يادداشت روز اوین نامه ی کیهان "آيا استيضاح جواب مي دهد؟"


یادداشت روز اوین نامه ی کیهان  یکشنبه 10 تیر ماه سال 1397
    يادداشت روز   اوین نامه ی کیهان "آيا استيضاح جواب مي دهد؟"
در 4 دهه عمر ننگین رژیم ولایت فقیه نقش کلیدی وتصمیم گیری با رهبر انتصابی ولی فقیه وارگان های سرکوبگر جنگ افروز همچون ارگان فاشیستی پاسداران بوده است  که برخوردار از همکاری  نیروهای سرکوبگر  نیروی انتظامی و بسیج همراه با وزارت بد نام اطلاعات و قوه فاسد قضاییه بوده اند . بنابراین  بطور دربست مسئول همه بحران ها از جمله بحران اقتصادی وارزی کنونی  اند .
اما به دلیل برخورداری از کانون های قدرت و سرکوبگر وغارتگری  که در اختیار داشته اند مصون از سئوال وپرسش و پاسخگویی بوده اند . برای همین قلم زنان اوین نامه  کیهان به آسانی اتهام می ز نند وتوهین واهانت و سناریو سازی می کنند تا برای توجیه و تبرئه  کردن با فرافکنی همه کاسه و کوزه ها بر سر رقیب داخلی شکسته شود و متهم بهه مسویی با دشمن بیگانه شود در حالی که شرایط به شدت بحرانی ومتشنج کنونی ناشی از سیاست مشترک مخالفت خامنه ای و پاسداران با برجام   و حمایت از سیاست موشکی و هسته ای و جنگ افروزی برون مرزی پاسداران است.

اين روزها، حرف از «رفع تحريم ها» نيست. کسي از «جهان به احترام ايران ايستاد» حرفي نمي زند. صحبتي از «تحريم ها فروپاشيد» و «جهان خنديد» هم نيست. امروز کار يک طيف سياسي خاص در کشور، از نقطه «تحريم ها به تاريخ پيوست» رسيده به نقطه «استيضاح روحاني به دليل بي کفايتي»!
    امروز در اين طيف، کسي حرف از گرفتن امتياز از حريف هم نمي زند اما از دادن امتيازات بيشتر چرا، هنوز هم از لزوم امتياز دادن حتي به شخصي با مختصات ترامپ مي گويد. گويا ناف اين جماعت را با امتياز مفت دادن بريده اند. با وجود اين همه خلف وعده حريف هنوز مي گويند، بايد مذاکره کرد! معني مذاکره از نگاه اين طيف آلوده به فتنه 88 هم چيزي نيست جز دادن امتياز! ديروز در قالب «مذاکرات» هسته اي امتياز هاي نقد دادند و وعده نسيه گرفتند امروز مي گويند، بياييد در حوزه مالي «مذاکره» کنيم و امتياز نقد بدهيم و وعده نسيه بگيريم. اسم اين خيانت يا به قول آن مهره پشيمان، «خريت» را هم گذاشته اند «شفافيت مالي»! امروز حرف از «اگر مي گذاشتند» و «نگذاشتند که بشود» مي زنند تا نتيجه بگيرند، بايد با همان نقشه راه قبلي يعني نگاه به دستان 4 کشور بدنام غربي حرکت کرد.

    در منطق اين جماعت گويا تنها راه رسيدن به شکوفايي اقتصادي، نگاه به خارج است و تلاش و سخت کوشي کارساز نيست و اصولا، چيزي به نام «ظرفيت داخلي» وجود خارجي ندارد! ابزارشان هم شده «ترساندن مردم.» شب انتخابات هم مردم را از سايه جنگ ترساندند و راي جمع کردند. حالا فرجام نقشه راه اين طيف شده وضعيتي که امروز در بازار مسکن و خودرو و سکه و ارز... مي بينيم. کارخانه هاي ورشکسته، تورم افسار گسيخته، بيکاري و رکود بماند.

    همه اين اتفاق ها هم طي همين چند ماه گذشته و در سايه «مذاکره» و«راه حل سياسي» به اوج رسيدند. دولت يازدهم و دوازدهم را بايد به عنوان يک درس عبرت به تماشا نشست. در اين 5 سال، دولت با گراي اين جريان روي «مذاکره» مانور داد و نشان داد، گاهي مذاکره سم است و نتيجه آن فرقي با نتيجه تسليم شدن ندارد. بنابراين هزينه آن بيش از مقابله و مقاومت است:

    «هزينه تسليم شدن به مراتب بيشتر از هزينه مقاومت و ايستادگي است و فايده و دستاوردهاي ايستادگي صدها برابر بيشتر از هزينه هاي تسليم شدن است.تسليم شدن در برابر دشمن عنود و لجوج نتيجه اي جز لگدمال و بي هويت شدن نخواهد داشت.»(9 تير 97/رهبر انقلاب/مراسم دانش آموختگي دانشجويان دانشگاه امام حسين(ع))

    اين طيف حقيقتا از تسليم شدن به معناي واقعي کلمه هم ابايي ندارند و آن را «منطقي» بودن جا مي زنند و حتي آن را به عنوان يک نسخه براي ديگران مي پيچند. از همين رو است که وقتي گفته شد، کره شمالي تصميم به مذاکره گرفته و اين مذاکره، تسليم شدن در برابر درخواست آمريکا و دادن تمام مولفه قدرت يک کشور به صورت يکجا به ترامپ است، کف و صوت زدند و قلم فرسايي کردند که، «کره شمالي هم به اين نتيجه رسيد بايد واقع بين بود چرا که مقاومت در برابر يک قدرت برتر و تلاش براي برهم زدن نظم جهاني، اشتباه است.» حالا کره شمالي براي اين عده شده الگو، در حالي هنوز، نه به بار است و نه به دار.

