دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 26 دیماه سال 1390
نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان  " قطره درياست اگر با درياست !  "
فضا آنگونه منقبض و امنیتی و پلیسی شده که نه  به رقبای منتقد رحم نمی شود ، بلکه پاسداران خودی گوشزد کنده هم تحمل نمی شوند. بهرصورت رژیم ضد بشری و قرون وسطایی کودتایی آنگونه بسته وخفقانی وتحمل ناپذیر شده است که حتی کوچکترین انتقادی از سوی پاسداران قدیمی را بر نمی تابد که به وضوح ناشی از عدم مشروعیت و وحشت از قیام عمومی می باشد .مشروط بر اینکه عجیب نگران تحریم وعدم حضور سیاهی لشکر در نمایش خیمه شب بازی و حماسه سازی  تقلبات دشمن شکن مورد نظر 12 در اسفند است . برای همین تلاش می شود  تا برای کنترل فضای انفجاری طرح پیشگیرانه ی ضرب و شتم و سرکوب و بازداشت  همراه با سانسور وتهدید واتهام زنی وفشار اعمال  می شود"
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با روش شیادی سیاست توبره و آخور خوری و ترفند چماق وحلوای بازجویی که همراه با تحقیر  وعدم آگاهی متهم  می باشد قلم فرسایی کرده است و آنگونه تابلو ترسیم کرده  که گویا پاسدار سر دار علایی درک وفهم وشعور اجتماعی  وتجربه از گذشته و حال ندارد  و هیچگونه شناخت عملی از درون ارگان فاشیستی پاسداران و عملکرد ولی وقیح منفور ونا مشروع ندارد و شاهد تظاهرات های ضد حکومتی پس از کودتای 22 خرداد 88 نبوده که چگونه مورد یورش و ضرب وشتم واقع می شد؟ یا اینکه حضور اعتراضی مردم ناراضی ومعترض توی خیابان های پس از کودتای 22 خرداد 88 را ندیده ونظاره گر نبوده وفریاد پژواک مرگ بر دیکتاتور وخامنه ای واصل ولایت وقیح  س دادن را نشنید که چگونه معترضین خشمگین تصویر منحوس خامنه ای را پاره وبه آتش کشیده ولگد کوب می نمودند . همچنانکه شیوه ی گزمکان سر کوبگر ولباس شخصی های دژخیم با معترضان ناراضی توی خیابان ودانشگاه ها رامشاهده وپیگیری نکرده است . یا نمی داند که چگونه در توطئه ی طراحی شده 30 تن ازفرماندهای قدیمی پاسداران در سقوط  هواپیمای نظامی در 5کیلومتری ارومیه کشته وحذف فیزیکی شدند .تا جاییکه عباس پالیزدار که پرونده ی اسامی 44 دانه درشت مفسدان اقتصادی را در دانشگاه بوعلی سینا همدان اعلام نمود. چون در این افشاگری خود اشاره ای به دست داشتن پاسداران در سقوط این هواپیما حامل 30 فرماندهان پاسدار نمود .همچنین  یادی از هواپیمای مسافری دودمان وزیر راه دولت خاتمی و 6 عضو بازار مکاره ی ششم موسوم به اصلاح طلب در استان گلستان از سی پاسداران  کرد. موجب بازداشت وی از  سوی سعید مرتضوی قاتل وشکنجه گر شد .سپس با اتهامات ساختگی محکوم به زندان شد .اما اکنون سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری موازی با همکار غیر ایرانی سعدالله زارعی یادداشت روز نویس مدعی شده است که پاسدار علایی با نوشتن یادداشت در ورق پاره اطلاعات  و یاد نمودن از 19 دی 56  که جای شهید کشته بکار برده است . عنصری بی اراده ای است  که آلت دست جریان فتنه یا دشمن وضد انقلاب دو آتشه واقع شده است . یعنی  ترکش سیاست  اتهام زنی 33 ساله ی نخ نما شده ی گذشته   اکنون به این پاسدار سردار  منتقد اصابت کرده است که چرا این چنین  پیمان شکنی کرده و از غلامک حلقه بر گوش بودن وحقیقت را کتمان نمودن دست برداشته و از آن فاصله گرفته است:
