دستفروش شدن کارگران فصلی

حاصل  اقتصاد جهادی و اقتصادی مقاومتی  منتهی به دستفروش شدن کارگران فصلی شده است23 فروردین -92
بالاخره نتیجه وعده حکومت از آن مستضعفان وپا برهنگان است رهبر بنیانگذار وتعدیل  ثروت و ا قتصادی وتز سردار سازندگی مشکل نه گرانی که ارزانی است و منشور 8 ماده ای رمبارزه با فقر و تبعیض وبیکاری و تجمل پرستی و تورم و گرانی رهبر که چاشنی آن پیام های نوروزی  نو آوری و شکوفایی وخود کفایی وجهاد اقتصادی و اقتصادی مقاومتی بسیجی  وی شده است . به ویژه رشد شکاف طبقاتی و اختلاف میان زندگی شهری و روستایی که منتهی به  ترک و  تخلیه و کوچ کردن روستاییان به شهر ها وخوش نشین و حاشیه نشین شدن شان که  بمرور منجر به خالی از سکنه شدن روستا ها  شده است . از طرف دیگر در دفاع از پروژه ی هسته ای واهداف نظامی آن موجب تحریم ها و رشد لجام گسیخته تورم و گرانی و اقتصاد دلالی وارداتی مصرفی  همراه با فقر وتعطیلی کارخانه های تولیدی وبیکاری واخراج کار گران شده است که در مجموع  دستآورد شکوفایی اقتصاد جهادی و مقاومتی منتهی  به دست فروشی کار گران فصلی شده است که در گزارش تصویری به نمایش گذاشته شده است .
 

 تسنیم:هرصبح این داستان تکرار می شود،کارگرانی که کنار جدول خیابان و میدان اصلی شهر نشسته اند و منتظر نیش ترمز خودرو و رهگذری هستند که تقاضای کارگر کند،‌رقابتشان در ظاهر به زوربازویی است که دارند و به ازای آن نان سفره‌هایشان را تامین می کنند.به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، این دسته از کارگران که درآمد روزانه شان بستگی به شرایط آب و هوا ، زور بازو و نظر صاحبان کار دارد به اصطلاح "کارگران فصلی" نامیده می شوند آنها هر صبح با این نگرانی از بستر برمی خیزند که مبادا امروز کاری پیدا نکنند.بیشتر این کارگران در قسمت‌های ساختمانی مشغول فعالیت هستند که معمولاً‌ تنها 6تا 7 ماه سال برای کار کردن فرصت دارند. این کارگران که بدنه اصلی ساخت و ساز مسکن را تشکیل می دهند، همواره برای امنیت شغلی خود ابراز نگرانی دارند. مسؤولان هیج شغل جایگزینی را برای آنها پیش بینی نکرده و همواره آنها در زمان رکود کار برای تامین معیشت خانواده به حال خود رها می شوند.*نه مزد خوبی داریم نه بیمه.نه مزد خوبی داریم  نه بیمه ، از پاداش و عیدی هم که خبری نیست ، اگر بلایی سرمان بیاید معلوم نیست سرنوشت همسر و فرزندمان می شود. روی داربست رفتن و کار کردن در بلندی آسان نیست ، اما کارگران فصلی چاره ای جز این ندارند که با وجود همه سختی ها تن به کاری بدهند تا بتوانند امرار معاش کنند. اینها صحبت‌های عباس یکی از کارگران فصلی است که از مشهد به تهران مهاجرت کرده است.وی درباره حوادث ناشی از کار برای کارگران فصلی می گوید:حوادث ناشی از کار برای کارگران فصلی و ساختمانی بسیار بیشتر اتفاق می‌افتد و حضور بازرسان در این بخش‌ها می‌تواند مانع وقوع حوادثی نظیر قطع عضو و یا فوت کارگران شود  که متاسفانه  نظارتی وجود ندارد.عباس که نبش چهار راه امام خمینی کنار دیوار ایستاده و چشم به رفت و آمد ماشین‌ها دوخته است. با ابزار نارضایتی از شغلش می‌گوید: معمولاً در طول هفته سه روز بیشتر کار ندارم، اگر شانس با من یار باشد گاهی بعضی کارها بیشتر از دو یا سه روز طول می‌کشد.