زمستان زودهنگام و تکرار داستان دخترک کبریک‌فروش

20 آبان 90

پیراموش گزارش ضمیمه شده در سایت فرا رو جا دارد که سئوال شود که کارتن خوابی چیست و چگونه به وجود می آید؟این پدیده یا اصطلاج چگونه در ایران رایج شد ؟ چرابا سرعت رشد کرده است؟ چه افرادی کارتن خواب می شوند و وابسته به کدام قشر اجتماعی هستند وچرا اینان اینگونه شدند؟ آیا کارتن خوابی وراثتی است و یا نه اکتسابی وتحمیل شده می باشد؟ اینان چه فرقی با کاخ نشینان دارند؟ اصلاً چرا برخی جزو کاخ نشینان شدند وسرنوشت یا سهم بر خی دیگر کارتن خوابی شده است ؟ نکند وسعت خاک ایران محدود وکوچک است که ظرفیت و یا گنجایش نیاز برای جمعیت کشور یا مکان کافی برای همگان وجود ندارد ؟ بلی سئوال است که دلیل رشد افزایش کارتن خوابان در شهرهای ایران به ویژه در تهران چیست؟ چرا گزارش شده که این رشد سریع تر از احداث گرما خانه ها به پیش می رود؟ وقتی شرایط چنین است که دولت در مانده قادر به حل این معضل نیست. برای چه ولی وقیح منفور ونا مشروع و پاسدار گماشته احمدی نژاد تبلیغ برای افزایش جمعیت کشور می کنند؟ تازه باید این گزارشات ازز یر تیغ سانسور عبور کرده ر ا قبول کرد یا نه ادعای تبلیغاتی رئیس جمهور که وعده ی سرخرمنی نا کجا آبادی واگذاری 1000 متر زمین بهر خانواده ایرانی را پذیرفت که 200 متر زیر بنا رود و800 متر باقیمانده سبزیکاری شود . یا اینکه قول واژگونه هیچ فقیر در کشور وجود ندارد را باور کرد که تبصره ای شد که هیچکس با شکم خالی شب بر سر بالین نمی گذارد. کدامیک واقعیت دارد ؟ آیا باید ادعای مسئولان حکومتی را باور کرد یا این گزارش را قبول کرد که مربوط به وضعیت کارتن خوابان می باشد؟ یا نه اینکه با ید تن به خبر فاش شده اختلاس مبلغ 3 هزار میلیارد تومان بانکی داد که اوضاع غالب همین است و هیچ راه حلی هم وجود ندارد. پاسکاری برای رفع مسئولیت کردن و تبلیغات دروغین دادن ناشی از چیست؟ مهمتر اینکه از رهبر ولی وقیح منفور ونا مشروع رفته تا رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی تا دو برادر لاریجانی های رئیس دو نهاد حکومتی همراه با سایر مسئولان دیگر در رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی ایران که وجود دارند. چرا هر موقع که فرصتی گیر می آوردند تا سر منبر روند یا تریبونی در اختیار خود داشته باشند ضمن تبلیغ کردن از پیشرفت های گوناگون در همه زمینه ها که در کشور شده است طوریکه در جهان بی نظیر ومانند می باشد. بعلاوه مدعی نماینده و سخنگوی ملت می شوند و از سوی اینان عربده کشی برای مخالفان و رقبا می کنند. حتی جهان را تهدید می کنند . درصو رتیکه واقعیت درست وارونه ی این ادعا ها ی اینان می باشد. بهر حال عمق فاجعه آنجاست که گزارش شده است برخی از این کارتن خوابان دارای مدرک فوق دیپلم و لیسانس می باشند. عجیب تراینکه ضمیمه گزارش گزارشگر اعتراف به نا برابری وتبعیض و استثمار وحق کشی و حق خوری و فاصله ی طبقاتی کرده است . چونکه گزارش داده است که بسیاری از