"پاسخ اوليه ما اين بود كه واكنش نسبت به اينگونه نوشته ها يكي از اصلي ترين اهداف كساني است كه آن را تدارك ديده اند تا از اين طريق يك ماجراي دم دستي و كم اهميت را به موضوع روز تبديل كرده و به فتنه گران تنفس مصنوعي بدهند. از اين روي پرداختن به آن را غيرضروري مي دانستيم، اما بعد از انتشار نامه تعدادي از سرداران محترم سپاه در اعتراض به آقاي حسين علايي و نصيحت همراه با ملامت وي كه از غيرت ديني و انقلابي آن عزيزان حكايت مي كرد، اشاره به نكاتي چند درباره يادداشت آقاي علايي را ضروري تلقي كرديم و در اين وجيزه نگاهي - هرچند گذرا- از زاويه اي ديگر به ماجرا خواهيم داشت. اميد آن كه آقاي حسين علايي در اين نوشته انديشه كند و چنانچه گفتني هاي آن را شنيدني ارزيابي كرد، پاي از بازي بيشتر در ميدان دشمن بيرون بكشد"
 بدون آنکه بگو ید که چرا میان حاکمان کودتا گر عاشق خدمت ونه شیفتگان قدرت که قبل از کودتا وحذف رقیب این شعار بهشتی را نقل قول می کردند ومدعی بودند ما نه برای کسب قدرت که بر حسب رسالت وظیفه تاریخی شرعی خود انجام وظیفه می کنیم وهر گز چشم بقدرت ندوخته ایم تا جایی که پاسدار گماششته احمدی نژاد از رفتن به کاخ سعدآباد خود داری می کرد  ولی اکنون جنگ قدرت و ثروت آنگونه اوج گرفته و علنی شده که اعتراف آشکار شده است  که دشمن دست به جذب مهره های سابقه دار می زند که بی نصیب از سهم خواهی قدرت شده است. مهمتر اینکه اگر سوگند یاد کردن در خدمت رهبر ولی وقیح منفور ونامشروع وارگان سرکوبگر فاشیستی کودتایی پاسداران فاصله بگیرد وتصمیم به بیان گوشه ی کوچکی از حقیق کند .آنگاه متهم به تغییر رهنگ گفتمان رایج و بلندگوی دیکته کننده ی سفارشات دشمن  می شود . بنابراین در چنین شرایط وظیفه ی سربازجو پاسدار شکنجه گر پرونده ساز می باشد که وارد گو شود وبه اتکای تجربه ی بی شاز 3 دهه ی بازجویی و شکنجه و اعتراف گیری و تواب سازی وتحریف گری این چنین کیفرخواست اتهامی برای متهمم منتقد صادر کند:
"بازي با مهره حريف» يا «شكار مهره» يكي از ترفندهاي عمليات رواني است. دشمن در اين ترفند شكار خود را از ميان كساني انتخاب مي كند كه اولا؛ سابقه شناخته شده اي از همراهي با نظام را در كارنامه خويش داشته باشند و ثانيا؛ به هر علت، از جمله ضعف بينش سياسي، آرزوهاي برآورده نشده و امثال آن، با نظام فاصله گرفته باشند. دشمن در اين حالت، از يكسو نقطه ضعف شكار خود را موجه جلوه داده و به تقويت آن مي پردازد. مثلا چنانچه «شكار» مورد نظر به مسئوليت دلخواه خود در نظام دست نيافته باشد، اين توهم را در وي