منصوب شد.
همچنین در این جلسه، صلاحیت علیاکبر ولایتی، حجتالاسلام سیدحسن خمینی و عبدالله جاسبی به عنوان نمایندگان هیئت موسس دانشگاه آزاد در هیئت امنا تایید شد و این 3 عضو رسما برای یک دوره عضو هیئتامنای دانشگاه آزاد شدند.
عبدالله جاسبی عضو هیئت موسس دانشگاه آزاد در این خصوص ضمن تایید این خبر، گفت: بنده و آقای سیدحسن خمینی عضو هیئتامنا بودیم و دکتر ولایتی هم اضافه شدند.
وی افزود: بنده و آقای سیدحسن خمینی در این جلسه مجدداً به عنوان نمایندگان هیئت موسس دانشگاه آزاد در هیئتامنا تایید شدیم.
روزنامه شهروند در گزارشی به پدیده ریزگردها و مشکلات ناشی از آن پرداخت و نوشت: ریزگردها به شهرهای اهواز، دشت آزادگان، آبادان خرمشهر، ماهشهر، هندیجان و بستان هجوم بردند. ریزگردها از صبح جمعه به جان آسمان اهواز افتادهاند؛ این بار اما نه مثل همیشه. غباری که مدیرکل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی گفت که با جریان شدید هوا از عراق راهی استان خوزستان خواهد شد و طبق گفته مدیر کل هواشناسی استان، هیچ کانون خارجی در بروز آن نقش نداشت.
در ادامه این گزارش می خوانیم: این غبار از هر سویی که آمد، باعث شد گرد و غبار شهر به شهر به اهواز، دشت آزادگان، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان و بستان هجوم بیاورد. در این میان اما غبار آسمان اهواز از همه جا شدیدتر بود؛ چنان که غلظت آن به ٦٠ برابر حد مجاز رسید، طوفان شدید برق بعضی مناطق را قطع کرد و سه پرواز فرودگاهی هم به خاطر غلظت لغو شد و حتی نمازجمعه اهواز که از ١٣ سال پیش با وجود آمدن گردوغبار به قوت خود باقی بود، این بار به خاطر وخامت اوضاع هوا اقامه نشد.
وزیدن طوفان با سرعت ٦٠ کیلومتر در ساعت، غبارها را به هوا برد و آسمان را به رنگ قهوهای درآورد تا جایی که بارش باران هم حریف غبار غلیظ نشد. این اتفاق در حالی افتاد که مدیرکل پیشبینی و هشدار سازمان هواشناسی پیش از این در روز پنجشنبه، از احتمال وقوع گردوخاک در جنوب کشور خبر داده بود. او با افزایش سرعت وزش باد در کشور عراق در روز پنجشنبه، از پیش بینی وقوع گرد و خاک و انتقال آن به بخشهایی از جنوب غرب و غرب کشور و همچنین وزش باد شدید در برخی نقاط جنوب غرب، جنوب و مرکز نوار شرقی کشور صحبت کرده بود. درنهایت از صبح دیروز وزش باد اگر چه آلایندهها را از استان بیرون کرد اما طبق پیشبینیها گردوغبار را با خود آورد و احتمالا تا شنبه برقرار خواهد بود.
بر اساس گفته احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان در طول دو ساعت میزان گردوخاک هوا از زیر ١٠٠میکروگرم به بیش از ١٠هزار میکروگرم رسید؛ وضعیتی که پیشبینی شد تا پایان شب به اتمام برسد. وزش طوفان شدید با سرعت ٦٠ کیلومتر در ساعت از ساعت هشت صبح شروع شد و گردوخاک را به هوای اهواز کشاند؛ اوج این گردوغبار بین ساعت ١٠ تا ١١ پیشازظهر بود و در این ساعت میزان گردوخاک از ١٠٠ به ١٠ هزار میکروگرم رسید؛ یعنی٦٠ برابر حد استاندارد.
