نيازمندان را همه مي‌بينند جز آنها كه بايد بینند ولی وانمود می کنند نمی بینند.  28 شهریور-91
تصور نمی رود کوتاه ومختصر تر از این بتوان عملکرد  33 ساله دولت مردان  رژیم دین فروش و عوامفریب وغارتگر وجنگ افروز را  ترسیم نمود که گزارشگر جام جم  به تصویر کشانیده و  بازتاب داده است . زیرا که گزارش داده است  خودمان وقتي مي‌نوشتيم اشك مان درمي‌آمد و وقتي نوشتن مان تمام مي‌شد و متن را يك بار ديگر مي‌خوانديم، بغض راه گلوي مان را مي‌بست كه مگر مي‌شود يك آدم تا اين حد شوربخت باشد. وقتي مي‌نوشتيم باورمان شده بود كه هر چه سنگ است به پاي لنگ مي‌خورد چون اگر اين معادله تلخ وجودنداشت نبايد ليلا كوچولو اين دختر 3.5 ساله به خاطر بيماري صعب‌العلاج درد بكشد و تا آخر عمر فلج بماند تنها به اين دليل كه مادر و پدرش براي درمان در بساط، «آه» هم ندارند؟ اکنون سئوال است که ریشه فقر در جامعه چیست؟ همانگونه که سئوال است علت یکشبه صاحب ثروت های نجومی شدن برخی چیست؟ مگر فراموش شده است که خمینی شیاد عوامفریب پس از اینکه از پاریس به تهران وارد شد به مردم ایران چه قول داد؟ مگر نگفت حکومت آینده از آن مستضعفان است؟ خوب این چه وعده ی ناکجا آبادی وسر خرمن دادنی بود که روز گار محرومان وتهی دستان که 80% جمعیت کشور راتشکیل  می دهند آنگونه نا بسامان شده است که گزارشگر  زیر تیغ سانسور گزارش داده است که موقع  تهیه گزارش  اشک مان سرازیر وبغض گلوی مان را می فشرد. مگر گفته نمی شود دولت نهم ودهم بیش از 500 میلیار دلار در آمد نفت داشته است .خوب این دلار ها کجا رفته است که سهمی به کودک فلج 3 ساله نرسیده است؟ مگر رئیس جمهور ادعا نمی کند دولت عدالت محور و ساده زیست وپاک ترین دولت تاریخ می باشد و فقیری در کشور وجود ندارد وکسی با شکم گشنه سر بربالین نمی گذارد؟ مگر قول نداده بود سهام عدالت به مردم می دهد .پس سهم عدالت این کودک وخانواده اش چه شده است؟ مگر ولی فقیه ادعای رهبر ام القرای جهان اسلام و جنبش بیداری منطقه نمی کند واشک تمساح برای ملت فلسطین نمی ریزد. اگر شامورتی بازی و شارلاتان گری نمی کند .چرا نمی گوید برای چه سخنی از حق وحقوق پایمال شده محرومان امثال این خانواده نمی گوید؟ عجیب است دلارهای نفتی را دولت می گیرد وتقسیم بین نهادهای سرکوبگر واهداف هسته ای وتروریستی می شود .اما پول درمان بیماری لاعلاج محرومان باید از مردم گدایی شود؟ ! بهر حال مگر راهی جز مبارزه برای تغییرات دمکراتیک وپا یان دادن به اینگونه فقر نهادینه شده در جامعه باقی مانده است؟
