گزیده ها قسمت دوم 16
اردیبهشت - 97
علی مطهری می گوید: مجلس شورای اسلامی
باید نسبت به تعیین شروط رجل سیاسی اقدام کند تا شورای نگهبان نتواند بی جهت فردی
را رد صلاحیت کند.
علی مطهری در کانال تلگرامیاش بخشی از
یک گفتگویش را منتشر کرده است.
او در این گفتگو در خصوص ارزیابی شروط
مشخص شده از سوی شورای نگهبان برای رجل سیاسی، گفت اساسا اقدام شورای نگهبان در
تعیین شرایط رجل سیاسی نوعی قانونگذاری بوده و دخالت در کار مجلس شورای اسلامی
تلقی می شود.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات،
اسلامشهر در مجلس شورای اسلامی اظهار کرد: ملاک ها و ویژگی های رجل سیاسی را باید
مجلس شورای اسلامی به صورت مصوبه تعیین و بعد شورای نگهبان تایید کند، نه اینکه
این شورا ملاک ها را تعیین کند.
وی ادامه داد: شورای نگهبان می تواند
برای خودش چارچوبی داشته باشد که هر گاه مصوبه مجلس شورای اسلامی ارائه شد طبق آن
نظر بدهند نه اینکه این موارد قانون شود.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان
کرد: بنابراین باید در اصلاح قانون انتخابات این موضوع بیاید و معیارها کاملا مشخص
شود تا اینکه نتوانند بی جهت کسی را رد صلاحیت کنند.
رییس سازمان
بازرسی شهرداری تهران خبر داد:
رییس سازمان بازرسی شهرداری تهران از
وقوع دهها هزار متر تخلف در " ایران مال" و سکوت خبری در این رابطه خبر
داد.
به گزارش روابط عمومی سازمان بازرسی
شهرداری تهران، محمد جواد شیرازی، رییس سازمان بازرسی شهرداری تهران گفت: یک روز
قبل از افتتاح مجتمع «ایران مال» هشدار لازم در خصوص تخلف آشکار دهها هزار متری
این مجتمع را در جمع خبرنگاران صدا و سیما دادم ولی از پخش آن از رسانه ملی ممانعت
بعمل آمد، بلکه به پخش آگهی تبلیغاتی این مجموعه پرداخته شد.
در ادامه این مطلب متذکر شد: چگونه در
یک سیستمی یک «مالی» ساخته شده است و دهها هزار متر آن تخلف دارد و متاسفم که
بگویم با کمال وقاحت دعوت نامه میزنند و مدیران عالی شهرداری تهران و شورای محترم
شهر تهران را به جلسه افتتاحیه آن دعوت میکنند و روزنامه همشهری و ایران اطلاعیه
آن «مال» را چاپ میکنند.
شیرازی خاطرنشان کرد: من در همایش
سراسری مدیران سازمان بازرسی مورخ دهم اردیبهشت سال جاری که یک روز قبل از
افتتاحیه «ایران مال» بود هشدار لازم را در خصوص تخلفات گسترده شهرسازی و معماری
این مجتمع در مقابل دوربینهای صدا و سیما دادم و با وجود اینکه این تخلفات وارد
رسیدگی به کمیسیون ماده ۱۰۰ شده و باید از ادامه ساخت و افتتاح آن جلوگیری میشد،
صدا و سیما بجز پخش خبر ناقص در خبر ۳۰ :۱۸شبکه تهران، در بخشهای دیگر خبری مانند
خبر ۳۰ :۲۰ شبکه ۲ و دیگر بخشهای خبری از پخش آن امتناع نمود و حق مسلم مردم در
خصوص آگاهی از تخلفات بزرگ این پروژهها را نادیده گرفت، صدا و سیما باید پاسخگوی
مردم دراین باره باشد.
وی ابراز داشت: من از رییس محترم شورای
اسلامی شهرتهران درخواست میکنم مصوبهای را در شورای اسلامی شهر تهران به تصویب
برسانند تا سازمان بازرسی به استناد آن بتواند جلوی سفارشات این وکیل و آن مسئول و
این شخص و آن شخص بایستد و آفت سفارشات در شهرداری تهران را ریشه کن نماید.
به دنبال ناپدید شدن یکی از مهمترین
افسران ضدجاسوسی کره شمالی در چین، پیونگیانگ تلاش همه جانبهای را برای یافتن
این فرد قبل از رسیدنش به اروپا و یافتن پناهگاه امن آغاز کرده است.
