روزی نامه ی حکومتی
جمهوری اسلامی 4 شنبه 27 دیماه سال 1391
نقد وبررسی : سرمقاله
ی روزی نامه ی جمهوری " حكومت
بر قلبها – 3 "
سرمقاله
نویس در پایان مقاله بیشتر اعتراف کرده و شرایط را به تصویر کشانیده است . زیرا که
خطاب به مسئولین مدافع ومبلغ ادعای رهبری جنبش بیداری اسلامی منطقه گفته است مي بينيد كه مسئوليتها براي حفظ هويت رژیم فاشیستی مذهبی در شرايط كنوني بسيار سنگين
است و افزوده اگر منازعات مسئولان ادامه
يابد، جلوي قانون شكنيها گرفته نشود، منافذ مفاسد اقتصادي همچنان باز بمانند،
ماشين اقتصاد با چرخهاي پنچر به راه خود ادامه دهد، فشارهاي معيشتي حلقوم مردم را
بفشرد، با ميداندار بودن حرمت شكنان، به اصل قرآني "اشداء علي الكفار رحماء
بينهم"بياعتنائي گردد، به تفرقهها و اختلافات دامن زده شود و هر روز عدهاي
به بهانهاي طرد شوند، این رژیم ضدبشری هويت واقعي یا مشروعیت خود را از دست ميدهد
و آنچه ميماند حكومت بر قلبها نخواهد بود. در چنان شرايطي، چنين نظامي حتي نميتواند
روي پاي خود بايستد چه رسد به اينكه بخواهد به ساير ملتهاي مسلمان براي ماندن در
مسير مبارزه عليه جهانخواران و سلطهطلبان كمك كند. در نهایت اخطار کرده اينها كه
برشمرديم هر كدام يك زنگ خطر هستند كه حكومت بر قلبها را به خطر مياندازند. آيا
گوش شنوائي هست كه اين زنگهاي خطر را بشنود؟"
گفته حکومت باید توی قلب مردم باشد نه
اینکه بر روی شان ههای شان سنگینی کند را
سرمقاله نویس در 3 شماره با عنوان حکومت بر قلب ها تفسیر وتحلیل کرده است . زیرا بدلیل تضاد آشکار میان خامنه ای و رفسنجانی
بمرحله ای رسیده که کتمان کردنی نمی باشد
به ویژه پس از زندانی کردن دو فرزند رفسنجانی با نمایش دادگاهی که برای مهدی
رفسنجانی در پیش است که شامل بند اتهامات کیفرخواست بسیار سنگین می باشد . همینطور
پس از متهم کردن رفسنجانی که کمک دشمن می کند وجدول های خالی اش را پر می کندکه در
سخنرانی 19 دی در دیدار با ساندیس خوران قمی خامنه ای مطرح شد که چرا رفسنجانی
پیشنهاد آزادی انتخابات داده است .پس از آن نوبت
پادوهای تبلیغاتی خامنه ای رسید تا
با آویزان شدن به گفته خامنه ای به رفسنجانی اتهام بزنند واهانت نمایند . از این
منظر سرمقاله نویس می داند که جای هیچگونه تکذیب کردن وتوجیه کاری نیست که گذشته
از جنگ قدرت وثروت مهار ناپذیری که میان باندهای حکومتی وجود دارد وه با شدتهم ادامه دارد از سوی دیگر هرروز بدلایل گوناگون بر
ضریب نارضایتی و تنفر وخشم مردم نسبت به رژیم فاشیستی مذهبی افزوده می گردد . برای
همین ناچار به اعتراف شده و گفته است
که رژیم ضد بشری و قرون وسطایی اگر
به چيزي كمتر از حكومت بر قلبها قانع باشد، قطعاً از نفس ميافتد و قادر به ادامه
راه نخواهد بود. علت اينست كه اين نظام محصول انقلابي است كه بدون تكيه بر سلاح و
فشار و صرفاً با پشتوانه اعتقادات ديني به پيروزي رسيد و رمز بقاي آن نيز فقط همين
پشتوانه ميتواند باشد. پشتوانه اعتقادي با قلبها سر وكار دارد و يك نظام حكومتي
تا زماني كه از اين پشتوانه برخوردار باشد، حكومت بر قلب هاست. در ادامه در پاسخ
به ادعای رهبر جنبش بیداری اسلامی منطقه کردن گفته زمانی
می تواند این ادعا در کشورهای اسلامی منطقه اثر داشته باشد که ابتدا حکومت خودش در قلب ها
باشد. اما برای توجیه کاری و رفع خطر وایجاد حاشیه امنیتی مثل همیشه از موضع ضد آمریکایی ویکه تازی اش در بحرین وسوریه وعراق از دخالتهاي پيوسته آمريكا در امور داخلي مصر و
