گزیده ها قسمت هشتم

گزیده ها   قسمت هشتم 5  آذر -96
نامه مشترك ايران، روسيه و تركيه به دبيركل سازمان ملل درباره مصوبات اجلاس سوچي
روساي جمهور روسيه، ايران و ترکيه با ارسال نامه مشترکي به دبيرکل و رئيس شوراي امنيت سازمان ملل و ارسال متن بيانيه مشترک روساي جمهور در سوچي خواستند که اين متن به عنوان سند شوراي امنيت منتشر شود.
    
روساي جمهور روسيه، ايران و ترکيه با ارسال نامه مشترکي به دبيرکل سازمان ملل متحد و رئيس شوراي امنيت و ارسال متن بيانيه مشترک روساي جمهور سه کشور در مورد سوريه که روز پنجشنبه در سوچي به تصويب رسيد، درخواست کردند که اين متن به عنوان سند شوراي امنيت منتشر شود.
    
اين نامه بصورت مشترک به امضاي غلامعلي خوشرو سفير و نماينده دائم جمهوري اسلامي ايران، واسيلي نبنزيا سفير و نماينده دائم روسيه و فريدون سينيرليگلو سفير و نماينده دائم ترکيه نزد سازمان ملل متحد رسيده است.
    
    
تاکيد بر نقش ايران به عنوان محور ثبات و امنيت منطقه در سوچي
    
پس از پيروزي هاي مهم محور مقاومت در پايان دادن به سيطره تروريسم تکفيري داعش در منطقه ، روز چهارشنبه يکم آذر شهر سوچي ميزبان اجلاس سه جانبه سران سياسي و نظامي ايران، روسيه و ترکيه بود و در اين نشست بر نقش سازنده ايران به عنوان محور ثبات و امنيت منطقه تاکيد شد.
    
حجت الاسلام روحاني رئيس جمهور کشورمان در اين نشست جمهوري اسلامي ايران عنوان کرد که ايران اولين کشوري بود به نداي ملت و دولت سوريه براي کمک به رويارويي با تروريست ها پاسخ مثبت داد و با دعوت دولت قانوني سوريه و با هدف مقابله و نابودي تروريست ها کمک هاي خود را به مردم سوريه آغاز کرد.
    
وي همچنين گفت که ايران پيش از اين هم در افغانستان و عراق هر چه در توان داشت براي تامين امنيت و بازسازي اين دو کشور و مبارزه با تروريسم انجام داده و در اين کار با نمايندگان قانوني و دولت اين کشورها همکاري کرده است
    
ولادمير پوتين رئيس جمهور روسيه در اين نشست تصريح کرد که: بدون نقش سازنده ايران و همچنين همراهي ترکيه، ممکن نبود درگيري ها در سوريه متوقف شود و به لطف کمک هاي اين دو کشور، سوريه از فروپاشي و تجزيه حفظ شد و داعش شکست خورد و اکنون مردم سوريه خود بايد آينده کشورشان را تعيين کنند.
    
اردوغان رئيس جمهور ترکيه نيز ضمن تاريخي خواندن اين نشست براي حل بحران سوريه، گفت: «روسيه، ايران و ترکيه به دنبال راهکاري ريشه اي براي بحران سوريه هستند
    
اردوغان همچنين با ابراز اميدواري نسبت به اينکه در نشست سوچي تصميمي قاطع براي پايان دادن به بحران سوريه گرفته شود، افزود مذاکرات آستانه به نفع خاورميانه بوده است.
    
    
مصوبات اجلاس سوچي چه بود ؟
    
در اين بيانيه که 22 نوامبر (يکم آذر) و در جريان ديدار سه جانبه روساي جمهور به تصويب رسيد بر عزم سه کشور براي ادامه همکاري هاي سه جانبه با هدف استقرار صلح و ثبات در سوريه تاکيد شده است.
    
همچنين با اذعان بر نقش سازنده پروسه آستانه در ايجاد مناطق تنش زدايي و کاهش خشونت ها، بر لزوم ادامه روند آستانه تاکيد شده است
    
روساي جمهور سه کشور همچنين ابراز اميدواري کرده اند که حل بحران سوريه از طريق همکاري بين ايران، روسيه و ترکيه تاثير مثبتي بر وضعيت عمومي منطقه داشته باشد و از خطر تنش هاي قومي و فرقه اي خواهد کاست.
خبر ويژه 
تسويه حساب اصلاح طلبان با واعظي بدل از روحاني
اصلاح طلبان، حمله به رئيس دفتر رئيس جمهور را استارت زدند. آنها مدعي اند که حضور محمود واعظي در دفتر رئيس جمهور، موجب کمرنگ و تشريفاتي شدن نقش اسحاق جهانگيري در سمت معاون اولي شده است.
    