کارتن‌خواب‌ها جزء دهک‌های پایین جامعه هستند که حقشان به وسیله دهک‌های بالا پایمال شده و مجبور به کارتن‌خوابی شده‌اند. همینطور گزارشگر افزوده است که بسیاری از بی‌سرپناهان کارتن‌خواب وقتی به در درد و دل‌های اینان گوش داده می شود . آنگونه است که هیچ امیدی به زندگی ندارند و آرزوی مرگ می کنند و آن چنان از خاطرات و رویاهای بر باد رفته شان سخن می‌گویند که گویی داستان دخترک کبریک فروش دارد برای اینان تکرار می‌شودو در تشریح و توصیف این دخترک گفته است که در نور کم‌فروغ کبریت‌هایش، آرزوها و عزیزان خود را جست‌وجو می‌کرد و لی روز بعد عابران جسد بی‌جانش را گوشه دیوار کنار کبریت‌های سوخته یافتند. آری سئوال است که مسببان اصلی کبریت زدن به جان اینگونه دختران کبریت فروش یا کارتن خوابان به آخر خط رسیده کیستند؟ آیا ولی وقیح منفور ونا مشروع پشتیبان کلان دزدان و غارتگران با دستگاه آلوده به فساد قضاییه آلت دست وی و رئیس انتصابی از سوی وی می باشند که مروج بی عدالتی و تبعیض وحق پایمال کردن هستند . به خصوص اینکه در بساط منقل و دود سنگر دایمی ولی وقیح منفور ونا مشروع که با انبر وسوزن و سوراخ وافور وذغال سرخ آتشین عصاره یا شیره ی جان تهی دستان و محررومان و کارتن خوابان را می سوزاند تا که از دود بلعیده شده ی ناشی ازسوختنش از سوراخ وافور نشئه شود وتوی عالم خلسأ وهپروت فرو رود تا فرمان به رئیس قاضی القضات خودد هد تا هرچه بیشتر احکام اعدام برای آفتابه دزدان صادر کند تا که اختلاس های بیش از 3 هزار میلیارد تومانی بانکی به آسانی انجام شود.

فرارو- گاهی زمستان بی موقع از راه می‌رسد و دمای هوا درست در میانه پاییز منفی 4درجه می‌شود. به ناگاه باران پاییزی جای خود را به برف می‌دهد و صبح‌هنگام مردم از تماشای زمین سفیدپوش شده، غافلگیر می‌شوند. بی‌خبر از اینکه افرادی از دل همین اجتماع، تا صبح زیر برف از شدت سرما لرزیده‌اند و معلوم نیست که از پس یک شب طولانی و سخت، جان سالم به در برده باشند. این چنین در زمستان‌های سرد هرساله، داستان دخترک‌‌ کبریک‌فروش تکرار می‌شود.به گزارش سرویس اجتماعی فرارو؛ سال 1378، شورای عالی اداری کشور، مصوبه‌ای تصویب کرد که بر اساس آن برخی از دستگاه‌های اجرایی از جمله شهرداری، نیروی انتظامی، وزارت بهداشت و بهزیستی، موظف شدند برای ساماندهی افراد بی‌خانمان فعالیت‌هایی انجام دهند. اما این ارگان‌ها چنان که شاید و باید مصوبه را جدی نگرفتند و اقدامی ویژه انجام ندادند. افراد بی‌خانمان به زندگی در خیابان‌ها و کارتن‌خوابی ادامه دادند تا اینکه سرمای زمستان سال83، قاتل جان تعدادی از این افراد شد. بعد از این اتفاق بود که حداقل شهرداری به فکر تأسیس «گرمخانه»هایی افتاد تا در برودت هوا، پناه جمعی از مردم بی‌سرپناه شود. اما روند افزایشی کارتن‌خواب‌های شهر، بسیار سریع‌تر از احداث گرماخانه‌ها پیش رفت به حدی که امروزه سه مرکز فعال گرماخانه، برای تمام کارتن‌خواب‌های شهر کفایت نمی‌کند. دو مرکز دیگر هم در حال احداث است