ليبي و تونس و يمن گذشته از چگونه ظلمي یاد نموده كه دولت مردان واشنگتن به ملتهاي
عربستان و قطر و تركيه با هزينه كردن پولها و امكانات اين ملتها براي ويران
ساختن سوريه و تبديل كردن آن كشور به سرزمين سوخته ميكنند و سئوال کرده چگونه از این ظلم ها ميتوان گذشت؟ آنگاه با
نماینده ملت های کشورهای عربی خلیج
فارس شدن گفته مردم عربستان و قطر و
امارات و كويت نيز از استبداد و ديكتاتوري حاكمان خود به تنگ آمدهاند ولي دولت مردان
آمريكائي و ساير مدعيان دموكراسي و حقوق بشر در غرب نه تنها هرگز فرياد اين ملتها
را نميشنوند بلكه ثروتهاي آنها را خرج سركوب مردم سوريه و تأمين امنيت رژيم
صهيونيستي و ايجاد آشوب در عراق براي تبديل ساختن آن به سوريهاي ديگر ميكنند. بهر
حال سرمقاله نویس در پایان مقاله بیشتر اعتراف کرده و شرایط را به تصویر کشانیده
است . زیرا که خطاب به مسئولین مدافع ومبلغ ادعای رهبری جنبش بیداری اسلامی منطقه گفته است مي بينيد كه مسئوليتها براي حفظ هويت رژیم فاشیستی مذهبی در شرايط كنوني بسيار سنگين
است و افزوده اگر منازعات مسئولان ادامه
يابد، جلوي قانون شكنيها گرفته نشود، منافذ مفاسد اقتصادي همچنان باز بمانند،
ماشين اقتصاد با چرخهاي پنچر به راه خود ادامه دهد، فشارهاي معيشتي حلقوم مردم را
بفشرد، با ميداندار بودن حرمت شكنان، به اصل قرآني "اشداء علي الكفار رحماء
بينهم"بياعتنائي گردد، به تفرقهها و اختلافات دامن زده شود و هر روز عدهاي
به بهانهاي طرد شوند، این رژیم ضدبشری هويت واقعي یا مشروعیت خود را از دست ميدهد
و آنچه ميماند حكومت بر قلبها نخواهد بود. در چنان شرايطي، چنين نظامي حتي نميتواند
روي پاي خود بايستد چه رسد به اينكه بخواهد به ساير ملتهاي مسلمان براي ماندن در
مسير مبارزه عليه جهانخواران و سلطهطلبان كمك كند. در نهایت اخطار کرده اينها كه
برشمرديم هر كدام يك زنگ خطر هستند كه حكومت بر قلبها را به خطر مياندازند. آيا
گوش شنوائي هست كه اين زنگهاي خطر را بشنود؟"
نظام جمهوري اسلامي اگر به
چيزي كمتر از حكومت بر قلبها قانع باشد، قطعاً از نفس ميافتد و قادر به ادامه
راه نخواهد بود. علت اينست كه اين نظام محصول انقلابي است كه بدون تكيه بر سلاح و
فشار و صرفاً با پشتوانه اعتقادات ديني به پيروزي رسيد و رمز بقاي آن نيز فقط همين
پشتوانه ميتواند باشد. پشتوانه اعتقادي با قلبها سروكار دارد و يك نظام حكومتي
تا زماني كه از اين پشتوانه برخوردار باشد، حكومت بر قلب هاست. شرايط پيچيده امروز منطقه و جهان اسلام را فقط
درصورتي ميتوان به نفع ملتها تغيير داد كه در نقطهاي از سرزمين پهناور متعلق به
امت اسلامي نمونه و الگوئي از حكومت بر قلبها وجود داشته باشد، نظام حكومتي صالحي
كه بر احكام اسلامي و اعتقادات ديني تكيه كند و بدون وابستگي به شمشير و سرنيزه و
تهديد و فشار اهداف خود را محقق سازد. نظام جمهوري اسلامي با اين هويت تأسيس شد و
اگر بتواند همين هويت را حفظ كند ميتواند همان نظام حكومتي الگو باشد. اگر معتقديم انقلابهاي دو سال اخير
كشورهاي عربي و شمال آفريقا محصول بيداري اسلامي هستند و بيداري اسلامي نيز نشأت
گرفته از انقلاب اسلامي است، بايد به اين نكته بسيار مهم توجه كنيم كه اكنون قدرتهاي
سلطه طلب به ويژه آمريكا و صهيونيسم بين الملل تلاش ميكنند بر موجي كه در اثر اين
انقلابها پديد آمده سوار شوند و آن را به مسيري كه مطلوب آنهاست هدايت نمايند.