روزنامه اعتماد ضمن چند مطلب به واعظي حمله کرد و از قول وکيلي (عضو فراکسيون اميد) نوشت: به نظر مي رسد که در دور دوم رياست جمهوري روحاني نقش اسحاق جهانگيري کم رنگ و کم فروغ شده است و نقش برجسته اي که در دور اول در اداره کابينه ايفا مي کرد در دوره دوم تکرار نشد. نمي توانيم به واعظي تحکم کنيم که بايد با اميدي ها ارتباط بهتري برقرار کند اما به هر روي انتظار داريم آقاي واعظي متوجه باشد که جايگاهي که در دولت به او رسيده مديون و محصول هزينه دادن کدام جريان سياسي و فعالان سياسي است. قطعاً آقاي واعظي با هوش و ذکاوتي که دارد متوجه اين موضوع هست که جايگاه کنوني اش را مديون جريان اصلاح طلبي است.
    
روزنامه الياس حضرتي همچنين از قول عبدالله ناصري عضو شوراي سياستگذاري اصلاح طلبان مي نويسد: خبرها حاکي از آن است که حضور واعظي، بر نقش و انگيزه هاي آقاي جهانگيري سايه انداخته است. واعظي براي روحاني مشکل ساز خواهد بود و حتماً يکي از مشکلات جدي براي خود روحاني است.
    
اعتماد همچنين در گزارشي نوشتانتصاب محمود واعظي به عنوان رئيس دفتر رئيس جمهور اصلاح طلبان را مکدر کرد. چرا که آنها اصرار داشتند که رئيس دفتر رئيس جمهور بايد فردي نزديک به رئيس جمهور و از ميان بدنه حاميان او باشد نه فردي نزديک به اصولگرايان معتدل.
    
اصلاح طلبان نسبت به حسن نيت واعظي اطمينان خاطر ندارند و اين عدم اطمينان ناشي از عملکرد چند ماه او است. از يک سو اعمال نفوذ در انتصاب وزرايي که مورد تاييد اصلاح طلبان نبودند و از سوي ديگر بازي در تيم لاريجاني نزديک ترين فرد دولت به رئيس جمهور در حالي به سمت لاريجاني تمايل دارد که گمانه کانديداتوري علي لاريجاني در انتخابات 1400 طرح شده و حتي برخي از دو قطبي احتمالي لاريجاني- جهانگيري سخن مي گويند.
    
اين روزنامه در عين حال اذعان کرده است: اصلاح طلبان خارج از دولت با اين پيش فرض که واعظي، مقصر وضعيت پيش آمده است او را متهم شماره يک عنوان کرده و تصور مي کنند رويه رئيس دفتر رئيس جمهور باعث شده اصلاح طلبان جايگاهي که استحقاقش را دارند به دست نياورند. با همه اين احوال نبايد فراموش کرد آنچه امروز به عنوان اختيارات گسترده رئيس دفتر رئيس جمهور از آن ياد مي شود حاصل اعتماد رئيس جمهوري به وي بوده و اين اختيارات با زور و خدعه به دست نيامده است.
    
اکنون هم به نظر مي رسد شخص رئيس جمهور به واسطه سال ها دوستي و رفاقت و کار حزبي مشترک، اعتماد بيشتري به رئيس دفتر خود دارد و از ميان مجموعه مشورت هايي که دريافت مي کند، نگاه مثبت تري به نظرات واعظي دارد و در نتيجه ديدگاه وي در دولت بيشتر پيش مي رود. از اين رو اصلاح طلبان اگر از وضع موجود ناراضي هستند «مخاطب بايدهاي شان» را بايد شخص رئيس جمهور قرار دهند، نه هيچ شخص ديگري. چون تصميم گير نهايي و مسئول واگذاري اختيارات در نهايت، آقاي رئيس جمهور است.
    
