اصلاح طلبان گرفتار بحران ناكارآمدي و توجيهات بي مشتري


گزارش خبري تحليلي  اوین نامه كيهان 
اصلاح طلبان گرفتار بحران ناكارآمدي و توجيهات بي مشتري  9 اردیبهشت-98
نقش دو گانه پلیس خوب و بددر رژیم ولایت فقیه طوریست که پلیس خوب یا جناح غالب آنقدر خوبست که  برعکس  پلیس بد  یا جناح مغلوب که مدام در حال  خطا وخیانت کردن و .. است هرگز مرتکب هیچ خطایی نمی شود. برای همین پلیس بد همیشه از سوی یک داروغه چی مورد انتقاد وسئوال وپرسش و بازجویی قرار می گیرد تاپاسخگوی عملکرد پلیس خوب باشد.
جريان مدعي اصلاحات مدتي است در بحران «بي هويتي» و «ناكارآمدي» خود گير كرده و با تاكيد بر انتقاد و فاصله گرفتن از دولت، «شوراي شهر پنجم»، «دولت روحاني» و «فراكسيون اميد مجلس» را مصداق ناكارآمدي و بي برنامگي و شكست اصلاحات مي دانند.
سرويس سياسي- پس از اظهارات خاتمي در مورد «كم اقبالي مردم به اصلاح طلبان» در اسفند ماه 97 بود كه نگراني عناصر و رسانه هاي اصلاح طلب در شيب تندتري قرار گرفت و طي دو ماه گذشته، بخش قابل توجهي از آنها ضمن اعتراف به بي هويتي و بي فروغي اصلاح طلبان و به ويژه ناكارآمدي ليست اميد و شوراي عالي سياست گذاري به انتقاد از دولت روحاني و جريان اصلاح طلبي پرداختند. گفتني است اطلاح طلبان كه از احتمال شكست در انتخابات فرارو به طرز قابل توجهي هراسان و نااميد به نظر مي رسند هر ازگاهي با طرح مسائلي چون «انتخابات مشروط»، «پارلمان اصلاحات» و «تاكيد بر فاصله گرفتن اصلاح طلبان از دولت» و... به ارائه راهكارهاي تاكتيكي و رسانه اي در اين خصوص مي پردازند. آنچه در پي مي آيد گزارش مختصري پيرامون برخي تحركات تاكتيكي اصلاح طلبان در يك ماه گذشته است
اعتراف به ناكارآمدي «ليست اميد» و «شوراي عالي سياست گذاري اصلاح طلبان»
اصلاح طلبان پس از آنكه ديدند ماحصل سازوكارهاي انتخابي و فعاليتهاي تشكيلاتي و رسانه اي آنها در انتخابات دهمين دوره مجلس شوراي اسلامي با راهبري «شوراي عالي سياست گذاري» و صحنه گرداني ماكياوليستي آقاي «تكرار مي كنم» در «ليست اميد» خلاصه شده است و حال آنكه به قول عبدالله ناصري مشاور خاتمي، اين ظرفيت اسمي اصلاح طلبان در حدود 40، 50 نفر بيشتر نيست و اساسا از سال 94 تاكنون، به 5 تا 6 نماينده خلاصه شدهو آبي از آنها گرم نشده است، لب به اعترافات صريحي گشودند و بر مرده اصلاحات تيغ انتقاد كشيدند.
بررسي اظهارات و موضعگيريهاي عناصر فعال اين جريان گوياي اين واقعيت است كه آنها «شوراي شهر پنجم»، «دولت روحاني» و «فراكسيون اميد مجلس» را مصداق ناكارآمدي و بي برنامگي و شكست اصلاحات مي دانند.