    اينکه چگونه کار يک دولت و جريان سياسي طي سيزده ماه، از «آن نقطه» مي رسد به «اين نقطه»، مسئله درخور توجهي است که مي توان ساعت ها درباره آن نوشت. اما آنچه مسلم است، نقش آن افراد و جرياني است که دولت را به اين روز کشاندند. آنها چه کساني هستند؟ کدام سياست هاي غلط به بروز چنين وضعي کمک کرد؟ دولت چطور اين طور زمين گير شد؟ چرا مدعيان اصلاحات و آن جريان آلوده که بي شک جزو متهمان رديف اول چنين وضعي هستند، حالا که کار بيخ پيدا کرده، حرف از استيضاح مي زنند؟! و اينکه، آيا استيضاح در اين شرايط جواب مي دهد؟!
    رئيس جمهور محترم اين روزها مواضع خوبي مي گيرد. از بدعهدي آمريکا مي گويد و برلزوم اتحاد در برابر دشمن سخنراني مي کند. آشوبگران و حمله به اموال عمومي را «مردم» و «اعتراض هاي مدني» جا نمي زند و برخورد با توطئه هاي اقتصادي و امنيتي را «عدم رعايت حقوق شهروندي» نمي خواند! از تسليم نشدن در برابر آمريکا، عزمش براي شکست توطئه هاي اين کشور و مقاومت در برابر زورگويي هاي حريف مي گويد و تاکيد مي کند در برابر حريف تسليم نخواهد شد. اگر اين اظهارات در حد حرف باقي نماند، مي توان اميدوار بود، دولت تغيير ريل داده و در صورت ادامه مسير هم مي توان به بهبود شرايط اميدوار بود. آن جريان هاي آلوده سياسي که دولت طي اين

    5 سال هرگز حاضر به فاصله گذاري با آنها نشده، دقيقا از چنين موضع گيري هايي نگرانند، لذا استيضاح و عدم کفايت سياسي روحاني را به ميان مي کشند.

    اين جريان (اگر نگوييم عامل مستقيم چنين وضعي هستند) در به وجود آمدن اين شرايط نقش پررنگي دارند. حرف زدن از استيضاح و بي کفايتي رئيس دولت در چنين شرايطي مي تواند با هدف به گردن نگرفتن مسئوليت چنين وضعي از سوي اين طيف هم باشد. طيفي که هميشه گفته، دولت را صرفا يک رحم اجاره اي براي ادامه بقاء مي داند! امروز فرصت خوبي است که آقاي رئيس جمهور دوست و دشمن خود را بشناسد.

    استيضاح رئيس جمهور در اين شرايط، «جواب» نمي دهد اما ترميم کابينه و تغيير ريل، در کنار فاصله گرفتن از اين جريان هاي آلوده قطعا گره گشاست. در شرايط جنگ اقتصادي، تحولات حساس منطقه و وضعيتي که گاه و بيگاه بازار دچار آن مي شود، استيضاح رئيس دولت يعني، «بحران سازي»؛ يعني اضافه کردن يک مشکل سياسي به ساير مشکلات. شايد راز حمايت هاي جريان هاي آلوده سياسي داخلي و خارجي و رسانه هاي بدنامي مثل بي بي سي از استيضاح روحاني، در همين نکته نهفته باشد. آنها به دنبال راه حل نيستند به دنبال بحران آفريني اند. به اعتقاد نگارنده در اين شرايط بايد به دولت کمک کرد و دولت هم بايد تکليف خود را با جرياني که رئيس جمهور را علنا رحم اجاره اي مي نامد، و قطعا مسئول چنين وضعي است روشن کرده و به خود کمک کند.

    دولت محترم در صورت ترميم کابينه و دور کردن جريان هاي آلوده سياسي از مراکز حساس، در کنار کمک به تقويت مولفه هاي قدرت نتايج بهتري خواهد گرفت و در اين شرايط طبيعي است، حمايت مردم را هم داشته باشد. تقويت مولفه هاي قدرت، مبارزه با سستي و اشرافي گري که بعضاً برخي مسئولين گرفتار آن شده اند نيز راه گشاست. رهبري عزيز همين ديروز مسئولان را به ايستادگي، تدبير و دوري از اشرافي گري فراخواندند و تاکيد کردند، اگر مولفه هاي اقتدار ملي تقويت شوند و در مقابل دشمن، سستي و تسليم نشان داده نشود، بدخواهان بار ديگر در رسيدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند.
نويسنده: جعفر بلوري