به گزارش ایسنا به نقل از دیلی میل،
جستجوی بین المللی برای یکی از مهمترین افسران ضد جاسوسی کره شمالی که از اواخر
فوریه سال جاری میلادی ناپدید شده و گمان میرود فرار کرده باشد، در حال اجراست.
فرض بر این است که این جاسوس در انگلیس یا فرانسه باشد.
هویت این فرد کانگ ۵۰ ساله و یک سرهنگ
از وزارت امنیت کشور کره شمالی اعلام شده که مسئول نظارت بر اقدامات جاسوسی و مخالفان
در چین، روسیه و جنوب شرق آسیا بوده است.
منابع مطلع به وبسایت خبری Daily NK
مستقر در سئول گفتند که وی از هتل بین المللی "ژونگپو" در شهر شنیانگ در
چین در ۲۵ فوریه سال جاری میلادی ناپدید شده است.
این هتل که قبلا "چیلبوسان"
نام داشت به صورت مشترک توسط کره شمالی و چین اداره میشد.
گزارشها حاکی از آن است که این هتل محل
اصلی برای فعالیت هکرهای کره شمالی در چین بوده است.
منابع در چین و کره شمالی مدعی هستند که
کانگ مسئول جمع آوری اطلاعات و عملیات بوده است.
وی همچنین مسئول نظارت بر دستیابی به
دادههای برنامه اتمی کره شمالی توسط سازماندهی تبادلات محرمانه میان دانشمندان
نیز بوده است.
براساس اطلاعات به دست آمده، کانگ با
ارز فراوان و یک ماشین با قابلیت چاپ دلار آمریکا گریخته است.
گمان میرود که این افسر عالی رتبه کره
شمالی بخشی از جامعه نخبگان کره شمالی بوده است.
همچنین به دلیل داشتن اطلاعات داخلی از
توافقات جاسوسی کره شمالی، این ادعا مطرح شده که کیم جونگ اون، رهبری کره شمالی به
۱۰ تن از جاسوسهایش دستور داده تا این افسر عالی رتبه را پیش از یافتن محلی امن
در اروپا ترور کنند.
روزنامه Daily NK
گزارش داد: با توجه به آنکه هنوز محل دقیق اختفای این افسر جاسوس عالی رتبه مشخص
نشده، تحقیقات برای یافتن او ادامه دارد. فرض بر این است که او در فرانسه یا
انگلیس باشد.
یکی از منابع مطلع نیز اعلام کرد، پس از
آنکه اعضای گروه موسوم به ۱۰۹ کره شمالی توسط دولت متهم شدند، این مرد فرار را بر
قرار ترجیح داده است. براساس داده های موجود، مشخص شده که این افسر عالی رتبه حین
اقامت در خارج از کشور به صورت مخفیانه اقدام به جمع آوری پول کرده و با وجود
احضار شدن توسط دولت پیونگ یانگ، فرار کرده است.
اجناس را مستقیم از بنگلادش و تایلند و
پاکستان میآورند. بیشترش از بنگلادش، در گونیهای بزرگ. قیمتها کف بازار، ارزان
تر از این نمیشود. برای همین هم هست که خیلیها جای آنکه راه داکا یا بانکوک و
پکن را پیش بگیرند، میروند سراغ عمده فروشهای عبدل آباد که روی شیشه مغازههایشان
کاغذهایی چسباندهاند حاوی این پیامها: ارزانتر از همه جا!
روزنامه ایران نوشت: «دو گونی پلاستیکی
مشکی بزرگ را دوسوی بدنش روی زمین گذاشته و دست راست را به کمر زده و یکوری
ایستاده است. مرد، یک چهارپایه کوتاه تعارفش میکند. زن بیآنکه پاسخی به تعارف
داده باشد، مینشیند. چشمهایش بیحالت و صورتش زیادی سفید است. حدوداً ۶۰ ساله به
نظر میرسد. یکی از پاها را از دمپایی رویه گشاد درمیآورد و روی آن یکی میگذارد
و با دست قوزکش را میمالد و در همانحال مشغول گفتوگو با مرد میشود. پشت سرش
نمونه لباسها با فاصله کم از هم روی دیوار آویزان است. بازار «داکا» در یک بعد از
ظهر ابری بهاری، حال و هوای خوبی برای خرید دارد. هوا خنکای مطبوعی دارد و باد
ملایم، دانههای ریز عرق را که به خاطر راه رفتن طولانی بر پیشانی خریداران نشسته،
خشک میکند.
اینجا میتواند بازار «بانکوک» هم باشد؛
خیس و نم گرفته، پر از رنگ و صدا. فروشندهها بیرون مغازهها ایستادهاند و عابران
را دعوت به خرید میکنند. مهم نیست به چه زبانی صحبت کنی. زبان مشترک فروشنده و
خریدار، لبخند است و قیمت. اینجا میتواند بازار «کراچی» باشد. گرم و کلافهکننده.