ميرلوحي، از مسئولين ارشد ستادهاي خاتمي و روحاني و عضو شوراي عالي سياست گذاري اصلاح طلبان در گفت وگو با روزنامه زنجيره اي آرمان گفته است: «ايشان[خاتمي] اخيرا هم با اشاره به نارضايتي هاي مردم بيان كردند، معلوم نيست كه مردم به دعوت اصلاح طلبان پاي صندوق راي بيايند. اين نشان مي دهد كه نگراني ها جدي است
همچنين عبدالله ناصري، از چهره هاي رسانه اي و مشاوران نزديك خاتمي در گفت وگو با ايرنا بيان مي كند: «در مقايسه با انتظاري كه نسبت به ليست اميد در جامعه به وجود آمد، دستاوردي براي جامعه مدني و جامعه راي دهنده به اصلاحات نداشت». وي در گفت وگو با روزنامه زنجيره اي آرمان امروز نيز مي گويد: «اكنون براي همه مردم، كنشگران و جريانات سياسي مشخص شده كه اصلاح طلبان محدود مجلس به طور غيررسمي فعاليت هاي خود را دنبال مي كنند، اما كارآمدي جدي ندارند... همين فراكسيون محدود غيررسمي اصلاح طلبان در اين دوسال كار جدي شكل نداد» يا آنكه در گفت وگوي ديگري ضمن اعتراف به كم اقبالي مردم به اصلاح طلبان تاكيد مي كند: «شوراي سياست گذاري اصلاح طلبان از حيز انتفاع افتاده است... با تجربه مجلس فعلي و ليست ناكارآمد اميد معتقدم كه اين دوره ديگر نمي توان راهبرد اقليتي را به كار برد
روزنامه آرمان در يادداشتي به قلم يك فعال سياسي اصلاح طلب، هر چند خواست بگويد كه اين نوع برداشت ها چندان علمي و كارشناسانه نيست اما نتوانست از واقعيت نگويد و در نهايت نوشت: «برخي از تحليل ها نسبت به شرايط جامعه اينگونه است كه مردم به نوعي انفعال و بي تفاوتي نسبت به جريانات سياسي به خصوص اصلاح طلبان براي شركت در انتخابات رسيده اند كه عده اي اين شرايط را ناشي از عملكرد انتقادآميز فراكسيون اميد مجلس و شوراي شهر تهران مي دانند و اساسا عملكرد اين دونهاد انتخابي را بر شرايط حاضر بسيار موثر مي پندارند ».
محمود صادقي، نماينده عضو فراكسيون اميد مجلس نيز در مصاحبه با سالنامه نوروزي روزنامه شرق گفته بود: «فراكسيون اميد مجلس نتوانسته ساختاري ايجاد كند و نمايندگانش را به بدنه كارشناسي وصل كند و با برنامه عمل كند. بخشي از اين مسئله مربوط به خود فراكسيون است، اما بخش مهم تر اين است كه اين فراكسيون چطور تشكيل شده و از چه فرآيندي به چينش امروز خود رسيده است».
البته ناگفته نماند كه تا پيش از اين روزنامه هاي زنجيره اي از ادامه برجسته سازي انتقادات و اعتراضات داخلي به ويژه پس از نامه انتقادي 30 تشكل دانشجويي و جمعي از فعالان سياسي اصلاح طلب به محمد خاتمي براي ضرورت اصلاح اصلاحات خودداري مي كردند.
طرح «پارلمان اصلاحات» و درگيريهاي داخلي اصلاح طلبان
اظهارات فعالين و نوشته هاي رسانه هاي زنجيره اي جريان اصلاحات درخصوص ايده «پارلمان اصلاحات» به عنوان يك نهاد بالادستي تاكيد بر اين دارد كه اين طرح قرار است جايگزين «شوراي عالي سياست گذاري اصلاح طلبان» شود و در انتخابات فرارو، احزاب و جريانات اصلاح طلب را زير يك پرچم واحد جمع كند. البته به زعم خود آنها، اين موضوع يك ايده واحد نيست و مسائل مختلفي حول آن مطرح مي شود.
دي ماه 97 بود كه خبر تصويب كليات تشكيل پارلمان اصلاحات در شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات در خروجي رسانه هاي آنها قرار گرفت اما به اعتراف منابع اصلاح طلب، آنچه از شواهد امر پيداست، توافق بر سر پارلمان اصلاحات در حد همان كليات باقي مانده و روايت هاي مختلفي از جزييات تشكيل آن از سوي احزاب و چهره هاي مختلف اصلاح طلب به اشكال مختلف ارائه مي شود.