يادآور مي شود چند سال پيش، افراطيوني مانند اصغرزاده و عبداله ناصري تصريح کرده بودند اصلاح طلبان، دولت روحاني را رحم اجاره اي خود مي دانند.
خبر ويژه 
«
بن» بست نشيني همان تحصن مجلس ششم و ادعاي خروج از حاكميت است
نظريه پرداز خروج از حاکميت مي گويد بست نشيني بقايي و برخي از اطرافيان احمدي نژاد، نشانه بن بست نشيني اصولگرايان است.
    
عباس عبدي در سرمقاله روزنامه اعتماد با عنوان «بن»بست نشيني نوشت: هدف از يادداشت ذيل اين نيست که رفتار عجيب اين روزهاي مجموعه دولت سابق را به رخ اصولگرايان بکشيم. چون کار از اين حرف ها گذشته است. اگر جزيي نگري کنيم، اقدامات آنان حداقل در کوتاه مدت تا حد بسيار زيادي به نفع اصلاح طلبان و نيروهاي منتقد است. به دلايلي از موقعيتي برخوردارند که مي توانند حرف هايي را بزنندکه جدا از درست يا نادرست بودن آنها، هيچ اصلاح طلبي نمي تواند آنها را بگويد، حتي اگر با سند و مدرک دقيق حرف بزنند و اگر چنين رفتاري از خود نشان دهند به فوريت با واکنش تند مواجه خواهند شد. البته يک علت چنين برخوردي به اثرگذاري اصلاح طلبان مربوط مي شود و الا در کشور کساني هستند که تندترين سخنان را بيان مي کنند و کسي به آنان کاري ندارد. اتفاقاً خوب هم هست که آزاد هستند تا هر چه مي خواهند بگويند.
    
فارغ از اين نکته مقدماتي، مي توان اين پرسش را طرح کرد که رفتار حلقه مرکزي دولت احمدي نژاد در شرايط کنوني چه معنايي دارد؟ در شرايطي که ايران با يک مشکل حاد خارجي مواجه است و در داخل نيز با يک زلزله و عوارض آن دست و پنجه نرم مي کند، بست نشستن در حرم عبدالعظيم چه معنايي دارد؟ به ويژه آنکه چندين دهه است که اين سنت منسوخ شده و معناي آن نيز در ضديت با حکومت براي همه اهل نظر روشن است. شايد اصولگرايان به راحتي اين گروه را تخطئه و رد کنند، ولي قضيه به اين سادگي نيست. چرا که رفتار احمدي نژاد و اطرافيان او در زمان رياست جمهوري نيز کمابيش به همين شکل بود. فقدان درک از مسائل اصلي کشور و اولويت دادن به مسائل شخصي و فردي در سياست هاي آن زمان نيز جاري بود. البته آنچه گفته مي شود به معناي دفاع از قوه قضائيه نيست، بلکه در نقد رفتار اين «حلقه سياسي» است.
    
عبدي مي افزايد: تغييرات رفتاري اصولگرايان نسبت به حلقه مذکور ناشي از هر دو علت است. به عبارت ديگر بخشي از آن محصول شناخت اندک اغلب اصولگرايان از گروه و حلقه احمدي نژاد بود. ضديت با اصلاح طلبان قدرت بينايي آنان را کم سو کرده بود. پديده اي که نزد اصلاح طلبان تا حدي شناخته شده بود و بسياري از اصلاح طلبان از همان ابتدا تعجب مي کردند که چرا جناح اصولگرا تا اين حد خود را به اين گروه پيوند زده و آن را از خود مي داند؟ بخشي از تغييرات رفتاري نيز معلول تجربه عملي و شکل گيري منافع جديد و حضور در قدرت است که به طور طبيعي موجب تغييرات ارزشي، تحليلي و رفتاري مي شود...
    
در هر حال توصيه مي شود که اصولگرايان تحليل خود را از تحولات اين گروه به همراه عبرت هايي که از آن گرفته اند منتشر کنند، بلکه در آينده و براي بار دوم از يک سوراخ گزيده نشوند. اين بست نشيني آنان نشانه اي از بن بست نشيني ديگران است.
    