مي دمد كه مسئولان بالادستي نظام حق او را ناديده گرفته و يا پايمال كرده اند! و از اين طريق مي كوشد تا حس انتقامجويي را در شكار خود تحريك كند. و از سوي ديگر، فرد شكار شده را گام به گام به موضع گيري عليه نظام مي كشاند و هريك از اين گام هاي زاويه دار او را به گونه اي -مثلاً از طريق رسانه ها- برملا مي كند تا به تدريج پل هاي پشت سر شكار خود را خراب كرده و راهي براي بازگشت وي باقي نماند. دشمن در اين مرحله، زبان خود را در كام فرد شكار شده مي گذارد و آنچه را كه از زبان و قلم دشمن تابلودار قابل عرضه نيست بر زبان و قلم شكار خود مي نشاند. اكنون بايد ديد كه آقاي حسين علايي يك مهره شكار شده است و يا آنچه در يادداشت موهن خود آورده است، برخاسته از خواست و برداشت خود ايشان است؟ اما چنانچه فرد مورد نظر با فرهنگي متفاوت از فرهنگ شناخته شده خود سخن بگويد و مخصوصاً هنگامي كه فرهنگ به كار گرفته شده با فرهنگ شناخته شده وي تفاوتي فاحش و در حد تضاد داشته باشد مي توان حدس زد- و البته متأسف نيز بود - كه به عنوان يك مهره از سوي دشمن شكار شده و چه بخواهد و بداند و يا نخواهد و نداند در ميدان دشمن به بازي گرفته شده است.حكومت شاه به بهانه نداشتن مجوز براي راهپيمايي- 19 دي ماه 56- به طلاب و جوانان در خيابان صفائيه حمله كرد و تعداد 6 نفر از طلاب و معترضين را كشت و عده اي را نيز مجروح كرد... رژيم شاه ظرف يك سال بيش از 2 هزار نفر از مردم معترض در خيابان هاي شهرهاي مختلف را كشت ولي هر چه بر كشته هاي خياباني افزوده مي شد...»آيا يك سردار سپاه، آنهم در حالي كه كماكان خود را طرفدار انقلاب و جمهوري اسلامي معرفي مي كند، مي تواند به جاي واژه «شهيد» از شهداي مظلوم 19 دي قم از واژه «كشته شده» استفاده كند؟! آنهم نه يك بار و دوبار، بلكه 3 بار در يك نوشته كوتاه 4خطي و حتي يك بار هم به جاي «كشته» از واژه شهيد استفاده نكند؟! ممكن است گفته شود، اين جابجايي در نوشتار، از نوع «خطاي زبان و قلم» است! كه بايد گفت؛ آقاي علايي يك سردار سپاه است و فرهنگ شهيد و شهادت در وي نهادينه شده است بنابراين، اگر جابجايي اين واژه عمدي نبوده است، دستكم بايد يك بار به جاي «كشته شده» از لفظ شهيد استفاده مي كرد كه نكرده است! چرا؟!... بايد توجه داشت كه «خطا» وقتي در يك موضوع واحد به تكرار رسيد، ديگر «خطا» تلقي نمي شود، بلكه «خط» است! آقاي علايي در يادداشت كذايي، برخلاف عقيده و نظر بارها اعلام شده خود به اين تحليل مي نشيند كه مردم ايران خواستار تغيير رژيم شاهنشاهي نبوده اند بلكه فقط انجام تغييراتي در رژيم شاهنشاهي را دنبال مي كردند!! ولي از آنجا كه شاه به اصلاحات مورد نظر آنها پاسخ مثبت نداد، تظاهرات و اعتراضات شدت گرفت و «عملاً از اقتدار نظام شاهنشاهي كاسته شد»! آيا مردم خواستار سرنگوني رژيم شاهنشاهي و برپايي جمهوري اسلامي نبودند؟ و آيا بعد از تغيير نخست وزير، شعار نمي دادند «ما ميگيم شاه نمي خوايم، نخست وزير عوض ميشه» و...؟:
چرا سربازجو شریعتمداری به جای مچ گیری وسفسطه گری کردن ومانور با لغات واصطلاحات فرهنگ پاسداری- حوزوی دادن ونتیجه گیری وارونه کردن اکنون پیشنهاد یک نظر سنجی آزاد ومستقل برای عنوان جمهوری اسلامی و دمکراتیک نمی دهد تا  همچون رهبرش ولی وقیح منفور ونا مشروع به جای نماینده مردم  بودن خود مردم نماینده ی خود باشند ونظر بدهند که چه قبول دارند ومی خواهند؟آنگاه پاسدار علایی را متهم کند  که چون عنوان حضرت امام را با آیت الله عوض نموده و به جای شهید از عنوان کشته استفاده کرده است . پس وی متهم به طوطی صفتی وتکرار دیکته ی نوشته ی شده ی دیگران یا یک ضد انقلاب دو آتشه شده است . سپس اینگونه با شیوه ی چماق وهویج وی را تشویق به تواب شدن کامل ونه نیم بند کرده است:
"آقاي حسين علايي در يادداشت مورد اشاره، برخلاف فرهنگ رايج و جاي گرفته در قلب و جان سپاهيان، از بكارگيري واژه «امام» براي ناميدن آن مراد به حق پيوسته و رهبر كبير انقلاب اسلامي، خودداري مي ورزد و آنجا كه ناچار به نام بردن از آن بزرگوار است به عبارت «آيت الله خميني» بدون هيچ پيشوند و پسوند احترام آميز بسنده مي كند.آيا، اين ديدگاه و فرهنگ و چارچوبي كه در بيان آن به كار گرفته شده مي تواند با ديدگاه كسي كه عمري را در كسوت يك سردار سپاه سپري كرده است كمترين همخواني و ارتباطي داشته باشد؟! قاعده آن بود و هست كه زبان جناب علايي در نام بردن از امام(ره)، به كمتر از «حضرت امام(ره)» حركت نكند و در كام نچرخد. آيا آن چرخش و اين نچرخيدن زبان و قلم ايشان را بايد- خداي نخواسته- به حساب چرخش مواضع آقاي علايي نوشت يا -باز هم خداي نخواسته- به حساب ديكته اي كه ديگران براي او نوشته اند؟! يك بار ديگر به يادداشت آقاي حسين علايي مراجعه كنيد. ايشان اولا؛ به حضرت امام(ره) اهانت مي كند و بناي مستحكم آن بزرگوار يعني انقلاب اسلامي و نظام برخاسته از آن را بدون انگيزه الهي و اسلامي قلمداد مي كند! ثانيا؛ خاستگاه اسلامي انقلاب را نفي مي كند و خواست با خون نوشته مردم مسلمان ايران را در حد و اندازه اصلاحات در رژيم شاهنشاهي تنزل مي دهد! ثالثا؛ از فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 حمايت مي كند و...حالا امضاي يادداشت را ناديده بگيريد. آيا نوشته ايشان با نوشته اي كه از يك ضد انقلاب دوآتشه انتظار مي رود كمترين تفاوتي دارد؟! اگر تفاوتي ندارد- كه ندارد- احتمال سفارشي بودن آن دور از ذهن نيست! ديروز آقاي حسين علايي طي يادداشت كوتاهي بر وفاداري خود به اسلام و انقلاب و ولايت فقيه تأكيد كرد كه اميد است اولين گام ايشان براي بازگشت از بيراهه اي باشد كه در آن گام نهاده بود و همينجا گفتني است و عبرت آموز نيز هست كه يادداشت كذايي آقاي علايي، به به و چهچه و استقبال همراه با ذوق زدگي فراوان رسانه هاي دشمن و گروه هاي ضد انقلاب را در پي داشت ولي نوشته كوتاه ديروز او با بي اعتنايي همان رسانه ها روبرو شد. عبرت انگيز نيست؟!"