لاهیجانزاده جزییات این جریان هوا و گردوغبار را اینطور توضیح داد: «این وضعیت عمدتا در شهر اهواز حاکم بود و هوای بسیاری از شهرهای استان خوزستان یا در وضعیت استاندارد قرار داشت یا میزان گردوخاک بالا نبود.» بر این اساس علاوه بر اهواز، در دو شهر خرمشهر و آبادان هم گردوخاک بسیار بالا بود؛ به طوری که غلظت آن به ٧٠٠ میکروگرم رسید.
اینطور که مدیر کل محیطزیست خوزستان وضع هوا را تشریح کرده است، با تقسیم استان به دو بخش شمالی و جنوبی، مردم شمال استان شاهد بارش باران بودند و در بخش جنوبی هوا ابری بود و طوفان گردوخاک به پا کرده بود. در ادامه کوروش بهادری، مدیرکل هواشناسی خوزستان هم خبر داد که طوفان گردوخاک امروز شعاع دید را به میزان ٥٠ متر کاهش داد. او از سوی دیگر اعلام کرد که این «سرعت وزش باد در اهواز» بوده است که «تمام کانونهای داخلی اطراف اهواز را فعال کرده است» و «هیچ کانون خارجی در بروز این پدیده نقش ندارد.» بهادری ادامه داد: «همچنین یک کانون گردوغبار نیز در عراق فعال شده که در صورت فعالشدن این کانون، شنبه نیز شاهد وقوع گردوغبار خواهیم بود.»
** پروازها لغو شد
شدت بروز ریزگردها و کاهش دید افقی به میزان 300 متر در فرودگاه اهواز، از ساعت 8 صبح پنجشنبه تا لحظه نگارش این گزارش، سه پرواز را لغو کرد. به نقل از شرکت فرودگاهها، در این میان پروازهای ایرتور (957) اهواز-تهران، قشمایر (1213) اهواز-تهران، آسمان (3884) اهواز-شیراز از جمله پروازهای لغو شده بوده است.
** قطعی برق در مناطق مختلف اهواز
همچنین مدیر روابط عمومی شرکت توزیع نیروی برق اهواز هم در گفتوگو با مهر خبر داد که بر اثر طوفان شدید اهواز تا ظهر دیروز، به خاطر بریدگی سیمهای برق 15 خط برق قطع شده است. شکر خدایی در این باره گفت: «معمولا هنگام وزش بادهای شدید و وقوع طوفان در مسیر خطوطی که درخت وجود داشته باشد، باعث سیمبریدگی و قطعی برق میشود. دو ایستگاه زرگان و پردیس در اثر طوفان و وزش باد دچار اشکال شدهاند. درمجموع از 390 خط تأمین برق اهواز تعداد 30 خط دچار اشکال شدهاند.
همچنین 14 خط از این بین مربوط به ایستگاه زرگان و پردیس است و مابقی نیز براثر برخورد با درختان دچار سیمبریدگی و فیوزسوزی شدهاند. تمامی تیمهای عملیاتی در حال تلاش برای وصلکردن هر چه سریعتر برق مردم اهواز هستند.»
** نماز جمعه اقامه نشد
برای نخستینبار در خوزستان گردوغبار مانع اقامه نماز جمعه اهواز در مصلای این شهر شد. به گزارش مهر، سید لطفالله سپهر، رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی خوزستان و مدیرکل کتابخانههای عمومی این استان که برای سخنرانی پیش از خطبهها در مصلا حضور پیدا کرده بود، برای اقامه نماز وحدت امام جماعت شد. تاکنون طی 13 سال اخیر همیشه تیترهایی از حضور گرم و همیشگی مردم خوزستان در صحنههای مختلف منتشر میشد و اینکه «گردوغبار هم مانع حضور خوزستانیها نشد» ولی امروز نماز جمعه نیز از شدت وخامت گردوغبار اقامه نشد.