عدلهای لباس روی هم چیده شده. ترکیب بوی پارچه و ادویه. اینجا میتواند هم داکای
بنگلادش باشد هم بانکوک تایلند و هم کراچی پاکستان؛ بازار عبدلآباد تهران، راسته
عمده فروشهای لباس، هر تکه از بازار هر کدام از این شهرها را دارد. نه به آن
شلوغی و نه به آن هیاهو اما با همان جنسها؛ لباسهای پنبهای و جین و کتان.
اجناس را مستقیم از بنگلادش و تایلند و
پاکستان میآورند. بیشترش از بنگلادش، در گونیهای بزرگ. قیمتها کف بازار، ارزانتر
از این نمیشود. برای همین هم هست که خیلیها جای آنکه راه داکا یا بانکوک و پکن
را پیش بگیرند، میروند سراغ عمده فروشهای عبدل آباد که روی شیشه مغازههایشان
کاغذهایی چسباندهاند حاوی این پیامها:«ارزانتر از همهجا»، «کلی و جزئی» «ارزان
میفروشیم»، «حراج واقعی»، «سایز بزرگ»، «بورس جین و کتان» و...
زن، همان که خستگی امانش را بریده از آمل
آمده. ماهی دوبار برای خرید میآید. صبح زود راه میافتد و شب برمیگردد. جنسها
را در خانه میفروشد، با سود کم. امور خانه را از همین راه میچرخاند چون بین چک و
چانه زدنهایش به فروشنده میگوید: «من که حقوق بازنشستگی ندارم، همهاش همین
است.»
خیلیهای دیگر مثل او هستند. آنطور که
چندتا از فروشندهها میگویند، تعداد مشتریان زن زیاد است. خرید میکنند و جنسها
را در تلگرام و اینستاگرام میفروشند. مقداری سرمایه میخواهد و تلاش برای فروش.
خیلیها هستند؛ دخترهایی که لیسانس گرفتهاند و کاری پیدا نکردهاند، زنهای سرپرست
خانوار.
«اگر خیال دارید کاری شروع کنید، این
خوب است. اینجا عمده میخرید و با ۱۰، ۲۰ هزار تومان سود میفروشید. حتی بیشتر هم
میشود کشید رویش اما اگر بخواهید زود به پولتان برسید، رمزش سود پایین است.» این،
توصیه یکی از مغازهدارهاست که خیال میکند برای شروع کسب و کاری تازه سراغش آمدهام.
اینجور موارد البته به چشمش آشناست. زنانی که هر روز توی راسته پرسه میزنند و
قیمت میگیرند و حساب کتاب میکنند و با خرید کم شروع میکنند و اگر کارشان گرفت،
ادامه میدهند. مهشید یکی از آنهاست. در یک مغازه جین فروشی، چشمش چند مدل پیراهن
دخترانه کوتاه را گرفته که سرشانههایشان گلدوزی کوچکی دارد. آرام به دوستش میگوید:
«اینها الان مُد است.» پیراهنها اما یک مشکل دارند؛ سایزشان جور نیست. همگی اس و
ایکس اس هستند؛ کوچک و خیلی کوچک. همین دختر را مردد میکند وگرنه قیمت واقعاً
پایین است، ۲۸ هزار تومان. براحتی میشود دو برابر فروخت و تازه در آن صورت هم
ارزان محسوب میشود.
مهشید وقتی از مغازه بیرون میآید،
اینجور میگوید: «اینجا جنسهای خوبی پیدا میشود اما مشکل همین سایز است. توی تاپ
و تیشرت و تریکوها معمولاً سایز بهتر است اما برای جین، خصوصاً شلوار و دامن
اینجور نیست. اینها را از ته مانده برندهای آنور میخرند خیلی وقتها. سایزهای
ناقص شده برای همین اینجوری است. جنسش خوب است اما همین سایز دست آدم را میبندد.
تا دلتان بخواهد سایز اسمال و ایکس اسمال و از آنور ایکس لارج و دو ایکس و سه ایکس
لارج هست، اما سایزهای مدیوم و لارج زیاد نیست.»