درباره اين نوشته عباس عبدي بايد متذکر شد که جريان اصولگراي حقيقي (و نه کاسبان سياسي هم افق با اصلاح طلبان) برخلاف مدعيان اصلاح طلبي، جاذبه و دافعه خود را بر مبناي اصول تنظيم مي کنند. يعني اگر همين امروز تغيير جدي در طيف مدعي اصلاح طلبي حادث شود و آنها پاي کار انقلاب و اصول بيايند، حتماً مورد حمايت قرار مي گيرند؛ همچنان که با ناقضان اصول در طيف اصولگرايي مرزبندي مي کنند. برخلاف اين واقعيت، مدعيان اصلاح طلبي نگاه قبيله اي به سياست دارند و بارها پشت خيانت و وطن فروشي و مفاسد برخي از هم جبهه هاي خود درآمده اند.
    
اما نکته عبرت آموز، مشي افراطي و به بن بست رسيده مدعيان اصلاح طلبي و شخص آقاي عبدي است که حالا از موضع فرار به جلو (و به نوعي تظاهر به داشتن آلزايمر) رفتار مي کنند. بي ترديد، رفتار حلقه انحرافي در بست نشيني کذايي که با بي محلي مطلق مردم مواجه شد، حماقت سياسي است اما فراموش نمي کنيم که همين خبط را در مقياس جبهه اي، افراطيون مدعي اصلاحات در مجلس ششم مرتکب شدند و «بن»بست نشيني واقعي را در ماجراي حماقت آميز «تحصن» و ادعاي استعفا نشان دادند بي آن که مردم کمترين محلي بگذارند يا نظام اعتنايي بکند.
    
مورد مشابه، لفاظي هاي امثال آقاي عبدي درباره خروج از حاکميت و عبور از خاتمي و... است که با ابتذال در رويکرد زيگزاگ، به پادويي حاد وي و امثال وي براي ستاد انتخاباتي روحاني رسيد. آقاي عبدي که نبايد بن بست نويسي هاي خود را فراموش کرده باشد.
خبر ويژه 
10 
سال فريبكاري توتال براي عقب افتادن ايران در پارس جنوبي

هدف و شگرد توتال اين است که با تاخير انداختن 10 ساله توسعه فاز 11 پارس جنوبي، قطري ها از اين مخازن مشترک بيشترين بهره را ببرند.
    
هدايت اله خادمي نايب رئيس کميسيون انرژي مجلس در گفت وگو با خبرنگار الف با بيان اينکه ايران و قطر در فاز 11 پارس جنوبي داراي مخازن مشترک هستند، گفت: نکته جالب در اينجاست که توتال شريک قطري ها است و هر چه توسعه اين فاز در ايران به تاخير بيافتد، به نفع توتال است چرا که منفعت توتال از طرف قطر بيشتر است.
    
وي با بيان اينکه شرکت توتال براي توسعه فاز 11 پارس جنوبي حدود 10 سال بدعهدي کرده، تصريح کرد: قبل از انعقاد قرارداد جديد وزارت نفت با توتال ما هشدارهاي لازم را داديم و تاکيد کرديم که اين شرکت سابقه خوبي ندارد چرا که در گذشته کارها را رها کرد و از ايران رفت.
    
وي تصريح کرد: بدتر از اين خروج، رفتن توتال به سمت قطري ها و توسعه ميادين مشترک براي رقيب ايران بود که ما تاکيد داشتيم که احتمال تکرار اين کار باز وجود دارد.
    
خادمي افزود: براساس نظر کارشناسان توتال دنبال وقت کشي و تاخير انداختن اين فاز است که الان همان نظرات محقق شد و توتال منتظر اقدامات و تصميمات ترامپ رئيس جمهور آمريکا عليه ايران است.
    
وي گفت: به نظر ما توتال در ايران سرمايه گذاري نمي کند و بيشتر دنبال معطلي و تاخير در توسعه اين فاز است.
    
نايب رئيس اول کميسيون انرژي مجلس اضافه کرد: وزارت نفت در انعقاد قرارداد جديد بايد اهرم هاي لازم را پيش بيني مي کرد تا توتال به راحتي و بدون پرداخت جريمه و خسارت کار را رها نکند و برود.
    
شرکت ملي نفت ايران و کنسرسيوم توتال فرانسه، شرکت ملي نفت چين (سي ان پي سي) و پتروپارس پس از هفت ماه ازا مضاي موافقتنامه امضاي اصولي (HOA) فاز 11 پارس جنوبي در 18 آبان ماه 1395، روز دوشنبه، 12 تيرماه قرارداد توسعه اين فاز را در قالب شرايط عمومي، ساختار و الگوي قراردادهاي نفتي مصوب هيئت وزيران امضا کردند.