این کارگر فصلی ادامه می‌دهد: کارگران افغانی با حقوق پایین تن به کار می‌دهند و بیشتر مردم هم به سراغ آنها می‌روند، شغل ما به صورتی است که نمی‌توانیم روی در آمد روزانه آن حساب باز کنیم.وی با اشاره به اینکه نه بیمه هستیم نه تضمینی برای شغلمان وجود دارد اظهار می کند:  هفته آخر سال گذشته پای یکی از دوستانم در محیط کار شکست، صاحب کار فقط هزینه گچ گرفتن پایش را داد، این در حالی است که او در حال حاضر با داشتن 3فرزند خانه نشین شده است و هیچ مقام مسئولی به فکر کارگران فصلی نیست و پشتوانه‌ای برای ما وجود ندارد.همانند صحبت های عباس از زبان کارگران فصلی دیگر شنیده می شود، این در حالیست که بارها از زبان مسئولان طرح ساماندهی کارگران فصلی را شنیدیم اما تنها در حد صحبت باقی ماند.بی مسئولیتی برخی نهادها باعث تعویق اجرای این طرح تا کنون شده است.اما در این میان  انتظار می رود بر اساس قانون وزارت تعاون، کار و امور اجتماعی به عنوان متولی امر اشتغال با جدیت این مشکل را دنبال و طبق بند الف ماده 96 قانون کار در خصوص گرفتن حق این کارگران اقدام کند.اگر ساماندهی کارگران فصلی در چارچوب طرح انجام شود، علاوه بر اینکه تبعات ناشی از بلاتکلیفی این نوع کارگران کاسته می شود، تکلیف شهرداری و نهاد های ذیربط در ساماندهی ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی در ارتباط با پدیده هایی مانند حضور کودکان یا دستفروشان مستقر در چهارراهها روشن خواهد شد.با این وجود موضوع کارگران فصلی و پیامدهای ناشی از آن همچون بسیاری از آسیب ها و ناهنجاری ها، سال ها در تهران بلاتکلیف مانده و رها شده است.*دستفروشی کارگران فصلی در بهار.برخی از کارگران فصلی در ایام زمستان و نیمی از پاییز و بهار برای امرار معاش به دستفروشی و مشاغل کاذب روی می آورند که همین امر نیز هزینه های زیادی را به جامعه و چرخه اقتصادی وارد می کند.افزایش روزانه بیکاران در کشور، یافتن شغل را به یکی از مباحث مهم در بسیاری از خانواده ها تبدیل کرده است، بالا بودن نرخ بیکاری در برخی از استان های کشور مشکل های فراوانی را ایجاد کرده است ، به طوری که برخی از جوانان به امید آنکه در شهرهای بزرگ بتوانند شغلی بیابند به ناچار مهاجرت می کنند .نبود امنیت شغلی موضوعی است که همواره نگرانی کارگران شاغل را دامن می زند، چرا که برخی از واحدهای اقتصادی به دلایل گوناگون در شرایط کنونی در معرض تعطیل هستند و کارگران آنها نسبت به از دست دادن شغل خود تهدید می شوند.حکایت باقر مانند عباس است، وی یکی دیگر از کارگران فصلی است که پشت چراغ قرمز توحید مشغول فروختن گل است. وی اظهار می کند کارگری را از بعد از سربازی شروع کرده و از همین طریق مخارج خود و خانواده‌اش را تأمین می‌کند.باقر ادامه می‌دهد: معمولا از اولایل فصل زمستان تا نیمی از بهار و پاییز بیکار هستیم، از آنجا که 4فرزند دارم و با بیکاری زندگی‌ام فلج می شود مجبورم در این ماه‌های سال دستفروشی کنم.وی که خانه‌ای در حاشیه روستاهای مازندران دارد، می‌گوید: روزی دست خداست، اما زمستان و تابستان باید صبح ساعت شش بیاییم سر چهار راه تا شاید کاری پیدا بشود. خیلی از روزها هم کاری گیرمان نمی‌آید اما برای آنکه شرمنده زن و بچه نشویم مجبوریم با دست فروشی آدامس در پارکها و گل فروشی سرچهار راه‌ها امورات خود را بگذاریم.