در راسته رنگارنگ عمده فروشها که کوچههای
عمود بر آن هرکدام برای خودش راسته کوچکی است، اجناس بین ۱۰ تا ۵۰ هزار تومان قیمت
دارند. به ندرت میشود جنسی پیدا کرد که قیمتش بالای ۵۰ هزار تومان باشد. تاپ و
تیشرتها بین ۱۰ تا ۱۵ هزار تومان قیمت دارند. پیراهنها ۲۰ تا ۳۵ تومان هستند و
شلوار جین را از ۲۵ تا ۴۰ هزار تومان میتوان خرید. شومیزها مانتوها هم بسته به
جنس و مدلشان بین ۲۵ تا ۵۰ هزار تومان قیمت دارند. مردانه فروشیها سهم کمتری در
راسته دارند و آنها هم قیمتهایشان تقریباً در همین حدود است. اینجا یک پیراهن
اسپرت مردانه را میشود بین ۳۵ تا ۴۵ هزار تومان خرید، همان را به قول یکی از
فروشندهها، بالای شهر ۱۰۰ هزار تومان میفروشند.
«جنسهایی که در خیلی از فروشگاههای
شهر میبینید، از همینجا میآید؛ ارزانسراها و فروشگاههای کوچک و بزرگ. جایی
بهتر و ارزانتر از اینجا نیست. همه جنسها هم صد درصد خارجی است. جنس ایرانی نه
این کیفیت پنبه را دارد و نه این تنوع رنگ و مدل. این ارزانتر هم درمیآید.
بنگلادش، کارگر ارزان است و کیفیت پارچههای پنبهایشان هم خیلی خوب است. بیشتر
برندهای مطرح را هم که ببینید، بنگلادش تولید شدهاند. اینجا ما از کل ایران مشتری
داریم. بیشتر از شمال میآیند البته. مشتری از مازندران زیاد داریم. همین مرکز
خریدهایی که در فریدونکنار و محمودآباد زدهاند، خیلی از جنسهایشان را از همینجا
میبرند، دستفروشها هم هستند. خیلیهایشان از ما جنس میبرند. خیلیها هم هستند
که جنس میخرند و توی تلگرام میفروشند. ما خودمان هم کانال تلگرامی داریم. خیلیها
همینجوری از تلگرام سفارش میدهند و دیگر تا اینجا نمیآیند. همین امروز که تلگرام
مختل بود، کلی کارمان لنگ ماند.»
مغازهها عمدتاً ویترین ندارند. شیشه در
و پنجره که چند تکه لباس را با چوب لباسی برای نمونه به آن آویزان کردهاند، نقش
ویترین را بازی میکند. عمده فروشها تک هم میفروشند. از هرکدام سؤال کنید، این
را میگویند. بعضیها حتی پشت شیشه چسباندهاند که «تک فروشی هم داریم.» قیمت تک،
البته تکهای ۵ تا ۱۵ هزار تومان با عمده تفاوت دارد اما بازهم ارزان و مقرون به
صرفه است. برای همین هم مشتریانی نه به قصد خرید عمده و کاسبی که برای خرید شخصی
راهی بازار عبدل آباد میشوند.
«قبلاً تک فروشی زیاد نداشتیم اما الان
وضع بازار خراب است. هم تک فروشی داریم و هم تخفیف میدهیم. شب عید باز بد نبود.
گل کاسبیمان بود اما بعدش دیگر خبری نیست. دلار هم حسابی وضعیتمان را به هم
ریخته. خیلیها جنسشان را خریدهاند و در انبار نگه داشتهاند چون نمیدانند چه
وضعی پیش میآید. نمیدانند باید قیمت قبلی را بدهند یا جدید. این بازار ظرفیتی
دارد. قطعاً اگر با دلار گران بخریم، ناچاریم گرانتر بفروشیم و خیلی مشتریهایمان
را از دست میدهیم آنوقت. دستفروش مگر چقدر میتواند جنسش را بالا بدهد؟! یا زن
سرپرست خانوار که توی خانه لباس میفروشد، چقدر میتواند روی جنس بکشد؟»
مرد اینها را میگوید و سراغ مشتریهای
تازه میرود که زن و شوهری جوان هستند و معلوم است خرید شخصی دارند. زن یک شلوار
پارچهای گشاد برمی دارد به قیمت ۳۰ هزار تومان و یک تونیک که ۱۸ هزار تومان قیمت
دارد.
باد شدت گرفته و مانکنهای کنار مغازهها
را تکان میدهد. ابرهای تیره به چشم برهم زدنی آسمان را میپوشانند. کسی به دیگری
میگوید:«جمع کن رگالها را!» و خودش به کمک او میآید و مشغول جمع و جور کردن
رگال لباسهای تک سایز مانده میشوند که جایشان توی پیاده رو است. لباسها در باد
حالتی رها شده پیدا میکنند، تکههایی از داکا، بانکوک و کراچی.»