جام جم آنلاين: خودمان وقتي مي‌نوشتيم اشكمان درمي‌آمد و وقتي نوشتنمان تمام مي‌شد و متن را يك بار ديگر مي‌خوانديم، بغض راه گلويمان را مي‌بست كه مگر مي‌شود يك آدم تا اين حد شوربخت باشد. وقتي مي‌نوشتيم باورمان شده بود كه هر چه سنگ است به پاي لنگ مي‌خورد چون اگر اين معادله تلخ وجودنداشت نبايد ليلا كوچولو اين دختر 3.5 ساله به خاطر بيماري صعب‌العلاج درد بكشد و تا آخر عمر فلج بماند تنها به اين دليل كه مادر و پدرش براي درمان در بساط، «آه» هم ندارند.اگر سنگ و پاي لنگ واقعي نبود، معصومه كوچولوي پنج‌ساله كه غذا هم بسختي گيرش مي‌آمد نبايد زخم‌هاي عميق و چندش‌آور پوستش هر روز بدتر مي‌شد و در گوشه‌اي از ايران ذره‌ذره آب مي‌شد بدون اين ‌كه كسي به فريادش برسد.ما از زندگي اين دختران كوچك نوشتيم، از نرگس كه در چهارمحال و بختياري با آن بارش‌هاي سنگين برف، كفش هم نداشت، از اميرحسين كه در جنوب پايتخت با بيماري كليه گلاويز بود و هنوز هم هست، اما خانواد‌ه‌اش آنقدر پول نداشت كه خرج دارو و درمانش را بدهد. وقتي اينها را نوشتيم سيل تماس‌هاي شما شروع شد.يادمان نمي‌رود كه بعضي‌هايتان هنوز گريه صدايتان را مي‌لرزاند كه براي واريز پول، شماره حساب بچه‌ها را مي‌خواستيد، يادمان نمي‌رود كه مي‌گفتيد ديشب تا صبح نخوابيده‌ايد و مرتب در خانه راه رفته‌ايد كه زودتر صبح شود و كاري كنيد، محال است فراموش كنيم كه عده‌اي از شما تمام پس‌اندازتان را به اين نيازمندان بخشيديد، يادمان نمي‌رود آن مردم مهرباني را كه چون پول نداشتند گوشي تلفن‌همراهشان را فروختند و به بچه‌هاي نيازمند كمك كردند.شما مردم سربلند شديد، اما در لابه‌لاي پيگيري‌هاي شما جاي تماس‌هاي نهادهاي دولتي خالي بود؛ حتي دريغ از يك تماس. انجمن‌هاي خيريه هم به روي خودشان نياوردند كه چنين نيازمنداني در كشور وجود دارند كه هر لحظه با درد و محروميت مي‌جنگند.با اين حال ما خودمان با نهادهاي دولتي و انجمن‌ها تماس گرفتيم. انسان‌هاي نيازمندي كه ما داستان رنجشان را نقل كرده‌بوديم با اين ‌كه سمبل درماندگي بودند، ولي مشمول كمك‌هاي دولتي قرار نگرفتند چون يا آنها خودشان را مسئول پيگيري نمي‌دانستند يا ضوابط به آنها اجازه اقدام نمي‌داد.انجمن‌ها و سازمان‌هاي مردم‌نهاد هم سنگ روي يخمان كردند چون مثل كساني كه گوششان از حرف پر باشد با لحني بي‌تفاوت گفتند كه انجمن ما فقط كمك مي‌پذيرد و به هيچ نيازمند جديدي كمك نمي‌كند.ما از اين توضيحات سرسام گرفتيم، ولي كوتاه نيامديم و رسالت خبرنگاري‌مان را روي كمك به محرومان متمركز كرديم؛ اما چه سود وقتي آنهايي كه بايد به رنج و محروميت مردم واكنش نشان دهند حتي به باخبر شدن از ماجرا نيز اشتياق نشان نمي‌دهند!؟زمستان زندگي اين بچه‌ها با كمك شما مردم گذشت، اما سياهي بي‌اعتنايي باقي ماند و البته اين سوال كه اگر نهادهاي دولتي كه مسوول ارائه خدمات به نيازمندان و تحت‌پوشش گرفتن آنها هستند يا انجمن‌هاي خيريه‌اي كه مردم به آنها اعتماد كرده‌اند، قرار نيست به نيازمندان واقعي كمك كنند پس چرا به‌وجود آمده‌اند و چرا هنوز سربلندانه ادامه حيات مي‌دهند؟