نگاه بازجویانه ی اوین نامه به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب

    نگاه بازجویانه ی اوین نامه کیهان سربازجو شریعت نداری ي به ديروزنامه هاي زنجيره اي جناح رقیب 11 آذر -96

با پولدار شدن ثروتمندان در طول اين دولت وضع فقرا و اقشار فرودست خوب مي شود
    
سرويس سياسي- يک عضو هيئت نمايندگان اتاق بازرگاني ايران در گفت و گو با روزنامه همدلي در بررسي گزارش صد روزه عملکرد دولت دوازدهم درباره اينکه آمار ارائه شده توسط رئيس جمهور تا چه اندازه ملموس است و چرا آنچنان که بانک مرکزي گزارش داده است، در چند سال گذشته شاهد رشد بي سابقه شکاف طبقاتي هستيم؟ گفت: «سياست اقتصادي دولت تدبير و اميد، سياست «سرريز» است... به عبارتي ساده يعني اينکه پولدارها پولدارتر شوند و بعد با سرريز و نشت سرمايه آنان به طبقه متوسط و فرودست، شکلي از چرخش ثروت انجام شود. خوب تلاش دولت براي جذب سرمايه گذاري خارجي هم اين سياست را مبنا قرار داده است
    
همدلي نوشت: «به لحاظ تاريخي چنين سياستي از تبعات اجرايي شدن مکتب شيکاگو در اقتصاد است... اينکه با پولدارتر کردن يک عده اي، حالا در کشور ما که با مولفه رانت هم ترکيب مي شود، دولت انتظار دارد که آن پولدارها سرمايه گذاري کنند تا شغل بيشتري ايجاد شود و اين گونه، سياست نشست سرمايه از بالا به پايين انجام پذيرد... ولي يک اتفاق ناخوشايندي که در 16 سال اخير رخ داده اين است که طبقه متوسط قدرت خريدش را از دست داده و اين طبقه به سمت طبقات فرودست کشش پيدا کرده است. درآمد واقعي اين طبقه کاهش محسوسي يافته و براساس برخي آمارها، تا 25 درصد کاهش داشته است... از سويي شرکت هاي خرد و متوسط، محصول دارند اما خريداري براي محصولاتشان نيست. اين نشان مي دهد که اين سياست اقتصادي نشت سرمايه اتفاق نيفتاده و چرخش ثروت انجام نشده است
    
    
    
در پنج سال گذشته فضاي کسب و کار بهبود پيدا نکرده است 
    
روزنامه قانون نيز در صفحه اقتصاد شماره روز پنجشنبه خود نوشت: درپنج سال گذشته، عملکرد موفقيت آميزي در زمينه بهبود فضاي کسب و کار مشاهده نشده است.
    
در ادامه اين گزارش آمده است: اگر به همين ترتيب پيش برويم، امکان رقابت با کشورهاي ديگر منطقه را به طور كامل از دست خواهيم داد، موانع كسب و كار در كشور ما به دليل دولتي بودن اقتصاد ماست.
    
    
    
استقبال زنجير ه اي ها از بازي حلقه انحرافي
    
در حالي که سه شنبه هفته گذشته رئيس جمهور گزارش 100روزه خويش را در رسانه ملي ارائه داد و به طور طبيعي اکنون (يعني در روزهاي پس از ارائه گزارش) رسانه ها بايد در نقش مطالبه گر ظاهر شوند، بازي حلقه انحرافي بيشترين خدمت را به دولتمردان براي متشنج کردن فضا انجام داد.
    
روزنامه اعتماد روز پنج شنبه را که نگاه مي کرديم از صفحات نخست حجم انبوهي از مطالب به نمايش هاي حلقه انحرافي اختصاص يافته است؛ آن هم در شرايطي که پس از گزارش 100 روزه رئيس جمهور رسانه ها مي بايد با تطبيق وعده ها و عملکرد رئيس جمهور به مطالبات مردمي بپردازند.
    
در چنين شرايطي حجم انبوهي از مطالب روزنامه هاي زنجيره اي به موضوع نمايش هاي حلقه انحرافي اختصاص يافته است. جالب آنجاست که اين روزنامه کوچکترين انتقادي به رئيس جمهور و عملکرد 100 روزه اخير او نداشته است. آيا به واقع برخي نمايش هاي حلقه انحرافي آنقدر مهم است که يک روزنامه ضمن آنکه سرمقاله خويش را به اين موضوع اختصاص داده است، تقريبا تمام صفحات 2 و 3 را نيز به اين حاشيه سازي ها مشغول کرده و حتي در صفحه 4 نيز باز بخشي از آن مطالب دنباله دار ديده مي شود. در بقيه صفحات نيز به واسطه عنوان صفحه (ورزشي، جامعه و حوادث، بين الملل، ادبيات و فرهنگ و...) امکان پرداختن به اين موضوع نبوده و الا همچنان اين موضوع را ادامه مي دادند.
    