گروهي مانند كواكبيان (طراح اين ايده)، برخي عناصر حزب همبستگي ايران اسلامي و همچنين برخي از چهره هاي اصلاح طلب مانند جلودارزاده و... موافق اين طرح بوده و «پارلمان اصلاحات» را طرحي براي بازسازي اعتماد مردم به اصلاح طلبان و پايان دوره فعاليت شوراي عالي سياست گذاري مي دانند.
اما گروهي مانند كرباسچي (دبيركل حزب كارگزاران سازندگي) و شكوري راد (دبيركل حزب اتحاد ملت) معتقد به وجود موانع متعددي براي تشكيل و نقش آفريني اين طرح دارند.
در عين حال، محمود ميرلوحي، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت تشكيل اين نهاد را در شرايط كنوني ميسر ندانسته و گفته است: آيا در حال حاضر ما در شرايطي هستيم كه همه اصلاحطلبان بتوانند به صورت سلسله مراتبي از شهرستان ها به استان و منتخبان آنها هم از استان به پايتخت بيايند؟ در تهران نيز افراد براساس سازوكاري انتخاب شوند؟! بطور مثال آقاي خاتمي به عنوان كسي كه رهبري اصلاحات را برعهده دارد، ميتواند در سازوكار اين پارلمان نقش داشته باشد؟
عبدالله ناصري، عضو شوراي عالي سياست گذاري و از مخالفان ايده پارلمان اصلاحات هم سال گذشته درباره اين ايده گفته بود: دوستاني كه ايده تشكيل پارلمان اصلاحات را مطرح كردند، تصوير و قالب روشني از اين پارلمان ارائه ندادهاند.
«خودزني» و «خوداستيضاحي» اصلاح طلبان در خزان اصلاح طلبي
بي ترديد مي توان گفت كه اظهارات خاتمي درخصوص كم فروغي اصلاحات در افكار عمومي، خواسته يا ناخواسته پاياني بر لاپوشاني آنها نسبت به عملكرد خود و آغازي براي «خوداستيضاحي» و به نوعي علني كردن عزايشان بر مرده اصلاحات بود.
اكنون كه مدعيان اصلاحات، به اين نتيجه رسيده اند كه در افكار عمومي منفور و طرد شده اند و در خزان اصلاح طلبي قرار دارند و ديگر به احياي «تكرار مي كنم» و پيروزي در انتخابات مجلس شوراي اسلامي اميدي ندارند، دست به «خودزني» و موضع گيري عليه يكديگر زده اند.
 تاجيك، تئوريسين سايه نشين دولت اصلاحات در نشستي تحت عنوان «آسيب شناسي جريان اصلاحات» گفت: «ما اصلاح طلبي را ابزار قدرت قرار داديم و هر زمان كه به قدرت رسيديم، فراموش كرديم از كجا آمده ايم... در فرداي قدرت وقتي آب ديديم مشخص شد شناگران ماهري هستيم و معلوم شد مي توانيم مستبدان قاهري هم باشيم. اين اصلاح طلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان يك تاكتيك و ابزار براي نجات خود بهره برده و مي برند، تاكتيكي براي عبور از بحران و نه يك استراتژي كه به آن باور داشته باشند.» وي اظهار داشته است: «ساختار اصلاح طلبان مانند يك عمارت ماسه اي در حال فرو ريختن است، با چشم خود مي بينيم بسياري از نيروها و نسل جوان اصلاح طلب در حال خارج شدن از اين دايره هستند و به نظرم اصلاح طلبي در اين فضا دچار نوعي خودزني شده است... وضعيت ديگري كه وجود دارد حالت استيضاح خود است. چه كسي گناه اول را انجام داد كه تمام سرمايه اصلاح طلبي را در سبد يك جريان خاص گذاشت؟ تمام مشكلاتي كه مردم با آن مواجه شده اند يك طرف تقصير گردن گفتمان اصلاح طلبي است، لذا بايد مسئوليت كار خود را بپذيريم و پاسخگو باشيم ولي درعوض منتقد شده ايم و به حالت استيضاح خود روي آورده ايم... اكنون به نظرم در خزان اصلاح طلبي قرار داريم...»