براي آنكه اين موج سواران ناكام شوند، تنها راه اينست كه نظام جمهوري اسلامي، يعني
همان جرياني كه اصل و ريشه اين بيداري و اين انقلابها و به راه اندازنده اين موج
هاست، جاذبه و اصالت اوليه خود را داشته باشد تا بتواند ملتها را به مقاومت در
برابر توطئهها و توطئه گران تشويق نمايد و آنها را در مسير مبارزه عليه
جهانخواران و سلطه طلبان به پيش ببرد. اين واقعيت را باور كنيم كه غير از اين، راه
ديگري وجود ندارد. به آنچه
امروز در سوريه و عراق و بحرين و يمن ميگذرد نگاه كنيد و ببينيد كه چگونه غرب
سلطه گر، بدون نقاب به ميدان آمده و مردم را به كشتن ميدهد، شهرها را ويران ميكند
و حرث و نسل را به باد ميدهد تا راه را براي رسيدن به اهداف شوم خود هموار نمايد.
در سوريه، اين باند جنايت پيشه بينالمللي به بهانه حمايت از مردم آتشافروزي ميكند
و به تروريستها سلاح و امكانات و اطلاعات ميدهد و از آنها پشتيباني سياسي و
تبليغاتي ميكند ولي در بحرين صداي مظلوميت يك ملت كه زير چكمه خاندان آل خليفه
دست و پا ميزنند را نميشنود. غربيها در عراق از بعثيها كه 35 سال مردم اين
كشور را زير چكمههاي خود له كردند تحت عنوان دموكراسي خواهي حمايت ميكنند درحالي
كه بهتر از هر كس ميدانند دولت كنوني عراق اولين دولتي است كه در كشورهاي عربي با
انتخابات آزاد بر سر كار آمده و مصداق واقعي دموكراسي با تعريف غربي است.
دولتمردان آمريكائي كه براي ملت سوريه اشك تمساح ميريزند، هنوز از علي عبدالله
صالح كه مردم يمن او را بركنار كردهاند حمايت ميكنند و با همدستي آل سعود، بر سر
مردم مظلوم و بيپناه يمن بمب ميريزند. از
دخالتهاي پيوسته آمريكا در امور داخلي مصر و ليبي و تونس و يمن كه بگذريم، از
ظلمي كه دولتمردان واشنگتن به ملتهاي عربستان و قطر و تركيه با هزينه كردن پولها
و امكانات اين ملتها براي ويران ساختن سوريه و تبديل كردن آن كشور به سرزمين
سوخته ميكنند چگونه ميتوان گذشت؟ مردم عربستان و قطر و امارات و كويت نيز از
استبداد و ديكتاتوري حاكمان خود به تنگ آمدهاند ولي دولتمردان آمريكائي و ساير
مدعيان دموكراسي و حقوق بشر در غرب نه تنها هرگز فرياد اين ملتها را نميشنوند
بلكه ثروتهاي آنها را خرج سركوب مردم سوريه و تأمين امنيت رژيم صهيونيستي و ايجاد
آشوب در عراق براي تبديل ساختن آن به سوريهاي ديگر ميكنند. در چنين وضعيتي، فقط چراغي كه در گوشهاي از
جهان اسلام با انرژي اعتقادات مردم و صدق و صفاي حكومتگران روشن باشد و روشنائي
ببخشد ميتواند بر تاريكيها غلبه كند و شرايط را تغيير دهد. نظام جمهوري اسلامي
با درون مايه حكومت بر قلبها، در اينجاست كه به كار ميآيد. مي بينيد كه مسئوليتها براي حفظ هويت نظام
جمهوري اسلامي در شرايط كنوني بسيار سنگين است. اگر منازعات مسئولان ادامه يابد،
جلوي قانون شكنيها گرفته نشود، منافذ مفاسد اقتصادي همچنان باز بمانند، ماشين
اقتصاد با چرخهاي پنچر به راه خود ادامه دهد، فشارهاي معيشتي حلقوم مردم را
بفشرد، با ميداندار بودن حرمت شكنان، به اصل قرآني "اشداء علي الكفار رحماء
بينهم"بياعتنائي گردد، برخلاف دستور صريح قرآن كه "ولاتنازعوا فتفشلوا
و تذهب ريحكم"به تفرقهها و اختلافات دامن زده شود و هر روز عدهاي به بهانهاي
طرد شوند، نظام جمهوري اسلامي هويت واقعي خود را از دست ميدهد و آنچه ميماند حكومت
بر قلبها نخواهد بود. در چنان شرايطي، چنين نظامي حتي نميتواند روي پاي خود
بايستد چه رسد به اينكه بخواهد به ساير ملتهاي مسلمان براي ماندن در مسير مبارزه
عليه جهانخواران و سلطهطلبان كمك كند. اينها كه برشمرديم هر كدام يك زنگ خطر
هستند كه حكومت بر قلبها را به خطر مياندازند. آيا گوش شنوائي هست كه اين زنگهاي
خطر را بشنود؟"
هوشنگ بهداد http://www.jomhourieslami.com/1391/13911027/13911027_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 27
دیماه سال 1391
حكومت بر قلبها – 3