در گزارشي که کيهان در شماره پنجشنبه گذشته منتشر کرد در اين رابطه آمده است «همزمان با آغاز رسيدگي قوه قضائيه به پرونده برخي متهمان حلقه انحرافي اين طيف ضمن هوچي گري، بازي در زمين فتنه گران و غربگرايان را وارد فاز تازه اي کرده اند... با شعارهايي مانند عدالت خواهي و مطرح کردن مباني انقلاب اسلامي توانست نظر اکثريت قاطع مردم را به سوي خود جلب کند. همين شعارها و تعيين خط مشي اينچنيني بود که نيروهاي کاردان و دلسوزان نظام و کشور را به سمت دولت او جلب کرد و بر همين منوال شاهد تشکيل دولت نهم بوديم... روزنامه کيهان نيز بر همين منطق تا زماني که دولت نهم و دهم بر مدار شعارهاي انقلابي خود حرکت مي کرد و خدمت خالصانه به مستضعفين را سرلوحه قرار داده بود از اين دولت حمايت کرد و پس از آنکه انحراف در دولت شروع شد نخستين روزنامه اي که به مخالفت با آنها برخاست کيهان بود که اين جماعت را «حلقه انحرافي» خواند و تا زماني که امکان آن بود احمدي نژاد را از آنها برحذر داشت
    
    
    
استعفا با هدف فرار از پاسخگويي!
    
روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله روز پنج شنبه هفته گذشته نوشت: «اگر فرض را بر اين بگيريم که آقاي اسحاق جهانگيري تصميمش را گرفته و عزمش را جزم کرده است که در ۱۴۰۰ به عنوان يک نامزد جدي اصلاح طلب وارد انتخابات شود، در چنين شرايطي اين سوال مطرح مي شود که آيا بودن او در دولت آقاي روحاني به نفع معاون اول تمام مي شود يا به ضررش؟ من به شخصه معتقدم که بودن آقاي جهانگيري در دولت دوازدهم آنچنان به نفع او از جهت راي آوري نخواهد بود. چرا که در دور دوم رياست جمهوري آقاي روحاني بنابر دلايلي که براي خود دارم، کارنامه چندان موفقي را براي ايشان پيش بيني نمي کنم. به اين دليل که مرکز ثقل دولت دوم آقاي روحاني و بزرگترين مشکلات و چالش هايي که با آن روبرو است به مسائل اقتصادي باز مي گردد. از همين رو نوري براي مشاهده موفقيت اقتصادي دولت دوازدهم به چشم نمي خورد. بنابراين چه آقاي اسحاق جهانگيري و چه فرد ديگري که در دولت آقاي روحاني شريک باشند بايد توجه کنند که اين شراکت يک سرمايه گذاري سودده و پرمنفعت براي کسي که مي خواهد بعدها نامزد رياست جمهوري شود نخواهد بود، چرا که عدم موفقيت دولت دامن همه را خواهد گرفت و اين «همه» شامل آقاي اسحاق جهانگيري هم خواهد بود. بنابراين عقل سليم و منفعت شخصي و سياسي آقاي معاون اول حکم مي کند که او کناره بگيرد و شريک در ضرر و زيانهاي سياسي دولت دوم آقاي روحاني نشود
    
اين روزنامه زنجيره اي همچنين در گزارشي با عنوان «استعفا بده» نوشت: «در برخي محافل اصلاح طلبي از استراتژي سخن به ميان آمده است که در پي اجراي آن بايستي اسحاق جهانگيري از سمت معاون اولي کناره گيري نمايد تا جناح چپ بتواند در انتخابات ۱۴۰۰ دستان پري داشته باشد
    
عطش دستيابي به قدرت و نگاه قبيله اي و بي توجهي به مشکلات و دغدغه هاي مردم در مدعيان اصلاحات به حدي گسترش يافته است که تنها پس از ۱۰۰ روز از آغاز به کار دولت دوازدهم، اين جماعت با بي مسئوليتي به دنبال تبرئه خود از ناکامي ها و فاصله گذاري با دولت است تا بتواند با اين ترفند سياسي در انتخابات ۱۴۰۰ نيز قوه مجريه را به دست بگيرد.
    
مدعيان اصلاحات عليرغم تصاحب اکثريت مطلق کرسي هاي کابينه، به دنبال تبرئه خود از ناکامي هاي دولت هستند و از پاسخگويي درباره عملکرد و ارائه کارنامه فرار مي کنند.
    
نوع رفتار اصلاح طلبان با دولت دوازدهم، ادامه راهي است که اصلاح طلبان در دولت يازدهم دنبال کردند و نتيجه آن، ناکارآمدي اقتصادي، بر زمين ماندن بسياري از وعده ها، تحميل تحريم هاي بيشتر به جاي لغو تحريم ها و حاشيه سازي هاي مصنوعي بود که اتلاف نيروي دولت و هزينه شدن امکانات و ظرفيت ها در جاده هاي فرعي را به دنبال داشت.
    
    
    
خسارت محض؛ انگار نه انگار!
    