چندي پيش، صادق زيباكلام نيز در نامه اي به خاتمي، كاهش قابل توجه محبوبيت اصلاح طلبان را غيرقابل انكار و «بي هويتي» را محصول عملكرد تصميم گيران اين جريان عنوان كرد و نوشت: «واقعيت تلخ آن است كه اصلاح طلبي خلاصه شده در مشتي شعار هاي زيبا و كلي... بعد از گذشت 20 سال ما هنوز نتوانسته ايم يك هويت مشخص ترقي خواهانه براي خودمان خلق نماييم. خواسته هاي مشخص اصلاح طلبان كه آنها را در جايگاه يك جريان دموكراتيك و ترقي خواه قرار مي دهد، كدام هستند؟ بي هويتي جريان اصلاحات را نه مي توانيم بر گردن اصولگرايان بيافكنيم، نه روحاني، نه شوراي نگهبان و نه نظارت استصوابي
ابراهيم اصغرزاده، فعال سياسي اصلاح طلب هم در مصاحبه اي با روزنامه شرق گفته است: «تصويري كه براي مردم از انتخابات 96 و وعده هاي اصلاح طلبان براي انتخاب روحاني و دولت تدبير و اميد ايجاد شده، اين است كه وعده هاي اصلاح طلبان باد هوا بوده است
يا آنكه فائزه هاشمي، در يادداشتي در سالنامه نوروزي روزنامه سازندگي ضمن افشاگري عليه اصلاح طلبان نوشت: «در نهادهاي اصلاح طلب، منافع قبيله اي و خانوادگي به منافع ملي مي چربد
روز گذشته نيز، مشاور يكي از سران فتنه در گفت وگو با روزنامه زنجيره اي آفتاب يزد اعتراف كرد: «اصلاح طلبان قبل از مردن در حال خودكشي هستند.» هرچند كه به نظر كارشناسان و تحليلگران سياسي، اصلاحات پس از دولت دوم خاتمي، مرد و اساسا سودايي شد كه به تاريخ پيوست.
به هر حال، مرور دهها مورد مقاله و مصاحبه در رسانه هاي زنجيره اي مبني بر اعتراف به افول اطلاح طلبي و انتقاد از خود گوياي دامنه وسيع «خودزني» و «خوداستيضاحي» آنان در اين برهه زماني است.
تاكيد بر انتقاد و فاصله گرفتن اصلاح طلبان از دولت
اكنون واقعيت «رحم اجاره اي بودن دولت براي اصلاح طلبان» مانند چند سال گذشته، فقط در گوشه و كنار و در محافل سياسي و رسانه اي محدود، مطرح نمي شود بلكه «تعيين تكليف صريح با دولت» و «انتقاد از دولت روحاني» به عنوان يك تاكتيك مقطعي، جزو برنامه هاي مهم جريان اصلاحات قرار گرفته است
قابل تامل آنكه جريانات مدعي اصلاحات كه روزي تمام قد زير پرچم تدبير و اميد روحاني سينه زدند و پياده نظامهاي خود را در حمايت و جانبداري از دولت اعتدالي به خط كردند امروز با سياست يك بام و دوهوا و تناقض هاي رفتاري، از يك طرف شمشير انتقاد از رو بسته و تيغ آن را متوجه دولت روحاني كرده اند و از طرف ديگر نيز براي اينكه افكار عمومي رفتار آنها را متناقض نبيند به جاي پذيرش مسئوليت تقصيرهاي خود، اعلام مي كنند كه دولت ناكارآمد است اما ربطي به ما اصلاح طلبان ندارد! و يا آنكه تاكيد مي كنند انتقاد به دولت براي حفظ حيات سياسي اصلاحات لازم است.
مرور بخش هايي از اين انتقادات شاهد بر اين ادعاست:
- مرتضي مبلغ، عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت در گفت وگو با مهر: اصلاح طلبان از عملكرد دولت آسيب ديدند/ دولت اين است كه ديگر توجه چنداني به حرف اصلاح طلبان ندارد و نه از مشورت هاي ما بهره مي برد.
