يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "دولت و مجلس انقلابي آمريكا!"

 اوین نامه ی کیهان یکشنبه 7 آبان ماه سال 1396
يادداشت روز  اوین نامه ی کیهان "دولت و مجلس انقلابي آمريكا!"

سربازجو شریعت نداری در ادامه سیاست مخالفت خود با دولت روخانی که از 25 خرداد 92 روز بعدازرئیس جمهور شدن حسن روحانی شروع کرد . برای اینکه نامزد ریاست جمهوری مورد نظرش نه روحانی که سعید جلیلی بود .  برای همین پس از برجام بر تیزی انتقاد ومخالفت خود با دولت روحانی و برجام افزود و این سیاست را تاحال باجدیت دنبال کرده است .
بنابراین اکنون درا دامه مخالفت با برجام از منظر خودش و خامنه ای وپاسداران  انقلاب را تعریف وبسط داده است تانتیجه گیری کند که بر خلاف مجلس ارتجاع ودولت رژیم قرونو سطایی ولایت فقیه  مجلس آمریکا انقلابی عمل کرده است. برای اینکه آشکارا  گفته است طرح براندازی رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه رادنبال می کند .ولی مجلس ارتجاع و دولت با وجود اینکه اذعان می کنند آمریکا تاحال 18 بار برجام را نقض کرده است .ولی  هیچ واکنشی مقابل این اقدام آمریکا انجام نداده اند.  
ناگفته نماند چون سربازجو شریعت نداری ازدوران خاتمی مخالف مذاکره هسته ای بوده است .برای اینکه همچون پاسداران خواهان دست یابی به سلاح هسته ای است . برای همین پیوسته مخالفت شدید با برجام از موضع ضد آمریکایی می کند.

«انقلابي بودن» در يک کلمه به معنا و مفهوم تاکيد بر اصول و مباني و کوتاه نيامدن از آن در قول و عمل است. اگر اين تعريف را براي «انقلابي» و «انقلابي بودن» بپذيريم که پذيرفتني است، با کمال تاسف و عرض پوزش پيشاپيش بايد گفت که؛ دولت و مجلس آمريکا از دولت و مجلس ما انقلابي ترند! تعجب نکنيد، سخن از ماهيت اصول و مباني مورد قبول مجلس و دولت آمريکا که ضدانساني و پلشت است، در ميان نيست و صدالبته، بديهي است که اصول و مباني ما با آنچه آمريکايي ها به عنوان اصول و مباني خود پذيرفته و دنبال مي کنند نه فقط با يکديگر متفاوت است بلکه اين تفاوت در حد و اندازه تقابل و تضاد نيز هست و اين دو نقطه با هم تفاوتي از زمين تا آسمان دارند. اما، آنچه مورد نظر است و تمامي شواهد و قرائن و اسناد موجود نيز بدون کمترين ابهامي از آن حکايت دارد و برداشت مورد اشاره در اين نوشته را تائيد مي کند، نکته ديگري است؛ بخوانيد
    الف؛ آمريکا به صراحت اعلام کرده است که براندازي جمهوري اسلامي ايران را به عنوان يکي از خطوط استراتژيک خود، در دستور کار دارد و اين خط استراتژيک با تغيير دولت ها تغيير نمي کند.

    در اين سو، جمهوري اسلامي ايران نيز به صدها دليل غيرقابل ترديد، آمريکا را اصلي ترين دشمن خود مي شمارد و به وضوح دريافته است که حريف به چيزي کمتر از براندازي نظام و اسارت دوباره مردم در چنگال خونريز و غارتگر خود نمي انديشد و رضايت نمي دهد.

    ب؛ حالا فقط نيم نگاهي به عرصه کنوني بيندازيد، چه مي بينيد؟ در آن سو، دولت و مجلس آمريکا را مي بينيد که همه توان و تمامي اهرم هاي در اختيار را براي مقابله با ايران اسلامي به کار گرفته اند و هيچ فرصتي - تاکيد مي شود که هيچ فرصتي - را در دشمني و کينه توزي براي رسيدن به نقطه مطلوب خود که براندازي است، از دست نمي دهند.

    دولت آمريکا هر روز ساز تازه اي عليه کشورمان کوک مي کند و کنگره که مجموعه دو مجلس سنا و نمايندگان آمريکاست، هنوز از وضع فلان تحريم اقتصادي فارغ نشده، وضع تحريم هاي جديد و تازه تري را در دستور کار قرار داده و با جديت دنبال مي کند، که تحريم هاي موشکي و تحريم هاي موسوم به «مادر تحريم ها»! تازه ترين نمونه هاي آن هستند و...

    اما در اين سو، دولت و مجلس ما به چه کاري مشغولند؟ برخي از نمايندگان مجلس با خانم موگريني نماينده اتحاديه اروپا به گونه اي حقارت آميز عکس سلفي مي گيرند، دغدغه کنسرت دارند، ظرف 20 دقيقه برجام را تصويب مي کنند و بعد مي فرمايند 20 دقيقه هم زياد بود! با محدوديت فروش قليان مخالفت مي کنند...