و قرار بود امسال به بهره‌برداری برسد، ولی سرمای زودهنگام چنان غافلگیرانه اتفاق افتاد که تا مغز استخوان مردم بی‌خانمان نفوذ کرد. چنین وقت‌هایی مسؤولان یادشان می‌افتد که ارگان‌های مختلف وظیفه‌ای دارند و مسؤولیتی بر عهده‌شان واگذار شده است و برخی هم سعی می‌کنند تا از مسؤولیت‌های مختلف شانه خالی کنند. برای مثال مرتضی طلایی، یکی از اعضای شورای شهر تهران، به وظایف نهادهایی همچون وزارت كار، تعاون و رفاه اجتماعی اشاره کرده و گفته است: «شاید فلسفه تأسیس وزارت رفاه فراموش شده است؛ اما اینكه چرا نهادهای دیگر برای ساماندهی بی‌خانمان‌ها در وضعیت‌های اضطراری وارد عمل نمی‌شوند، برای ما هم پوشیده استاز سوی دیگر، یک كارشناس مسؤول طرح كودكان خیابانی سازمان بهزیستی كشور، می‌گوید: «سازمان بهزیستی هیچ اعتباری در خصوص ساماندهی كارتن‌خواب‌ها دریافت نمی‌كند، بنابراین هیچ وظیفه‌ای برای جمع‌آوری و ساماندهی افراد كارتن‌خواب نداردچه شد که کارتن‌خواب شدم؟ آمار مشخصی از افرادی که شب‌ها زیر پل‌ها و در کوچه پس کوچه‌ها روی کارتن می‌خوابند، در دست نیست ولی چند سال پیش مشخص شد که تعدادی از مراجعان به گرماخانه‌ها دارای مدرک فوق دیپلم و لیسانس بوده‌اند. همچنین معلوم شد که این مددجویان علاوه بر مشکلات مالی دارای مشکلات روحی و روانی فراوان نیز بوده‌اند. حسین باهر، می‌گوید: بسیاری از کارتن‌خواب‌ها جزء دهک‌های پایین جامعه هستند که حقشان به وسیله دهک‌های بالا پایمال شده و مجبور به کارتن‌خوابی شده‌اند؛ آن‌هم در شرایطی که فقر در بخشی از جامعه بیداد می‌كند. این روان‌شناس علاوه بر اعتیاد که باعث دور افتادن از خانه و خانواده می‌شود، نداشتن کار و امکان اشتغال را دلیلی می‌داند که عده‌ای را از رده‌های درآمدی خارج می‌کند و به سمت فقر و سرانجام بی‌خانمانی می‌کشد. یک جامعه شناس نیز وجود فاصله طبقاتی در جامعه، عدم حمایت خانواده‌ها و عدم حمایت جامعه از افراد نیازمند را دلیل روی آوردن مردم به سمت كارتن خوابی می‌داند. معمولاً در کارنامه کارتن‌خواب‌ها، جرائم ریز و درشتی وجود دارد. برخی از آن‌ها متکدی هستند و یا با کارهایی مثل اسفنددود کردن، پاک کردن شیشه اتومبیل‌ها، دستفروشی و ... درآمدی بخور و نمیر به دست می‌آورند. گاهی نیز به کارهای خلاف هم چنگ می‌زنند. البته این قشر در بسیاری مواقع بیش از آنکه بزهکار باشند، بزه دیده هستند. پناه دادن این افراد به طور موقت و چند ساعته البته فعالیت قابل تقدیری است و جان بسیاری از کارتن‌خواب‌ها را نجات می‌دهد، ولی بی‌تردید کافی نیست و چند ساعت حضور در گرماخانه، سرانجامی برای هیچ یک از آنان نیست.بسیاری از بی‌سرپناهان کارتن‌خواب، در درد و دل‌هایشان مرگ را آرزوی خود می‌دانند و چنان از خاطرات و رویاهایشان سخن می‌گویند که گویی داستان دخترک کبریک فروش تکرار می‌شود؛ دخترکی که در نور کم‌فروغ کبریت‌هایش، آرزوها و عزیزان خود را جست‌وجو می‌کرد و روز بعد عابران جسد بی‌جانش را گوشه دیوار کنار کبریت‌های سوخته یافتند