در خاتمه اینکه  سربازجو شریعتمداری پرونده ساز که از یادداشت پاسدار علایی آشفته وعصبی شده وکف بر دهان آورده وعنان از کف بداده است .چرا به اختلافات میان حکومت شیخ وشاه وعملکردها اشاره نکرده است  تا با دست پر پاسدار علایی را بازجویی ومتهم  ومحکوم  کندو از وی یک تواب مکتبی بسازد؟ مگر پس از 33 سال برای آنانی که همچون  صاحب این قلم تجربه ی دو سیستم شاه و شیخ را دارد. هنوز جای شک وجود دارد که این رژیم جنایتکار فاشیستی مذهبی هزاران برابر  بیشتر سرکوبگر و جنایتکار  و نامشروع تر از رژیم گذشته می با شد؟  آنچنان که مگر امکان دارد که حاکمان این رژیم بتوانند رو کنند که مزیت و ارجحیت نسبت  به رژیم گذشته دارند؟ به خصوص در شرایطی که از همه سو به پاسدار علایی تاخته شده است که چرا  اشاره ی کوچک مقایسه ای  به  رژیم شاه کرده است که چرا به جای مجوز دادن به  تظاهرات طلبه های حوزه ی علمیه ی قم  پس از بازتاب مقاله ی رشیدی مطلق در اطلاعات 17 دی  56  دست به سرکوب خونین زد وتعدادی را کشت ولی متهم شده که چرا به جای رهبر وامام وحضرت آیت الله خمینی گفته وبه جای شهید کشته یاد نموده است ؟ بهر صورت گذشته از اینکه عملکرد حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی کودتایی در همه سطوح خیلی سیاه تر از زمان شاه می باشد . به خصوص برگ برنده ای که  حاکمان کنونی ایران  نسبت به زمان شاه دارند  این است که در زمان شاه میزان آکاهی سیاسی مردم عادی کمتر از پس از انقلاب  به خصوص شرایط کنونی بود. زیرا  جامعه زمان شاه از نظر سیاسی بسته وتک حزبی وتک صدایی  بود  . بنابراین شاه و ساواک با مردم عادی وغیر سیاسی  کاری نداشتند و فقط با فعالان سیاسی مخالف بر انداز مبارزه می کردند . اما اکنون بدلیل انقلاب  ومبارزه ی پیگیر به ویژه  اقدامات  جنایتکارانه و جنگ افروزانه حاکمان دین فروش وعوامفریب که همراه با دروغ و وارونه گویی وسرکوب بوده است . موجب شده تا آگاهی سیاسی واجتماعی مردم بالا روا وخیلی بیشتر از زمان شاه شود. برای همین هزینه اش هم  برای همه  اقشار جامعه به خصوص فعالان سیاسی خیلی بیشتر شده است و فضا آنگونه منقبض و امنیتی و پلیسی شده که نه  به رقبای منتقد رحم نمی شود ، بلکه پاسداران خودی گوشزد کنده هم تحمل نمی شوند. بهرصورت رژیم ضد بشری و قرون وسطایی کودتایی آنگونه بسته وخفقانی وتحمل ناپذیر شده است که حتی کوچکترین انتقادی از سوی پاسداران قدیمی را بر نمی تابد که به وضوح ناشی از عدم مشروعیت و وحشت از قیام عمومی می باشد .مشروط بر اینکه عجیب نگران تحریم وعدم حضور سیاهی لشکر در نمایش خیمه شب بازی و حماسه سازی  تقلبات دشمن شکن مورد نظر 12 در اسفند است . برای همین تلاش می شود  تا برای کنترل فضای انفجاری طرح پیشگیرانه ی ضرب و شتم و سرکوب و بازداشت  همراه با سانسور وتهدید واتهام زنی وفشار اعمال  می شود.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/901026/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان 2 شنبه 26 دیماه سال 1390
قطره درياست اگر با درياست ! (يادداشت روز)