افزايش فشار و تهديد عليه ايران و فراگير شدن رکود، گراني و بيکاري در کشور دستاوردهاي پسابرجامي است که اصلاح طلبان آن را آفتاب تابان و فتح الفتوح مي خواندند. در اين شرايط اما اين طيف حاضر به پذيرش واقعيت نيستند.
    
روزنامه ايران در شماره روز پنج شنبه نوشت: « در ارزيابي مهم ترين دستاوردهاي دولت آقاي روحاني در عرصه سياست خارجي بايد به توافق هسته اي اشاره داشت. بي ترديد شاه بيت عملکرد روحاني اين بود که شرايط بين المللي را که از سال 1391 و اوايل 92 عليه ايران شکل گرفته بود، به نفع آن تغيير دهد
    
تعبير شاه بيت براي به اصطلاح تغيير شرايط بين المللي نسبت به ايران، در حالي است که اتفاقا ترجيع بند توافق هسته اي خسارت محض و دستاورد تقريبا هيچ آن است. برجام امروز نه تنها جسم و روحش نقض شده بلکه به مهم ترين اسباب و ابزار آمريکا و اروپا براي فشار و زياده خواهي عليه کشورمان تبديل شده است. نمونه اش تصريح بي شرمانه و وقاحت بار انگليس و فرانسه و آلمان و در مجموع اتحاديه اروپا براي فشار بر ايران بر سر توانمندي موشکي و نقش آفريني منطقه اي بود. بر اين اساس برجام شرايط را عليه ايران حادتر از گذشته کرده است. اين همان «تغيير در شرايط بين المللي» در پسابرجام است که در اين يادداشت از آن به عنوان شاه بيت عملکرد روحاني نام برده شده و اصلاح طلبان از آن دم مي زنند!
    
ايران مدعي شد: «دستيابي به برجام بازکننده بسياري از قفل هايي بود که بر بسياري از حوزه هاي صنعتي و اقتصادي کشورمان زده شده بود
    
اين ادعا در شرايطي است که دولت يازدهم رکورددار تعطيلي مراکز توليدي است. در دولت روحاني با چيدن تمام تخم مرغ ها در سبد برجام، دومينوي ورشکستگي شمار زيادي از کارخانه ها به راه افتاد و هزاران کارگر بيکار شدند.
    
در بخش ديگري از اين مطلب آمده است: «ماهاتير محمد رهبر کشور مالزي که مالزي امروز را او ساخت زماني گفت: «ما براي 20 سال سکوت کرديم و سرمان را انداختيم زير تا صنايع مان را بارور کرديم و حالا مي توانيم يک «تو» به آمريکا بگوييم
    
واقعيت آن است که مالزي اکنون هم نمي تواند به آمريکا «تو» بگويد اما جمهوري اسلامي در طول حيات قريب به 40 ساله خود ضمن پافشاري بر مواضع ضداستکباري و ضدصهيونيستي خود، در چندين عرصه مهم علمي در زمره 10 کشور اول جهان قرار گرفته است اما در دولت روحاني شتاب رشد علمي و توليد علم در کشور منفي شد و به کما رفت درحالي که پيش از دولت يازدهم رشد علمي ايران 11 برابر متوسط جهاني بود.
    
در ادامه اين يادداشت نکته اي آمده که توصيه مهم رهبر معظم انقلاب به دولت بود. ايشان بارها بر تکيه بر ظرفيت ها و استعدادهاي دروني تاکيد کردند. اما وقتي تمام اميد دولت تدبير به برجام گره خورد، رکود و گراني و بيکاري کشور را فراگرفت.
    
ارگان دولت نوشت: «ايران هم تا زماني که اقتصاد و صنعت خود را احيا نکرده، نمي تواند گام هاي جدي در عرصه خارجي بردارد
    
ايران ادامه داد: «مهم تر از آن بايد جناح هاي داخلي درباره اهداف بلند مدت کشور در عرصه جهاني توجيه و قانع شوند تا به طور مرتب بر سر راه اقدامات آن سنگ اندازي نکنند بلکه برعکس کمک کنند تا اقتصاد و صنعت احيا شود نه اينکه هر روز يک بحران براي آن ايجاد کنند. چنانچه اين کار صورت نگيرد نه تنها اقتصاد و صنعت کشور که در نتيجه دستيابي به برجام، فرصت احياي آنها فراهم شده، تقويت نمي شود بلکه مجددا اين فرصت در اختيار آمريکا و شرکاي سنتي اش قرار مي گيرد تا با احياي پروسه ايران هراسي، فضاي تحريم و فشار عليه ايران را بازگردانند
    
اقتصاد و صنعت کشور را آنهايي دچار بحران کردند که آب خوردن مردم را هم به توافق هسته اي منوط دانستند و از خزانه خالي دم زدند و 60 درصد توليد کشور را به تعطيلي کشاندند نه منتقدان و کارشناسان دلسوزي که اين روزها را پيش بيني مي کردند اما به جهنم حواله داده شدند.