    دولت در مقابل نقض پي درپي برجام از سوي آمريکا، دست روي دست مي گذارد، وزارت خارجه در گزارش خود تاکيد مي کند که آمريکا 18 بار برجام را نقض کرده ولي توضيح نمي دهد که چرا تاکنون در مقابل نقض 18 باره برجام سکوت کرده بودند؟! کلاه گشاد برجام را فتح الفتوح و معجزه قرن و آفتاب تابان مي نامند و منتقدان دلسوز را بي سواد خطاب کرده، به جهنم حواله مي دهند و دنبال تهيه صابون براي شستشوي چهره خجالت زده! آنها هستند و اکنون که درستي نظر آنها به اثبات رسيده، به جاي تغيير مسير، در پي برجام 2 و... هستند. در حالي که کشور با مشکلاتي نظير رکود و بيکاري و تعطيلي کارخانه ها، کندشدن رشد علمي، گراني هاي لجام گسيخته، حقوق هاي نجومي و... دست به گريبان است، دغدغه هاي اعلام شده دولت محترم، لغو فلان کنسرت، حضور بانوان در ورزشگاه ها، ادعاي حقوق شهروندي، پخش نشدن آواز فلان خواننده بدسابقه از صدا و سيما و... است.
    ج؛ اکنون جاي اين پرسش است که آيا درازدستي دشمن و توطئه هاي پي درپي و زنجيره اي دولت و مجلس آمريکا عليه کشورمان به اين علت نيست که دولت و مجلس ما را انقلابي نمي بيند؟! و اگر دولت و مجلس انقلابي عمل مي کردند، آيا آمريکا جرات اين همه دست و زبان درازي را پيدا مي کرد؟! پاسخ اين سوال به يقين و بدون کمترين ترديدي منفي است.

    چند سال پي در پي است که دولت و کنگره آمريکا با همه توان خود ايران اسلامي را آماج بيشترين حملات و دشمني هاي خود ساخته اند و از اين سو، حرکت - که پيشکش- حتي هيچ صداي جدي و موثري نيز به مخالفت و مقابله شنيده نمي شود! در اين حالت، بديهي است که آمريکا جاده پيش روي خود را يکطرفه ببيند و هيچ فرصتي را براي کينه توزي عليه ايران اسلامي و مردم شريف آن از دست ندهد، که نداده است!

    د؛ به اين فراز از بيانات رهبرمعظم انقلاب در بيست و هفتمين سالگرد رحلت حضرت امام(ره) که به گونه اي مستند و با پيوست دلايل روشن و همه فهم ايراد شده است، دقت کنيد؛
    «انقلاب يک کلمه است و در دل آن حقايق بي شماري وجود دارد، امام انقلاب، يعني پيشواي همه اين خصوصياتي که کلمه انقلاب متضمن آن است. قدرت هاي مادي هم که نسبت به امام همواره غضبناک بودند، عصباني بودند و البته مي هراسيدند از امام بزرگوار، بيشتر به خاطر اين صفت بود: صفت انقلابي گري امام؛ با اين خصوصيت او دشمن بودند. ... فشارهايي هم که وارد مي کنند، به خاطر انقلابي گري است، ... فشارها البته با بهانه هاي مختلف وارد مي شود، گاهي با بهانه هسته اي، گاهي با بهانه حقوق بشر و بهانه هايي از اين قبيل، اما حقيقت قضيه عبارت است از همين که دشمنان ملت ايران و دشمنان ايران اسلامي از خصوصيت انقلابي گري واهمه دارند و نگرانند. در همين اواخر، در چند ماه قبل از اين، يک سياستمدار آمريکايي گفت: ايران به خاطر انقلاب اسلامي تحريم است، اصل تحريم مربوط به انقلاب 1979 - يعني انقلاب سال 57- است! اين يک حقيقت است

    حضرت ايشان در ادامه مي فرمايند؛ «بعد از رحلت امام، هر جا انقلابي عمل کرديم، پيش رفتيم و هر جا از انقلابي گري و حرکت جهادي غفلت کرديم، عقب مانديم و ناکام شديم».

    درباره نقش بي بدليل حرکت هاي انقلابي، اگرچه نمونه ها بسيار است و شرح آن مثنوي هفتاد من کاغذ خواهد بود، ولي از آن ميان به يک نمونه بارز که هم اکنون پيش روي همگان است بسنده مي کنيم؛
    اقتدار منطقه اي جمهوري اسلامي ايران غرب آسيا را به ويتريني از ناکامي ها و شکست هاي پي در پي آمريکا و متحدانش تبديل کرده است و حريف براي توقف اين حرکت انقلابي از تمامي اهرم هايي که در اختيار داشته، استفاده کرده و مي کند ولي نتيجه نه فقط توقف حرکت انقلابي سپاه نبوده است بلکه همه روزه شکست هاي تازه تري را به ويترين ناکامي هاي آمريکا افزوده است. بي اعتنايي سپاه به رجزخواني ها و تهديدهاي آمريکا و استفاده از موشک هاي نقطه زن براي سرکوب تروريست هاي داعش در اوج اين رجزخواني ها، نشان داد آمريکا زبون تر از آن است که در اين آوردگاه توان تحمل داشته باشد. ناکامي آمريکا و اسرائيل در اعلام استقلال اقليم کردستان عراق که حضور مقتدرانه جمهوري اسلامي و به ويژه سپاه و سردار سليماني عامل اصلي آن بود، تازه ترين نشانه و سند از کاربرد موثر حرکت انقلابي در مقابل وادادگي و انفعال است و همين جا بايد گفت؛ اگر آمريکا و متحدانش از حضور مقتدرانه و برخورد انقلابي سپاه و توده هاي عظيم و جان برکف حزب الله و مردم متعهد و پاکباخته کشورمان بيم و هراسي نداشتند، در چنگ زدن به گزينه نظامي حتي يک لحظه هم ترديد نمي کردند. نويسنده: حسين شريعتمداري