- صادق زيباكلام: ستاره بخت اصلاحطلبان از دولت دوم روحاني كمسو شد/ اصلاح طلبان دولت آقاي روحاني به ويژه شخص ايشان را براي ريزش محبوبيت شان در سال 97 مقصر مي دانند/ من معتقدم اگر اصلاح طلبان تكليف شان را با روحاني مشخص نكنند و همچنين آزادي خواهي و دموكراسي خواهي را به عنوان هدف استراتژيك خود جا نياندازند، به سرعت افول خواهند كرد (در گفت وگو با خبرفوري، فرارو)
- عبدالله ناصري عضو شوراي مشورتي رئيس دولت اصلاحات در گفت وگو با روزنامه اصلاح طلب آرمان امروز: نابساماني ها در مناطق سيل زده به دليل حضور كمرنگ روحاني بود/ مردم از مديريت بحران اخير رضايت ندارند/ رفتار آقاي روحاني در اين زمينه مي توانست بسيار موثرتر باشد و نمي توان به آن نمره خوبي داد. بدون شك اين رفتار پيامدهاي خوبي براي آقاي روحاني به همراه نخواهد داشت.
- روزنامه آفتاب يزد در گفت وگو با جوادي حصار عضو حزب اعتماد ملي نوشت: «راهبردهاي اصلاح طلبانه تغييري نكرده اما آنچه كه اين جريان را در برابر مردم زير سوال برده است آميختگي ناكامي هاي اين دولت با اين جريان است... اصلاح طلبان بايد عامل و دلايل ناكامي هاي دولت را به مردم توضيح دهند. اين جريان بايد به مردم بگويد كه بخشي از مشكلات و شكست ها به مخالفان دولت باز مي گردد يعني همان افرادي كه داراي قدرت و برنامه بودند و بر كشور تسلط داشتند و در اجراي برنامه هاي دولت مانع ايجاد مي كردند. به عبارتي بايد به مردم توضيح داده شود كه آيا اين دولت خود مقصر است و يا افراد ديگري دولت را به اين مرحله رساندند
- روزنامه آرمان امروز هم در يادداشتي به قلم يكي از اعضاي حزب منحله مشاركت نوشت: تصميمات خلق الساعه، سردرگمي در اخذ تصميمات قاطع، بدنه اجرايي غيركارآمد و... موجب شده كه مردم احساس كنند كشور به شكل صحيح و درستي اداره نمي شود و مسئول آن را نيز جريان هاي سياسي مي دانند و اصلاح طلبان بخش مهمي از آن هستند؛ جرياني كه مردم با اعتماد به آن در انتخابات اخير مشاركت داشته اند. از طرف ديگر گرچه مطرح مي شود كه عملكرد ضعيف فراكسيون اميد موجب نااميدي مردم از جريان اصلاحات و اين فراكسيون شده، اما واقعيت اين است كه فراكسيون اميد تمام ظرفيت جريان اصلاحات نبوده و بدون شك نتوانسته انتظارات را برآورده كرده و حركتي جدي كه بتواند طي 4سال در خاطر مردم بماند، در اين مجموعه ديده نشد. فقدان مديريت كارآمد و بدنه منسجم، باعث شده كه برخي پيامدها به اسم فراكسيون اميد، اما به كام بخش هايي از منتقدان جريان اصلاحات باشد»
ناگفته نماند كه مدعيان اصلاحات درصدد آنند تا با خط كشي و مرزبندي تشكيلاتي بين اصلاحات، دولت و فراكسيون اميد، از بي فروغي ستاره بخت اصلاح طلبان بكاهند و بگويند كه «دولت ضعف دارد اما دولت ما نبوده!» و همچنين «فراكسيون اميد و... تمام ظرفيت جريان اصلاحات نيست». 
اصلاح طلبان دل خوش به فضاهاي هيجاني و احساساتي، غافل از آنند كه آب در هاون مي كوبند و افكار عمومي سال هاست كه نسبت به
خط و مشي مدعيان اصلاحات و عملكرد دولت هاي برآمده از اين جريان و يا دولت هاي حامي آنان شناخت كاملي دارند و هرگز به استدلالات و ماست مالي هاي آنها وقعي نمي گذارند.